|

چشم‌انتظار روزهای بهتر

در فیلم «اینجا بدون تو» که دوستانمان در شرق‌آنلاین درباره همکاران زندانی‌مان ساخته‌اند، لحظات و جملات طلایی زیادی وجود دارد که قلب را به تپش وا‌می‌دارد

چشم‌انتظار روزهای بهتر
گیسو فغفوری دبیر صفحه آخر روزنامه شرق

در فیلم «اینجا بدون تو» که دوستانمان در شرق‌آنلاین درباره همکاران زندانی‌مان ساخته‌اند، لحظات و جملات طلایی زیادی وجود دارد که قلب را به تپش وا‌می‌دارد. یکی از جمله‌ها وقتی است که «محمدحسین آجرلو» می‌گوید: «از مسجد جامع قزوین آمده بودیم بیرون و دو، سه روز پیش از بازداشت نیلوفر بود و نیلوفر گفت من دلم می‌خواد فقط فقط روزنامه‌نگار باشم».

دقیقا این حس خیلی از ما روزنامه‌نگاران در این‌روزها‌ست، سال‌های زیادی در این محیط بوده‌ایم ولی تردید ندارم هیچ سالی مثل امسال به خبرنگاربودنمان افتخار نمی‌کنیم. «نیلوفر حامدی»، «الهه محمدی»، «ویدا ربانی»، «یلدا معیری»، «الناز محمدی»، «میلاد علوی»، «احمد حلبی‌ساز»، «آریا جعفری»، «هدی توحیدی»، «مهرنوش طوافیان»، ،«مهدی بیک» ،«مرضیه امیری» و‌...‌ ‌بسیاری از دوستان و همکارانی که در این 11 ماه بازداشت و احضار شده‌اند‌ و همکارانی در رسانه‌های مختلف و جمع زیاد دیگری که با پشتکار و وسواس ماجراها را پوشش داده و راوی اتفاقات رخ‌داده بوده‌اند، باعث شدند پیکر نیمه‌جان روزنامه‌نگاری در ایران توانی تازه بگیرد‌.

هیچ سالی مثل این 11 ماه، دایره فعالیت‌های روزنامه‌نگاری محدود نبوده است، در این میان توانمندی دوستان و همکارانی که اخبار مختلف درباره آسیب‌های اجتماعی و مسائل زنان را پوشش داده‌اند، با حمایت سردبیران و مدیران مسئول ممکن شده است. ما در‌ این سال‌های روزنامه‌نگاری، روزهای سخت زیادی داشتیم، ما تجربه بازداشت و توقیف‌های متعدد و... داشته‌ایم. چندین بار مأموران به روزنامه «شرق» آمدند و همکاران را بازداشت کردند ‌یا در روزنامه یاس‌نو وقتی نیروهای دادستانی می‌خواستند روزنامه را توقیف کنند، آن طرف تحریریه خبر می‌نوشتیم. این‌بار و امسال همه‌چیز فرق داشت. هیچ‌وقت در هیچ گوشه تاریک فکرمان تصورش را نمی‌کردیم که این تعداد از همکارانمان احضار شوند و دو نفر از همکارانمان بیش از ۳۰۰ روز در بازداشت موقت باشند.

ما در این 11 ماه بارها فعالیت‌ها و گزارش‌های همکارانمان را مرور کردیم تا بدانیم کجای فعالیت خبرنگاری و گزارش یا مقاله‌ای که نوشته‌اند، می‌تواند چنین مجازات‌هایی به دنبال داشته باشد.

شاید کمتر کسی باور کند ما روزنامه‌نگاران و خبرنگاران رسانه‌های مستقل هیچ‌گاه نمی‌توانیم به مسائل مالی و مادی فکر کنیم. با نبود امنیت شغلی خو گرفته‌ایم‌ اما عشق به روزنامه‌نگاری، عشق به زندگی بهتر مردم، عشق به ایران زیباتر، عشق به فضای آزادتر برای زنان و حضور فعالانه دختران در جامعه و کودکان خلاق‌تر و تواناتر دلایلی است که ما را در ادامه مسیر کمک می‌کند. حالا دیگر آرزو نمی‌کنیم که شاید زمانی برسد که روزنامه‌نگاری جرم نباشد و جای روزنامه‌نگار در زندان نباشد. این ‌انتظارنداشتنمان از «ناامیدی»‌‌ ناشی نمی‌شود، از «واقع‌گرایی»مان است‌! هرچند امیدواریم در دنیای کنونی که مخفی‌کردن اطلاعات ممکن نیست، در روزگاری نه‌چندان دور، دوباره «مطبوعات» جایگاه خود را به‌عنوان «رکن چهارم جامعه مدنی و مردم‌سالاری» به دست بیاورد.

در این روزها، ما بیش از هر زمانی دیگر دلتنگیم و هر‌روز بیشتر از قبل جای خالی‌ «الهه محمدی»، «نیلوفر حامدی» و ... را در حرفه‌‌مان و کنارمان حس می‌کنیم‌. باور داریم روزنامه‌نگاری ایران به افراد مستقلی مانند آنان نیاز دارد. ما هر روز بیشتر از روز قبل چشم‌انتظار آزادی‌ همکارانمان در گوشه‌و‌کنار  کشور هستیم.