گزارش «شرق» از مرکزی که به نابینایان تعلق دارد
مرکز رودکی جان ندارد
قرار بود درباره مرکز «رودکی» یعنی مرکز «چاپ و تولید کتاب و نشریات گویا و بریل» صحبت کنیم. مصاحبه درباره مرکزی با قدمت 50ساله که نهتنها خبرها بلکه صحبتهای افراد نابینای زیادی نشان داده این مرکز حواشی متعدد، بالا و پایین یا افتان و خیزانهای زیادی داشته است. روزگاری صحبت از انتقال آن به کتابخانه ملی مطرح شده و روز و روزگاری دیگر شایعه تغییر کاربری و تبدیل آن به یک مرکز تجاری دهان به دهان میچرخد و برای فعالان اجتماعی دغدغه و نگرانی میسازد.
قرار بود درباره مرکز «رودکی» یعنی مرکز «چاپ و تولید کتاب و نشریات گویا و بریل» صحبت کنیم. مصاحبه درباره مرکزی با قدمت 50ساله که نهتنها خبرها بلکه صحبتهای افراد نابینای زیادی نشان داده این مرکز حواشی متعدد، بالا و پایین یا افتان و خیزانهای زیادی داشته است. روزگاری صحبت از انتقال آن به کتابخانه ملی مطرح شده و روز و روزگاری دیگر شایعه تغییر کاربری و تبدیل آن به یک مرکز تجاری دهان به دهان میچرخد و برای فعالان اجتماعی دغدغه و نگرانی میسازد. نابینایان زیادی قبل از واگذاری مرکز رودکی به مؤسسه «ریحانه»، نگران و منتقد بودند، اما صدایشان شنیده نشد یا زور و قدرت تصمیمگیرندگان در این زمینه بیشتر از آنها بود. بااینحال، مرکز رودکی واگذار شد، مدتی به اوج رسید، اما طولی نکشید که تبوتاب خدمترسانی در این مرکز هم از بین رفت و رودکی باز به مرکز بیجان و کمرمقی تبدیل شد که جز سازمان بهزیستی، سازمان دیگری نمیتوانست عهدهدار نصفهونیمه آن باشد! شاید به این دلیل که جمعیت هدف این مرکز، نابینایان بودند و بهزیستی نیز در برگههای امضاشده از قانون (بخوانید قوانین خاکگرفته) متولی امور افراد با نیازهای ویژه از جمله نابینایان است. حالا مرکز رودکی سر پا است، اما نه با ابهت و کارایی قبل، بلکه با تعداد انگشتشماری نیروی انسانی ستارهدار و بدون بودجه یا تشکیلات سازمانی و قانونی! این پرونده به حواشی و مشکلات متعدد مرکز رودکی پرداخته است.
«رودکی» در کشوقوسهای فراوان
مرکز رودکی نه؛ خانهای که سالهای سال درهایش به روی نابینایان مستعد و باانگیره باز بوده تا تبوتاب مطالعه، یادگیری و علماندوزی آنها را ارضا کند. حتی نابینایانی که انگیزهای برای مطالعه نداشتند نیز آنجا را خانه دوم خودشان میدانستند تا مهارتهای بیشماری را از آنجا یاد بگیرند. یک مرکز 50ساله که در عرصه منابع مطالعاتی فرهنگی نابینایان یعنی در تولید کتب بریل و گویا برای نابینایان در نیمقرن اخیر فعالیتهای زیادی داشته و کلاسهای توانبخشی و مهارتآموزی این مرکز مثل یادگیری خط بریل، جهتیابی و... علاقهمندان نابینای زیادی را با خود همراه کرده است. در واقع بسیاری از نابینایان تحصیلکرده، یعنی آنها که ساکن پایتخت هستند، به دلیل استفاده از منابع مطالعاتی این مرکز، خودشان را مدیون آن میدانند. اما حالا این مرکز با کمبود نیرو یا کارمند مواجه شده و سوتوکور و بیرمق است؛ نیروهایی کمحوصله و بیانگیزه که بهزودی بازنشسته میشوند و فشار کاری زیادی را تحمل میکنند.
«جعفر حسینی»، کارمند بازنشسته سازمان بهزیستی، نگران است. میگوید سالهای مفید عمرش را در این مرکز خدمت کرده و روزهای افتان و خیزان مرکز را با دل و جان دیده و درک کرده است. زمان مصاحبه نامههای زیادی را نشان میدهد؛ نامههایی که از پیگیریهای طول و دراز و بینتیجه حکایت دارد. او با اشاره و انتقاد از مشکلات متعددی که این مرکز با آن دستوپنجه نرم میکند، به خبرنگار «شرق» میگوید: «قریب به 14 سال است که این مرکز توانبخشی و مرجع برای نابینایان کارایی لازم را از دست داده است. این مرکز تا سال 1387 زیر چتر حمایتی دولت فعال بوده و به نابینایان خدمترسانی میکرد که با وجود کشوقوسهای فراوان و نگرانی نابینایان، در راستای سیاستگذاری برای اجرای اصل 44 قانون اساسی به بخش خصوصی واگذار شد. این اقدام از ابتدا اشتباه و کارشناسینشده بود؛ چراکه این مرکز توانبخشی سودده نیست و افراد با دهکهای پایین درآمدی از این مرکز خدمات دریافت میکنند، به همین دلیل امکان یا توان پرداخت هزینه بهازای دریافت خدمات از مرکز را ندارند».
مرکزی که روی دست سازمان بهزیستی مانده است
این فعال حوزه نابینایان که از مرکز رودکی بازنشسته شده و سالها در کار ویراستاری تولیدات مشغول بوده، میافزاید: «با وجود آنکه مدیران مرکز نیکوکاری «ریحانه» دانش و تخصص کافی در ارتباط با تولید کتب نابینایان را نداشتند، مرکز «رودکی» به این بخش واگذار شد. اگرچه مرکز «ریحانه» بودجه و اعتبارات خوبی برای رودکی هزینه کرد، اما بعد از شش سال این مرکز توانبخشی را به دلایل نامشخص به بهزیستی تحویل داد که شواهد نشان میدهد بعد از آن نیز سازمان بهزیستی در مدیریت و اداره آن با مشکلات و چالشهای متعددی روبهرو است که تبعات منفی آن، به ضرر نابینایان تمام شده است.
اوایل دهه 90 که سازمان بهزیستی پستهای پرسنلی خود را بازتعریف میکرد، مرکز «رودکی» را در چارت جدید حذف کرد و تمام پستهای سازمانی این مرکز در حال حاضر با پستهای ستارهدار مشغول به کار هستند و این موضوع باعث شد تا در پایان سال 94 که مؤسسه ریحانه، رودکی را به سازمان بهزیستی بازگرداند، این سازمان نتوانست برای رودکی بودجه و نیروی پرسنلی اختصاص دهد؛ چراکه امکان گنجاندن هزینههای رودکی در بودجه رسمی بهزیستی وجود نداشته و این مرکز اگرچه همچنان با کمترین ظرفیت و امکانات فعال است، اما بهشدت در شرایط بلاتکلیفی و ابهام به سر میبرد».
نامهنگاری برای سروساماندادن به مرکزی در بهزیستی
«حسینی»، فعال حوزه نابینایان، با اشاره به اینکه مرکز رودکی با توجه به شرایط موجود و مطابق با قانون نمیتواند کارمندی جایگزین کند، روز به روز از تعداد کارمندان این مرکز کم شده در نتیجه تولیدات و خدمات نیز محدود شده است، ادامه میدهد: «سازمان بهزیستی تا به امروز موفق به ساماندهی مرکز نامبرده نشده و نتوانسته از سازمان اداری و استخدامی کشور بودجه و ردیف بودجهای لازم را دریافت کند. به همین دلیل، فعالان حوزه نابینایان و افراد با نیاز ویژه حدود 10 سال است که در این حوزه دغدغههایشان را در قالب امضا و ارائه نامه به گوش مسئولان بالادستی میرسانند تا بتوانند ردیف بودجهای این مرکز را از طریق سازمان امور استخدامی کشور برقرار کرده و این مرکز را از فروپاشی و بلاتکلیفی بیشتر خارج کنند».
«مرکز رودکی در حال حاضر با داشتن منابع مطالعاتی مهم، بیش از 15 هزار جلد کتاب دارد که بخشی از آن بریل بوده و نگهداری آنها نیازمند مراقبت و ظرافت ویژه است که اگر به این منابع مهم رسیدگی نشود، دچار زوال و نابودی میشوند. رودکی در عین حال که به بودجه زیادی نیاز دارد، باید بتواند ارتباط درست و مؤثری با مجامع دیگر، انجمنها و خیرین برقرار کند تا نسبت به جلب مشارکتهای مردمی همچون گذشته اقدام شود...». این نکات را «حسینی»، فعال حوزه نابینایان اعلام کرده و در پاسخ به این پرسش که رویکرد بهزیستی در اداره این مرکز چیست؟ یادآور میشود: «سال گذشته پس از چند ماه پیگیری، اصرار، رفتوآمد و نامهنگاری با سازمان بهزیستی و حتی ریاستجمهوری، تنها توانستیم جلسهای مفصل و دوساعته با مدیر توانبخشی سازمان بهزیستی داشته باشیم که اگرچه وعدههایی داده شد، اما مسئله مهم در این مرکز تشکیلات و ردیف بودجه آن است که بسیار مهم و سرنوشتساز بوده و میتواند موتور محرکهای برای احیای مرکز باشد. اما تلاش ما در زمینه انعکاس حساسیتها درباره این مسائل به جایی نرسیده است».
مرکز «رودکی» بیبهره از بودجه و تشکیلات سازمانی
به گزارش خبرنگار «شرق»، این مطالبه بحق نابینایان برای ضرورت احیای مرکز رودکی در نامهای به بازرسی کل کشور، سازمان بهزیستی، کمیسیون اصل 90 مجلس و ریاستجمهوری ارائه شد، اما هیچیک از این اقدامات به نتیجه نرسیده و در نهایت نسخهای از این نامه با امضای اعضای انجمن دانشجویان و دانشآموختگان نابینا در اختیار روزنامه «شرق» قرار گرفته و منتشر شد. در بخشی از این نامه آمده: «تجربه نشان داده است که اداره مرکز «رودکی» توسط بخش خصوصی به دلیل نداشتن نفع مادی و مقرونبهصرفهنبودن به لحاظ اقتصادی نتایج مثبتی نداشته است؛ زیرا افراد نابینا عمدتا از دهکهای پایین جامعه بوده، بههیچوجه قادر به خرید محصولات فرهنگی تولیدی مرکز نیستند و کمکهای افراد خیر نیز ثبات و دوام نخواهد داشت. به همین دلیل خواستاریم تا چارت سازمانی مرکز احیا و ردیف بودجه مختص به آن در سازمان امور استخدامی لحاظ شود، مرکز از این بلاتکلیفی درآمده و زیر نظر ستاد مرکزی سازمان بهزیستی کشور به کار خود ادامه دهد». این نامه اگرچه با ادبیات گوناگون بارها به سازمان بهزیستی ارائه شده است، اما تا زمان تنظیم این گزارش و پرونده هیچ اقدام، خبر، اظهارنظر یا واکنشی از سوی مسئولان بالادستی این سازمان و مراجع دیگر منتشر نشده است.
دانشآموزان نابینا، بیبهره از کتابهای کمکدرسی
«رفیع رفیعی»، دبیر بازنشسته آموزشوپرورش مدارس استثنائی است و زمان مصاحبه از مرحوم «محمد خزائلی» بنیانگذار «انجمن حمایت از نابینایان ایران» و «آموزشگاه نابینایان بزرگسال» یاد میکند؛ «مدرسه خزائلی با داشتن قدمت 60ساله توسط مرحوم خزائلی در سال 1343 بهعنوان مدرسه بزرگسالان تأسیس میشود. مرکز رودکی هم با این مدرسه ارتباط تنگانگی دارد. این مرکز با همت و حمایت دکتر خزائلی ابتدا در دل این مدرسه برپا شد تا در زمینه ارتقای آموزشوپرورش دانشآموزان اقدام شود. در واقع بخشی از مدرسه خزائلی در اختیار مؤسسه رودکی قرار داشت و نام آن مرکز از ابتدا «رودکی» نبود و مدتی بعد فعالیت حرفهای و رسمی آن با عنوان «رودکی» در حوزه تولید، چاپ یا ضبط محصولات فرهنگی-آموزشی نابینایان شروع شد. این فعالیت، همکاری و همزیستی در حوزه آموزش نابینایان تا سال 1362 در مدرسه ادامه داشت. از این زمان به بعد به دلیل لزوم جذب دانشآموزان بیشتر و نیاز به فضای بزرگتر، مرکز رودکی از بدنه مدرسه جدا و ساختمان آن منتقل شد».
«آموزش و پرورش استثنائی در حال حاضر صرفا کار چاپ کتابهای درسی به صورت بریل و ضبط آنها به صورت گویا را عهدهدار است و در حوزه دیگری فعالیت ندارد. یک دانشآموز بینا به نمونههایی متعدد و متنوع از کتابهای کمکدرسی، مجله و منابع علمی دسترسی دارد یا منابعی از کتابهای کانون فرهنگی کودکان و نوجوانان در اختیار دانشآموزان در مقاطع مختلف قرار دارد، درحالیکه دانشآموزان نابینا در این حوزه هیچ امکاناتی ندارند و در این زمینه در محرومیت به سر میبرند. در نهایت مگر آنکه خود دانشآموزان، همکاران مدرسه و افرادی به صوت داوطلبانه در این زمینه همکاری و کمک کنند، کلاسهایی برگزار کنند و اقدامات محدودی انجام شود. به دلیل این محرومیتها از آنها که دغدغهای درباره نابینایان دارند، انتظار میرود در این زمینه فعالیت و همت کنند».
حرکتهای نیمهتمام در مرکز «رودکی»
مرکز «رودکی» یکی از مراکزی است که از آن انتظار همکاری داریم تا مثل گذشته در حوزه ضبط کتابهای کمکآموزشی مورد نیاز نابینایان و... فعالیت کند». این نکات و مطالبات از سوی «رفیعی» معلم بازنشسته مدرسه نابینایان «خزائلی» عنوان شده که میافزاید: «مرکز رودکی در دورهای قبل از واگذاری به مؤسسه «ریحانه»، کتابهای کانون پرورش فکری را به خط بریل تبدیل میکرد و در اختیار جمعیت هدف قرار میداد اما این حرکت ادامه نداشت. برای ما سؤال است که چطور تجهیزات و امکانات آن در برههای از زمان برای نابینایان فراهم میشود اما در دورههای دیگر بسیاری از فرصتها در آن حذف و فراموش میشود. مسئله اصلی در این چارچوب به مدیریت آن مجموعه برمیگردد که تا چه اندازه در این زمینه دغدغهمند بوده و نیازسنجی کرده است. تحصیل و رشد علمی برای یک دانشآموز نابینا و خانوادهاش از اهمیت و جایگاه زیادی برخوردار است، بهطوریکه از میان دانشآموزان مدارس نابینا در تهران و شهرستانها تعداد زیادی از آنها رتبههای خوب و قابل توجهی در کنکور به دست میآورند، پس انتظار از مرکز «رودکی» برای توجه به این توانمندی و استعدادهای روزافزون، بسیار منطقی و مهم است».
چالش جدی اشتغال نابینایان جوان و مستعد
دغدغههای خانوادههایی که فرزند نابینا دارند بسیار زیاد است. تحصیل، اشتغال، مهارتآموزی و... از جمله مسائلی است که «رفیعی»، فعال حوزه نابینایان، به آن اشاره میکند؛ «خانوادههای زیادی درد دل و صحبت میکنند که فرزند نابینایشان مدرک دانشگاهی معتبری گرفته، لیسانس یا فوقلیسانس دارد، به مدارج عالی تحصیلی رسیده، اما بیکار است. در خانه نشسته، بیکاری تبعات روحی برای فرزندشان داشته است. مرکز «رودکی» در گذشته از افراد نابینا در زمینه مهارتآموزی و توانمندسازی، حمایت میکرد تا بعد از فارغالتحصیلی یا حرفهآموزی در حوزه مورد علاقهشان، کاریابی، خوداشتغالی یا کارآفرینی کنند. سازمان بهزیستی و مراکز وابسته به آن میتوانند محل و فرصت مناسبی برای بهخدمتگرفتن و اشتغال نابینایان باشند تا بعد از بازنشستگی نیروها، افراد جوان و با نیازهای ویژه جایگزین شوند. اما سؤال و مطالبه بحق ما و خانوادههای نابینایان این است که به چه دلیلی نابینایان جوان و مستعد جایگزین نیروهای قدیمی و بازنشته نمیشوند و از فرصتهای شغلی محروم ماندهاند؟ چرا از مرکزی مثل «رودکی» برای اشتغال و بهکارگیری جوانان آموزشدیده، باسواد، توانمند و مستعد استفاده نمیشود؟ این سؤالها و موارد مبهم تا چه زمانی بدون پاسخ خواهد ماند؟
آموزش و پرورش استثنائی و بهزیستی دغدغه معلولیت ندارند
این دبیر بازنشسته آموزش و پرورش مدارس استثنائی از فعالیتهای دولتی در حوزه دانشآموزان نابینا انتقاد دارد؛ «در حال حاضر بچههای نابینا تنها به کتابهای مدرسه دسترسی دارند و اقدام آموزش و پرورش فقط به همین حوزه ختم میشود که البته در این زمینه هم به دلیل کوتاهی آموزش و پرورش استثنایی، دیرکرد، کاستی و مشکلاتی از گذشته وجود داشته که خوشبختانه در یکی، دو سال اخیر برطرف شده و قول مساعد داده شده تا مشکلات توزیع کتاب در حوزه نابینایان تکرار نشود. در حقیقت عمل به این وعده نیز به این مسئله برمیگردد که مدیریت این سازمان و متولیان دیگر تا چه اندازه در حوزه نابینایان دغدغه و حساسیت داشته باشند؛ البته بر کسی پوشیده نیست که نه در سازمان آموزش و پرورش استثنائی، بلکه در بدنه سازمان بهزیستی هم دغدغهای در حوزه افراد دارای معلولیت از جمله نابینایان وجود نداشته است».
چند سال به وقوع انقلاب مانده است که مجری یکی از برنامههای صدا و رادیو گزارشی درباره نابینایان تهیه میکند. نابینایی با این برنامه رادیویی تماس میگیرد و از کمبود منابع مطالعاتی برای نابینایان گله میکند؛ «کسی برای ما کتاب نمیخواند. مرکز کتابخانه گویا منابع محدودی دارد، کتابهایش از تعداد انگشتان دست فراتر نمیرود...». با پخش این گلایه در برنامه، اطلاعات ارتباط و تماس با این نابینا میان مخاطبان برنامه پخش میشود و از همین زمان داوطلبان و علاقهمندان زیادی اعلام آمادگی میکنند تا برای نابینایان در زمینههای مختلف کتاب بخوانند...». این نابینا که مخاطبان با شنیدن صدای انتقاد و مطالباتش، اعلام همکاری میکنند «محمود گودرزی» است که از کمکحالبودن همیشگی مردم ابراز خشنودی میکند.
جای خالی کلاسهای آموزشی برای نابینایان
«گودرزی»، یکی از دانشآموزان مدرسه خزائلی است که از نزدیک شاهد تأسیس کتابخانه گویا و بریل در این مدرسه که به کتابخانه رودکی تبدیل میشود، بوده است. او زمان مصاحبه مجلهای از خط بریل نشانم میدهد تا آن را با انگشتانم لمس کنم و در عمل با حساسیت این خط آشنا شوم. او اعتقاد دارد که کتابخانه «رودکی» حکم کتابخانه ملی ایران را برای نابینایان دارد که زحمات و اقدامات ارزشمند تاریخی آن نباید فراموش یا تلف شود؛ «قبلا برای خواندن یک کتاب باید حدود 30 نوار میگرفتیم و گوش میدادیم اما حالا با دیجیتالشدن اطلاعات، بهرهبردن از آنها به ویژه برای نابینایان سادهتر شده است. مرکز رودکی در گذشته خدمات کاربردی مؤثر و ارزشمندی در حوزه کتاب گویا، بریل و.... به نابینایان ارائه میداد. کتابهای مورد نیاز دانشجویان برای ارائه کنفرانس در این مرکز ضبط میشد و مورد استفاده دانشجویان نابینا قرار میگرفت. برگزاری کلاسهای آموزشی مفید و متعدد برای نابینایان از دیگر خدمات مهم در این مرکز توانبخشی – فرهنگی بود».
گودرزی از امکانات و کلاسهای آموزشی تعطیلشده در مرکز «رودکی» یاد میکند، او خودش بسیاری از مهارتها را با نشستن روی صندلیهای این مرکز یاد گرفته است؛ «برای نابینایان در مرکز رودکی کلاسهایی مانند آموزش جهتیابی، آموزش کامپیوتر، شیوه کار با تلفنهای همراهِ لمسی، آشنایی با نرمافزارهای صفحهخوان و... برگزار میشد که جای خالی این آموزشها از سال 87 تا به امروز، در چنین مرکزی خالی است. درحالیکه نابینایان برای یادگرفتن مهارتهای زندگی، حل مسئله و مشکلات پیشرو، آموزش و مهارتآموزی در حوزههای مختلف شغلی، علمی و... نیازمند حمایت جدی و همهجانبه هستند».
نگرانی از چگونگی نگهداری از کتابهای بریل
«کشورهای پیشرفته برای آموزشهای دورهای یا مهارتآموزی به افراد نابینا اقدامات و امکانات مؤثری دارند که تمام این امکانات به صورت رایگان و توسط مراکز دولتی ارائه میشوند. مرکز رودکی نیز چنین خدماتی را ارائه میداد و در راستای حرکت به سمت حمایت از نابینایان گامهای مثبتی برمیداشت اما متأسفانه این مرکز با اعمال سیاستهای نادرست و کارشناسینشده، از هدف، دغدغه و مسیر اصلیاش دور و منحرف شد... این نکات را «گودرزی» از دانشآموزان مدرسه خزائلی عنوان میکند و ادامه میدهد: «در مرکز خزائلی و رودکی استودیویی برای صدابرداری از خوانش گویندههای کتاب تأسیس شد که بعد از ویرایش در قالب خط بریل منتشر میشد، در عین حال داوطلبانی بهصورت آزاد و خودجوش برای نابینایان، دانشآموزان، دانشجویان و علاقهمندان، کتاب ضبط و ثبت میکردند که این اقدامات و تدابیر در مرکز «رودکی» در افزایش سطح علمی بچهها بسیار مؤثر بود که متأسفانه این امکان و فرصت از مرکز رودکی گرفته شد».
او که فعال در حوزه نابینایان است، تأکید دارد که اگر مدیریت در مجموعه رودکی به خوبی اعمال شود، میتواند از کمکهای مردم و داوطلبان استفاده شایانی داشته باشد و برای نابینایان هم اشتغالزایی کند؛ «رودکی را به حال خودش رها کردند. توقع ما در حوزه ضبط و ارائه کتابهای گویا، توقع زیادی نیست حتی میگوییم نیازی نیست که کتابها در این مرکز به صورت استودیویی ضبط شود. همین که از ظرفیت فعلی هم به صورت بهینه استفاده شود، کمک بزرگی است. نگهداری از کتابهای گویا و بریل که در مجموعه رودکی محافظت میشوند کاری سخت و تخصصی است. کتابهای بریل برجسته هستند و با کمی فشار یا ضربه در معرض نابودی قرار میگیرند، اطلاعاتشان از بین میرود و پاک میشود».
لزوم پیگیری مطالبات نابینایان در تمام روزهای سال
شیوه و شرایط فعلی نگهداری از کتابهای بریل و گویا در مرکز نابینایان رودکی مبهم بوده و این بیخبری و نبود اطلاعرسانی شفاف از وضعیت کتابها، به دغدغه و چالش بزرگی برای پیشکسوتان، دانشجویان و فعالان حوزه نابینایان تبدیل شده است. نامههای روی دست مانده و بینتیجهشان با ارگانهای دولتی مثل سازمان امور استخدامی، بهزیستی، ریاستجمهوری یا کارزار (بستر مستقل برای جمعآوری امضا در فضای مجازی) و... را بالا و پایین میکنند و آماده هستند که درباره وضعیت فعلی و بغرنج مرکز «رودکی» با مسئولان و سیاستگذاران اصلی مناظره کنند تا چنانچه نسبت به مسئله باارزشبودن منابع مطالعاتی و در معرض خطر در مرکز رودکی، حساسیت و دغدغه کافی وجود ندارد، آنها را در این زمینه آگاه و مطلع کنند! نابینایانی که نسبت به اجرای قانون جامع حمایت از حقوق معلولان از جنبههای مختلف آن گلایههای فراوانی دارند، اما پرداختن به مسئله مرکز «رودکی» را از اولویتهایشان برای مطالبهگری عنوان میکنند. مطالبهای که نه فقط در روز جهانی نابینایان، روز جهانی خط بریل و... قابل طرح و بررسی بوده بلکه پرونده آن را در تمام روزهای سال باز و قابل بررسی میدانند.
خبرنگار «شرق» برای پیگیری آنچه در مرکز رودکی میگذرد، گفتوگویی جامع با «خوانینزاده»، مدیر فعلی که مرکز رودکی را با وجود کمترین منابع و امکانات، اداره میکند، انجام خواهد داد که توقع میرود همراه با پرداختن به دغدغه و نگرانیهای نابینایان درباره این مرکز، از سیاستهای مدیر سازمان بهزیستی و معاونت توانبخشی این سازمان درباره تعیین تکلیف مرکز رودکی نیز اطلاعات کافی و صحیحی برای اطلاعرسانی داشته باشد.