گفتوگو با فرج علیپور، خواننده و نوازنده کمانچه
هزینههای برگزاری کنسرت سرسامآور است
«فرج علیپور»، خواننده و نوازنده ساز کمانچه، سالهاست در این حیطه فعالیت میکند. ذوق و شوق او از دوران کودکی شکوفا شده است. او با وجود اینکه کنسرتهای زیادی اجرا کرده و موسیقی اصیل لری را در معرض قضاوت جهانیان در کشورهایی همچون آلمان، فرانسه، بلژیک، انگلیس، سوئد، نروژ، دانمارک، استرالیا، عراق و دوبی قرار داده است، اما به راحتی نمیتواند برای اجراهای کنسرت خود همچون نسل جدید خوانندگان پاپ که عکسها ی آنها در تراکتهای تبلیغاتی در سطح شهر به وفور دیده میشود، تبلیغات کند.


فرانک آرتا: «فرج علیپور»، خواننده و نوازنده ساز کمانچه، سالهاست در این حیطه فعالیت میکند. ذوق و شوق او از دوران کودکی شکوفا شده است. او با وجود اینکه کنسرتهای زیادی اجرا کرده و موسیقی اصیل لری را در معرض قضاوت جهانیان در کشورهایی همچون آلمان، فرانسه، بلژیک، انگلیس، سوئد، نروژ، دانمارک، استرالیا، عراق و دوبی قرار داده است، اما به راحتی نمیتواند برای اجراهای کنسرت خود همچون نسل جدید خوانندگان پاپ که عکسها ی آنها در تراکتهای تبلیغاتی در سطح شهر به وفور دیده میشود، تبلیغات کند. علیپور سال 1337 در خرمآباد دیده به جهان گشود و آموختن کمانچه را از همان اوان کودکی نزد عمویش آغاز کرد. سال ۱۳۴۸ مردم خرمآباد برای اولین بار نوای کمانچه علیپور را در صفحههای گرامافون با عنوان «دختر دهاتی» و «کیزه و شو» به خوانندگی بهمن اسکینی شنیدند. او چند سال پیش از سوی شورای ارزشیابی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی نشان درجه یک هنری (معادل دکتری) به دلیل نوازندگی چیرهدست و بداههنوازی موسیقی مقامی لرستان را دریافت کرد.
این روزها مشغول چه کاری هستید؟
مثل همیشه به کارهای روزمرهام مثل رسیدگی به کارخانه رب گوجه و... مشغول هستم. بالاخره کار زیاد داریم.
منظورتان این است که از طریق موسیقی گذران زندگی نمیکنید؟
همینطور است. موسیقی درآمدی ندارد! هرچند موسیقی همه عشق، روح و روان ماست. اما آیا با این اوضاع و احوال اقتصادی و بیتوجهی به فرهنگ و هنر میتوان از طریق موسیقی درآمد مکفی کسب کرد؟ به همین دلیل مجبوریم برای زندگیکردن مثل دیگران هم کار کنیم. من کارخانه رب گوجه دارم و همینطور خشکبار تهیه میکنیم و خلاصه اینکه ما هم مثل مردم هستیم.
شما از چهرههای بنام لرستان هستید و چند سال پیش به شما نشان درجه یک هنری (معادل دکتری) به عنوان نوازنده چیرهدست و بداههنواز موسیقی مقامی لرستان اعطا شد. با این حال به نظر میرسد که از اوضاع و شرایط راضی نیستید؟
به نکته خوبی اشاره کردید. با اینکه امثال ما هم شناختهشده هستیم، اما همچنان در اجرا به موانع برمیخوریم.
بله. در جریان لغو کنسرت شما در کرج بودم. اما بعدا تکذیب شد که چنین چیزی نیست! اصل موضوع چه بود؟
اینکه کنسرت بنده لغو شد کاملا صحت دارد. قرار شده بود که بنده و گروهم در تاریخ مشخص که البته مجوز هم داشتیم در سالن نژادفلاح کرج کنسرت اجرا کنیم و حدود هزارو 400، هزارو500 بلیت نیز فروختیم. همه چیز مهیا بود که قبل از اجرا گفتند کلا برنامه کنسل شد! همه ما هاجوواج ماندیم! دلیلش را جویا شدیم. پاسخ روشنی ندادند، فقط گفتند از بالا خواستهاند که نباید اجرا شود، همین! هرچند دلیل را پیگیری کردیم و هنوز هم نفهمیدیم چرا.
با این حال در تالار وزارت کشور توانستید کنسرت اجرا کنید؟
بله. ظاهرا اینجا میشد کنسرت اجرا کرد. مثلا در فلان شهر میتوانیم کنسرت اجرا کنیم و در شهر دیگر نمیتوانیم. خلاصه خیلی هم نمیدانیم دلیل این شدن و نشدها چیست. جالب است که همه کار ما قانونی است و مجوزهای لازم را همیشه از مراجع مربوطه دریافت میکنیم.
آقای علیپور، با وجود چنین مشکلاتی در حیطه اجرا، چرا مسیرهای دیگری را برای به اشتراک گذاشتن موسیقی امتحان نمیکنید؟
ما همه مسیرها را طی کردهایم که الان در این نقطه قرار گرفتهایم. سالها قبل به سختی تراک یا آلبوم ضبط میکردیم و آهنگها از طریق کاست یا سیدی به فروش میرسید. اما مگر تهیه آلبوم به این سادگیها بود! هزینههای زیادی باید متحمل میشدیم تا یک آلبوم تکثیر و پخش شود. هزینه استودیو، نوازنده و... که برای ما خیلی بالا بود. بعد تازه در بازار قاچاق سیدیها در اختیار مردم قرار میگرفت بدون اینکه ذرهای حق و حقوق ما پرداخت شود. تازه این وضعیت برای هنرمندان شهرستانی خیلی سختتر بود. واقعا در حق هنرمندان شهرستانی اجحاف شده است. ما هم به راحتی به این نقطه نرسیدیم. کمکم به این نتیجه رسیدیم که تنها اجرای موسیقی و کنسرت میتواند سرمایه را برگرداند اما با چه مکانیسمی! هزینههای سالن آنقدر زیاد است که حتی فروش بلیتها کفاف پرداخت هزینهاش را نمیکند. شاهد بودم هنرمندانی با هزار زحمت یک سالن کوچک را اجاره میکنند اما مخاطبان توانایی پرداخت هزینهها را نداشتند. دولت اصلا به هنرمندان شهرستانی نمیرسد. الان موسیقی دست پولدارها افتاده است. البته منظورم همه خوانندگان و هنرمندان نیست، اما اغلب افراد با استعدادهای قلیل پولهای زیادی خرج میکنند تا پوسترشان چاپ شود و بعد کنسرت اجرا میکنند که شما حتما میبینید که کارشان فاقد کیفیت است. آن وقت هنرمند شهرستانی با استعداد فراوان حتی نمیتواند خرج روزمره خود را دربیاورد.
توقع شما از دولت چیست؟
دستکم برای کارمندان خود 100 یا 200 بلیت از کنسرتهای هنرمندان خریداری کند که هم کارمندان تمایل به رفتن به کنسرت پیدا کنند و هم کمکی به گروه موسیقی شود. وگرنه هنرمند در این کشور کم نیست، فقط مورد توجه مسئولان فرهنگی قرار نمیگیرند.
به نظر شما وضعیت موسیقی نواحی چگونه است؟
چندان توجهی به آنها نمیشود.
امثال محمدرضا درویشی یا صندوق اعتباری هنر در دوره گذشته توجهی وافر به هنرمندان موسیقی داشتند. به نظر شما این حرکات کمکی به حفظ و اشاعه موسیقی نمیکند؟
همه این کارها خوب است اما کافی نیست.
خود مردم مناطق برای حفظ موسیقی خود چه میکنند؟
من که از نزدیک با مردم شهرهای مختلف لرستان معاشرت میکنم، شاهد هستم که مثلا در خانه 50 درصد مردم خرمآباد ساز کمانچه وجود دارد. به چشم خودم دیدم که یک پسر 10ساله به گونهای کمانچه مینواخت که من که سالها با کمانچه مأنوس هستم، خجالت کشیدم از بس که درست و لطیف بود. بالاخره مطمئن باشید که مردم لرستان آنقدر هنردوست هستند که نمیگذارند هنرشان مدفون شود. اما مهم این است که دولتمردان برای فرهنگ و هنر این سرزمین چه میکنند! آیا آنها هم به داد فرهنگ خواهند رسید یا نه. من خودم تا آنجا که دستم برسد سعی میکنم هوای هنرمندان را داشته باشم. اما مگر خودم چند نفر هستم؟ گاهی اوقات با من تلفنی صحبت میکنند و من هم واقعا نمیدانم که چه کنم! اما دولت در این مواقع میتواند کاری کند.
شما که کنسرتهای زیادی برای مردم ایران و خارج از کشور اجرا کردهاید، ذائقه مردم به سمت چه نوع موسیقی گرایش دارد؟
مردم موسیقی شاد دوست دارند. مردم سختی و مرارتهای زیادی کشیدهاند و دلشان میخواد از طریق موسیقی خوب، شاد شوند. اصلا موسیقی شاد روح مردم را نوازش میکند و چه چیزی بهتر از اینکه دل مردم را شاد کنیم.
به نظر شما چرا موسیقی لری اغلب شاد است؟
به خاطر جغرافیای این منطقه. لرستان پر از طبیعت بکر و سرسبز است. مردم وقتی کار میکنند با موسیقی طبیعت و درخت و باد همنفس میشوند. اصلا طبیعت خودش موسیقی است.
خودتان چقدر در تربیت نسل جدید کوشا هستید؟
من سالها آموزشگاه موسیقی در تهران داشتم و در تدریس کمانچه تلاش کردم شاگردانی تربیت کنم. با اینکه سالها در تهران زندگی میکنم، اما هر وقت که فرصت پیش میآید به لرستان میروم. آنجا قلب و روح من است.