شباهنگی، نقاش دشتهای رنگی
جلال شباهنگی، هنرمند نامآشنای ایران، عصر روز پنجشنبه ۲۶ مردادماه در 87سالگی دیده از جهان فروبست و به دیدار معبود شتافت. او طراح گرافیک، نقاش، مجسهساز، فارغالتحصیل دانشگاه ایالتی سنخوزه در ایالت کالیفرنیا آمریکا، استاد دانشکده هنرهای زیبای دانشگاه تهران و عضو پیوسته فرهنگستان هنر ایران بود.
حامد ذاکر
جلال شباهنگی، هنرمند نامآشنای ایران، عصر روز پنجشنبه ۲۶ مردادماه در 87سالگی دیده از جهان فروبست و به دیدار معبود شتافت. او طراح گرافیک، نقاش، مجسهساز، فارغالتحصیل دانشگاه ایالتی سنخوزه در ایالت کالیفرنیا آمریکا، استاد دانشکده هنرهای زیبای دانشگاه تهران و عضو پیوسته فرهنگستان هنر ایران بود.
شباهنگی به «طبیعت» توجه ویژه داشت. او در طول زندگی به تماشای عمیق طبیعت نشسته و آن را خمیرمایه اصلی آثار خود قرار داده بود. گویی در رابطهای دوسویه از طبیعت الهامهای ژرف میگرفت و با خلاقیت بسیار جلوهای نوآورانه از آن را در آثارش منعکس میکرد.
طبیعت شباهنگی هیچ شباهتی به طبیعت آثار هنری ایرانی پیش از او ندارد:
اول آنکه در همان نگاه نخست کمینهگرایی (مینیمالیسم) و وجود فضای مثبت و منفی در آثارش بسیار جلب توجه میکند. شما با دیدن آثار شباهنگی با طبیعتی مواجه هستید که بسیار سادهتر از واقعیت طبیعت است. گویی تمام آن معانی که او از ارتباط با طبیعت جستوجو میکند، نه در پیچیدگی و شلوغیهای آن بلکه در سادگی و نگاهی کلینگر به طبیعت
بهدست میآید.
موضوع فضا و منظر کویری یکی از عناصر مشخص و متمایزکننده آثار شباهنگی است. او یک نقاش مؤلف است. کویر در آثار او سنگین نیست، برعکس، یک زیبای شفاف است. از این جهت گاهی احساس میشود که با سنت نقاشی ایرانی هم ارتباط میگیرد. گویا خاک در افلاک است. هبوط و عروج در هم امتزاج یافتهاند.
دوم طبیعت او به هیچ نقطه خاصی تعلق ندارد. تمرکز او بر خود «طبیعت» به عنوان پدیدهای کلان است. آثارش نه به قسمت خاصی از زیباییهای طبیعت اشاره دارد و نه طبیعت مصور در آثار او متعلق به مکان خاصی است.
و سوم آنکه در طبیعت شباهنگی انسان وجود دارد بی آنکه تصویر شده باشد! در مقابل تابلوهایش که ایستاده باشی خود را در دشتی وسیع با چشماندازی وسیع، کلی، ساده اما گیرا مییابی.
نور و رنگ در آثار شباهنگی در خدمت این مضامین قرار میگیرند و نقش مهمی در انتقال احساس ایفا میکند. نقاشیهای شباهنگی ما را به تجربهای تازه از کویر دعوت میکنند، تجربهای سرشار از آرامش و زیبایی، نرمی و گرمی. کویرهای او سرشار از لایههای تودرتو است که ما را به نگرشی دعوت میکند تا بتوان به رازهای زمین پی برد. همچنان که خود او گفت: «هرچه بیشتر در سرشت طبیعت اندیشه کردم، از خلاقیت خالق نیز بیشتر متحیر و شگفتزده شدم».