نگاهی دوباره به فضای سیاست خارجی به بهانه مواضع جدید گروسی و محتوای گزارش آژانس که بارقههایی از امید را نشان میدهد
رفت و بازگشت توافق
عد از ادعای مطرحشده در برخی از رسانههای داخلی درباره بستهشدن پرونده یکی از تأسیسات هستهای موسوم به آباده و نیز غنیسازی ۸۳.۷درصدی، واکنش مدیرکل آژانس بینالمللی انرژی اتمی یک ابهام ضمنی به وجود آورد؛ چون رافائل گروسی در نشست خبری نیویورک یکی به میخ زد و یکی به نعل؛ نه منکر برخی پیشرفتها در حل اختلافات پادمانی شد و نه همه چیز را هم مثبت ارزیابی کرد.
عبدالرحمن فتحالهی: بعد از ادعای مطرحشده در برخی از رسانههای داخلی درباره بستهشدن پرونده یکی از تأسیسات هستهای موسوم به آباده و نیز غنیسازی ۸۳.۷درصدی، واکنش مدیرکل آژانس بینالمللی انرژی اتمی یک ابهام ضمنی به وجود آورد؛ چون رافائل گروسی در نشست خبری نیویورک یکی به میخ زد و یکی به نعل؛ نه منکر برخی پیشرفتها در حل اختلافات پادمانی شد و نه همه چیز را هم مثبت ارزیابی کرد.
در دیگر سو با وجود آنکه طبق اخبار، گزارش فصلی آژانس بینالمللی انرژی اتمی درباره پرونده فعالیتهای هستهای ایران هم به اعضای شورای حکام داده شده است، اما تا لحظه تنظیم گزارش جزئیاتی از آن نه از طرف آژانس و نه رسانهها به بیرون درز نکرده و همه چیز در حد گمانهزنی روزنامهنگاران و صاحبنظران است. حرکت بینابینی مدیرکل در آستانه نشست فصلی احتمال وقوع هر سناریوی مثبت یا منفی را ممکن میکند. دراینبین باید منتظر جزئیات گزارش آژانس بود که با چه دید و چه لحنی به موضوع ایران بعد از توافق اسفند سال گذشته پرداخته است. با این حال مدیرکل آژانس بینالمللی انرژی اتمی در حاشیه حضور در نشست شورای امنیت سازمان ملل با موضوع نیروگاه هستهای زاپوریژیای اوکراین، درباره رایزنیهای این نهاد با ایران درباره سه مکان ادعایی آژانس حرف زد و به پرسش خبرنگار شبکه الجزیره در نشست روز سهشنبه مبنی بر اینکه آیا آژانس به هیچ توافقی درباره سه سایت هستهای محل اختلاف رسیده است؛ چون گزارشهایی از داخل ایران منتشر شده که در توافقی، تحقیقات درباره دو سایت پایان یافته و برای سایت سوم هم توافق شده که آن مورد نظارت قرار داده شود؟ در نمایی از یک کلیگویی و شاید در پردهای از ابهام اینگونه پاسخ داد: «گزارش من درباره برنامه هستهای در ایران قرار است بهزودی منتشر شود، اما چیزی که من میتوانم به شما بگویم، این است که این یک کار رو به جلو است. تعدادی از موضوعات هست که ما داریم با ایران کار میکنیم. درباره برخی از موضوعات، ما میزانی از پیشرفت داشتهایم. در برخی دیگر از موضوعات نه، پیشرفتی نداشتهایم».
مدیرکل آژانس به این نکته نیز اشاه کرد که «حل اختلافات یک کار ادامهدار است و ما به هیچ نقطه پایانی نرسیدهایم؛ چون این یک مجموعه از موضوعات پیچیده است». گروسی با ادبیاتی مثبت از نیاز آژانس به شفافسازی بیشتر درباره سه مکان محل اختلاف گفت و تأکید کرد که «ما باید بیانیه مشترک (اسفند سال گذشته) را اجرائی کنیم؛ بیانیهای که من در ماه مارس وقتی به تهران رفتم، امضا کردیم که امکان داشتن توانمندیهای بیشتر نظارتی برای آژانس را شامل میشد. این یک کار رو به جلو است».
گفتههای مبهم و کلی گروسی تا به اینجای کار چیزی را به دست نمیدهد. در تحلیل بین خطوط و بین سطور آنچه مدیرکل آژانس در نشست سهشنبه نیویورک گفت و نگفت، نمیتوان آنطور که باید به قطعیتی درباره حل اختلافات پادمانی تهران و آژانس رسید. درحالیکه هفته پیشرو با آغاز به کار نشست فصلی شورای حکام همراه است، همه توجهات به گزارش گروسی دوخته شده که علاوه بر راستیآزمایی گفتههای برخی رسانههای داخلی درباره حل اختلافات درباره غنیسازی ۸۳.۷ و نیز مختومهشدن پرونده آباده یقینا مسیر پیشرو را برای شورای حکام روشن میکند.
از اسرائیل اصرار، از بایدن انکار
همزمان سریال تحرکات دیپلماتیک عمان در میانجیگری بین ایران و آمریکا ادامه دارد. در جدیدترین خبر، پایگاه خبری آکسیوس در خبری اختصاصی از سفر مشاور جو بایدن به عمان پیش از حضور پادشاه این کشور در تهران پرده برداشت. به گفته پنج مقام آمریکایی، اسرائیلی و اروپایی، برت مکگورک، مشاور ارشد رئیسجمهور آمریکا در امور خاورمیانه، اوایل ماه می برای گفتوگو با مقامات عمانی جهت تماس دیپلماتیک احتمالی با ایران درباره برنامه هستهای این کشور، سفری بیسروصدا به مسقط داشته است.
در ادامه این مطلب آمده که «دولت بایدن در عمان گفته است که بهشدت نگران پیشرفتهای برنامه هستهای ایران و خطر متعاقب آن است که منجر به تشدید تنش نظامی در منطقه شود». البته آکسیوس در ماه آوریل گزارش داد که دولت بایدن با شرکای اروپایی و اسرائیلی خود درباره پیشنهاد احتمالی برای توافق موقت با ایران که شامل لغو برخی از تحریمها در ازای توقف بخشهایی از برنامه هستهای ایران باشد، بحث کرده است. آکسیوس در تشریح جزئیات سفر مکگورک به عمان گفته چهار مقام اسرائیلی و آمریکایی نقل میکنند که مشارو جو بایدن پس از سفر به عربستان به همراه جیک سالیوان، مشاور امنیت ملی و سفر به اسرائیل جهت اطلاعرسانی درباره مذاکرات آمریکا در ریاض، در هشتم می/ 18 اردیبهشت به مسقط سفر کرد. این پایگاه خبری آمریکایی در گزارش خود قید کرده که حضور مکگورک در مسقط نه از سوی ایالات متحده و نه از سوی عمان علنی نشد. مقامات به آکسیوس گفتهاند که موضوع اصلی مورد بحث، تلاش دیپلماتیک جدید بر سر برنامه هستهای ایران با میانجیگری عمان بود.
یک مقام ارشد اسرائیلی با بیانی دیپلماتیک درباره مذاکرات غیرمستقیم از طرف کشوری ثالث به تلاش عمانیها برای انجام مذاکرات نزدیکسازی بین آمریکا و ایران اشاره کرد. در عین حال سه مقام ارشد اسرائیلی هم مدعی شدند که کاخ سفید از طریق دولت عمان در حال بررسی است که آیا ایرانیها آماده برداشتن گامهایی جهت تنشزدایی در منطقه و پذیرفتن محدودیتهایی بر برنامه هستهایشان هستند و اینکه در ازای آن چه میخواهند؟
یکی از مقامات ارشد اسرائیلی دیگر به آکسیوس گفته که «آمریکاییها خواهان تنفس هستند». البته سخنگوی شورای امنیت ملی کاخ سفید ادعاهای مقامات اسرائیلی را رد میکند و به موازاتش سخنگوی وزارت خارجه آمریکا ادعا کرده که هیچ بحثی از سوی آمریکا درباره توافق موقت و هیچ بحثی درباره رفع تحریمها یا بستهشدن پروندههای پادمان وجود ندارد. اما یک دیپلمات ارشد اروپایی هم همکاری عمان و دولت بایدن درباره توافق با ایران را تأیید کرد. دراینباره سخنگوی شورای امنیت ملی کاخ سفید تأکید کرده که درباره دیپلماسی منطقهای که ایران یکی از جنبههای آن است، اظهارنظر نمیکنند.
با این حال آکسیوس از زبان سه مقام اسرائیلی نقل کرده که تلآویو نگران تلاش احتمالی دولت بایدن برای حصول توافق موقت در قالب «توقف در برابر توقف» با تهران است. نگرانیهای اسرائیل از احتمال رسیدن به توافقی موقت بین ایران و آمریکا پای ران درمر، وزیر امور استراتژیک اسرائیل و تساحی هنگبی، مشاور امنیت ملی را به واشنگتن باز کرد که به قول آکسیوس قرار است امروز پنجشنبه در دیدارشان با مقامات کاخ سفید درباره این نگرانیها گفتوگو کنند. در میانه شیطنتها و رفتارهای تقابلی اسرائیل علیه ایران و انکارهای دولت بایدن، مواضع اخیر حسین امیرعبداللهیان هم مؤید آن است که واشنگتن درصدد ادامه مسیر دیپلماسی است؛ کمااینکه وزیر امور خارجه ایران در مصاحبه با روزنامه فرانسوی «فیگارو» اذعان کرد که «پیامها و تبادلات شفاهی بین ما و آمریکاییها از طریق میانجیگران در منطقه و حتی اروپاییها وجود دارد».
توافق؛ خیلی دور، خیلی نزدیک
هرچند این روزها گزارههایی مانند «توافق موقت» در قالب «توافق گام به گام»، «توافق توقف در برابر توقف»، «توافق کم در برابر کم» یا «توافق بیشتر در برابر بیشتر» مطرح است، اما برخی ناظران رسیدن به این نقطه را مستلزم فراهمشدن بسیاری از پیششرطها میدانند که تقریبا مهیا نیستند. در این راستا انعطافهای اخیر تهران، ذیل تنش زادیی منطقهای و هستهای هم با وجود ارزیابی مثبت با بهانههای مختلف و معناداری مواجه میشود. «شرق» در گفتوگو با عبدالرضا فرجیراد سعی دارد از زاویه نگاه سفیر پیشین ایران در سریلانکا، نروژ، مجارستان و ایسلند، استاد حوزه ژئوپلیتیک و تحلیلگر مسائل بینالملل به موضوع ورود کرده و بررسی کند که در شرایط فعلی میتوان به آینده امیدوار بود؟ آیا توافق احتمالی در دسترس است؟ و اینکه چرا دولت بایدن دیگر سراغی از سیاست «نه توافق، نه بحران» در قبال تهران نمیگیرد و اکنون درصدد تعامل بیشتر با ایران است؟
در همین ابتدای گفتوگو به دعوای همیشگی من و شما بازگردیم؛ تقابل دیدگاه بدبینانهام با ارزیابی خوشبینانهتان. حضرتعالی در هر برههای که حتی کفه تنش سنگینی کرده است، به توافق امیداور بودهاید. اکنون که اخبار مثبت پشت سر هم قطار شدهاند، به توافق احتمالی باورمندتر شدهاید؟
این سؤال شما باید از چند جنبه مختلف پاسخ داده شود. اولا اگر من همواره به مذاکره و توافق امیدوار بوده و کماکان هستم، به دلیل آن است که از نگاه یک دیپلمات، مذاکره، گفتوگو و اصولا دیپلماسی را کمهزینهترین، کوتاهترین، منطقیترین و دردسترسترین راه برای هر موضوع، پرونده و بحرانی میدانم. این نگاه من ارتباطی هم به تغییر دولتها ندارد. در هر دورهای، در هر زمانی و در هر دولتی چه روحانی باشد، چه رئیسی یا هر کسی دیگری، تأکید کردهام که دیپلماسی راهحل مؤثر است؛ نه برای ایران و آمریکا، برای همه کشورها گفتوگو بهترین راهحل است. اکنون هم در شرایط کنونی ایران و آمریکا راهحل دیگری جز گفتوگو ندارند. در ضمن در راستای همان نگاه خوشبینانه و امیدوارانهام معتقدم اگر جنگ اوکراین روی نمیداد و ادعاهای مربوط به روسیه مطرح نمیشد، مطمئن باشید خیلی پیشتر از اینها ما به توافق رسیده بودیم. از طرف دیگر اگرچه من همیشه نگاه خوشبینانه و امیدوارانه داشته و دارم، اما این نگاه لزوما به معنای نادیدهگرفتن برخی شرایط، موانع، مشکلات، چالشها و اختلافنظرهای عمیق بین طرفین نیست. با این حال وقتی در یک نگاه کلی همه مسائل و موضوعات را در کنار هم بررسی میکنم، باور دارم که همه طرفین، حتی با اختلاف و تضاد منافع راهی جز مذاکره و توافق ندارند.
در سایه همین گفته شما، با سفر بن طارق و اخبار واصله طی روزهای اخیر، توافق تا چه اندازه در دسترس است؟
نمیتوان در این زمینه پاسخ دقیق و صددرصدی داد، اما مشخصا در شرایط کنونی، اروپا و دولت بایدن نمیتوانند در برابر سرعت رشد و پیشرفت فعالیتهای صلحآمیز هستهای ایران سکوت کنند و نه در آن طرف، شرایط بهویژه از نظر اقتصادی و معیشتی میتواند جوابگو باشد. در این وضعیت، هم ایران و هم غرب به مذاکره و توافق نیاز دارند. حالا اینکه توافق چه ابعاد و ماهیتی دارد و چه زمانی حاصل میشود، نمیتوان در این زمینه جواب داد. فعلا آنچه مسلم است، این است که گفتوگوهایی پشت پرده با میانجیگری برخی کشورهای منطقهای مانند عمان و دیگر بازیگران فرامنطقهای در جریان است و کسی هم نمیتواند با وجود تأیید و تکذیبها، آن را از اساس منکر شود.
اما این مذاکرات پشت پرده میتواند سناریوی «توافق» را عملیاتی کند؟
به نکتهای از پاسخ سؤالم بازمیگردم. مذاکره و دیپلماسی نافی نادیدهگرفتن مشکلات، دشواریها و موانع نیست. قطعا مذاکره بین ایران و آمریکا، وساطت و میانجیگری بین تهران و غرب، بهخصوص درباره پرونده هستهای یک پروسه زمانبر، پیچیده و بهشدت طاقتفرساست. به همین دلیل نمیتوان صرفا با نگاه خوشبینانه این را بگویم که توافق در کوتاهمدت حاصل خواهد شد و...
همینجا توقف کنیم. این توافق که مدنظر شماست چه ماهیتی دارد؟ چون برخی معتقدند در شرایط کنونی دیگر چیزی به نام توافق سال ۲۰۱۵ یا همان برجام قابل احیاشدن نیست؟
من هم چنین باوری دارم.
جالب شد، چرا؛ چون شما جزء طرفداران برجام بودید؟
هنوز هم هستم و معتقدم هر توافق و مذاکرهای در هر شرایطی باید در دستور کار ما باشد که کمترین هزینه و بیشترین سود را برای منافع و امنیت ملی داشته باشد. به همین دلیل برجام یا توافق سال ۲۰۱۵ در بازه زمانی خود یک توافق قابل دفاع بود که منافعی را برای ما ایجاد کرد، اما اکنون شرایط به کلی فرق کرده است. از یک سو جنگ اوکراین و تبعات آن بر مناسبات جهانی و همچنین سرعت فعالیتهای صلحآمیز هستهای به قدری اثرگذار شده است که از نگاه غرب با احیای توافق سال ۲۰۱۵ نمیتوان ایران را که اکنون غنیسازی
۶۰ درصد و به ادعای آژانس غنیسازی ۸۴ درصد را انجام داده است، دوباره به غنیسازی ۳.۶۷ مندرج در مفاد برجام بازگرداند. پس اینجا پای یک توافق جدید با مذاکرات جدید در میان است؛ حالا اینکه توافق جدید چه ابعاد، چه ماهیت و چه مفادی میتواند پیدا کند، به بررسی دقیقتر تحولات پیشروی نیاز دارد.
اگر به شکل دقیقتر و مصداقیتر روی ارزیابی شما تمرکز کنیم، چه چارچوبی را برای توافق جدید متصور هستید؟
من قائل به توافقی با محوریت «توقف در برابر گشایش» هستم؛ یعنی ایران از برخی فعالیتهای هستهای خود عقبنشینی یا آن را متوقف کند و در مقابل غرب هم گشایشهای اقتصادی را برای ایران فراهم کند.
پس به باورتان احتمال آزادسازی هفت میلیارد دلار پول بلوکهشده را که اخیرا رسانههای کره جنوبی روی آن مانور خبری دادهاند و عنوان کردهاند که سئول در تلاش برای متقاعدکردن واشنگتن در جهت آزادسازی این منابع مالی است، میتوان در این چارچوب دید؟
خیر من چنین تصوری ندارم.
به چه دلیل؟
چون من معتقدم ایران آنقدر هوشمند است که از اهرم فشار و برگه چانهزنی خود در قالب فعالیتهای هستهای تنها برای آزادکردن اموال بلوکهشده در کره، عراق یا دیگر جا استفاده نکند. این دو مقوله با هم دیگر هموزن نیستند؛ چون آزادکردن اموال بلوکهشده هموزن با درخواست غرب برای توقف غنیسازی یا توقف برخی فعالیتهای هستهای ایران نیست. اینجا من تأکید دارم که شاید سفر پادشاه عمان به ایران برای توافق در این رابطه باشد؛ چون به هر حال این موضوع نیز گرههای خود را دارد که هیثم بنطارق آل سعید سعی کرده است این گرهها را با میانجیگری باز کند.
یعنی شما هم قائل به این هستید که احتمالا آزادکردن اموال بلوکهشده ایران در کره جنوبی ارتباطی با حصول توافق برای آزادکردن زندانیان دوتابعتی داشته باشد که بعد از سفر بنطارق در تهران مطرح شد؟
این سناریو مقداری منطقیتر است؛ یعنی ایران در ازای آزادکردن زندانیان دوتابعیتی به اموال بلوکهشده خود در کره یا جاهای دیگر دسترسی پیدا کند، وگرنه بعید است که ایران تنها در ازای دسترسی به هفت میلیارد دلار بخواهد از پرونده هستهای عقبنشینی کند.
ولی چه شد که دولت جو بایدن از سیاست نه توافق، نه بحران، به مذاکرات پشت پرده با میانجیگری عمان تغییر فاز داده است؟ آیا در این میان فروکشکردن برخی اتفاقات در ایران مؤثر بود؟
قطعا چنین است؛ چون در پاییز و زمستان سال گذشته بهواسطه ناآرامیهای داخل، عملا اروپا و آمریکا جرئت، توان و تمایلی برای گفتوگو نداشتند. من در مصاحبه قبلی با روزنامه «شرق» هم عنوان کردم که در آن زمان دیگر بستری برای مذاکرات علنی وجود ندارد و هر مذاکرهای به صورت چراغخاموش و پشت درهای بسته خواهد بود. اکنون که ناآرامیها فروکش کرده دولت بایدن هم دیگر سیاست نه توافق، نه بحران را کنار گذاشته است؛ چون دیگر فشارهای سابق روی دولت وجود ندارد. منکر وجود فشار به طور کامل نیستم، اما از شدت آن کاسته شده است. از طرف دیگر مسئله تنها به ناآرامیهای ایران بازنمیگردد، بلکه ما در آستانه انتخابات درونحزبی و انتخابات ریاستجمهوری سال ۲۰۲۴ ایالات متحده آمریکا هستیم که جو بایدن مجددا خود را برای حضور در کاخ سفید نامزد کرده است. به همین دلیل با گرمشدن تنور انتخابات، او برای پاسخدادن به جریان رقیب مانند دونالد ترامپ نیاز دارد در مسیر تحقق وعده انتخاباتی خود برای بازگشت به برجام یا انجام توافق جدید با ایران گام بردارد؛ چون در غیر این صورت اگر توافقی با ایران در دست بایدن نباشد، رقبایش چه در درون دموکراتها و بهخصوص جمهوریخواهان مانند ترامپ بهراحتی میتوانند به او بتازند که بایدن هم در چهار سال دولت خود نتوانست با وجود تمام انتقادها، برجام را احیا کند یا به توافقی با ایران دست پیدا کند. به همین دلیل بدیهی است که سیاست نه توافق، نه بحران رنگ میبازد و دولت بایدن به تناسب داغشدن انتخابات به دنبال یک توافق با ایران است که به نظر من همان توافق در قالب «توقف در برابر گشایش» خواهد بود.
سفر پادشاه عمان به ایران، حل اختلافات پادمانی، احتمال آزادشدن اموال بلوکهشده ایران، تبادل زندانیان دوتابعیتی، بهبود مناسبات منطقی در سایه احیای روابط ایران و مصر و...، خط «صلح، توافق و مذاکره» را پررنگ میکند، اما به موازاتش برخی توانمندیهای ایران مانند موضوع وجود تأسیسات هستهای جدید در نطنز، رونمایی از موشک خرمشهر ۴ و احتمالا موشک هایپرسونیک بهانهها و ادعاهای جدیدی را در تقابل با ایران شکل میدهد و از سوی دیگر تلاش اسرائیل برای تقابلهای خصمانه با ایران، برگزاری رزمایش دوهفتهای اسرائیل و همچنین مانور مشترک کشورهای حاشیه خلیج فارس با آمریکا در عربستان هم «خط تنش و تقابل» را به ذهن متبادر میکند. شما چه تصوری دارید، کدام خط بر دیگری سنگینی میکند؟
اولا ما همیشه تلفیقی از شرایط متفاوت، متضاد و متناقض را داشتهایم که به طور همزمان «توافق» و «تنش» را ممکن میکند، پس اخبار مثبت کنونی با برخی نکاتی که به آن اشاره کردید در ابهام میروند و چیز جدیدی هم نیست که...
ولی به نظر میرسد اکنون اروپا و آمریکا با آن توافق جدید که شما هم به آن اذعان دارید دیگر به موضوع هستهای بسنده نمیکنند و به دنبال کنترل ایران در حوزه دفاعی و نظامی هم هستند. در آن شرایط و با نگاه به توانمندیهای ما، خط تنش پررنگتر نمیشود؟
ایران در موضوع موشکی، پهپادی، دفاعی و نظامی هیچ عقبنشینی ندارد و من معتقدم توافق جدید نمیتواند بهجز هستهای در ابعاد دیگر تسری پیدا کند. پس رونمایی از موشکهای جدید در ایران هیچ ارتباطی به مذاکره و توافق احتمالی پیشرو ندارد. از طرف دیگر اسرائیل در همه دورهها چه نتانیاهو و چه قبلتر در دوره لاپید و بنت بهدنبال جنگ، تنش و درگیری بوده است تا بتواند آمریکا و دیگر کشورهای عربی را در جبهه خود علیه ایران به کار بگیرد که تاکنون محقق نشده است. از طرف دیگر نباید فراموش کنیم که اکنون همه کشورها با برخی اقدامات خود به دنبال افزایش توان چانهزنی در میز مذاکره هستند. از آن منظر، هم رونمایی ایران از موشک خیبر یا موشک هایپرسونیک و همچنین مانور نظامی آمریکا و کشورهای عربی خلیج فارس در عربستان همزمان با مذاکرات پشت پرده در این راستا قابل ارزیابی است؛ یعنی هر طرف با قدرتنمایی به دنبال تقویت توان چانهزنی است که امتیاز بیشتری بگیرد. در نتیجه به عقیده من برگزاری رزمایش و مانور نظامی، رونمایی از موشک و مسائلی از این دست، نه به معنای پررنگشدن خط تنش و درگیری، بلکه اتفاقا در راستای تقویت خط توافق، مذاکره و صلح و با هدف افزایش توان چانهزنی طرفهاست.
تا این لحظه که از مصاحبه با حضرتعالی میگذرد خبری دال بر انتشار محتوا و جزئیات گزارش فصلی آژانس بینالمللی انرژی اتمی درباره ابعاد پرونده هستهای ایران مخابره نشده است. ابهام وجود دارد و کلیگوییهای اخیر گروسی هم نمیتواند فضای روشنی از پیشبرد توافق تهران و آژانس به دست بدهد. اینکه گفتههای برخی رسانههای داخلی درباره حل دو پرونده اختلافی واقعیت دارد. اما ارزیابی شما از نشست فصلی پیشروی شورای حکام چیست؟
در گفتوگو با شما و دیگر رسانهها همواره تأکید کردهام که نشست فصلی شورای حکام و رفتار آژانس ارتباط بسیار زیادی با فضای سیاسی دارد. قطعا فضای چند روز اخیر بهمراتب مثبتتر از سال گذشته است. به همین دلیل بعید میدانم که اتفاق خاصی برای ایران در نشست پیشرو روی دهد؛ چراکه بعد از سفر پادشاه عمان به ایران آنقدر بستر مناسب شده است که حتی متفاوت از چند هفته گذشته شده که اخباری دال بر تلاشهای اروپا برای فعالکردن مکانیسم ماشه مطرح بود.
آژانس بینالمللی انرژی اتمی اعلام کرد
تحقیقات درباره مریوان بسته شده است
مطابق با گزارشی که در روز گذشته به رصد آسوشیتدپرس رسیده است، آمده که آژانس بینالمللی انرژی اتمی پاسخ دو تا از سؤالهای برجسته خود را از ایران گرفته است. به نوشته این خبرگزاری، در گزارش فصلی محرمانه آژانس بینالمللی انرژی اتمی آمده که بازرسان این آژانس دیگر هیچ سؤالی درباره ذرات اورانیوم یافتشده با غنای ۸۳.۷ درصد در تأسیسات زیرزمینی فردو ندارند. همچنین در این گزارش ذکر شده که بازرسان تحقیقات مرتبط با ذرات اورانیوم با منشأ انسانی یافتشده در مریوان را بستهاند. همچنین خبرگزاری رویترز گزارش داد که دیدهبان هستهای سازمان ملل تجهیزات نظارتیای را که ایران سال گذشته دستور برداشتهشدن آنها را داده بود، بار دیگر نصب کرده است. در دو گزارش محرمانه آژانس انرژی اتمی که به رصد رویترز رسیده، آمده است که تجهیزات نظارتی اضافهشده شامل دوربینهایی است در سایت اصفهان -که قطعات سانتریفیوژ در آن تولید میشود- و تجهیزاتی دیگر در دو سایت غنیسازی اعلامشده. در یکی از این گزارشها آمده است که آژانس اتمی «منتظر تعامل ایران در جهت رسیدگی» به مسائل مرتبط با نصب تجهیزات نظارتی بیشتر است. خبرگزاری فرانسه نیز در خبری اعلام کرد که مطابق با گزارش آژانس بینالمللی انرژی اتمی، ذخایر اورانیوم غنیسازیشده ایران به ۲۳ برابر حد تعیینشده در برجام رسیده است. این خبرگزاری نوشت که مطابق با ارزیابیهای آژانس اتمی، ذخایر اورانیوم غنیسازیشده ایران تا سیزدهم می(بیستوسوم اردیبهشت) به ۴۷۴۴.۵ کیلوگرم رسیده است.