آیا هوش مصنوعی آموزش را نابود خواهد کرد؟
امروزه هوش مصنوعی را میتوان در همه جا یافت. اقدام اجرائی ملی هوش مصنوعی ایالات متحده آمریکا (National AI Initia¬tive Act) در اول ژانویه 2021 با هدف «شتاببخشیدن به تحقیقات هوش مصنوعی و کاربردهای آن در راستای موفقیت اقتصاد و امنیت ملی» تبدیل به قانون شد.
علی آذرکار-مدیر کمیته فنی فناوری اطلاعات: امروزه هوش مصنوعی را میتوان در همه جا یافت. اقدام اجرائی ملی هوش مصنوعی ایالات متحده آمریکا (National AI Initia¬tive Act) در اول ژانویه 2021 با هدف «شتاببخشیدن به تحقیقات هوش مصنوعی و کاربردهای آن در راستای موفقیت اقتصاد و امنیت ملی» تبدیل به قانون شد. بنیاد ملی علوم ایالات متحده آمریکا (National Science Foundation) در سال 2020 چندین مؤسسه تحقیقاتی را تأسیس کرد تا مرزهای هوش مصنوعی را توسعه داده و به پیش ببرند. یکی از موضوعات مطرحشده در این مجموعه اقدامات تحقیقاتی، «یادگیری تقویتشده با هوش مصنوعی» یا AI-Augmented Education بود.
مطالبه و درخواست برای بهبود آموزش از طریق فناوری، من را به یاد داستان علمی-تخیلی Profession انداخت که در سال 1957 از سوی ایزاک آسیموف نوشته شد. این داستان در قرن 66 میلادی رخ میدهد. در آن زمان، بچهها از طریق یک واسط ارتباطی مغز-رایانه و فرایندی که Taping نام دارد، آموزش میبینند. در پایان، قهرمان داستان متوجه میشود که برخلاف Taping، خواندن کتابها «زنان و مردانی را با یک ظرفیت اصیل تولید میکند». این هشدار در سال 1957، که احتمالا در پاسخ به فشار دولت ایالات متحده آمریکا برای توسعه فناوری آموزشی پس از شوک ناشی از پرتاب اسپوتنیک از سوی شوروی بود، در مقایسه با یک رویکرد راهحل مبتنی بر فناوری به آموزش احتمالا امروز موضوعیت بیشتری دارد تا آن زمان. با این حال، 15 سال پیش، فیسبوک یک هدف بهظاهر جذاب داشت: «ساخت دنیایی بازتر با ارتباطات بهتر». در سال 2021 و پس از نشت حجم زیادی از اسناد داخلی شرکت، آشکار شد که این شرکت از مضرات اجتماعی که به واسطه فناوریهای لازم ایجاد میشده، آگاهی داشته؛ ولی به دلیل حفظ منافع تجاری خود از آنها چشمپوشی کرده است.
موج پیشین راهحل مبتنی بر فناوری معطوف به آموزش، در پاییز 2011 شروع شد؛ هنگامی که حدود 450 هزار دانشجو برای سه دوره آموزشی در حوزه رایانه که از طرف دانشگاه استنفورد ارائه میشود، در سامانه «دورههای باز و برخط انبوه
(Massive Open Online Course یا MOCC)» ثبتنام کردند. شروع سونامی MOOC با یک هدف متعالی بود: دستیابی به کیفیت تدریس خصوصی». در سال 2021 مقالهای را در همین نشریه نوشتم با این عنوان «آیا MOOC دانشگاه را از بین خواهد برد؟». در این مقاله، بحث من این بود که این همه سروصدا درباره MOOC به خاطر ارزش آموزشی ذاتی این فناوری نیست؛ بلکه به خاطر امکانات فریبنده برای صرف هزینههای کمتر است. آنچنان که الان همه میدانیم، MOOC دانشگاه را از بین نبرد. دلیل آن شاید ارزش کم آموزشی آن بود. پس از یک دهه رکود سالهای 2009-2008، هزینههایی که دولت صرف آموزشهای عالی در سطح عمومی کرد، بسیار پایینتر از هزینههای مشابه در مقاطع مختلف تاریخی ایالات متحده بود. اکنون MOOC یک پای ثابت در آموزش عالی ایالات متحده است و مؤسسه خودم بسیاری از آنها را اجرا کرده است. درحالیکه دسترسی به همه یا اکثر این دورههای رایگان برای دانشجویان مفید و سودمند است؛ ولی اینگونه برنامههای مبتنی بر MOOC سودهای اسمی را فقط از طریق نایدهگرفتن هزینههای واقعی نیروی دانشگاهی که در تولید و ارائه دروس دخیل هستند، کسب میکنند. به نظر میرسد اقدام «یادگیری تقویتشده با هوش مصنوعی» یک فناوری برای جستوجوی یک مشکل باشد. ریشه این تفکر از صنعت فناوری نشئت میگیرد که در آن هوش مصنوعی به منزله «چکشی در جستوجوی یک میخ» است. هدف مؤسسات هوش مصنوعی که در این زمینه از طرف بنیاد ملی علوم ایالات متحده آمریکا تأسیس شده، «نوآوریهای مبتنی بر هوش مصنوعی به قصد بهبودهای ریشهای در یادگیری و آموزش انسانها» است. با این حال، مشخص نشده که چه چیزی باید بهبود یابد. در نتیجه، سنجه و درکی از میزان پیشرفت و اینکه اساسا پیشرفت کردهایم یا نه، نخواهیم داشت. سؤالات زیاد و پاسخهای اندکی در این زمینه وجود دارد: قرار است چه مشکلاتی را حل کنیم؟ چگونه میخواهیم بهبودها را سنجش و اندازهگیری کنیم؟ قرار است آموزش را بهبود دهیم یا جایگزینی برای استادان پیدا کنیم؟ مشوقهای این کار چه هستند؟ نیازهای اجتماعی؟ فناوری؟ پول؟ بالاخره اینکه از آنجا امروزه مباحث اخلاقی درباره هوش مصنوعی داغ هستند، آیا استفاده از هوش مصنوعی در آموزش بدون داشتن درک و شناخت درستی از فواید آن، اخلاقی است؟ شک دارم که استفاده از هوش مصنوعی در آموزش اجتنابپذیر باشد؛ ولی امیدوارم بتوان از آن بهخوبی استفاده کرد. در هر حال، پاسخ به پرسشهای فوق ضروری است.
باور دارم که نکته کلیدی، استفاده از فناوری در پاسخ به مشکلی است که بهدرستی تعریف شده است. یک نمونه از چنین استفادهای، «دوره برخط کارشناسی ارشد علوم رایانه» است؛ برنامهای که در مقطع کارشناسی ارشد در مؤسسه فناوری جورجیا اجرا شد. دورههای کارشناسی ارشد در ایالات متحده نوعا دورههای حرفهای هستند. بسیاری از دانشجویان، این مدارج حرفهای را به منظور ادامه تحصیلات دنبال میکنند؛ ولی دنبالکردن این مدارج برای بسیاری از دانشجویانی که مشاغل حرفهای داشته و در شرایطی هستند که باید نیازهای مالی خانواده را تأمین کنند، عملی و ممکن نیست. مشکلی که نیازمند توجه و حل است، «دسترسی» است. آنگونه که زوی گالیل در مقاله خود در همین نشریه اشاره میکند، دوره مذکور که در سال 2014 آغاز به کار کرد، توانسته هزاران دانشجو را با یک شهریه بسیار مناسب و مقرون به صرفه، آموزش دهد. نظام آموزشی یکی از گنجینههای تمدن بشری است. توسل به یک نگرش «نوآوری برافکنانه» به آموزش، خطر ایجاد آسیبهای بزرگ در آن را به همراه دارد. فناوری میتواند به بهبود آموزش منجر شود؛ درصورتیکه آهسته حرکت کرده و همه چیزها را خراب نکنیم.
Moshe Y. Vardi, “Will AI Destroy Education?” Communications of the ACM, Vol. 65, No. 1, January 2022.