شباهتهای ماسک و عمر البشیر
خالد آلبایح، کاریکاتوریست سیاسی، درباره رفتارهای مستبدانه ایلان ماسک در این دو ماه که شبکه اجتماعی توییتر را خریداری کرده، یادداشتی نوشته که همزمان در خبرگزاری الجزیره و روزنامه یواسای تودی منتشر شده است. بخشهایی از آن در ادامه میآید.
خالد آلبایح، کاریکاتوریست سیاسی، درباره رفتارهای مستبدانه ایلان ماسک در این دو ماه که شبکه اجتماعی توییتر را خریداری کرده، یادداشتی نوشته که همزمان در خبرگزاری الجزیره و روزنامه یواسای تودی منتشر شده است. بخشهایی از آن در ادامه میآید.
***
من هم مثل میلیونها نفر در سراسر جهان، افتضاحاتی را که در توییتر -از زمانی که ایلان ماسک کنترل این شرکت را در دست گرفته- به وجود آمده است، از نزدیک دنبال کردهام. من نهتنها از اینکه این فضای دسترسی به اطلاعات و بحث آزاد از دست برود، میترسم -که این ترس را شهروندان کشورهای نهچندان آزاد خوب درک میکنند- بلکه بهعنوان یک کاریکاتوریست سیاسی ترس مضاعفی هم دارم که نکند پلتفرمی را که به همراه بسیاری از همکارانم فعالیتهایمان را در جریان بهار عربی از آن آغاز کردیم، از دست بدهیم. ماسک مثلا از خیلی قبلتر از انعقاد قرارداد خرید توییتر -در ماه می- با توییتکردن نقاشی «پادشاه خورشید» لوئی چهاردهم اهداف سیاسی خود برای تصاحب این پلتفرم را بهوضوح بیان کرد. او که خود را «تجسم مطلق آزادی بیان» میخواند، خود را بهعنوان پادشاه روشنفکر جدید رسانههای اجتماعی معرفی و اعلام کرد که توییتر را «آزاد» خواهد کرد.
تماشای کنشها و واکنشهای دو ماه گذشته او، شبیه یک دیکتاتور کوچک امروزی است که دارد یک رژیم در حال فروپاشی را مدیریت میکند. در واقع او نیز مانند غاصبان بلندپرواز قدرت، تسلط خود بر توییتر را با صحبت از «دموکراسی» و «اراده مردم» آغاز کرد، اما در ادامه این واژهها را به سخره گرفت. او بهسرعت آنچه را که در ابتدا «میدان دیجیتال» مینامید، تبدیل به حیاط خلوت شخصی حوزه حکمرانی خودش کرد. ماسک نیز درست مثل یک دیکتاتور کلاسیک کمترین تحملی از خود در برابر مخالفت و انتقاد نشان نداده است. گفته میشود او شماری از کارمندان توییتر را به دلیل اینکه جرئت کردهاند -چه در شرکت و چه در رسانههای اجتماعی- با تصمیماتش مخالفت کنند، اخراج کرده است.
او همچنین مثل یک اقتدارگرای استاندارد از مطبوعات متنفر است و ابایی از سانسور رسانهها ندارد (با این حال خودش را مدافع آزادی بیان معرفی میکند). او در اواسط ماه دسامبر، اکانتهای ژورنالیستهایی را که موضع انتقادی در قبال او داشتند، تعلیق کرد. ماسک دقیقا مانند تمام مستبدان به دنبال کسب ثروت -به هر قیمت حتی با بیرحمانهترین استثمار- است. او مزایای کارکنان توییتر را لغو کرده، روزهای کاری کارمندان را افزایش داده و حتی تختخوابهایی در دفتر مرکزی توییتر نصب کرده تا بتواند تا آخرین قطره انرژی کارکنان را نیز به نفع شرکت بیرون بکشد.
و البته مانند یک مستبد خوب شاهد و ناظر مهاجرت مردم از قلمرو خود بوده که برخی داوطلبانه و برخی دیگر به اجبار، «تبعید» را انتخاب کردهاند.
در واقع به این دلایل است که من احساس کارمندان سابق توییتر را درک میکنم. همچنین بهخوبی میدانم اینکه به خاطر هوا و هوس و تلون مزاج یک دیکتاتور مجبور به ترک جایی شوید که آن را دوست دارید، چه حسی دارد. مردی که مسئول تبعید من و خانوادهام بود، عمر البشیر است که در سال 1989 در سودان به قدرت رسید. او هیچ تحملی در قبال مخالفت و مخالفان نداشت و هر کسی را که وفادار چشموگوش بسته نبود، از کشور بیرون راند و باعث فرار گسترده مغزها از کشور شد.
عمر البشیر در 30 سال حکومتش شاهد و ناظر یک جنگ داخلی خونین، چندین و چند درگیری قومی، یک نسلکشی، یک قحطی مرگبار و یک فروپاشی اقتصادی بود. او کشور را به زانو درآورد و با شایستگی نفرت اکثریت مردم سودان را به دست آورد و در نهایت هم با یک انقلاب مردمی مسالمتآمیز در سال 2019 سرنگون شد. ماسک از این نظر من را یاد عمر البشیر میاندازد. به نظر میرسد وجه تشابه این غول فناوری با دیکتاتور سودان این است که او نیز مانند عمر البشیر حتی در مواجهه با خشم و اعتراض فزاینده مردم نیز حاضر به واگذاری قدرت نیست؛ اما ماسک در مواردی هم شبیه عمر البشیر نیست که در این زمینه میتوان کسانی را که به رژیم وفادارند، مثال آورد؛ افرادی که حتی زمانی هم که کشتی در حال غرقشدن است، حاضرند او را حمایت کنند.
به نظر میرسد ماسک دارد اشتباهات عمر البشیر و دیگر دیکتاتورهای سقوطکرده را تکرار میکند. ظاهرا او قدرت مردم را دستکم گرفته است.