چند برش تاریخی از زندگی پناهندگان در ایران
ا پایان ژوئن 2022، تعداد کل افرادی که در سراسر جهان به دلیل درگیری، خشونت، ترس از آزار و اذیت و نقض حقوق بشر مجبور به ترک خانههای خود شدند، 103 میلیون نفر بود. این بیش از دو برابر 42.7 میلیون نفری است که یک دهه پیش بهاجبار آواره شدند و بیشترین میزان از زمان جنگ جهانی دوم است.
شرق: تا پایان ژوئن 2022، تعداد کل افرادی که در سراسر جهان به دلیل درگیری، خشونت، ترس از آزار و اذیت و نقض حقوق بشر مجبور به ترک خانههای خود شدند، 103 میلیون نفر بود. این بیش از دو برابر 42.7 میلیون نفری است که یک دهه پیش بهاجبار آواره شدند و بیشترین میزان از زمان جنگ جهانی دوم است.
بر اساس آخرین آمار اعلامشده از سوی دولت ایران، 762 هزار پناهجو در ایران زندگی میکنند که از این تعداد 750 هزار نفر افغان و 12 هزار نفر عراقی هستند. بهعلاوه تخمین زده میشود که حدود 586 هزار دارنده پاسپورت افغانستان با ویزای ایران نیز در ایران زندگی میکنند. قابل درک است که برخی از دارندگان کارت آمایش پناهنده قبلی هستند. در سال 2022، دولت ایران تعداد کل اتباع افغان فاقد مدرک در ایران، از جمله افرادی را که به دنبال رویدادهای افغانستان در سال 2021 به تازگی وارد ایران شدهاند، بر عهده گرفت و از طریق آن حدود 2.6 میلیون افغان ثبتنام کردند. به گفته ایران، 500 هزار افغانستانی بدون مدرک در این شمارش افراد شرکت نکردهاند. تخمین زده میشود که از زمان آشوب در افغانستان در آگوست 2021، درمجموع یک میلیون افغان به ایران گریختهاند که منجر به افزایش نیازهای حفاظتی بینالمللی شده است.
ایران میزبان یکی از بزرگترین و طولانیترین موقعیتهای پناهندگی شهری در جهان است و بیش از چهار دهه است که به پناهندگان پناه داده است. 42 سال پس از تهاجم شوروی در سال 1979 و امواج خشونتآمیز متعاقب آن، آوارگی از افغانستان در طولانیترین وضعیت پناهجویان تحت فرمان کمیساریای عالی پناهندگان سازمان ملل متحد ادامه دارد. نزدیک به پنج میلیون افغان در خارج از کشور آواره هستند. از این تعداد 90 درصد به میزبانی جمهوری اسلامی پاکستان و ایران است.
پناهجویان تازهوارد افغانستان عمدتا در محیطهای شهری هستند که توسط جمعیت افغانستان در محل حمایت میشوند، در حالی که تعداد کمتری به طور موقت در مراکز ترانزیتی میزبانی میشوند، در حالی که راهحلهای طولانیمدت سرپناه توسط دولت، UNHCR و شرکای بشردوستانه در حال بررسی است.
دولت ایران مسئول ثبتنام و تعیین وضعیت پناهندگان است. وضعیت حقوقی پناهندگان توسط دو سند بینالمللی تعریف شده است: کنوانسیون 1951 مربوط به وضعیت پناهندگان و پروتکل 1967 آن. ایران در 28 تیر 1355 به کنوانسیون 1951 و پروتکل 1967 آن با رعایت ماده 17 (استخدام مزدبگیر)، ماده 23 (امداد عمومی)، ماده 24 (قانون کار و تأمین اجتماعی) و ماده 26 ملحق شد. (آزادی حرکت).
در سال 2022، تنها 376 پناهنده به افغانستان و دو پناهجو به عراق بازگشتند - کاهش قابل توجهی که به دلیل وخامت امنیت در افغانستان توضیح داده شده است.
افغانستانیها در ایران
ایران میزبان یکی از بزرگترین جمعیت پناهجویان در جهان است که اکثریت آنها از افغانستان هستند. حدود 780 هزار پناهجوی افغان ثبتنام شده و 2.6 میلیون نفر دیگر که یا فاقد مدرک هستند یا مجوز گذرنامه دریافت کردهاند در ایران زندگی میکنند.
تا اکتبر 2016، جمهوری اسلامی ایران پنجمین کشور برتر میزبان پناهجویان در جهان بود. تعداد پناهندگان در ایران پس از اردن، ترکیه، پاکستان و لبنان بالاست.
تا همین اواخر، کمیساریای عالی پناهندگان سازمان ملل گزارش داد که ایران چهارمین کشور میزبان پناهجویان در جهان است. مناطق شهری 97 درصد از پناهندگان را در خود جای میدهند. سه درصد باقیمانده در خانههای مسکونی ساکن هستند.
پناهندگان افرادی هستند که تحت کنوانسیون 1951 مربوط به وضعیت پناهندگان یا پروتکل 1967 آن، کنوانسیون 1969 سازمان وحدت آفریقا که جنبههای خاص مشکلات پناهندگان در آفریقا را اداره میکند، افرادی که طبق اساسنامه کمیساریای عالی پناهندگان سازمان ملل به عنوان پناهنده شناخته میشوند، به رسمیت شناخته شدهاند، به افرادی که وضعیت بشردوستانه پناهنده اعطا شد و به افراد حمایت موقتی ارائه کردند. پناهجویان - افرادی که برای پناهندگی یا وضعیت پناهندگی درخواست دادهاند و هنوز تصمیمی دریافت نکردهاند یا به عنوان پناهجو ثبت شدهاند - مستثنا هستند. پناهندگان فلسطینی افرادی (و نوادگان آنها) هستند که محل سکونت آنها فلسطین بین ژوئن 1946 تا می1948 بوده و خانهها و وسایل زندگی خود را در نتیجه درگیری اعراب و اسرائیل در سال 1948 از دست دادهاند. کشور پناهندگی کشوری است که در آن درخواست پناهندگی ثبت و پذیرفته شده است.
آمار پناهندگان ایران در سال 2021، 798343.00 نفر بوده که نسبت به سال 2020، 0.21 درصد کاهش داشته است.
آمار پناهندگان ایران در سال 2020، 800,025.00 نفر بوده که نسبت به سال 2019، 18.32 درصد کاهش داشته است.
آمار پناهندگان ایران در سال 2019 979435.00 نفر بوده که نسبت به سال 2018، افزایش نداشته است.
آمار پناهندگان ایران در سال 2018 979435.00 نفر بوده که نسبت به سال 2017 افزایش نداشته است.
ایران کنوانسیون پناهندگان و سایر کنوانسیونهای بینالمللی مانند کنوانسیون حقوق کودک و میثاق بینالمللی حقوق مدنی و سیاسی را امضا کرده است.
ایران کشور مبدأ پناهجویان
اکثریت بزرگ پناهندگان مستقر در ایران، از افغانستان سرچشمه گرفتهاند و بیشتر این جمعیت افغان بیش از سه دهه است که در ایران زندگی میکنند. به علاوه، کمیساریای عالی پناهندگان سازمان ملل متحد تخمین میزند که حدود 1.5 تا دو میلیون افغان بدون مدرک در ایران زندگی میکنند. طی سالهای اخیر ایران نقش مهمی در حمایت از بازگرداندن پناهندگانی که میزبان آنهاست ایفا کرده است. در ماه می2012، ایران با کمیساریای عالی پناهندگان سازمان ملل و کشورهای همسایه برای ارائه راهحل برای پناهندگان افغان شریک شد. هدف این استراتژی ارائه خدمات اولیه بهداشتی و آموزشی و در عین حال تسهیل جابهجایی و بازگرداندن داوطلبانه پناهجویان افغان در خاورمیانه است.
پناهجویانی که وارد ایران میشوند توسط دولت ثبتنام میشوند و کارت شناسایی پناهندگی به آنها ارائه میشود. آنها اجازه دارند در جامعه زندگی کنند، جایی که به خدمات اولیه مانند مراقبتهای بهداشتی اولیه و حق حضور در مدرسه دسترسی دارند. پناهندگانی که پاسپورت افغان دارند نیز میتوانند برای مجوز کار موقت درخواست دهند. دولت ایران این خدمات را همراه با حمایت مالی و لجستیکی UNH ارائه میکند.
داستان لهستانیها در ایران
در تقریبا دو سال اشغال، مقامات شوروی تقریبا 1.25 میلیون لهستانی را به بسیاری از مناطق اتحاد جماهیر شوروی تبعید کردند. تعداد دقیق شهروندان لهستانی اخراجشده مشخص نیست، زیرا تعداد زیادی از افرادی که توسط ارتش سرخ اسیر شده بودند، در جنگل کاتین و سایر مکانها در سراسر اتحاد جماهیر شوروی به قتل رسیدند.
حدود نیم میلیون غیرنظامی لهستانی که «از نظر اجتماعی خطرناک» و «عناصر ضدشوروی» نامیده میشدند، به زور از خانههای خود بیرون رانده شدند و در ماشینهای حمل گاو به اردوگاههای کار در سیبری و قزاقستان تبعید شدند. این غیرنظامیان شامل کارمندان دولت، مقامات دولتی محلی، قضات، اعضای نیروی پلیس، کارگران جنگل، شهرکنشینان، کشاورزان خردهپا، بازرگانان، پناهندگان از غرب لهستان، کودکان اردوگاههای تابستانی و یتیمخانهها، اعضای خانواده هر کسی که قبلا دستگیر شدهاند و اعضای خانواده بودند؛ از هر کسی که به خارج از کشور فرار کرده یا مفقود شده است.
لهستانیهایی که به اتحاد جماهیر شوروی تبعید میشدند، اغلب در شرایط ناامیدکنندهای زندگی میکردند. در بیشتر اردوگاهها، انتظار میرفت که همه زندانیان بدون در نظر گرفتن سن و شرایط جسمی کار کنند. بچهها وظیفه حمل آب، جمعآوری هیزم و جمعآوری غذا را بر عهده داشتند. کار طاقتفرسا و هوای سخت اغلب شرایط اردوگاهها را تحملناپذیر میکرد. زندانیان زیادی با اندک غذا یا مراقبتهای پزشکی هر روز جان خود را از دست میدادند.
ایجاد مجدد دولت لهستان
در جولای 1941، آلمان به اتحاد جماهیر شوروی حمله کرد و شوروی را مجبور کرد با متفقین متحد شود. در 30 جولای 1941، ژنرال ولادیسلاو سیکورسکی، نخستوزیر تبعیدی لهستان، و ایوان مایسکی، سفیر شوروی در بریتانیا، قرارداد سیکورسکی-مایسکی را امضا کردند که بسیاری از شرایط سرزمینی پیمان مولوتوف-ریبنتروپ را باطل کرد.
توافقنامه جدید به برقراری مجدد دولت لهستان، عفو برای اسیران جنگی لهستانی در اتحاد جماهیر شوروی و در نهایت اجازه تشکیل ارتش لهستان در خاک شوروی را صادر کرد. ژنرال لهستانی ولادیسلاو آندرس که در آگوست 1941 از زندان بدنام لوبیانکای مسکو آزاد شد، شروع به بسیج نیروهای مسلح لهستان در شرق (که معمولا بهعنوان ارتش آندرس شناخته میشود) برای مبارزه با نازیها کرد.
با این حال، تشکیل ارتش جدید لهستان آسان نبود. بسیاری از اسیران جنگی لهستانی در اردوگاههای کار اجباری در اتحاد جماهیر شوروی جان باختند. بسیاری از کسانی که جان سالم به در بردند، از شرایط اردوگاهها و سوءتغذیه بسیار ضعیف بودند. از آنجایی که شوروی در جنگ با آلمان بود، غذا یا آذوقه کمی برای ارتش لهستان وجود داشت؛ بنابراین در پی حمله انگلیس و شوروی به ایران در سال 1941، شوروی موافقت کرد که بخشی از تشکیلات لهستانی را به ایران تخلیه کند. پناهندگان غیرنظامی که عمدتا زنان و کودکان بودند نیز از طریق دریای خزر به ایران منتقل شدند.
ایران در پی تهاجم انگلیس و شوروی
در این مدت ایران از نظر اقتصادی در رنج بود. پس از تهاجم، شوروی انتقال برنج را به مناطق مرکزی و جنوبی کشور ممنوع کرد و باعث کمبود مواد غذایی، قحطی و افزایش تورم شد. متفقین همچنین کنترل راهآهن ترانس ایران و سایر روشهای حملونقل، صنعت تولید و سایر منابع را برای جنگ در دست گرفتند.
با وجود این مشکلات، ایرانیان علنا پذیرای پناهندگان لهستانی بودند و دولت ایران ورود آنها را به کشور تسهیل میکرد و آذوقه آنها را تأمین میکرد.
مدارس، سازمانهای فرهنگی و آموزشی، مغازهها، نانواییها، مشاغل و مطبوعات لهستانی تأسیس شدند تا لهستانیها احساس کنند بیشتر در خانه خود هستند.
در یکم سپتامبر 1939، نیروهای آلمانی به لهستان حمله کردند و ارتش لهستان را در عرض چند هفته شکست دادند. بیشتر غربیترین قلمرو لهستان مستقیما به رایش ضمیمه شد. بقیه مناطقی که با پیمان مولوتوف-ریبنتروپ بین اتحاد جماهیر شوروی و آلمان به آلمان واگذار شده بود، به اصطلاح دولت عمومی (Generalgouvernement) تبدیل شد که از سوی اشغالگران آلمانی اداره میشد.
براساس پروتکلهای مخفی پیمان، اتحاد جماهیر شوروی پس از شکست لهستان، بخش عمدهای از شرق لهستان را ضمیمه کرد. در نتیجه، میلیونها لهستانی یا به این دلیل که در مناطقی که شوروی اشغال کرده بود، زندگی میکردند یا به این دلیل که بهعنوان پناهنده از لهستان تحت اشغال نازیها از شرق به این مناطق گریختند، تحت حاکمیت شوروی قرار گرفتند.
پناهندگان لهستانی در ایران
از سال 1942، شهر بندری پهلوی (انزلی) به محل اصلی فرود پناهندگان لهستانی تبدیل شد که از اتحاد جماهیر شوروی وارد ایران میشدند و روزانه دوهزارو 500 پناهنده را پذیرا میشد. ژنرال آندرس 74 هزار سرباز لهستانی ازجمله تقریبا 41 هزار غیرنظامی را که بسیاری از آنها کودک بودند، به ایران تخلیه کرد. درمجموع بیش از 116 هزار پناهنده به ایران منتقل شدند. تقریبا پنج هزار تا شش هزار پناهنده لهستانی یهودی بودند.
پناهندگان به دلیل دو سال بدرفتاری و گرسنگی ضعیف شدند و بسیاری از مالاریا، تیفوس، تب، بیماریهای تنفسی و بیماریهای ناشی از گرسنگی رنج میبردند. پناهندگان پس از مدتها گرسنگی ناامید از غذا، تا آنجا که میتوانستند خوردند و عواقب فاجعهباری به دنبال داشت. چند صد لهستانی که اکثرا کودک بودند، اندکی پس از ورود به ایران بر اثر اسهال خونی حاد ناشی از پرخوری جان خود را از دست دادند. تعداد زیادی از پناهندگان مدت کوتاهی پس از ورود به ایران بر اثر بیماری و سوءتغذیه جان خود را از دست دادند. بیشتر این پناهندگان در قبرستان ارامنه دفن شدهاند.
پناهجویان پس از چند روز قرنطینه در انبارهای نزدیک بندر پهلوی به تهران اعزام شدند. تعداد پناهندگان آنقدر زیاد بود که ساختمانها و مراکز دولتی به اسکان آنها اختصاص داده شد. کارکنان ارتش ابتدا به مراکز آموزشی نزدیک موصل و کرکوک در عراق اعزام شدند. پس از آموزش، بیشتر سربازان لهستانی به نیروهای متفقین پیوستند که در مبارزات ایتالیایی میجنگیدند.
هزاران کودکیا از یتیمخانههای اتحاد جماهیر شوروی میآمدند به این دلیل که والدینشان مرده بودند یا در جریان تبعید از لهستان از هم جدا شده بودند. اکثر این کودکان در نهایت برای زندگی در یتیمخانههای اصفهان فرستاده شدند که دارای آب و هوای مناسب و منابع فراوان بود و به کودکان اجازه میداد تا از بیماریهای بسیاری که در یتیمخانههای ضعیف در اتحاد جماهیر شوروی مبتلا شده بودند، بهبود یابند. بین سالهای 1942 تا 1945، تقریبا دو هزار کودک از اصفهان عبور کردند، به قدری که آن را به طور خلاصه «شهر کودکان لهستانی» نامیدند.
بچههای دیگر را به پرورشگاههای مشهد فرستادند. مدارس متعددی برای آموزش زبان لهستانی، ریاضی، علوم و سایر دروس استاندارد به کودکان راهاندازی شد. در برخی مدارس زبان فارسی نیز همراه با تاریخ و جغرافیای لهستانی و ایرانی تدریس میشد.
از آنجایی که ایران نمیتوانست به طور دائم از هجوم گسترده پناهندگان مراقبت کند، سایر کشورهای تحت استعمار بریتانیا در تابستان 1942 شروع به دریافت لهستانیها از ایران کردند. کنیا و آفریقای جنوبی در میان سایر کشورها. دولت مکزیک نیز با پذیرش چندین هزار پناهنده موافقت کرد. تعدادی از پناهندگان لهستانی به طور دائم در ایران ماندند، برخی در نهایت با شهروندان ایرانی ازدواج کردند و صاحب فرزند شدند.
درحالیکه بیشتر نشانههای زندگی لهستانی در ایران محو شده، تعداد کمی باقی مانده است. نزدیک به سه هزار پناهجو در چند ماه پس از ورود به ایران جان خود را از دست دادند و در گورستانها دفن شدند و بسیاری از این مکانهای دفن هنوز هم از سوی ایرانیان بهخوبی مورد توجه قرار میگیرند. گورستان لهستانی در تهران با 1937 قبر اصلیترین و بزرگترین محل دفن پناهندگان در ایران است. در این گورستان محوطهای جداگانه متعلق به جامعه یهودی تهران وجود دارد. هریک از این 56 قبر یک ستاره دیوید را در فرهنگ لغت و نام متوفی به زبان لهستانی نشان میدهد.