گزارش اختصاصی «شرق» از دهمین نشست جهانی علم در کیپتاون آفریقای جنوبی
علم برای عدالت اجتماعی
دهمین مجمع جهانی علم سرانجام پس از یک سال تأخیر در نتیجه همهگیری کرونا، در روزهای ششم تا نهم دسامبر (15 تا 19 آذر) امسال در شهر کیپتاون آفریقای جنوبی برگزار شد؛ رویدادی که از خیلی جهات در نوع خود بزرگترین رویداد علمیای به شمار میرفت که تا به امروز در قاره آفریقا برگزار میشد.
محمدحسین جهانپناه-روزنامهنگار علم و فناوری: دهمین مجمع جهانی علم سرانجام پس از یک سال تأخیر در نتیجه همهگیری کرونا، در روزهای ششم تا نهم دسامبر (15 تا 19 آذر) امسال در شهر کیپتاون آفریقای جنوبی برگزار شد؛ رویدادی که از خیلی جهات در نوع خود بزرگترین رویداد علمیای به شمار میرفت که تا به امروز در قاره آفریقا برگزار میشد. رویدادی که بهویژه در این نوبت با توجه به شرایط خاص جهان و بهخصوص کشورهای آفریقایی اهداف متعددی را در حوزه سیاستگذاری کلان علمی و نقش آن در جامعه دنبال میکرد. شعار اصلی مجمع امسال علم برای عدالت اجتماعی بود که در جریان آن تلاش شده بود در طول پنلهای مختلف به مسئله عدالت اجتماعی در جامعه علمی و نقش علم در کمک به حلکردن چالشهای سیاسی و اجتماعی در جوامع مختلف پرداخته شود. اما و اگرهای توسعه پایدار، تغییرات اقلیمی، بهداشت، همهگیری کووید ۱۹، لزوم بهادادن به دانش بومی و لزوم پایاندادن به نادیدهگرفتن تعرضات و نابرابریهای جنسیتی از سوی جامعه علمی از جمله مهمترین موضوعاتی بود که در مجمع جهانی علم امسال مورد بحث و بررسی قرار گرفت. از نظر پراکندگی مجمع امسال با حضور گسترده دانشگاهها، مراکز علمی، پژوهشگران و سیاستگذاران آفریقایی، اروپایی، آمریکایی و همچنین نمایندگانی از خاورمیانه و آسیای شرقی برگزار شد. بهعلاوه اگرچه نام ایران در میان سخنان برخی از سخنرانان بینالمللی حاضر در اشاره به شرایط دانشگاههای ایران در ماههای گذشته در مجمع امسال شنیده میشد، اما به وضوح از خود ایران یا مؤسسات و دانشگاههای ایرانی در میان پنلها خبری نبود. بهجز هیئتی کوچک که برای بازدید از مجمع آمده بودند.
علم، سیاست و گرسنگی
مجمع به صورت رسمی کار خود را با گفتوگو پیرامون چالشهای پیشروی جهان در حوزه تغذیه به واسطه تغییرات اقلیمی، سیاستگذاری در حوزه مواد مخدر و روانگردان و همچنین نگاهی به پیچیدگیهای کنونی روابط میان علم و سیاست آغاز کرد. در زمینه امنیت غذایی و تغذیه، شورای تحقیقات علوم انسانی آفریقای جنوبی (HSRC) میزبان نشستی با تمرکز روی پیچیدگیهای شرایط حاضر بود. گفتوگوهای اصلی در این حوزه روی سه سؤال اصلی متمرکز بود؛ نخست اینکه آیا امروزه روش یا روشهای جدید و قابل اطمینانی برای تولید مواد غذایی با ردپای کربن نزدیک به صفر وجود دارد؟ یا اساسا در آینده نزدیک میتوان به توسعه چنین روشهایی امید بست؟ سؤالی که خود میزبانِ سؤالهای مهم دیگری است، از جمله اینکه در صورت توسعه روشهای جدید سازگار با وضعیت کنونی تغییرات اقلیمی آیا روش ایمن، بهصرفه و دوستدار محیط زیستی برای توزیع آن نیز در دسترس خواهد بود؟ به عبارت سادهتر چگونه قرار است ما غذا را از مزرعه تا سر میز و درون بشقاب با کمترین میزان آلایندگی به صورتی منصفانه به دست مصرفکننده برسانیم؟ مسئله بعدی موضوع ضایعات مواد غذایی است. آنگونه که پروفسور فرانسیس از دانشگاه وندا اشاره میکند: ضایعات مواد غذایی در سراسر زنجیره ارزش غذایی اتفاق میافتد. اینجا مسئله تنها بهبود فناوریهای توزیع یا تولید نیست، بلکه آگاهسازی عمومی نسبت به آنچه مصرف میکنند و چگونگی مصرف مواد غذایی است. هدررفت مواد غذایی از خیلی جهات تراژدی بزرگی است که کمتر مورد توجه قرار گرفته است. جدا از ضایعات عموم مردم، کافی است به میزان مواد غذاییای که روزانه توسط رستورانها، فروشندهها، شرکتها و کارخانههای تولیدی دور ریخته میشود، فکر کنید. البته تنها مسئله دورریختن مواد خوراکی مازاد نیست، بلکه مسئله چالشهای سلامت مواد غذایی و تهدیدهای متعددی که در نتیجه تولید فراتر از تقاضای برخی از مواد غذایی ایجاد میشود نیز مطرح است. آنگونه که فرانسیس اشاره میکند در واقع ما با معمایی از افراط و تفریط مواجهیم. ما در دنیایی زندگی میکنیم که گرسنگی همچنان معضلی فراگیر است، اما در همین زمان در جوامعی دیگر با مشکل چاقی رو به فزونی دستوپنجه نرم میکنیم. این یعنی بخش قابل توجهی از مردمی که به ظاهر از گرسنگی رنج نمیبرند نیز رژیم غذایی مناسبی ندارند. گرسنگی پنهان، وضعیتی است که بهویژه پس از همهگیری کووید ۱۹ بیش از پیش شاهد ظهور و گسترش آن بودیم. اینکه بخشهای بزرگی از جوامع در ظاهر دسترسی مناسبی به مواد غذایی برای سیرشدن دارند. در واقع حتی اگر از آنها بپرسید به شما میگویند که نه گرسنه نیستیم، اما در اصل به دلایل متعدد از رژیم غذایی مناسبی برخوردار نیستند و مواد غذایی مورد نیاز بدن خود را دریافت نمیکنند. در حقیقت گرانشدن بسیاری از اقلام در سبد غذایی خانوادهها در نتیجه بحران کرونا موجب شد کیفیت مواد غذایی مصرفی بسیاری از خانوارها با کاهش چشمگیری مواجه شود. به این ترتیب اگرچه در ظاهر بسیاری گرسنه نیستند، اما در حقیقت با گرسنگی پنهانی مواجهاند که در نتیجه افت کیفیت رژیم غذایی به وجود آمده است. به این ترتیب بسیاری از منابع آماری درباره خط گرسنگی در جامعه آمار دقیقی ارائه نمیکنند، بهطوریکه اگر مثلا در آمارهای رسمی ما ۱۵ تا ۲۰ درصد گرسنگی داریم، گرسنگی پنهان در آن لحاظ نشده است. در واقع این بحران رو به فزونی افزایش هزینههای زندگی تأثیر مستقیمی در هزینه سبد غذایی جوامع گذاشته است. چیزی که سفیر سوئد نیز با اشاره به تأثیر جنگ اوکراین در افزایش هزینه مواد غذایی به آن اشاره کرد. آنطورکه دکتر پیتر جیکوب از شورای تحقیقات علوم انسانی آفریقای جنوبی اشاره میکند: اینها همگی بخشهایی از پازل مشکلی بسیار پیچیدهاند که مردم و بهویژه سیاستگذاران باید از آنها آگاه باشند.
تغییرات اقلیمی
تغییرات اقلیمی امسال نیز مانند سالهای گذشته نقش پررنگی در حاشیه بسیاری از گفتوگوها داشت، با این همه نشست «عدالت اقلیمی: جستوجوی راهحلهای عادلانه برای اثرات نامطلوب تغییرات اقلیمی بر سلامت» شاید شاخصترین پنل مجمع دهم در این حوزه بود. در این پنل، پروفسور اندرو هاینز، استاد تغییرات اقلیمی و بهداشت عمومی مدرسه بهداشت و پزشکی گرمسیری لندن به شرح یافتههای پروژه «تغییرات اقلیمی و سلامت» سازمان همکاری بین آکادمیها (IAP) پرداخت. پروژه بینالمللیای که در تابستان امسال به پایان رسید و یافتههای خود را در قالب چهار گزارش پیرامون وضعیت اروپا، آفریقا، آسیا و آمریکا منتشر کرد. او در سخنرانی خود با اشاره به وضعیت پیچیده کنونی اشاره کرد که افزایش کنونی دمای سیاره که در حال حاضر به ۱.۲ درجه سانتیگراد (متوسط دما نسبت به دوران پیش از انقلاب صنعتی) رسیده مشخصا به افزایش سطح دریاها و بروز تغییرات اقلیمی گسترده منجر شده که خود تبعات سیاسی و اجتماعی متعدد و متنوعی را در نقاط مختلف جهان به دنبال داشته است. از نظر اقلیمی این تبعات از تأثیرات مستقیم مثل گسترش وقوع خشکسالی یا طوفان، آتشسوزیهای گسترده، افزایش میزان آلودگی هوا تا کاهش کیفیت آبهای آشامیدنی، بهخطرافتادن منابع غذایی و گسترش بیماریهای مرتبط را در پی داشته است. سوی دیگر تبعات غیرمستقیم ماجراست که گسترش فقر و اختلافات اجتماعی از جمله آنهاست. مشخصا همه اینها تبعات متفاوتی در حوزه سلامت دارند؛ برای مثال فقط در حوزه نیروی کار با افزایش بیش از پیش دمای سیاره فعالیت فیزیکی در محیط باز سختتر میشود، چیزی که همین حالا هم تأثیر داشت. اگر در نیمه دوم این قرن دمای سیاره به حدود ۲.۵ درجه سانتیگراد برسد، چیزی بیش از یک میلیارد نفر از جمعیت زمین با چنان گرمایی مواجه میشوند که عملا قادر به کارکردن در آن نیستند. این به خودی خود تأثیر گستردهای بر شرایط زندگی برای مثال کارگران، کشاورزان و همه آنهایی که در محیطهای باز کار میکنند، خواهد گذاشت. طبیعتا همه مناطق در معرض تغییرات آب و هوایی هستند که شرایط آنها بهویژه در حوزه سلامت تابع الگوهای متفاوتی است. بهعنوان مثال، قطب شمال سریعتر از بسیاری از نقاط دیگر سیاره گرم میشود؛ بنابراین ما در منطقه قطب شمال شاهد تأثیرات مهمی بر سلامت انسان با توجه به تغییرات در انتقال بیماری، حوادث بیشتر و رویدادهای شدید ناشی از ذوب یخهای قطبی هستیم. برخی از جوامع ناچار به جابهجایی و اسکان مجدد هستند. در مناطقی مانند کالیفرنیا، استرالیا و... شاهد آتشسوزیهای بسیار بزرگ هستیم. و این آتشسوزیها طبیعتا پیامدهای بسیار مستقیمی بر زندگی و سلامت افراد دارند، نهفقط دود ناشی از آتشسوزیها که خطر مرگ ناشی از بیماریهای قلبی-عروقی و تنفسی در روزهای پس از آتشسوزی را افزایش میدهد. علاوه بر گسترش وقوع رخدادهایی از این دست عوارض تغییرات اقلیمی در دیگر نقاط جهان تأثیر دیگری هم داشته که کاهش بازدهی محصولات زراعی ازجمله آنهاست؛ موضوعی که بهویژه در مناطق گرمسیری و نیمهگرمسیری بیشازپیش شاهد آن بودهایم. این تحولات به طور فزایندهای بر سلامت جمعیت در دهههای آینده تأثیر خواهد گذاشت؛ بنابراین همانطور که گفتم، تفاوتهایی وجود دارد؛ اما همچنان اشتراکات نیز فراواناند. هاینز با اشاره به نتایج پژوهشی که سال پیش در مجله نیچر منتشر شد، اشاره میکند که درحالحاضر ما تصور میکنیم که تقریبا بیش از یکسوم از مرگومیرهای ناشی از گرمای سالهای اخیر در نتیجه گرمایش زمین رخ دادهاند؛ اما حتی این آمار هم دقیقا درست نیست؛ چراکه این پژوهشها واقعا فراگیر نیستند و دادههای کافی از بسیاری از نقاط دنیا وجود ندارد. بهعنوان مثال به جز آفریقای جنوبی از سراسر آفریقا دادههای بسیار کمی درباره شرایط وجود دارد. در نتیجه میشود گفت که برآوردها بسیار کمتر از چیزی هستند که باید باشند. او با اشاره به نتایج پژوهش دیگری میافزاید که تا پایان این قرن اگر افزایش دمای سیاره به ۳ درجه برسد، ما شاهد گسترش بیشازپیش بیماریهای واگیردار بهویژه بیماریهایی که از طریق پشهها منتقل میشوند، خواهیم بود. به طوری که ممکن است به صورت بالقوه بیش از ۴.۷ میلیارد نفر در معرض بیماریهایی مانند مالاریا قرار بگیرند. این در حالی است که اگر میتوانستیم افزایش دما را به یک درجه محدود کنیم (که حالا خیلی غیرمحتمل به نظر میرسد) این رقم در حد 2.4 میلیارد محدود میشد و این تازه در شرایطی است که باید افزایش جمعیت جهان تا پایان قرن را هم در معادلات خود لحاظ کنیم. در حوزه مواد غذایی همانطور که اشاره شد، احتمالا با کاهش برداشت محصولات مواجه خواهیم بود، خصوصا در آفریقا، آمریکای لاتین و جنوب آسیا. کاهشی که با افزایش بیشازپیش دما در نیمه دوم این قرن به مرور بیشتر نیز خواهد شد. در برخی مناطق هم ممکن است که شاهد افزایش بهرهبرداری باشیم؛ اما نمیدانیم که آیا مردم عملا توان مالی خرید مواد غذایی در شرایط پیشرو را خواهند داشت یا نه. طبیعتا شرایط مشابهی مانند جنگ اوکراین میتواند بر چگونگی توزیع و دسترسی به مواد غذایی خصوصا در مناطقی که با کاهش تولید مواجه بودهاند، تأثیر چشمگیری بگذارد. باید دقت کنیم که تنها کمیت محصولات نیست که دستخوش کاهش شده و خواهد شد؛ بلکه مسئله کیفیت آنها نیز مطرح است. همین حالا بیش از دو میلیارد نفر از جمعیت جهان از کمبود تغذیه رنج میبرند؛ رقمی که بهوضوح در نتیجه این شرایط افزایش خواهد یافت. علاوه بر تبعات فیزیکی، با افزایش تغییرات اقلیمی ما شاهد افزایش صدمات روحی و روانی در جوامع مختلف خواهیم بود. بیماریهایی که در عمل ناشی از وقوع خشکسالی، آتشسوزی و توفانهای گسترده و استرس ناشی از این تغییرات شدید آبوهوایی هستند. از شرایط روحی جمعیتی که ناچار به ترک خانه و کاشانه خود میشوند تا آنهایی که کار و زندگی خود را در نتیجه این شرایط از دست میدهند؛ اما چه میتوان کرد؟ طبیعتا باید تصمیمات جدی برای کنترل افزایش دمای سیاره گرفته شود؛ اما جدا از این تصمیمات ما نیازمند مدیریت بهتر بحرانهای طبیعی و نظام درمانی مؤثرتر و مقاومتری خصوصا برای مقابله با وضعیت رو به فزونی بیماریهای همهگیر هستیم. از همه اینها مهمتر طبیعتا حرکتکردن به سوی اقتصادی سبز به دور از نیاز به سوزاندن سوختهای فسیلی و تولید گازهای گلخانهای است. بهعنوان مثال پژوهشی که سال پیش در مجله لنست با مطالعه روی 9 کشور (ازجمله نیجریه، آفریقای جنوبی، اندونزی، آلمان، آمریکا، بریتانیا، چین و برزیل) با این تصور که چه میشود اگر این کشورها به توافق اقلیمی پاریس پایبند باشند، انجام شد، نشان داد که از مرگ میلیونها نفر جلوگیری خواهد شد (ازجمله ۱.۵ میلیون نفر در نتیجه آلودگی، شش میلیون نفر از تغذیه و بیش از دو میلیون از فعالیت فیزیکی).
اصلاح یک شکست
وسیگن نایدو، رئیس کمیسیون آبوهوای ریاستجمهوری آفریقای جنوبی در پنل جدایی از پنل اصلی تغییرات اقلیمی به مسئله سیاستهای شکستخورده مدیریت بحران تغییرات اقلیمی پرداخته و خصوصا به راهکارهای ممکن برای تصحیح شکست این سیاستها اشاره کرد. او با اشاره به ششمین گزارش سازمان ملل در زمینه تغییرات اقلیمی در سخنان خود گفت که ما درحالحاضر بهوضوح در حال پیمودن راه اشتباهی هستیم؛ آن هم با سرعتی بسیار زیاد. برای مدتی فکر میکردیم که داریم به آرامی در مسیری درست گام برمیداریم تا اینکه جنگ اوکراین رخ داد و متأسفانه یکی از نخستین پاسخها به این جنگ بازگشت برخی از کشورها به استفاده بیشازپیش از سوختهای فسیلی بود تا از امنیت انرژی مورد نیازشان مطمئن شوند. بهعلاوه ما همچنان به وضعیت کنونی از دریچه باریکی نگاه میکنیم. ما خیلی درباره سیل، خشکسالی و دیگر بحرانهای ناشی از تغییرات اقلیمی حرف میزنیم؛ اما کمتر شده که درباره مسئله مهاجران اقلیمی حرفی بزنیم. براساس گزارش بانک جهانی تا سال ۲۰۵۰ میلادی ۸۹ میلیون آفریقایی درون قاره آفریقا در نتیجه تغییرات اقلیمی از محل زندگی خود ناچار به جابهجایی خواهند شد. اما سازمان جهانی مهاجرت با خوشبینانهخواندن پیشبینی بانک جهانی رقم را خیلی بیشتر میداند تا آنجا که رقم کلی را بین یک تا دو میلیارد مهاجر در سطح جهان برآورد میکند. این تحولات بحرانهای امنیتی گستردهای را نیز به دنبال خواهد داشت. بهعنوان مثال در سطح آفریقا در مدت دو سال ما شاهد وقوع پنج کودتا بودیم که برخی از آنها مستقیما به شرایط برخاسته از تغییرات اقلیمی مرتبط بودند. مسئله اصلی درواقع اینجاست که نابرابری مشخصی در مواجهه با تغییرات اقلیمی میان کشورهای ثروتمند و فقیر و همچنین طبقات مختلف جامعه وجود دارد. به زبان ساده وقتی درباره تغییرات اقلیمی برخی میگویند که همه ما درون یک قایق نشستهایم، مشخصا دارند شوخی میکنند. چون عبارت درستتر این است که برخی از ما درون قایقهای لوکسی نشستهایم و برخی دیگر به زحمت از لبه قایق آویزانیم یا جلیقه نجات خود را چسبیدهایم. اگر به گزارش سازمان ملل بازگردیم، این گزارش براساس انتخابهای احتمالی ما سناریوهای مختلفی از آینده را ترسیم میکند. از بدبینانهترین مدل که شامل گسترش وخامت اوضاع تا بهترین حالت که کاهش آلایندگی، افزایش مقاومتپذیری و کاهش نابرابری اجتماعی در مواجهه با تغییرات اقلیمی را در بر میگیرد. این تصمیمات در ظاهر ساده و واضح به نظر میرسند؛ اما در عمل نیازمند اراده سیاسی متناسباند که در سالهای اخیر دیده نشده و شرایط نیز آنها را تقویت نکرده است. مسئله اصلی اینجا در اصل نظامی است که در آن این تصمیمات سرنوشتساز قرار است به تحول منتهی شوند. چنین نظامی نیازمند تعادل منطقی از منافع و ریسکهاست. نکته دیگر دانستن و قبول این واقعیت است که ما نمیتوانیم دقیقا همان کیفیت مصرفی انرژیهای فسیلی را درحالحاضر در انرژیهای بازگشتپذیر خلاصه کنیم و این یعنی قربانیها و فداکاریهایی را پیشرو خواهیم داشت؛ قربانیانی که نیازمند پشتیبانی کافی در سطح جوامعاند.
همهگیری کرونا و ارتباطات بحران
اگرچه بهجز معدود ماسکهای رنگ و وارنگ چندان اثر مستقیمی از دوران کرونا در مجمع امسال مشهود نبود، اما ردپای همهگیری کرونا به وضوح تقریبا در تمامی پنلها احساس میشد؛ بهخصوص که این نخستین مجمع علمی برگزارشده در آفریقا و همچنین اولین نشست علمی در این سطح پس از همهگیری کرونا بود. به علاوه بخش عمدهای از کشورهای قاره آفریقا در زمان همهگیری طعم تلخ نابرابری در توزیع و دسترسی عادلانه به واکسنهای تأییدشده را چشیده بودند. با این همه از دید بسیاری همهگیری کووید عملا میتوانست به عنوان مطالعه میدانی کوچکی برای بحران بزرگتر تغییرات اقلیمی در نظر گرفته شود. دکتر شبانه خان، مدیر آکادمی تحقیقات هندوستان، ضمن اشاره به تجربه هند و کشورهای جنوب آسیا در مواجهه با بحران کرونا از ابتدا تا به امروز، درسهایی از این تجربه را در مواجهه با عوارض تغییرات اقلیمی مرور کرد؛ خصوصا در حوزه ارتباطات بحران که در ابتدای وقوع همهگیری، غافلگیری رسانهها و حتی جامعه علمی و عدم آمادگی آنها برای سازماندهی پاسخ به جامعه را در پی داشت. بهانه بیشتر این غافلگیریها همیشه این بوده که هیچ اخطاری وجود نداشت و همه چیز بهطور ناگهانی اتفاق افتاد. این در حالی است که واقعا اینطور نیست. ما همیشه در سطح محلی و جهانی شاهد وقوع بحرانهایی متنوع هستیم و بسیاری از این بحرانها بدیلهای تاریخی دارند. پس مسئله اصلی این نیست که اخطار یا تجربهای وجود نداشته، بلکه مشکل اینجاست که این اخطار معمولا آنقدر دیر از راه میرسیده که دیگر مجال چندانی برای اقدامات بیشتر بهجا نمیگذارد. این اخطارهای دقیقهنودی خیلی وقتها جز فلجکردن مردم در تصمیمگیری نتیجه مؤثر دیگری ندارد.
علم، آگاهی و روزنامهنگاری
مجمع امسال ازجمله معدود دفعاتی بود که فدراسیون جهانی روزنامهنگاران علم به شکل مشخصی در آن حضور داشت. فدراسیون در پنل اصلی خود، روز دوم برگزاری مجمع، در نشستی تحت عنوان «بدون دانش عدالتی وجود ندارد؛ همسطحکردن زمین بازی برای روزنامهنگاری علمی»، به مسائل، مشکلات و اهمیت روزنامهنگاری علم در سالهای اخیر پرداخت. این نشست که با حضور میلیکا مومچیلوویچ، رئیس فدراسیون جهانی روزنامهنگاران علم برگزار شد، تلاش کرد تا به موضوعات متنوعی بپردازد. این نشست با اشاره به کاهش شمار روزنامهنگاران فعال در حوزه علم، کوچکشدن تحریریهها و اختصاص روزنامهنگاران غیرمتخصص به حوزههای تخصصی اشاره داشت که در سالهای اخیر ما به وضوح شاهد گسترش زمینههای فعالیت و اهمیت حضور روزنامهنگاران در حوزه علمی بودهایم، بااینحال، به دلایل مختلف ازجمله شرایط اقتصادی، شمار روزنامهنگاران علم کاهش درخور توجهی داشته است. این موضوع خصوصا در دوران همهگیری کرونا که رسانهها نیازمند روزنامهنگاران وارد به این حوزه بودند، بیش از پیش خود را نشان داد؛ به طوری که بسیاری از رسانهها در بسیاری از کشورها عملا در نبود روزنامهنگاران علمی پیشین خود ابزارهای لازم برای مواجهه با شرایط جدید را نداشتند. از سوی دیگر، اگرچه در ابتدای همهگیری کرونا و افزایش توجه به لزوم آگاهیبخشی علمی، امیدها برای توجه به این حوزه رو به فزونی بود، اما در عمل تغییر چندانی در شرایط رخ نداد و ما همچنان شاهد افول دامنهدار این حوزه در بسیاری از کشورها هستیم. این افول اگرچه همزمان با افزایش شمار روزنامهنگاران علم مستقل بوده، اما این امر در بسیاری از کشورها با سختهای مشخصی همراه است که توجه و مطالعه بیشتری را طلب میکند. بهعلاوه مسئله و مشکل آموزش نسل جدید روزنامهنگاران علم و فناوری در نبود فرایندهای آموزشی سابق نیز مطرح است؛ خصوصا که بیشتر دانشگاهها عمدتا روی ارتباطات علم و نه لزوما روزنامهنگاری در حوزه علم متمرکز هستند.
کنجکاوی؛ عاملی اساسی در علم؟
آکادمی علوم مجارستان (MTA) و اتحاد سازمانهای علمی بینالمللی (ANSO) امسال در مجمع جهانی علم نشستی داشتند با موضوع «چه میشود اگر؟ آیا کنجکاوی همچنان نیروی محرکه اصلی ایدههای انقلابی علمی است؟». لازلو لوواس، استاد مؤسسه ریاضیات آلفرد رنی و رئیس سابق آکادمی علوم مجارستان، سخنان خود را با بیان اینکه چگونه کنجکاوی، بزرگترین اکتشافات در نجوم و بسیاری از حوزههای دیگر را به پیش برده است، آغاز و در ادامه با اشاره به گادفری هارولد هاردی، ریاضیدان انگلیسی گفت هاردی زمانی میگفت که هیچکدام از یافتههای من بهطور مستقیم یا غیرمستقیم به بهترشدن یا بدترشدن دنیا کمک نکرده و احتمالا در آینده هم نخواهند کرد؛ حرفی که کاملا غلط از آب درآمد. هاردی که یک صلحطلب بهتماممعنا بود فکر میکرد که هر چیز کاربردی سرانجام به نوعی در جنگها استفاده خواهد شد، همانطور که دانش شیمی در تولید سلاحهای شیمیایی در جنگ جهانی اول مورد استفاده قرار گرفت. در نتیجه هاردی تلاش خود را متوجه مطالعه روی اعداد اول بسیار بزرگ کرد. او به عنوان مثال علاقهمند بود، بداند که چند عدد اول وجود دارد که 200 رقم دارند. او فکر میکرد این کنجکاویهای او در نهایت به درد کسی نخواهند خورد، اما اشتباه میکرد. امروزه هر لپتاپی که روشن میکنیم یا هر صفحه وبی را که مرور میکنیم بر پایه ریاضیاتی بنا شدهاند که تئوری او یکی از سنگهای بنای اصلی آن شمرده میشود. سخنران دیگر این نشست ایوا کوندروسی، عضو گروه مشاوران ارشد علمی کمیسیون اروپا نیز با تأکید بر گفتههای لوواس به این موضوع اشاره کرد که «واضحترین مثال در اینکه چگونه کنجکاوی کشفی را ممکن میکند»، بهراحتی میتوانید در تجربه سالهای اخیر دنیا در برابر همهگیری کرونا ببینید. کنجکاوی هنوز هم نیروی محرکه اصلی ایدههای انقلابی در علم است. او افزود که من میخواهم برای مثال به کاتالین کاریکو اشاره کنم. او همان کسی بود که تحقیقاتش به توسعه mRNA انجامید. فناوریای که بسیاری از واکسنهای کووید۱۹ بر پایه آن ساخته شدند. من و دکتر کاریکو هر دو کارمان را در مرکز تحقیقات بیولوژی آکادمی علوم مجارستان شروع کردیم. از آنجا که در آن زمان بودجه تحقیقاتی چندانی وجود نداشت، امکان خرید فسفولیپیدهای لازم برای تحقیق را نداشتیم. کاریکو که آن زمان هنوز دانشجوی دکتری بود به قصابی پدرش رفت و روی نمونههایی که با خود بازگرداند آزمایشات را با موفقیت پیش برد. او موفق شد به نتیجه برسد، چون کنجکاو بود و در نتیجه راهحل را با همه پیچیدگیها پیدا کرد.
مجمع جهانی علم؛ از دیروز تا امروز
مجمع جهانی علم به عنوان بدیل مجمع جهانی اقتصاد در حوزه علم 19 سال پیش با ابتکار یونسکو و شورای بینالمللی علوم (ICSU) شروع به کار کرد. زمینه شکلگیری این مجمع در اصل کنفرانسی بود تحت عنوان کنفرانس جهانی علم که در انتهای قرن بیستم در سال ۱۹۹۹ به میزبانی آکادمی علوم مجارستان در بوداپست برگزار شد. پس از این کنفرانس نظر به خلأ وجود همایش علمی بینالمللی در این سطح یونسکو با همراهی شورای علوم و انجمن پیشبرد علوم آمریکا (AAAS) بهطور رسمی مجمع جهانی علم را به صورت دوسالانه در بوداپست راهاندازی کردند. مجمع تا سال ۲۰۰۹ در بوداپست باقی ماند، اما از ۲۰۱۱ قرار بر این شد که به صورت گردشی هر دو سال در یک کشور برگزار شود. بهعلاوه مجمع علم از نخستین دور برگزاری خود در هر دوره با تم موضوعی مشخصی آغاز به کار میکرد. به این صورت که در هر دوره موضوع بحثها در چارچوب یکی از چالشهایی که جامعه علمی خود را مشخصا با آن درگیر میدید، تعریف شده و میشود. به عنوان نمونه موضوع دور اول در سال ۲۰۰۳ علم و جامعه، موضوع نشست ۲۰۰۹ آگاهی و آینده، سال ۲۰۱۳ علم برای توسعه پایدار جهانی و سال ۲۰۱۷ علم برای صلح بود. موضوع دوره دهم مجمع جهانی با توجه به شرایط کنونی و تجربه همهگیری کووید۱۹ بنا بر مذاکراتی که از سال ۲۰۱۷ و نشست اردن در جریان بوده (و درنهایت به انتخاب آفریقای جنوبی برای میزبانی این نشست انجامید) علم برای عدالت اجتماعی انتخاب شد. موضوعی که انعکاس مستقیمی در بسیاری از پنلهای منتخب مجمع امسال و همچنین سخنان سخنرانان حاضر داشت.
نجوم، فضا و نیمکره جنوبی
نجوم و گروههای نجومی آفریقایی حضور بسیار پررنگی در سراسر نشست امسال داشتند؛ بهویژه که ساخت پروژه SKA یا آرایه کیلومترمربعی روز پنجم دسامبر (یک روز پیش از آغاز رسمی مجمع جهانی علم) بهطور رسمی به صورت همزمان در آفریقای جنوبی و استرالیا کلید خورد. این مجموعه پس از تکمیل در سال ۲۰۲۸ حدود یک کیلومترمربع وسعت خواهد داشت و حساسیت آن تا ۵۰ برابر هر رادیوتلسکوپ دیگری در دنیا خواهد بود. جدا از این مجموعه، آفریقای جنوبی در عین حال صاحب بزرگترین و قویترین تلسکوپ نوری در نیمکره جنوبی است؛ تلسکوپ بزرگ آفریقای جنوبی که در سال ۲۰۰۵ ساخت آن در نزدیکی شمال شرق کیپتاون به پایان رسید. از نظر نجومی، آفریقا در حال حاضر به واسطه تلسکوپ بزرگ آفریقای جنوبی در ساترلند، تلسکوپ رادیویی مرکات (MeerKAT/ آرایه تلسکوپی کارو)، مرلایت (MeerLICHT) در استان کیپ شمالی آفریقای جنوبی، در کنار رصدخانههایی چون اوکایمدن در مراکش، رصدخانه انتوتو آدیسآبابا در اتیوپی و سیستم استریوسکوپی انرژی بالای نامیبیا جایگاه ویژهای در سراسر قاره آفریقا و تمام نیمکره جنوبی دارد. انجمن نجوم آفریقا و دفتر نجوم برای توسعه اتحادیه بینالمللی نجوم (IAU-OAD) در مجمع امسال میزبان نشستی درباره پیشبرد امیدهای نجومی آفریقا و بررسی تحولات دو سال اخیر این قاره در حوزه نجوم بودند. در این نشست، بهطور خاص کوین گاوندر، رئیس دفتر نجوم برای توسعه، اشاره کرد رشد نجوم میتواند با رشد توسعه در منطقه همراه باشد که ما میتوانیم از نجوم برای تحریک توسعه مهارتها و فعالیتهای اقتصادی استفاده کنیم. تب مدوپه، رئیس انجمن نجوم آفریقا (AfAS) و استاد نجوم دانشگاه نورثوست نیز با اشاره به شرایط حاضر آفریقا گفت در واقع این قاره دوران طلایی را در حوزه نجوم سپری میکند، اما چالشهای فراوانی نیز وجود دارد و برای مثال آفریقا همچنان ستارهشناسان حرفهای بهشدت کمی دارد. او اضافه کرد: علیرغم این واقعیت که ما زیرساختهای پیشرفتهای در اختیار داریم، از نظر آموزشی همچنان با کمبودهای فراوانی مواجهیم. به گفته او در تمام آفریقا در حال حاضر تنها ۳۰۰ دکترای نجوم وجود دارد، درحالیکه در مقام مقایسه، در بریتانیا بیش از 600 منجم حرفهای در حال کار هستند. او اضافه میکند: ما نمیخواهیم در نهایت تنها تولیدکننده داده برای فرستادن آن به اروپا باشیم. مسئله دیگر مشکل سرمایهگذاری است. پروفسور میرجانا پوویچ از انجمن نجوم آفریقا و استادیار مؤسسه علوم و فناوری فضایی اتیوپی اضافه میکند که بهجز آفریقای جنوبی، بودجه و حمایت دولتی کم است و در بسیاری از کشورهای آفریقایی، نجوم همچنان برای همه قابل دسترس نیست. این یعنی ما هنوز راه درازی در آگاهیبخشی و توضیحدادن این مهم که چگونه نجوم در رشد آفریقا میتواند مهم باشد، پیشرو داریم.