|

سلامت عام

سازمان جهانی بهداشت وابسته به سازمان ملل متحد تعریف موجزی از سلامت ارائه داده است که در این تعریف برای اینکه فردی بگوید از سلامت کامل برخوردار است سه شرط یا سه عامل عنوان شده است

سلامت عام

دکتر محمود امامی‌نائینی: سازمان جهانی بهداشت وابسته به سازمان ملل متحد تعریف موجزی از سلامت ارائه داده است که در این تعریف برای اینکه فردی بگوید از سلامت کامل برخوردار است سه شرط یا سه عامل عنوان شده است:

1-سلامت جسمی

2- سلامت روانی فرد: از سلامت روحی و روانی برخوردار باشد.

3-سلامت محیط: محیط زندگی و اجتماعی فرد با آرامش توأم باشد و در جامعه‌ای که او زندگی می‌کند تنش، ناآرامی و اغتشاش وجود نداشته باشد.

در‌صورتی‌که این سه شرط وجود داشته باشد، فرد می‌تواند ادعا کند که از سلامت کامل برخوردار است. متأسفانه ما مردم این سرزمین اغلب بیماریم ‌زیرا جامعه ما‌ با آنچه می‌بینیم و می‌شنویم و احساس می‌کنیم جامعه‌ای نا‌آرام و گرفتار است. آنچه ملاحظه می‌کنیم یا می‌شنویم ناخودآگاه روان ما را آشفته و پریشان می‌کند، خواب را از چشممان می‌رباید و اگر آرامشی وجود داشته باشد، آن را به هم می‌ریزد. خبرهای ناخوشی از قبیل بریدن سر یک زن در عربستان یا انفجار بمب در مسجد کابل یا حمله طالبان به جمع زنان افغان یا گرسنگی کودکان بی‌پناه یا غرق‌شدن مهاجران آواره که برای امید به زندگی بهتر خانه و کاشانه خود را رها می‌کنند و خود را به دست حوادث ناشناخته و تقدیر می‌سپارند و صدها ناملایمی دیگر محیط زندگی را برایمان تلخ و تحمل‌ناپذیر می‌کند. با خاطر پریشان به بستر می‌رویم و خواب‌های آشفته می‌بینیم. اگر در کشوری محیط زندگی آرام و بی‌تشنج باشد و مشوش نباشد، مردم آن کشور طبق تعریف سازمان جهانی بهداشت از سلامت برخوردارند. در پاره‌ای از کشورها وقتی حادثه‌ ناگواری برای یک فرد یا افراد خانواده‌ای پیش می‌آید، دولت بلافاصله کانون‌های روان‌شناسی درست می‌کند و روان‌شناسان و مددکاران را به خانواده یا فرد صدمه‌دیده می‌رساند تا آنها با روش‌های علمی مصیبت‌دیدگان را آرام کنند و از آلام آنها بکاهند. این از وظایف دولت‌هاست که موجبات آرامش مردم خود را فراهم سازند و از آلام آنها بکاهند، نه اینکه خود یکی از عوامل بر‌هم‌زدن ثبات و آرامش روحی آنها شوند. نگارنده مدت‌هاست آب خوش از گلویم پایین نرفته و ناخودآگاه همه روز منتظر شنیدن یک خبر ناخوشایند دیگر هستم.

به قول حافظ: «دل غم‌دیده ما بود که هم بر غم زد»؛ غمی که امروز بر غم دیروز می‌افزاید بیش از 80 سال است که این کابوس ناامنی و ترس‌آور دست از سر راقم این سطور بر‌نمی‌دارد، در کودکی که اتحاد جماهیر شوروی سابق (روسیه) کشور ما را جولانگاه خود قرار داده بود، من که کودک سه‌ساله‌ای بودم هر‌شب با کابوس و ترس دست‌به‌گریبان بودم، موجوداتی چون غول سیاه می‌خواستند از آغوش مادر بربایندم و من خود را به مادرم می‌چسباندم که غول‌های سیاه مرا ندزدند، بزرگ‌تر که شدم جریان ملی‌شدن نفت پیش آمد و حضور ناوگان جنگی انگلیس در خلیج فارس و مشاهده جوانان خانواده‌ام که برای دفاع به خوزستان زرخیز روانه می‌شدند، دل‌نگرانم می‌ساخت. همان وقت‌ها توده‌ای‌ها برای فروش روزنامه مردم در خیابان شاه‌آباد سابق ،جمهوری فعلی ناامنی ایجاد می‌کردند و مغازه‌ها هر‌چند دقیقه یک‌بار کرکره‌هایشان را از ترس هجوم این جوانان هیجان‌زده پایین می‌کشیدند و از سوی دیگر پان‌ایرانیست‌ها که روزنامه آنها را پاره می‌کردند، اوضاع نا‌امنی به وجود آمده بود، بعد از آن انقلاب اسلامی شکل گرفت و خیابان‌ها هر‌روز‌ و بام‌ها هر‌شب جولانگاه جوانان پرشور و انقلابی بود که با نیروهای انتظامی برخورد می‌کردند. هنوز هیجانات انقلابی فرو‌ننشسته بود که صفیر موشک‌های عراقی ما را به زیرزمین‌ها می‌کشید و هر‌لحظه انتظار مرگ را می‌کشیدیم.

مادر ناتوانم روزی چند ‌بار با جسم خسته و پای ناتوان پله‌ها را از بالا تا زیرزمین زیر پا می‌گذاشت و خسته‌و‌کوفته کنار دیواری تکیه می‌داد تا آژیر خطر قطع شود. هشت سال این ماجرا طول کشید و ما یک روز خوش ندیدیم. فرزندان برومندمان شهید می‌شدند و بر سر هر کوی و برزن داغ شهید را زنده می‌داشتیم. سفارت آمریکا اشغال شد و در سه‌سال‌و‌نیم آمریکا دلهره در دلمان می‌پرورید.

حال نیز چندی است هیجانات جوانان، آرامش زندگی را به هم ریخته و دلهره و رنج، جانمان را می‌لرزاند و داغ جوانان قلبمان را خونین می‌سازد و تعریف سازمان جهانی بهداشت تحقق می‌یابد. ما بیمارانی هستیم که نیاز به حمایت و مراقبت روانکاوان و روان‌شناسان داریم. همان‌طور‌که در کشورهای پیشرفته به هنگام مصیبت‌ دولت‌ها گروهی روان‌شناس را برای تخفیف آلام انسان‌های مصیبت‌دیده نزد آنها می‌فرستند تا روانشان را تسکین دهند و تحمل رنج و درد را برایشان آسان سازند‌. باید دست دعا بلند کنیم و ازگناهان خود استغفار، شاید لطف خداوندی شامل حالمان شود.