انقلاب فرهنگی
اخراج و بازنشستگی اجباری دهها استاد دانشکدههای پزشکی تنها نشانه جانسختی و دیرپایی تفکری است که در فرهنگ قائل به انقلاب است و این انقلاب را تنها در تغییر منادیان فرهنگ مقدور میبیند، نه خود فرهنگ.
اخراج و بازنشستگی اجباری دهها استاد دانشکدههای پزشکی تنها نشانه جانسختی و دیرپایی تفکری است که در فرهنگ قائل به انقلاب است و این انقلاب را تنها در تغییر منادیان فرهنگ مقدور میبیند، نه خود فرهنگ.
وقتی در بحبوحه مهاجرت پزشکان و کمبود وحشتناک و روزافزون هیئت علمی در ناوگان آموزش پزشکی کشور بسیاری از باسابقههایی را که خود هنوز به فکر رفتن نبودند، با بازنشستگی اجباری به این فکر میاندازند؛ آنهم درحالیکه ادامه خدمت این باسابقهترینها هیچ هزینه اضافهای هم نداشت.
وقتی در هیئت بورد که عالیترین هیئت دانشبنیان در هر رشته تخصصی است، با استفاده از دستور اداری (که در کار علم غیراخلاقی است) برجستهترینهای یک رشته را کنار میگذارند، تنها به این معناست که آرمانشهر خود را تنها با تغییر افراد پی میگیرند. اگر مثل همه جای دنیا این کنارگذاشتن و این بازنشستگیها با بهترینهای بینالملل طب ایرانی و خارجی با مدرنترین شیوه استخدام جبران میشد، هیچ جای اعتراض نبود.
وقتی که مینگرید، چنین خاماندیشیای همراه شده است با دستور تلفیق طب سنتی در سیستم سلامت کشور چه تصویری در چشم شما پدید میآید؟
فرهنگ قائل به انقلاب نیست؛ چراکه تنها زوال یا تکوین پیدا میکند. آنچه عقاید دیرپای «انقلاب فرهنگی» و «مهندسی فرهنگی» پدید میآورند، تنها و تنها زوال فرهنگی است؛ آنهم تنها در کشور و حیطه اقتداری که این مهندسی اجرا میشود؛ وگرنه هر کتاب جدیدی را باز میکنی، مهمترین بخش آن را یک پزشک ایرانی نوشته است؛ کسی که نتایج انقلاب در فرهنگ را با پوست و گوشت خود درک کرده و حالا تنها به تکوین و تعمیق فرهنگ و دانش میپردازد، در جایی که این کار
امکانپذیر است!
استفاده از قدرت دولتی بخشنامه، تبصره ماده قانونی و... برای ایجاد نوعی تغییرات فرهنگی که گروهی دوست دارند، کارساز نیست، که مخربترین ابزار برای آن افکار و هستههای مفید و باارزش آن نوع نگاه است. این نوع مهندسی بنیانکن فرهنگی در ادامه موفقیت ظاهریاش در علوم انسانی است که حالا در کمال تعجب به کار پزشکی نسخه و دوا، واکسن و قرص رو آورده است.
راستی اگر با تغییر افراد میتوان دیدگاه خاصی را در دانش ترویج کرد، اگر میتوان انقلاب کرد و دانشی موازی با دانش بینالمللی برای علایق خود ساخت، چرا آن انقلاب فرهنگی بزرگ در چهلوچند سال پیش با تعطیلی طولانی تمام دانشگاهها با گروه مهندسان فرهنگی حرفهای با آنهمه جلسات نهایتا به جای تغییر دلخواه در فرهنگ باعث انقلاب در درون همان مهندسان شد؟
بیتردید آن اتفاق بیمثال که همه استادان و فارغالتحصیلان طب کشور را ترک کنند تا میدان برای تفکر روغن بنفشه و اخلاط هزارساله خالی بماند، خیالی بیش نیست. زیبایی و دیرپایی این کشور بینظیر و این فرهنگ رندی آنچنان است که هیچگاه به تمامی تهی نخواهد شد.
تنها پختگی و متانت این فرهنگ تاریخی است که چنین رفتاری را مجال میدهد. فرهنگی تاریخی که میداند هر رفتار غیرعقلگرایانهای تجربه گرانسنگ پوست و گوشت است که تنها و تنها بر استحکام تاریخی او میافزاید، نه چیز دیگر.