درباره «یک روز از زندگی ایوان دنیسویچ»
رنج و لذت
کشور روسیه بیشک یکی از بلندترین قلههای ادبیات جهان است و نویسندگان بزرگ آن همچون پوشکین، گوگول، داستایفسکی، تورگینیف، چخوف، تولستوی، ناباکف، بولگاکف و... شاهکارهایی ادبی خلق کردهاند. تاریخ روسیه نشان میدهد که وضعیت روسیه، اکثر اوقات مطلوب نبوده است.
کشور روسیه بیشک یکی از بلندترین قلههای ادبیات جهان است و نویسندگان بزرگ آن همچون پوشکین، گوگول، داستایفسکی، تورگینیف، چخوف، تولستوی، ناباکف، بولگاکف و... شاهکارهایی ادبی خلق کردهاند. تاریخ روسیه نشان میدهد که وضعیت روسیه، اکثر اوقات مطلوب نبوده است. از اوضاع نابسامان کشور در سالهای جنگ جهانی اول تا قحطی سالهای 1921-1922، از پاکسازی بزرگ تا همین حالا که این کشور درگیر تحریمهای مختلف از طرف کشورهای غربی و مسائل دیگر است. این شرایط نابسامان، گویی چراغ فضای روشنفکری روسیه بوده است. روشنفکران روسی خود را فدای مهین خویش کردند؛ از هیچ ترسی بر حذر نبودند و تمام وجود خویش را برای ادبیات، شعر و سیاست گذاشتند و البته گاهی اوقات هم پیش میآمد که از جامعه دلسرد شده باشند اما باز در آخر مانند تروتسکی جانشان را فدا کردند یا مانند داستایفسکی تا پای اعدام رفتند.
اوضاع روسیه در سالهای جنگ جهانی اول مناسب نبود و اقتصاد کشور در حال فروپاشی بود. تلفات جنگ بیشتر و بیشتر میشد و نارضایتی مردم کشور به اوج خود میرسید. مردم تمام این مشکلات را در حکومت و تصمیمهای تزار میجستند. تزاری که در سال 1905 از ژاپنیها شکست خورده بود و روحیه میهنپرستی روسها را خدشهدار کرده و اعتبار خود را زیر سؤال برده بود. شکست تزاری از دشمن موجب بیاعتباری مشروعیت او برای حکومت میشد. تزاری که در جنگ همواره پیروز بود و بیشترین محبوبیت، مقبولیت و مشروعیت را پیدا میکرد. علت تبدیلشدن پطر یکم به پطر کبیر را هم میتوان پیروزیهای پیاپیاش دانست. بالاخره این نارضایتی و شورشها علیه تزار موجب سرنگونی نیکلای دوم در 25 اکتبر سال 1917 شد. بلشویکها با رهبری لنین، قدرت را به دست گرفتند و موفق به تشکیل حکومت شورایی شدند. حزب بلشویک آرمانهای رنگارنگی برای مردم تعریف کرده بود. آزادی اجتماعی، آزادی سیاسی و برابری طبقاتی مهمترین آرمانهای این حزب بود. چند سال اول حکومت شوروی به رهبری لنین، کشور، حالوهوای انقلابی داشت و بوروکراسی جدید در حال شکلگیری بود. به نظر میرسد با تأسیس حکومتها سه دوره مختلف سپری میشود؛ دوره اول حکومت جدید با حاکمانی شروع میشود که اغلب انسانهای وارسته و آرمانگرایی هستند، تازه حکومتی تأسیس شده و اوضاع کشور از ثبات کمتری برخوردار است و بیشتر زمان برای اصلاح مشکلات قبلی صرف میشود. دوره دوم، زمانی است که حاکمان جدید به قدرت رسیدهاند و اوضاع مملکت را به ثبات رساندهاند و وضعیت اقتصادی نسبتا خوب است و حاکمیت تا حدی تثبیت شده است. اما بعد فضای کشور به سمت دیکتاتوری میرود، جامعه دچار خفقان میشود و در نهایت فضای تاریکی بر کشور حاکم میشود و معمولا به فروپاشی میرسد. حکومت شوروی هم از این قاعده مستثنا نبود. با به قدرت رسیدن استالین و شیوه رهبری او، فضای جامعه و کشور به سوی سیاهی رفت. شیوه حکومت استالین با آرمانهای مارکس در تضاد بود و تمام آن شعارها و آرمانهای رنگین رنگ باختند. شرایط هر روز بدتر میشد. جنگ سرد، تصفیههای وحشناک، اردوگاههای مخوف کار اجباری و تکصدایی عوامل تاریکی این دوره هستند. کوچکترین انتقادی از مرد پولادین در کمتر حالت ممکن متحمل شش سال کار در اردوگاههای مخوف کار اجباری همچون گولاگ میشد. فضای غیر انسانی این اردوگاههای کار اجباری، تأثیر جبرانناپذیری بر روان انسانها میگذاشت و برای کسانی که چنین تجربیاتی داشتند، امکان بازگشت به زندگی عادی بسیار سخت بود. بازتاب تجربه کار اجباری در دو دوره مختلف از تاریخ روسیه را میتوان در دو اثر جستوجو کرد: اردوگاههای زمان تزار را در «خاطرات خانه مردگان» اثر داستایفسکی و دوره استالینی را در اثری از الکساندر سولژنیتسین به نام «یک روز از زندگی ایوان دنیسویچ».
سردی کتاب سولژنیتسین، یادآور باد استپهای قزاقستان و سیبری است. این کتاب توصیفی، از یک روز زندگی در اردوگاه کار اجباری و داستان بازتابی از تجربیات خود نویسنده در اردوگاه گولاگ است. یک روایت کاملا غیرانسانی از فردی بیگناه که بهاشتباه محکوم شده است. بهترین توصیف از این کتاب در پیشگفتارش آمده: «یک روز از زندگی ایوان دنیسوویچ ماجرای تلاش انسان برای غلبه بر طبیعت خشن و چیرگی بر سبعیت و مناسبات غیرانسانی دوران استالین است. سولژنیسین تصویری از یک روز عادی در اردوگاه کار اجباری ترسیم میکند و آن را نمادی میسازد از حیات هر روزه تحت حاکمیت خودکامگان، چه در اردوگاه و چه در جامعه». نکته قابل توجه این کتاب، فرازونشیبهای روایتش است. اساس داستان، اساسی کاملا غیرانسانی و وحشتناک است، رنج توصیفشده در داستان، رنجی که زندانیان متحمل میشوند، تمام معنای زندگی انسانی را زیر تیغ انکار میبرد. اما داستان این کتاب فقط ختم به رنج نمیشود، بلکه در آن رگههایی از روشنایی هم دیده میشود و حتی این روشنایی گاهی موجب فراموشی اصل داستان میشود. لذتی که که سازنده آن رنج است. و این هنر بزرگ سولژنیتسین است که دو مفهوم کاملا متضاد را کنار همدیگر قرار میدهد و برداشت هریک از مفاهیم را بر عهده مخاطب قرار میدهد. نویسنده این کتاب موفق به کسب جایزههای مختلف شد که مهمترین آنها، جایزه نوبل ادبیات بود که در سال 1970 موفق به دریافت آن شد.