آموزش و پرورش و تلنگرهای هرساله
آموزش عامل قدرتمند تغییر است و سلامت و معیشت را بهبود میبخشد، به ثبات اجتماعی کمک کرده و رشد اقتصادی درازمدت را پیش میبرد. هدف نهایی آموزش این است که به یک فرد کمک کند تا مسیر زندگی خود را آگاهانه طی و پس از ورود به جامعه به پیشرفت و توسعه آن کمک کند
زهرا علیاکبری: آموزش عامل قدرتمند تغییر است و سلامت و معیشت را بهبود میبخشد، به ثبات اجتماعی کمک کرده و رشد اقتصادی درازمدت را پیش میبرد. هدف نهایی آموزش این است که به یک فرد کمک کند تا مسیر زندگی خود را آگاهانه طی و پس از ورود به جامعه به پیشرفت و توسعه آن کمک کند. در کشورهای درحالتوسعه و کمدرآمد، به ازای هر سال تحصیل اضافی، 10 درصد افزایش در درآمد آینده افراد پیشبینی میشود. آموزش به ریشهکنکردن فقر و گرسنگی کمک میکند و به مردم فرصت زندگی بهتر را میدهد. این یکی از بزرگترین دلایلی است که والدین تلاش میکنند تا فرزندان خود را تا حد امکان به مدرسه برسانند. همچنین به همین دلیل است که کشورها در راستای ارتقای دسترسی آسانتر به آموزش هم برای کودکان و هم برای بزرگسالان تلاش میکنند. دلایل زیادی برای اهمیت آموزش وجود دارد. به طور کلی، همه آنها با اهداف یک فرد در زندگی و بهزیستی آینده او ارتباط نزدیکی دارند.
بیشتر از این خطوط میتوان از اهمیت آموزش برای یک جامعه نگاشت و تأکید کرد؛ اما همه این ضرورتها زمانی معنا میگیرد که خواسته سیاستگذاران و تصمیمگیران بر این باشد که به جریان آموزش اولویت بدهند. در کشور ما رهبری بارها در تأکیدات خود چنین اولویتی را میخواهد؛ اما دولتیها به دلایل مختلف بودجهای و اقتصادی هرچند در ظاهر طرفدار آموزش و پرورش هستند؛ اما در باطن کمترین نظر را به آن دارند.
در هفته معلم یکی از برنامههایی که معمولا ثابت و همیشگی است، دیدار با مقام معظم رهبری است که در این دیدار با نکات و سیاستهایی که ایشان مطرح میکنند، نظام تعلیم و تربیت هم تکانی میخورد و هم انحرافات از مسیر را متوجه میشود؛ اما این تکانها و توجهات زمانی اثرگذار خواهد بود که از سالی به سالی دیگر منتقل نشود.
برخی از نظام مسائل آموزش و پرورش طوری در دور و تسلسل افتادهاند که قانون پایستگی در آنها در حال ظهور است و ناخرسندانه در هر دولتی که روی کار میآید، صرفا شکل تزیینی به برنامههای در دست اقدام آموزش و پرورش میدهند و اتفاق خاصی از نظر برطرفشدن آنها انجام نمیگیرد.
یکی از آن مسائلی که رهبری بارها بر آن تأکید و در دو سال اخیر برای بهروزرسانی آن نکاتی داشتند، این است که حدود 11 سال قبل، جریان آموزشی و پرورشی کشور با توجه به پیشرفتهای جهانی به این رسید که باید متحول و تغییرات بنیادینی داشته باشد و نتیجه این تلنگر و نگرانی سند تحول بنیادین شد؛ سندی که از روز اول تصویب و ابلاغ، بر سر اجرائینبودن آن بحث و نقد بود. سند اهداف خوبی دارد و بهوضوح نشان داده شده است که خروجی 12 سال تحصیل با توجه به ملاحظات دینی و سیاسی و ملی ایرانی چه کسانی باید باشند؛ اما آنچه در سند ثقیل و بیچاره مانده و باعث افزایش نگرانیها از ارتقای نظام آموزشی شده است، عدم تعریف راهکارهای اجرائی با توجه به اقتضائات بومی و ملی است. متأسفانه سند پر است از حرفهای قشنگ مثل تربیت تمامساحتی. حرف قشنگ برای هر سیستمی خوب است؛ اما زمانی به دل مینشیند که فایده و اثری داشته باشد. اگر سند و آن تربیت تمامساحتی در این 11 سال اثر میگذاشت، فصل پاییز سال گذشته آن اتفاقات در مدارس را نداشتیم و این گسستهای فرهنگی و شکافهای پرورشی را تجربه نمیکردیم. موضوع این است که سند قرار نیست صرفا حیطه آموزشی را جلو ببرد، خوشبختانه سرزمین ایران همیشه در ذهن تاریخ به کشوری معروف شده که سرشار از افتخارات علمی است و کسب مدالهای رنگارنگ المپیادی بخشی از جوهره آن است، حال یک سال با تعداد کمتر، سال دیگر با تعداد بیشتر. هرچند در چند دوره اخیر آزمونهای بینالمللی تیمز و پرلز کاستیهای فراوانی در علم دانشآموزان دیده شده است که این کاستیها هم برمیگردد به همان حیطههایی که از پرورش غفلت کردند. مگر میشود محیط مدرسه دوستنداشتنی باشد و انتظار داشت دانشآموز در آن شقالقمر کند؟ بنابراین سند تحول بنیادین طبق فرمایشات دو سال اخیر رهبری باید دائما بهروزرسانی شود.
آموزش و پرورش در ایران از چالش دیگری نیز رنج میبرد و آن نبود ثبات مدیریتی است. تذکر بعدی که رهبری بر آن تأکید و البته آن را چیز خیلی عجیبوغریبی دانستند، همین مسئله ثبات مدیریتی در آموزش و پرورش است. آموزش و پرورش در این موضوع گوی سبقت را از دیگر سازمانها و وزارتخانه ربوده است و بیسامان جلو میرود و این موضوع به این برمیگردد که دولتهای مختلف هیچگاه قصد آن را نکردهاند که مشکلات و مسائل این وزارتخانه را پایهای حلوفصل کنند و در هر بزنگاه و بحرانی که شکل گرفته، تغییرات در رأس مدیریت آن را راهحل سریعتر دانستند. باید یادآوری کرد که دوران 12ساله تحصیل محکمترین دلیل بر این ادعا میتواند این باشد که اولا باید در انتخاب وزیر آموزش و پرورش نهایت نکتهسنجی و جوانب دانش و مهارت و تجربه او را در نظر گرفت و ثانیا اینکه با هر بحرانی دست به تغییرات مدیریتی کلان زده نشود؛ چراکه مشخصا نظام آموزشی بازده را در بلندمدت نشان میدهد. اگر امروز آموزش و پرورش آلوده به صدها طرح و برنامه نیمهتمام است، به عدم ثبات مدیریتی در آن برمیگردد. یکی دیگر از مسائلی که مقام معظم رهبری به آن اشاره کردند، مسئله برونسپاری در آموزش و پرورش است. جدا از اینکه آموزش طبق قانون اساسی کشور حقی رایگان است که ارائه و تمهید آن بر عهده دولت است، بدون تردید یکی از آسیبهایی که در چند سال اخیر بهوفور رشد کرده، همین ورود بخش خصوصی به نظام تعلیم و تربیت بدون در نظر گرفتن حساسیتها و صلاحیتهای لازم است. حقیقتا در هیچ کشوری آموزش عمومی از دولت جدا نشده؛ چراکه یکی از بخشهای نگهدارنده ملیت و اصالت پایههای هر دولتی در آموزش و پرورش آن نهفته است. اینکه فرمودند: «تربیت و تعلیم کشور بر عهده نظام حاکم بر این کشور است»، میطلبد که بر روی این موضوع کار شود که برای رهایی از نبود ثبات مدیریتی و پیشگیری از نفوذ بخشهای غیردولتی و غیرتخصصی به آن، نظارت بر آموزش و پرورش شکل و شمایل دیگری به خود گیرد.
چه بخواهیم و چه نخواهیم، آنچه امروز در کف جامعه مشاهده میشود، اعم از بدیها و خوبیها، جرم و جنایتها و نکو رفتاریها، کاستیها و پیشرفتها، تفرقهها و وحدتها و... به آموزش و پرورش و درونمایه آن برمیگردد. امید است که از گذشته آموزش و پرورش درس عبرت گرفته و برای آینده آن نقشه بهتری ترسیم شود.