|

ترانه «برای...» ناله به جای فریاد آزادی؟

مجموعه نشست‌های بازیابی که در خانه هنرمندان برگزار می‌شود تاکنون درباره تئاتر و سینما برگزار شده است و آخر هفته پیش درباره موسیقی برگزار شد.

مجموعه نشست‌های بازیابی که در خانه هنرمندان برگزار می‌شود تاکنون درباره تئاتر و سینما برگزار شده است و آخر هفته پیش درباره موسیقی برگزار شد. در این نشست «حمیدرضا نوربخش» مدیرعامل خانه موسیقی، «مسعود شعاری» آهنگ‌ساز، مدرس و نوازنده، «مهران مهرنیا» آهنگ‌ساز و نوازنده و «فردین خلعتبری» آهنگ‌ساز از اهالی موسیقی حضور داشتند. مجری این مراسم به روال گذشته «آسیه مزینانی» معاون فرهنگی خانه هنرمندان بود. این مجموعه نشست‌ها تلاشی است برای اینکه در میدان هنر، مردمِ هنر در کنار هم جمع شوند، با هم گفت‌وگو کنند و به ایده‌های جدیدی برسند تا مشخص شود چه تجربه‌هایی از چهار ماه گذشته گرفته شده و چه باید کرد. در یک نگاه آرمانی‌تر این میزگردها تلاشی است برای تولد دوباره قدرت هنر و هنرمند و بازبینی و بازاندیشی امکانات اثربخش هنر و هنرمندان!

گزارش نشست بازیابی موسیقی را ایسنا ارائه کرده است و در واقع مجموعه‌ای از نکته‌های متفاوت در آن بیان شده که به طور گذرا به آن اشاره می‌کنیم.

حمیدرضا نوربخش به مسائل این چند ماه و مشکلاتی که برای هنرمندان موسیقی پیش آمده، اشاره کرد و گفت: «در شورای عالی خانه هنرمندان هم از همان چند ماه پیش به این جمع‌بندی رسیدیم که جای این قبیل گفت‌وگوها خالی است و به این نتیجه رسیدیم که باید در حوزه‌های مختلف گفت‌وگو کنیم و به راهکاری برسیم. سؤال اصلی هم این است که با تمام چالش‌های موجود در راه هنرمندان، امروز چه باید کرد؟ امیدوارم این جلسات ادامه داشته باشد تا از این بن‌بست خارج شویم».

در بخش بعدی مهران مهرنیا صحبت‌های خود را با اشاره به اهمیت نقش موسیقی و بازخوانی برخی ترانه‌های سال ۵۷ گفت: «هرچه به ترانه‌های اعتراضی و اجتماعی سال‌های ۵۷ و ۵۸ نگاه می‌کنیم، کمتر ترانه‌ای پیدا می‌کنیم که از امید و اتحاد در آنها نشانی نباشد. ما در این سال‌ها مدام دستمان را به سوی قدرت دراز کرده‌ایم که آن را نگرفته‌اند. نماد و برایند سرخوردگی‌ها را در ترانه «برای...» شاهد هستیم. من این ترانه را در دو، سه روز ابتدایی بارها گوش کردم و احساس همدلی هم با آن داشتم. بعد آن را روی کاغذ نوشتم و از خودم پرسیدم که چرا با آن همدل هستم؟ در انتهای این ترانه وقتی صحبت از آزادی می‌شود، شاهد فریاد آزادی نیستیم، بلکه یک ناله آزادی است. این تفاوت میان موسیقی اعتراضی سال‌های ۵۷ و ۵۸ با موسیقی اعتراضی امروز است. موسیقی اعتراضی باید مطالبه‌گر باشد».

در ادامه مسعود شعاری آهنگ‌ساز، مدرس و نوازنده گفت: «وقتی فرهنگ و هنر یک جامعه مورد مخاطره قرار می‌گیرد، روح آن جامعه آسیب می‌بیند و اینجاست که باید هنرمندان به فکر چاره‌اندیشی باشند».

فردین خلعتبری سخنران بعدی این نشست بود که با اشاره به جای خالی احزاب و تشکیلات در شرایط فعلی گفت: «هنرمند در این شرایط بی‌کس‌ترین آدمی است که تنها می‌تواند به خودش متکی باشد». خلعتبری با انتقاد از برخی نگاه‌ها و روایت‌های رسمی نسبت به موسیقی گفت: «اصالت آدم در تولید موسیقی را زیر سؤال می‌برند چراکه یک تفکری می‌خواهد ثابت کند اصالت در جای دیگری قرار دارد. مسئولان کشور صراحتا می‌گویند هنر باید چارچوب داشته باشد، در حالی که من به‌شخصه معتقدم هنر اگر چارچوب داشته باشد، دیگر هنر نیست! آزادی یعنی خارج از چارچوب عمل‌کردن، البته نه به معنای هرج‌ومرج. هنرمند می‌خواهد بسازد، باید پایه‌اش را قوی کند و بالا برود. هنر مصرفی سیستم‌ها همواره در چارچوب بوده است و همواره این هنرمندان بوده‌اند که قالب‌ها را شکسته‌اند».