حقابه هیرمند
هنگامی که طالبان در آگوست 2021 در افغانستان به قدرت رسید، انتظار میرفت با توجه به حمایتهای جمهوری اسلامی از این گروه، یکی از مشکلات دیرینه ایران با افغانستان حل شود؛ یعنی حقابه هیرمند، که تالاب هامون در سیستان از این رود سیراب میشود. این حقابه در مدت 20 سال حکومت جمهوری در افغانستان به طور گستردهای مورد بیتوجهی قرار گرفت.
بهروز ایاز: هنگامی که طالبان در آگوست 2021 در افغانستان به قدرت رسید، انتظار میرفت با توجه به حمایتهای جمهوری اسلامی از این گروه، یکی از مشکلات دیرینه ایران با افغانستان حل شود؛ یعنی حقابه هیرمند، که تالاب هامون در سیستان از این رود سیراب میشود. این حقابه در مدت 20 سال حکومت جمهوری در افغانستان به طور گستردهای مورد بیتوجهی قرار گرفت. اشرف غنی با تکمیل بند کمالخان از ورود آب هیرمند به تالاب هامون جلوگیری کرده بود. حتی در زمان طالبان نیز این حقابه رعایت نمیشود. حال سؤال پرتکراری که به ذهن میرسد، این است که چرا مسئله حقابه هیرمند در زمان طالبان نیز حلنشده باقی مانده است؟ برای این سؤال، پاسخهای گوناگونی بیان شده است؛ ولی این نوشتار در پی نگاه و پاسخی متفاوت به این مسئله است.
رود هیرمند به طول هزارو صد کیلومتر از کوههای هندوکش در کابل سرچشمه میگیرد و با گذر از ولایات نیمروز و هلمند، به تالاب هامون در سیستان میریزد. تاریخچه اختلاف ناشی از این حقابه به جدایی هرات از ایران در سال 1235 هجری شمسی طی معاهده پاریس بازمیگردد. در سال 1351 در معاهده دلتا که بین دو طرف امضا شد، افغانستان متعهد شد که سالانه 820 میلیون مترمکعب آب به ایران تحویل دهد؛ اما پس از گذشت چند سال مورد بیتوجهی دولتمردان پشتون قرار گرفت. اشرف غنی در اوایل فروردین 1400، با افتتاح آخرین مرحله از بند کمالخان، واقع در ایالت نیمروز و در 70کیلومتری مرز ایران، از «سیاست آب در برابر نفت» سخن گفت. در رژیم فعلی طالبان نیز با توجه به الطاف جمهوری اسلامی ایران به این رژیم انتظار میرفت که مسئله حقابه هیرمند حلوفصل شود؛ اما طالبان نیز با پیروی از سیاست دولتهای قبل در این زمینه، از رعایت این حقابه امتناع کرده است و با وجود حجم گسترده آب پشت بند کمالخان، آن را به سمت شورهزار گودزره منحرف کرده است. این در حالی است که تالاب هامون خشکترین روزهای خود را میگذراند. این تالاب 570 هزار هکتاری که حدود 380 هزار هکتار آن در خاک ایران است، تأمینکننده آب مورد نیاز کشاورزی و حتی آشامیدنی مردم این منطقه است. حیات یکونیم میلیون نفر از مردم سیستانوبلوچستان به آب این تالاب وابسته است. بیش از 400 هزار نفر در 940 روستا و آبادی این منطقه نیازمند آب آشامیدنی تالاب هامون هستند؛ چراکه هامون یکی از بزرگترین دریاچههای آب شیرین ایران است.
با جدیترشدن تهدید ناشی از کمبود آب در سیستانوبلوچستان و وابستگی زیاد مردم این استان به تالاب هامون، مسئله ممانعت طالبان از ورود آب هیرمند به تالاب هامون بیشازپیش سؤالبرانگیز شده است؛ اما آنچه موجب سردرگمی مردم درباره این مسئله شده است، تحلیلهای نادرست از این مسئله است. برخی از احتمال دستهای پشت پرده کشورهای خارجی برای ممانعت از ورود آب هیرمند به هامون سخن میگویند. این ادعا از یک سو فاقد شواهد کافی و ناشی از توهم توطئه است، از سوی دیگر دلیل قانعکننده و توجیه مناسبی برای سلب مسئولیت از دولت نیست. برخی دیگر ناآگاهبودن رژیم طالبان از قواعد و عهدنامههای بینالمللی را عامل این مسئله میدانند. در رد این دلیل، باید گفت که اگرچه طالبان از ضعف حکومتداری و انشعاب داخلی رنج میبرد؛ اما تیم دیپلماسی آن را نمیتوان ضعیف دانست. برگزاری نشستهای متعدد با کشورهای منطقه و دولتهای اروپایی، شرکت در سازمانهای منطقهای و بینالمللی، معطوفکردن نگاه جهانیان به مشکلات افغانستان و اقناع سازمانهای بینالمللی و کشورهای قدرتمند برای کمک به افغانستان نشان از توانمندی دیپلماسی طالبان دارد. برعکس، شواهد حاکی از آن است که تیم دیپلماسی دولت فعلی جمهوری اسلامی قوی نیست.
به عبارت دیگر اگر حلنشدن مسئله حقابه هیرمند را در زمینه دیپلماسی بدانیم، این دیپلماسی دولت فعلی جمهوری اسلامی است که ضعیف است و نه طالبان. ناکامی تیم دیپلماسی در مذاکرات برجام، به حاشیه رفتن آن در مذاکرات با عربستان سعودی و سفرهای منطقهای که از سوی دبیر شورای عالی امنیت صورت گرفته است، بیانگر این است که حاکمیت نیز تیم دیپلماسی دولت فعلی را در حل موضوعات مهم توانمند نمیداند. این در حالی است که تیم دیپلماسی یک کشور مهمترین رکن تأمینکننده منافع ملی آن کشور است. در دنیای امروز، تأمین منافع ملی تا حد زیادی از مسیر دیپلماسی میگذرد. وقتی تیم دیپلماسی نمیتواند حقابه هیرمند را از طریق مذاکره با دوست و برادران دینی خود حل کند، چگونه میتوان انتظار داشت بتواند از طریق مذاکره یا کشورهای دشمن (به تعبیر خودشان) پولهای بلوکهشده ایران را آزاد کند یا برجام را احیا کند؟ با این حال، اگرچه ضعف دیپلماسی دولت فعلی جمهوری اسلامی از دلایل حلنشدن حقابه هیرمند است؛ اما دلیل تعیینکننده و قانعکنندهای نیست.
اگر از زاویهای دیگر به این مسئله نگاه کنیم و طالبان را مقصر اصلی این امر بدانیم، باز با این سؤال مواجه خواهیم بود که اگر تالاب هامون که حیات یکونیم میلیون نفر به آن وابسته است، از سوی طالبان به طور عامدانه تهدید میشود، پس دلیل دوستی جمهوری اسلامی با رژیم طالبان و تحویل سفارت افغانستان در تهران به آنها چیست؟ جایگاه مسئولیت دولت کجاست؟ بنابراین مقدمات بالا ما را به نتیجه مشخصی میرساند که تکه گمشده این معماست؛ یعنی اراده حل مسئله. به بیانی روشنتر باید گفت که اراده لازم برای حل مسئله حقابه هیرمند وجود ندارد. شواهد گذشته نشان داده است که جمهوری اسلامی برای تأمین منافع ملی خود منتظر تیم دیپلماسی نمیماند و از طریق نهادهای موازی عمل میکند. ازسرگیری روابط با عربستان سعودی و حلوفصل اختلافات عمیق هفتساله، مصداق بارز این امر است.
با توجه به گستردگی و ابعاد و پیامدهای این بحران که میتواند منجر به وقوع فاجعه شود، لازم است حاکمیت با اراده جدی به این مسئله ورود کند؛ چراکه پیامدهای ناگوار ناشی از خشکی تالاب هامون بر دیگر شهرها و استانهای کشور نیز اثرگذار خواهد بود. حلنشدن این بحران میتواند به معنای ضعف قدرت حاکمیت تعبیر شود. با حلنشدن این مسئله ناخودآگاه این سؤال به ذهن شهروندان متبادر میشود که وقتی دولت با وجود حمله عدهای به سفارت عربستان توانست اختلافات خود را با این کشور حل کند، چرا با تحویل سفارت به طالبان نتواند؟ آیا حل اختلافات بر سر حقابه هیرمند دشوارتر از عربستان است؟