خودکفایی کاغذ مشکلی با توسعه پایدار ندارد
در صفحه آخر روزنامه «شرق»، شنبه 28 آبان 1401، یادداشتی به قلم خانم زهرا نژادبهرام آمده بود زیر عنوان «خودکفایی کاغذ با توسعه پایدار همراه نیست». در جستوجو برای شناخت بیشتر از ایشان برای اینکه ببینم این فرمایش تا چه اندازه میتواند اعتبار داشته باشد، نگاهی در گوگل به سوابق ایشان انداختم و دیدم بهطورکلی از مقامات دولتی در جناح اصلاحطلب بهشمار میروند و از بورس تحصیلی در دانشگاه لندن نیز بهرهمند بوده و عضو شورای شهر تهران هم بودهاند.
در صفحه آخر روزنامه «شرق»، شنبه 28 آبان 1401، یادداشتی به قلم خانم زهرا نژادبهرام آمده بود زیر عنوان «خودکفایی کاغذ با توسعه پایدار همراه نیست». در جستوجو برای شناخت بیشتر از ایشان برای اینکه ببینم این فرمایش تا چه اندازه میتواند اعتبار داشته باشد، نگاهی در گوگل به سوابق ایشان انداختم و دیدم بهطورکلی از مقامات دولتی در جناح اصلاحطلب بهشمار میروند و از بورس تحصیلی در دانشگاه لندن نیز بهرهمند بوده و عضو شورای شهر تهران هم بودهاند. شخصیتی تحصیلکرده و باتجربه. اولا از عنوان یادداشت ایشان خوشحال شدم. به «توسعه پایدار» اشاره کرده بودند. توسعه پایدار یعنی لزوم تبعیت هرگونه برنامه توسعه و تولید از حفاظت محیط زیست و حفظ قابلیت بازتولید. متن مقاله نیز نشان میدهد که دغدغه زیستمحیطی دارند که متأسفانه از درک و عمل اغلب مدیران امروزی خارج است. به همین دلیل لازم دانستم با احترام به تذکر دلسوزانه ایشان یادآور شوم که در مسئلهای تخصصی که ترکیبی از آگاهیهای اقتصادی، مدیریتی، زیستمحیطی و فنی است، نمیتوان نتیجهگیری شتابزده کرد.
ظاهرا وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی خبر از جشن شکرانه کاغذ داده و اشاره کرده است که ما 80 درصد کاغذ «موردنیاز آموزشوپرورش» را در داخل تولید میکنیم و اظهار امیدواری کرده است که به خودکفایی در این زمینه برسیم. خانم نژادبهرام به جنبه دیگر این خبر خوب، شاید در مقابله جناحی و سیاسی، نگاهی انداختهاند و با اشاره به کمبود آب در کشور و اشاره به شعار زیستمحیطی درباره نیاز به قطع 15 اصله درخت برای تولید یک تن کاغذ و نیز امکاناتی مانند تولید کاغذ از سنگ که نیاز به آب هم ندارد و با اشاره به این واقعیت که کشور ملزم نیست در همهچیز خودکفا شود، این پرسش را مطرح کردهاند که آیا درست است به بهای نابودکردن جنگلها به تولید کاغذ در کشور بیندیشیم؟ با مثالهایی از تولید کاغذ در چین و ژاپن و مناطق سبز جهان.
بنده نیز دغدغههای زیستمحیطی دارم و در باب تبلیغ توسعه پایدار به اندازه کافی و به سهم خود کوشیدهام. اما ایرادهایی را به یادداشت سرکار خانم نژادبهرام وارد میدانم. مصرف کاغذ در هر جامعه از نشانههای توسعه فرهنگی و تمدنی آن جامعه است. خوشبختانه اکنون دستیابی به فضای مجازی در تبادل اطلاعات جای بخشی از مصرف کاغذ را گرفته است. بااینحال مصرف سرانه کاغذ در ایران در شمار کشورهای عقبمانده است. ضمنا در آمار وزیر ارشاد فقط به تولید کاغذ مصرفی وزارت آموزشوپرورش که سالانه انتشار فزاینده میلیونها کتاب درسی را زیر نظر و در اختیار دارد، اشاره شده است. یعنی آمار تولید و مصرف کاغذ کشور بسیار فراتر از بخش وزارت آموزشوپرورش است. آیا از کاغذهای بستهبندی و کارتن تا دستمال کاغذی و کاغذهای بهداشتی غافل هستید؟ اما آیا اطلاع دارید که چه منافع انحصارطلبانهای طی سالها در پس واردات و فروش کاغذ موردنیاز وزارت آموزشوپرورش نهفته بوده است که سوداگران ذینفع همیشه مدافع واردات آن بودهاند و هستند؟ و تولید آن موجب قطع منافع سوداگرانه آنان میشود؟
پیش از پرداختن به اینکه چرا تولید کاغذ مستلزم نابودی جنگل نیست، لازم به توضیح میدانم که تولید کاغذ از سنگ چیزی شبیه سنگ مصنوعی است که از اختلاط پودر یا براده سنگ آهک با پلیمرهای گوناگون قابلتولید است و بیشتر برای بستهبندی به کار میرود که کاغذ نیست، ورق پلاستیک است با پرکننده کربنات کلسیم. آیا رواج پلاستیک غیرقابل بازیافت و غیرقابل بازگشت به چرخه طبیعت را بهجای کاغذ قابلبازیافت توصیه میکنید که قابلیت تبدیلشدن به کتاب درسی را هم ندارد؟
دیگر اینکه به کشورهای چین و ژاپن اشاره فرمودهاید که بر پایه اطلاعات ناقص است. چین و ژاپن و بسیاری از کشورهای اروپایی تولیدکنندگان عمده کاغذ هستند؛ درحالیکه ژاپن طی قرن گذشته و چین در 50 سال گذشته ضمن تولید کاغذ سطح جنگلهای آسیبدیده خود را بسیار افزایش هم دادهاند! در ژاپن و کره جنوبی با وجود افزایش تولید کاغذ، پوشش جنگلی کشور بسیار توسعه یافته است. لطفا در این باب به کتاب مستند «فروپاشی» مراجعه فرمایید.
دیگر اینکه آیا میدانید چه میزان از کاغذ تولیدی ایران از خمیر کاغذ بکر، یعنی از چوب تهیه میشود؟ تقریبا صفر! یعنی دلسوزی برای جنگل به خاطر لطمهدیدن از کاغذ مورد ندارد. جنگل را به خاطر تخته و الوار و نجاری میبرند و زوائد آن هیزم میشود یا مناسب تولید کاغذ است. اگر برنامه صنعتی و اقتصادی صحیح در کشوری با مدیریت کارشناسانه همراه باشد، باید جنگل بهعنوان یک ودیعه تولیدی دائما در حال مصرف و احیای مثبت منابع باشد و به تولید کاغذ و الوار هم ادامه دهد! جنگلهای زاگرس برای تولید ذغال و قابلیت چرای دام خوانین نابود شده اما هرگز برای تولید کاغذ یک درخت آن هم بریده نشده است!
دیگر اینکه بخشی از تولید کاغذ کشور از پسماند نیشکر یعنی باگاس تولید میشود که ربطی به جنگل ندارد. اما بخش بزرگتر تولید کاغذ کشور از کاغذ بازیافتی است که اگر نبود، همین زبالهگردهایی که برایشان دلسوزی میکنیم و میتوانستند در مراکز بهداشتی بازیافت مشغول باشند، بیکار و بینان میماندند! بازیافت در اروپا به 80 درصد و در ایران فقط به 20 تا 25 درصد میرسد و مقادیری کاغذ بازیافتی از خارج وارد میشود و بخشی از چوب برای تولید خمیر کاغذ با الیاف بلند برای صنایع ورق چوبی امدیاف نیز همراه با خمیر کاغذ الیاف بلند برای تقویت خمیر تولیدی داخل از خارج وارد میشود. تازه همین وزارت آموزشوپرورش چرا باید کاغذ کتابهای سالانه یکبارمصرف و رایگان خود را از بهترین نوع کاغذ تهیه کند؟ کاغذ مناسب لازم است اما برای دادن کتاب رایگان یا ارزان بعدی باید کتابها و دفترچههای مصرفشده سال قبل را تحویل بگیرند و آن ثروت عظیم را برای بازیافت و تأمین بخشی از کاغذ مصرفی خود به کارخانههای کاغذ محلی بفروشند!
مصرف آب کم نیست اما بخش عمده آن بازیافت و دوباره مصرف میشود. میفرمایید حدود 70 کارخانه تولید کاغذهای بستهبندی و بهداشتی و تحریر کشور تعطیل شود که چند تاجر بتوانند با واردات کاغذ مسئله زیستمحیطی ایران را به جهان خارج صادر کنند؟ اما چرا صنعت کاغذ «باید» برای محیط زیست بیزیان باشد: تابستان امسال همراه فرزندان سفری زمینی در شمال ایتالیا داشتم. شاهد صدها هزار هکتار درختستان از انواع سپیدار و تبریزیهای اروپایی و درختی که در ایران صنوبر نامیده میشود و همچنین زیرفون بودم. در سنین مختلف به نوبت از درختستانها بریده میشوند تا چند سال بعد بار دیگر نوبت به پاجوشهای آنها برسد. جنگلی نابود نمیشود، افزوده هم میشود. در سوئد نیز شاهد بودهام که درختستانها را به دلیل زیستمحیطی ملزم به کاشت ترکیبی برگپهنها و سوزنیبرگها کردهاند و برنامه قطع و بازسازی از 70 سال پیش ادامه دارد، درحالیکه در آن سرما رشد درختان بسیار کمتر و آهستهتر از سرزمینهای معتدل است! در ایران نیز هنگام برنامهریزی تولید کاغذ چوکا در گیلان و چوب و کاغذ مازندران، به هرکدام زمینها و جنگلهای مخروبهای را تخصیص دادند که از همین انواع سپیدار کشت و برداشت شود. میدانم که آغاز هم شد اما پس از انقلاب چه شد؟ صنعت را بدون ملاحظات زیستمحیطی تعطیل و واردات را بدون دلیل واقعا اقتصادی و زیستمحیطی تشویق و البته انحصاری کردید. وظیفه دولت تشویق و توسعه درختستانها و راهنمایی حفاظت از محیط زیست است نه اینکه صنعت کاغذ را به سود سوداگران تعطیل و پلاستیک کاغذی غیرقابلتجزیه و مخرب را جانشین کاغذ طبیعی قابل بازیافت کند!