|

مهاجرت معکوس

اگرچه بحث مهاجرت پزشکان موضوع داغ و پرطرفدار روزها و ماه‌ها و حتی سال‌های اخیر بوده است؛ ولی مهاجرت پزشکان تنها عامل اثرگذار بر سیستم درمانی کشور نیست. شاید برایتان جالب باشد بدانید که موج مهاجرت غیرپزشکان هم به شکل جالبی بر سرنوشت سیستم درمانی، بیمارستان‌ها و مطب‌ها اثر دارد.

مهاجرت   معکوس

اگرچه بحث مهاجرت پزشکان موضوع داغ و پرطرفدار روزها و ماه‌ها و حتی سال‌های اخیر بوده است؛ ولی مهاجرت پزشکان تنها عامل اثرگذار بر سیستم درمانی کشور نیست. شاید برایتان جالب باشد بدانید که موج مهاجرت غیرپزشکان هم به شکل جالبی بر سرنوشت سیستم درمانی، بیمارستان‌ها و مطب‌ها اثر دارد.

 شاید در نگاه اول با خود بگویید وقتی قشر ثروتمندتر مهاجرت کنند، احتمالا بازار پزشکان داخلی با کساد نسبی از منظر از دست دادن بیماران متمول روبه‌رو می‌شود. درحالی‌که دقیقا برعکس است. قضیه از این قرار است که وقتی فردی به کشور دیگری مهاجرت می‌کند، با یک چالش ابدی و بزرگ مواجه می‌شود. این چالش چیزی نیست جز گرانی و غیرکارآمدبودن خدمات پزشکی سایر کشور‌ها. یعنی مثلا همین ترکیه مجاور خودمان را در نظر بگیریم، برای یک اقدام درمانی ساده دندان‌پزشکی یا تخصص داخلی یا جراحی، اگر فرد مهاجر بلیت رفت و برگشت بگیرد و بیاید ایران و در خصوصی‌ترین و گران‌ترین مرکز ایران درمان شود، باز هم از دریافت خدمت در کشور محل اقامتش ارزان‌تر و به‌صرفه‌تر درمی‌آید. فقط بحث گرانی نیست. اگر فرد مهاجر در کشور‌های اروپایی و آمریکا اقامت داشته باشد، حتی اگر حاضر باشد قیمت خدمات گران درمانی در آن کشور‌ها را بپردازد، اصلا نوبت ویزیت متخصص نصیبش نمی‌شود. به‌عنوان مثال برخلاف کشور خودمان که از در و دیوارش چشم‌پزشک می‌بارد، در یک کشور غربی دریافت نوبت ویزیت چشم‌پزشک خصوصا با زمینه تخصصی‌تر شاید بالای سه تا چهار ماه طول بکشد. تازه بارها گزارش شده که اگر ویزیت تخصصی همراه با یک اقدام تخصصی جراحی یا سرپایی همراه باشد، دوگانه هزینه بالا و در دسترس نبودن آن خدمت عملا دریافت درمان در آن کشور را برای فرد مهاجر غیرممکن می‌کند. پس، مهاجرت موقت و معکوس بیماران ایرانی از کشورهای دیگر به داخل کشور دیر یا زود به یک پدیده نوظهور در سیستم درمان کشور بدل می‌شود (اگر هنوز ظهور نکرده باشد). واکنش اولیه پزشکان به این موج معکوس شامل این موارد بوده است: جداسازی لیست انتظار بیماران داخلی از بیماران مهاجر، تخصیص بخش بیشتری از ویزیت‌ها به بیماران مهاجر، گسترش دامنه تبلیغات به گروه‌ها و جوامع ایرانی خارج از کشور، ویزیت‌های آنلاین و از راه دور و دریافت مبلغ از طریق حساب بین‌المللی خود و البته دریافت دلار به جای ریال در هنگام ویزیت  این بیماران در ایران. 

نتیجه چه می‌شود؟ طبق معمول آن کسی که دارد و مهاجرت می‌کند و پاسپورتش پیاپی مهر می‌خورد، در اولویت است و بر سر اطبا حلواحلوا می‌شود، آن ایرانی باقی‌مانده که یا از سر عقیده و وطن‌پرستی یا از سر نداری در کشور خودش مانده، تبدیل به شهروند درجه دوم می‌شود که اگر درجه‌اول‌های مهاجر ویزیتشان تمام شد، اینها هم جرعه‌ای از ناز طبیب دلار دوست‌شان نوش کنند. عجیب است؛ اما باید بپذیریم فرهنگ طبابت ما متأثر از کلیت اقتصاد کشور به جایی رسیده است که هر اتفاقی در آن بیفتد، به شکل پروانه‌ای سودش در جیب پولدارتر‌هاست (چه پزشک و چه بیمار) و گرد و خاکش در چشم فقیرترهاست (باز هم چه پزشک و چه بیمار).