|

گفت‌وگوی «شرق» با استاد شهرسازی دانشگاه تهران در زمینه گزارش‌های علمی درباره زلزله تهران

نیمی از تهرانی‌ها در مسکن ناپایدار زندگی می‌کنند

بیشتر از نیمی از تهرانی‌ها در خانه‌های ناپایدار زندگی می‌کنند؛ خانه‌هایی که تنها روی دیوارهای حمال بنا شده‌اند و با حرکت‌های افقی زلزله به سادگی فرو می‌ریزند. مؤسسه علمی و تحقیقاتی جایکای ژاپن تخمین زده است با فعال‌شدن گسل‌های تهران و بروز زلزله‌ای بیشتر از ۶.۵ ریشتر، بلافاصله ۱.۵ میلیون تهرانی کشته می‌شوند.

نیمی از تهرانی‌ها در مسکن ناپایدار زندگی می‌کنند
مریم شکرانی دبیر گروه اقتصاد روزنامه شرق

 «بیشتر از نیمی از تهرانی‌ها در خانه‌های ناپایدار زندگی می‌کنند؛ خانه‌هایی که تنها روی دیوارهای حمال بنا شده‌اند و با حرکت‌های افقی زلزله به سادگی فرو می‌ریزند. مؤسسه علمی و تحقیقاتی جایکای ژاپن تخمین زده است با فعال‌شدن گسل‌های تهران و بروز زلزله‌ای بیشتر از ۶.۵ ریشتر، بلافاصله ۱.۵ میلیون تهرانی کشته می‌شوند. ۱.۵ میلیون نفری که از اعضای خانواده نزدیک به پنج میلیون تهرانی هستند که در بافت ناپایدار شهر ساکن‌اند. در واقع باید گفت با زلزله ۶.۵ ریشتری حدود نیمی از تهرانی‌ها اعضای خانواده و دوستان خود را از دست می‌دهند». این چکیده گفته‌هایی است که امیر منصوری، رئیس پژوهشکده نظر و استاد شهرسازی دانشگاه تهران، با «شرق» مطرح می‌کند و می‌گوید: «از ۱۴۵ کیلومتر مربع بافت ناپایدار تهران، وضعیت ۴۵ کیلومتر مربع وخیم است؛ محدوده‌ای که محل استقرار خانه‌های کوچک‌متراژ ناپایداری است که عرض معابر آن کمتر از شش متر است. اگر در تهران زلزله رخ دهد، نه‌تنها جمعیت زیادی در این محدوده کشته می‌شوند، بلکه به دلیل معابر غیراستاندارد، امکان امدادرسانی به افراد زیر آوار در این محدوده بسیار دشوار است و همین امر شمار کشته‌شدگان را بیشتر می‌کند». به گفته این پژوهشگر، تهران برای نجات از زلزله هولناک زمان زیادی ندارد. گسل‌های تهران تقریبا هر ۱۵۰ سال یک بار فعال می‌شوند و حالا از آخرین زلزله بزرگ تهران حدود ۱۲۰ سال می‌گذرد. با‌این‌حال، واقعیات زلزله تهران از سوی متولیان پنهان‌کاری یا تحریف می‌شود و این مسئله خطر زلزله بزرگ را روز‌به‌روز به تهران نزدیک و نزدیک‌تر می‌کند.

خانه‌های سست‌بنیاد تهران

‌برای درک اوضاع تهران باید از «چند عدد استراتژیک حرف زد». این شروع گفت‌وگو با امیر منصوری، استاد شهرسازی دانشگاه تهران و رئیس پژوهشکده نظر است.‌

اعدادی که او این‌گونه توصیف می‌کند: «تهران و محدوده قانونی شهر حدود ۷۴۰ کیلومتر مربع وسعت دارد که برای ۶۳۰ کیلومتر مربع طرح تفصیلی شهر تهران تهیه شده است. از ۶۳۰ کیلومتر مربع حدود ۲۳۰ کیلومتر مربع مسکونی است. به عبارت دیگر، تقریبا یک‌سوم شهر تهران مسکونی است و دوسوم دیگر را خیابان‌ها، مدارس، بیمارستان‌ها و فضای عمومی تشکیل می‌دهد». به گفته منصوری، نکته هشداردهنده اینجاست که «از ۲۳۰ کیلومتر مربع مساحت مسکونی تهران، در ۱۴۵ کیلومتر مربع خانه‌ها سازه پایدار ندارند و با دیوارهای حمال هستند که فقط وزن ساختمان را تحمل می‌کنند و با زلزله و وارد‌شدن نیروی افقی به آن فرو می‌ریزند». رئیس پژوهشکده نظر در ادامه توضیحات خود تأکید می‌کند: «از ۱۴۵ کیلومتر مربع مساحت مسکونی ناپایدار، حدود ۴۵ کیلومتر مربع نه‌تنها خانه‌های فاقد سازه پایدار دارد، بلکه در بافت ریزدانه شهر واقع شده و در کوچه‌هایی با عرض کمتر از شش متر قرار دارد». خانه‌های ناپایدار واقع‌شده در بافت ریزدانه در زلزله تلفات بالاتری دارند؛ زیرا از آنجا که در معابر باریک قرار دارند، امدادرسانی به آسیب‌دیدگان زلزله دشوارتر می‌شود. این متخصص شهرسازی توضیح می‌دهد: دولت برای تقلیل وضعیت هشدارآمیز تهران، با آمار بازی می‌کند و تنها همین ۴۵ کیلومتر مربع را در آمار بافت فرسوده لحاظ می‌کند. در واقع ۴۵ کیلومتر مربع از مساحت تهران وخیم‌ترین وضعیت را در مواجهه با زلزله احتمالی دارد و نه‌تنها واحدهای مسکونی فاقد سازه پایدار را در خود جای داده، بلکه خانه‌های آن ریزدانه هستند و در معابر باریک قرار گرفته‌اند. این در حالی است که زلزله معابر پهن و خانه بزرگ نمی‌شناسد و همه واحدهای مسکونی ناپایدار در ۱۴۵ کیلومتر مربع تهران را تخریب می‌کند.

۵۵ درصد تهرانی‌ها در کام زلزله بزرگ

منصوری باز هم به اعداد رجوع می‌کند تا تصویری از ابعاد خطر زلزله تهران ترسیم کند. «۵۵ درصد جمعیت تهران در خانه‌های ناپایدار زندگی می‌کنند و با احتساب جمعیت تهران باید گفت نزدیک به پنج میلیون تهرانی در معرض خطرات زلزله احتمالی هستند، اما با تقلیل مساحت بافت فرسوده تهران به ۴۵ کیلومتر مربع، در واقع خطر زلزله را تنها برای جان یک‌و‌نیم میلیون نفر کوچک کرده‌اند. این در حالی است که یک زلزله شش‌ریشتری می‌تواند بیشتر از نیمی از جمعیت تهران را در معرض صدمات جدی قرار دهد». در تهران سه گسل اصلی زلزله وجود دارد؛ گسل مشا در شرق، گسل ری در جنوب و گسل شمال در محدوده شمال و غرب تهران. عضو هیئت‌علمی دانشگاه تهران با این مقدمه توضیح می‌دهد: «مؤسسه علمی-تحقیقاتی جایکای ژاپن با بررسی دقیق گسل‌های تهران و میزان مقاومت سازه‌های مسکونی، عمومی و شهری و همچنین شبکه آب، برق، گاز و زیرساخت‌های شهری، تخمین می‌زند اگر هرکدام از این گسل‌ها فعال شوند، چه حجم خرابی و تلفات به بار می‌آورند. در سناریوهای مختلف این مؤسسه زمان وقوع زلزله و اینکه در طول روز اتفاق بیفتد یا شب در نظر گرفته می‌شود و بر اساس نرخ امدادرسانی و شرایط سازه‌های شهری تهران تخمین می‌زند که چند نفر از زلزله جان به در می‌برند». منصوری ادامه می‌دهد: «بر اساس این مطالعات، اگر در تهران زلزله هفت‌ریشتری رخ دهد، تمام سازه‌های ناپایدار فرو می‌ریزند. این مطالعه زمانی انجام شده که جمعیت تهران حدود هفت میلیون نفر بوده است و بر اساس این سناریو، یک‌و‌نیم میلیون نفر در لحظه می‌میرند. این سناریو را نهادهایی مانند پژوهشگاه زلزله ایران و هلال‌احمر نیز اعلام کرده‌اند که با زلزله شش‌و‌نیم ریشتر به بالا، از پنج میلیون نفر ساکن بافت فرسوده چیزی حدود یک‌و‌نیم میلیون نفر در آنِ واحد می‌میرند و امکان زنده پیداکردن بقیه در ۷۲ ساعت اول پس از زلزله وجود دارد که البته با امکانات امدادرسانی و درمانی کشور و بسته‌شدن خیابان‌ها و انفجار لوله‌های گاز و آسیب‌دیدن دکل‌های برق و انشعابات آب، امکان افزایش تلفات در ساعات پس از زلزله وجود دارد». این پژوهشگر تأکید دارد که تقلیل خطر با دستکاری آماری و پنهان‌کاری مسئله نمی‌تواند مشکلی را حل کند و دولت باید با واقعیات به صورت علمی مواجه شود تا بتواند برای آن راهکار پیدا کند. رئیس پژوهشکده نظر تأکید دارد: خانه‌های قریب به پنج میلیون تهرانی ساکن بافت فرسوده نیاز به نوسازی دارد و باید بالغ بر یک‌و‌نیم میلیون واحد مسکونی مقاوم برای این افراد ساخته شود. اما در تمام سال‌های گذشته، در مجموع بخش دولتی و بخش خصوصی نتوانسته‌اند بیشتر از ۶۰۰ هزار واحد مسکونی در کشور بسازند.

برای نجات وقت تنگ است

نوسازی بافت فرسوده پروژه عظیمی است که دولت قادر به انجام آن نیست و تنها می‌تواند در این زمینه تسهیلگری کند تا مردم ساکن بافت فرسوده خود دست به کار شده و اقدام به نوسازی خانه‌هایشان کنند. با‌این‌حال، استاد شهرسازی دانشگاه تهران تأکید دارد که «وقت تنگ است». او توضیح می‌دهد: «پریود و سیکل وقوع زلزله بالای شش‌و‌نیم ریشتر در تهران تقریبا هر ۱۵۰ سال یک بار است و از آخرین زلزله این‌چنین بزرگ حدود ۱۲۰ سال می‌گذرد. بنابراین زمان تاریخی آزاد‌شدن انرژی گسل‌های تهران نزدیک است و تنها راه‌حل نوسازی بافت فرسوده است که در توان دولت و شهرداری نیست». این متخصص شهرسازی معتقد است طرح تفصیلی شهر تهران، بزرگ‌ترین عامل بازدارنده برای نوسازی و بهینه‌سازی معماری تهران است و به‌جای آنکه در طرح تفصیلی استانداردهای ضروری زندگی و ایمنی شهروندان در نظر گرفته شود، پای مسائلی را وسط می‌کشد که خود تبدیل به اهرم بازدارنده نوسازی بافت فرسوده و نجات جان شهروندان شده است. منصوری توضیح می‌دهد: «بر اساس طرح تفصیلی شهر تهران، هر خانه باید یک پارکینگ داشته باشد و در بافت ریزدانه مساحت خانه‌ها به حدی نیست که فردی بتواند خانه خود را به یک مجتمع با چند پارکینگ تبدیل کند و نوسازی یک خانه یک‌طبقه با تورم بالا، برای مالکان صرفه اقتصادی ندارد». به گفته منصوری، این شیوه برخورد با نوسازی بافت فرسوده شهری در تهران مانند این است که «مجروحی در تصادف در حال مرگ ناشی از خونریزی باشد و پزشک به‌جای نجات جان او، سراغ شکستگی پای بیمار برود و این موضوع را مصداق قانون ببیند!». استاد معماری و شهرسازی دانشگاه تهران تأکید دارد که طرح تفصیلی شهر تهران از استانداردهای شهرسازی جهان فاصله دارد. ازجمله در بافت‌های فرسوده به ازای هر خانه یک پارکینگ ساخته نمی‌شود، بلکه پارکینگ‌های اشتراکی طبقاتی برای اهالی مجتمع‌های مسکونی ساخته می‌شود. این تنها یک مصداق از طرح تفصیلی شهر تهران است که مانع نوسازی بافت فرسوده شهر شده است. او می‌گوید: دولت و شهرداری نه خود قادر به ساخت واحدهای مسکونی مقاوم برای شهروندان هستند که قبلا امتحان خود را در پروژه‌هایی مانند مسکن مهر و طرح نهضت ملی مسکن پس داده‌اند و نه موانع ریز و درشت را از جلوی پای شهروندان برمی‌دارند. شهروندان شهری‌ که به گفته این پژوهشگر، «بی‌اغراق ۸۰ درصد بافت مسکونی آن در معرض تخریب در زلزله‌های شدید است و می‌تواند زمانی که همه خواب هستند، فاجعه‌ای بزرگ به بار بیاورد».