مهاجران، جامعه میزبان و ضرورت تعامل اجتماعی
کوچ یا مهاجرت به معنی ترک سرزمین و رفتن به سرزمینی دیگر همواره با نوع بشر همراه بوده است. چهره امروزین جغرافیای انسانی کره خاکی را همین کوچها رقم زده است. از کوچ اولین انسانهای اندیشهورز از آفریقا گرفته تا مهاجرت اقوام هند و اروپایی، ازجمله آریاییها به هند و فلات ایران و بخشی از اروپا، آنچه انسانها را وادار به ترک سرزمین و خاک خود میکند، در طول تاریخ چندان تغییر نکرده است.
پروین خسروی: کوچ یا مهاجرت به معنی ترک سرزمین و رفتن به سرزمینی دیگر همواره با نوع بشر همراه بوده است. چهره امروزین جغرافیای انسانی کره خاکی را همین کوچها رقم زده است. از کوچ اولین انسانهای اندیشهورز از آفریقا گرفته تا مهاجرت اقوام هند و اروپایی، ازجمله آریاییها به هند و فلات ایران و بخشی از اروپا، آنچه انسانها را وادار به ترک سرزمین و خاک خود میکند، در طول تاریخ چندان تغییر نکرده است. از آن جملهاند تغییرات آبوهوایی مانند خشکسالی و یخبندان، جنگها و هجوم خانمانبرانداز اقوام بیگانه و گاه بالارفتن تعداد و تراکم جمعیت به گونهای که دیگر تأمین منابع کافی برای زیست همگان در دسترس نبود.
در چند دهه اخیر جنگ و ویرانیهای ناشی از آن، صرفنظر از علل و عوامل آن، سختی شرایط زندگی و معاش چه به دلیل بحرانهای ساختاری و اقتصادی و چه خشکسالی و قحطیها و گاه وجود کشورهای جهان سوم یا هر اسم دیگر سیاسی که زندگی را بر مردم ساکن در کشوری سخت کرده است، به امواج مهاجرت، بهویژه از بهاصطلاح کشورهای حاشیهای یا جنوب یا جهان سوم یا هر اسم دیگری که به آنها اطلاق کنیم، به اروپا و ایالات متحده دامن زده است. راهپیماییهای دستهجمعی و طولانی و پرمخاطره مردم کشورهای آمریکای لاتین و جنوبی برای رسیدن به ایالات متحده و قایقهای لرزان و مالامال از سرنشینانی جانبرکف که برای رسیدن به اروپا دل به دریا میزنند یا از مرزها و سرزمینهایی پرخطر و بیگانهستیز میگذرند، خبر از ابعاد مهاجرتهای چند دهه اخیر میدهند. به گونهای که کشورهای هدف مهاجرت یا بهاصطلاح مقصدگاه خود را با معضل ورود رو به فزونی و پیشبینینشده جمعیتی با پیشینه تاریخی و فرهنگی متفاوت و مقتضیاتی متفاوت روبهرو میبینند که مشکلات ناشی از آن تنور جریانات راست افراطی و حتی فاشیستی را گرم میکند که تلاش دارند مشکلات گاه لاینحل ساختاری جامعه خود را با فرافکنی متوجه مهاجران کنند و با دمیدن در خطر نابودی فرهنگ و فرصتهای شغلی شهروندان خواهان تصویب قوانین سختگیرانهتر در مقابل ورود مهاجران و گاه اخراج آنها شوند.
نمیتوان نادیده گرفت که ورود مهاجران با زبانها، هنجارها و باورهای فرهنگی، شیوه زندگی متفاوت و اغلب سطوح نازل آموزش و مهارتهای شغلی میتواند مشکلاتی برای جامعه میزبان به بار آورد. در چنین شرایطی اگر گرایشهای مبتنی بر تبعیض و جدایی نژادی و قومی بر قوانین سختگیرانه دولتی افزون شود و جامعه مقصد نتواند موجبات ورود به جامعه، تعامل و جامعهپذیری مهاجران را از راه آموزش و ارتقای سطح مهارتها فراهم آورد، امکان هماهنگی مهاجران با جامعه مقصد و پذیرش اجتماعی آنها از سوی جامعه میزبان حاصل نمیشود یا بهسختی حاصل میشود. مرزهای بیاعتمادی بین مهاجران و جامعه میزبان موجب طرد و انزوای مهاجران و بیگانههراسی و وحشت جامعه میزبان میشود و در نهایت مهاجران را به حاشیهنشینانی تبدیل میکند که محصور در اجتماعات بسته خود بدون تعامل و تماس سازنده با جامعه میزبان یا احساس تعلق و مسئولیت در قبال آن به زندگی خود ادامه میدهند و روابط پیشین اجتماعی و فرهنگی خود را بازتولید میکنند. در همان حال، بیگانهستیزی شهروندان، ناملایمات و سطح نازل زندگی و عدم پذیرش و ناهماهنگی با فرهنگ میزبان آنها را مستعد واکنشهای تند و گاه مجرمانه میکند و اجتماع آنها را زمینه مناسبی برای عضوگیری افراطگرایان سازمانیافته میکند. برای پرهیز از این وضعیت و برای ممانعت از بروز اجتماعات بسته بالقوه دشمنخوی مهاجران از یک سو و گسترش تعصبات نژادی و قومی یا مذهبی در جامعه که موجد تنشهای اجتماعی میتواند بود، فراهمکردن شرایط تعامل، جامعهپذیری، هماهنگی و جذب مهاجران در گروهها و اجتماعات شهروندی ضروری است و انجام آن میسر نمیشود مگر با اشاعه همدلی اجتماعی با مهاجران و نشاندادن مصائب و دشواریهای اجتماعی و روانی آوارگی و مهاجرت برای شهروندان و ترویج فرهنگ تکثرگرایی و چندفرهنگی برای آنها از یک سو و مهمتر از همه، حذف قوانین و مقررات محدودکننده و تصویب قوانین حمایتی از مهاجران و تلاش برای ارتقای آموزش و ایجاد شرایط لازم برای هماهنگی و پذیرش اجتماعی. با توجه به ضرورت برنامهریزی گسترده و نیاز به منابع مالی و انسانی فراوان این امر که فراتر از توان هر سازمان یا انجمن مردمنهادی است، بار مسئولیت و نقش دولتها دراینباره بیشازپیش به چشم میآید.