|

هم‌اندیشی مدنی به منظور مناسب‌سازی شهر و مدرسه برای معلولان

جای آنها در رسانه خالی است

در روز 24 مهرماه همایش «فرصت برابر برای همه کودکان» در جامعه خیرین مدرسه‌ساز برگزار شد. به اهتمام انجمن صنفی خبرنگاران استان تهران و روزنامه «شرق» نشستی با حضور چند فعال مدنی و خبرنگاران درباره مناسب‌سازی کالبدی و فرهنگی مدارس برای معلولان برگزار شد. دبیر این نشست امین شول‌سیرجانی از اعضای هیئت‌مدیره انجمن صنفی خبرنگاران استان تهران بود.

جای آنها در رسانه خالی است

شرق:‌ در روز 24 مهرماه همایش «فرصت برابر برای همه کودکان» در جامعه خیرین مدرسه‌ساز برگزار شد. به اهتمام انجمن صنفی خبرنگاران استان تهران و روزنامه «شرق» نشستی با حضور چند فعال مدنی و خبرنگاران درباره مناسب‌سازی کالبدی و فرهنگی مدارس برای معلولان برگزار شد. دبیر این نشست امین شول‌سیرجانی از اعضای هیئت‌مدیره انجمن صنفی خبرنگاران استان تهران بود. آموزش مسائل تخصصی معلولان از برنامه‌های انجمن صنفی خبرنگاران استان تهران است. امین شول‌سیرجانی، خبرنگار و سردبیر روزنامه پیام ما، ضمن تشکر از افراد حاضر در نشست اعلام کرد که هیئت‌مدیره انجمن صنفی خبرنگاران استان تهران از همه توان خود برای بهبود وضعیت معلولان از‌جمله آموزش آنها تلاش خواهد کرد. برگزاری دوره آموزشی برای خبرنگاران سراسر کشور از برنامه‌های انجمن صنفی خواهد بود که این نشست مقدمه‌ای برای آن خواهد بود. او از حاضران در جلسه خواست تا با طرح دیدگاه‌های خود زمینه آموزش تخصصی خبرنگاران برای مسئله معلولان و آموزش آنها را فراهم کنند.

 

از مطالبه‌گری به حمایت‌طلبی

احمد میدری، مدیر علمی دبیرخانه مقابله با فقر و نابرابری آموزشی، در این نشست گفت: رویکرد ما در دبیرخانه مبارزه با فقر و نابرابری آموزشی حمایت‌طلبی برای تغییر سیاست‌هاست و یکی از مصادیق فقر و نابرابری آموزشی، مسئله معلولان است. در همین راستا دبیرخانه از اول سال جاری نشست‌های تخصصی در محل دبیرخانه و دانشگاه تهران برگزار کرد.

او با بیان اینکه فاصله بین حقوق معلولان و وضعیت موجود بسیار زیاد است، گفت: برای تغییر در وضعیت موجود نیازمند سه جریان هستیم؛ جریان اول به رسمیت شناختن مسئله است که افکار عمومی و سیاست‌گذاران این مسئله را به رسمیت بشناسند و برای تغییر آن تلاش کنند، جریان دوم اینکه مردم و مسئولان اراده تغییر داشته باشند و آن را بپذیرند و جریان سوم یافتن راه‌حل کارشناسی. به طور خلاصه اعتراف به مسئله، اراده برای تغییر و دانش و توان تحقق وضعیت بهتر، سه شرط بهبود وضعیت موجود است.

میدری با اشاره به اینکه با همه مشکلاتی که خبرنگاران و رسانه‌ها دارند، در هر سه محور یا جریان فوق رسانه‌ها نقش اصلی دارند، گفت: رسانه مسئله را کشف و به افکار عمومی انتقال می‌دهد، در صورت تکرار و پیگیری موضوع در شکل‌گیری اراده برای تغییر مؤثر است و پلی میان کارشناسان و مردم و سیاست‌گذاران است.

درباره مناسب‌سازی فضاهای شهری و مدارس به‌عنوان یکی از مقدمات کاهش فقر آموزشی برای معلولان به چند نکته اشاره می‌کنم. اول استفاده از ظرفیت‌های موجود در قوانین کشور است. خیلی وقت‌ها انرژی زیادی صرف تصویب قوانین تازه می‌شود. معتقدم که نباید انرژی اجتماعی را صرف وضع قوانین جدید کنیم. چه‌بسا بسیاری از قوانین وجود دارند که مسکوت مانده‌اند؛ بنابراین باید این قوانین و ظرفیت‌های عمومی قوانین در ایران را فعال کنیم.

دوم گذر از مطالبه‌گری به حمایتگری است. یکی از تصورات رایج در نیروهای مردمی از‌جمله رسانه‌ها این است که وظیفه ما انتقال مشکلات و مطالبه‌گری است. مطالبه‌گری و بیان صِرف مشکلات هرچند بسیار ضروری است؛ اما به خودی خود راهگشا نیست و حتی برخی اوقات می‌تواند به عادی‌سازی مسئله منجر شود. در کنار طرح مشکلات باید برای تحقق نتیجه تلاش کرد. اگر هدف تغییر وضعیت موجود باشد، به‌ناچار رسانه به دنبال اندیشکده، سیاست‌گذاران و نهادهای مردمی خواهد گشت و برای تغییر وضعیت موجود به دنبال حمایت خواهد بود. البته این وظیفه اصلی رسانه نیست؛ بلکه همه کسانی که به دنبال وضعیت بهتر برای معلولان هستند، باید به این مسئله اعتراف کنند که به‌تنهایی قادر به تغییر وضعیت موجود نیستند و نیازمند همکاری هستند. همایش 24 مهرماه گامی در راستای همکاری گروه‌های مختلف برای بهبود آموزش معلولان است که در آن همایش سیاست‌گذاران با نهادهای مردمی الگوی همکاری خود را طراحی می‌کنند.

دولت‌ها وظیفه دارند تا امکانات آموزش برابر را برای تمام افراد معلول فراهم کنند

در ادامه این نشست سهیل معینی از انجمن باور با اشاره به رویکردهای موجود در مسئله برابری گفت: توجه اخلاقی به حقوق معلولان ازجمله ارزش‌های مذهبی است. ما باید از نظر اخلاقی به حقوق معلولان توجه کنیم. در گذشته در نهادهای مذهبی ازجمله مساجد، کلیساها و مکتب‌خانه‌هایی که با آنها آشنا هستیم، روحانیون و افراد مذهبی افراد را به مساجد و مکتب‌خانه‌ها می‌بردند و به آنها قرآن یا گلستان و... آموزش می‌دادند که در این دوره به افراد معلول نیز توجه می‌شود. سپس به دوره‌ای می‌رسیم که براساس مدل پزشکی فرد معلول ناتوان یا کم‌توان تلقی می‌شود که باید با نگاه‌ درمانی به او نگاه شود. درنتیجه فرد معلول کسی است که از شرایط زندگی برابر در مقایسه با افراد سالم محروم است و باید این فاصله با مراقبت‌های پزشکی پر شود.

او درباره آموزش نیز گفت: در این زمینه شاهد شکل‌گیری اولین مراکز آموزشی افراد معلول هستیم که پس از توجه اخلاقی به آنها، به‌عنوان کسانی که حق آموزش دارند، شناسایی و در مراکز خاص به آنها توجه می‌شود که توقع به آموزش‌پذیری از آنها نیز محدود است.

او ادامه داد: در مدل اجتماعی نیز که با مدل حقوق‌بشری تنگاتنگ است، این‌گونه نگاه می‌شود که فرد معلول فردی است که حق مشارکت اجتماعی در جامعه دارد و صاحب حق است؛ به‌همین‌دلیل تعریف معلولیت تغییر پیدا می‌کند و معلولیت به نقص عضو و نقص توانمندی فرد بازنمی‌گردد؛ بلکه معلولیت ناشی از تعامل معلول میان جامعیت و فرد است. به عبارتی اگر جامعه‌ای شرایط را به‌ گونه‌ای فراهم کند که فرد معلول توانایی مشارکت در جامعه را داشته باشد، آن فرد شاید از نظر پزشکی معلول باشد؛ اما از نظر اجتماعی معلول نیست؛ بنابراین نقطه ثقل معلولیت در این تعریف به جامعه بازمی‌گردد، نه به فرد.

معینی ادامه داد: در مدل حقوق‌بشری که در کنوانسیون حقوق افراد معلول منعکس است، افراد معلول همان حقوقی را دارند که افراد سالم. بنابراین آنچه وظیفه دولت‌هاست، این است که تبعیض‌ها را در برابر معلولان برچینند. اگر در مدل پزشکی معلولان برای آموزش به مدارس خاص رفتند، در مدل سوشال افراد معلول در مدارس عادی حضور پیدا می‌کنند و در کنار افراد عادی آموزش می‌بینند و در مدل مؤخر حقوق‌بشری دولت‌ها وظیفه دارند تا امکانات آموزش برابر را برای تمام افراد معلول فراهم کنند و تبعیض‌ها را علیه افراد معلول در همه سطوح بردارند.

او با اشاره به ماده 24 کنوانسیون حقوق افراد معلول که کشور ما نیز به آن پیوسته است، گفت: طبق قوانین داخلی ما زمانی که معاهدات به تصویب پارلمان برسد، در حکم قوانین ما و لازم‌الاجراست. ما در برابر کنوانسیون برای اجرا تعهد داریم و هر چهار سال یک‌ بار نیز باید گزارش پیشرفت حقوق افراد معلول را ارائه دهیم و با توجه به این قوانین کشورها موظف‌اند تمام قوانینی را که علیه افراد معلول در کشورشان است، حذف کنند، هیچ تبعیض جدیدی نباید از نظر حقوقی به تصویب برسد، دولت‌ها موظف‌اند با مکانیسم‌های روشن پیگیری حقوق افراد معلول را تضمین کنند.

او گفت: اگر بخواهیم روح کنوانسیون را در بحث آموزش درک کنیم، نباید هیچ تبعیضی علیه افراد معلول در هیچ سطحی اعمال شود؛ بنابراین دولت ما نیز مکلف است تمام زمینه‌ها را برای آموزش افراد معلول نه‌تنها آموزش عمومی؛ بلکه آموزش حرفه‌ای و آموزش‌های توان‌بخشی تضمین کند. در این زمینه با چند اصل ازجمله دسترس‌پذیری فیزیکی (مناسب‌سازی مدارس برای حضور افراد معلول در مدارس و مراکز آموزشی)، دسترس‌پذیری دیجیتال و اطلاعاتی (دسترسی افراد معلول به منابع دیجیتال و سایر منابع آموزشی به‌ویژه برای نابینایان و ناشنوایان و رفع موانع فنی و ارتباطی)، دسترس‌پذیری اقتصادی (فراهم‌کردن لوازم دیجیتال مورد نیاز افراد معلول، نباید لوازم مورد نیاز خود را با قیمت‌های بسیار بیشتر فراهم کنند).

آموزش‌های فراگیر به این معناست که همه افراد معلول باید به همه منابع دسترسی داشته باشند و این نظام آموزشی است که باید خود را با شرایط فرد معلول وفق داده و شرایط را برای او فراهم کند، نه اینکه فرد معلول خود را با شرایط وفق دهد.

معینی افزود: جدا از تمام دسترسی‌ها که باید محقق شود، اصلی که کنوانسیون بر آن تأکید دارد، حقوق برابر کودکان معلول در گزینش است. افراد معلول باید در تمام سطوح مدنظر خود مشارکت داشته و در تصمیمات اظهارنظر کنند، به‌این‌دلیل که در نظام آموزشی تأکید بر این است که انجمن اولیا و مربیان افراد معلول نه‌تنها تشکیل شوند؛ بلکه در تمام تصمیم‌گیری‌های مربوط به کودکان خود حضور داشته باشند و حتی کودکان معلول نیز شورای خود را تشکیل دهند و در برنامه‌های آموزشی مشارکت داشته باشند و این دسترسی باید در بطن خانواده نیز اتفاق بیفتد؛ یعنی باید امکانات آموزشی در خانواده نیز برای او فراهم شود، به این معنی که در روستاها و حاشیه شهرها شرایط به‌ گونه‌ای فراهم شود که کودک برای آموزش از خانواده جدا نشود. اینها اصولی است که رسانه‌ها نیز باید به آن توجه کنند.

وی با بیان اینکه توان‌بخشی یکی دیگر از مواردی است که افراد معلول از دسترسی به آن محروم هستند، گفت: ما مرکز آموزشی که به زنان و دختران نابینا این اجازه را بدهد که بتوانند مهارت‌های زندگی مانند آشپزی را یاد بگیرند نداریم، بسیاری از کودکان ما دسترسی درست به آموزش تحرک و جهت‌یابی ندارند. یکی از کارهایی که انجام می‌دهیم مطالبه‌گری از سازمان‌های بهزیستی و آموزش‌وپرورش است تا دسترسی این افراد را به آموزش‌های توان‌بخشی فراهم کنند.

وی گفت: با اینکه در ماده 14 حمایت از معلولان گنجانده شده است که سازمان‌های آموزش فنی و حرفه‌ای مکلف هستند تا امکان آموزش حرفه‌ای افراد معلول را فراهم کند، متأسفانه امکانات محدودی در این رابطه فراهم است و به همین دلیل افراد معلول مجبورند به دانشگاه‌ها بروند، با وجود اینکه شاید برای آموزش در دانشگاه مایل نباشند و از طرفی امکان مهارت‌آموزی آنها برای اشتغال حرفه‌ای نیز وجود ندارد. نابرابری آموزشی نابرابری‌های دیگری مانند نابرابری در اشتغال، نابرابری در درآمد و... را نیز شکل می‌دهد، در نتیجه برابری آموزشی یک اصل محوری در تحقق حقوق افراد معلول به‌ویژه کودکان و نوجوانان است.

معینی افزود: در بحث فرهنگی نیز دسترسی افراد معلول به منابع فرهنگی است، چند درصد مجلات، نشریات و فیلم‌های آموزشی برای افراد معلول به‌ویژه کودکان و نوجوانان در دسترس است؟ ما چه تعداد کتاب گویا یا خط بریل داریم؟ چقدر فایل‌های الکترونیکی یا محصولات فرهنگی مثل بازی‌های الکترونیکی داریم که افراد معلول به‌ویژه نابینایان و ناشنوایان بتوانند از آنها استفاده کنند؟ ماده 30 کنوانسیون بر دسترسی افراد معلول به منابع فرهنگی تأکید دارد. این در حالی است که این موضوع در کشور ما یک چالش است. ما چه تعداد پارک داریم که برای افراد معلول مناسب‌سازی شده است؟ چقدر در مدارس خود در رابطه با حقوق افراد معلول آموزش داده‌ایم؟ یکی از بزرگ‌ترین چالش‌ها و مطالبه‌گری‌های ما آموزش حقوق افراد معلول در سطح مدارس و دانشگاه‌هاست.

وی در پایان گفت: بزرگ‌ترین مطالبه‌گری ما در حوزه آموزش حذف تبعیض‌هاست حتی تبعیض‌هایی که در ذهن افراد وجود دارد. تبعیض همیشه تجلی بیرونی ندارد و بزرگ‌ترین تبعیض در ذهن افراد است. پس از آنکه در آمریکا بررسی کردند که 70 درصد معلولان بی‌کار هستند، در آمریکا قانونی درباره افراد معلول وضع کردند که کارفرمایانی که افراد معلول را جذب کار نکنند، باید جریمه پرداخت کنند و در پی آن مشاهده کردند که بی‌کاری نابینایان به 75 درصد رسید. به این دلیل که این تبعیض در اذهان وجود دارد، بنابراین تبعیض فرهنگی و ذهنی بزرگ‌ترین مانع است که رصد نمی‌شود. زمانی که این نگاه‌ها وجود داشته باشد نمی‌توان به حقوق برابر دست یافت.

نگاه فرهنگی چالش بزرگ بر سر راه مدارس فراگیر

در ادامه این نشست فاطمه مهاجرانی، رئیس کمیسیون بانوان جامعه خیرین مدرسه‌ساز، گفت: مسئله کودکان با نیازهای ویژه و مدارس فراگیر یا پذیرا دو بعد دارد که یک بعد آن سخت‌افزاری و فیزیکی است که امیدواریم با کمک خیرین بتوانیم این زیرساخت‌ها را انجام دهیم. اما اندازه این معلولیت نیز در پذیرابودن مدارس مهم است؛ برای مثال کودکان دارای اُتیسم یا کودکان دارای چند معلولیت را نمی‌توانیم در مدارس عادی بپذیریم، چراکه خودشان آسیب خواهند دید. بنابراین حد و اندازه معلولیت در پذیرش دانش‌آموزان در مدارس عادی یکی از معیارهای مهم است؛ برای مثال کودکان دارای سندرم داون را که درجات بالایی ندارند، می‌توان در مدارس عادی پذیرفت.

وی ادامه داد: بُعد اول را که سخت‌افزاری یا فیزیکی است، سازمان نوسازی به‌عنوان سازمان متولی یا خیرین انجام می‌دهند اما باید توجه کرد که هیچ ضمانتی وجود ندارد که با این نوع مناسب‌سازی‌ها بچه‌هایی با نیازهای ویژه بتوانند در کنار باقی کودکان قرار گیرند، زیرا بُعد فرهنگی نیز یک مانع بزرگ است. در بسیاری از موارد والدین دوست ندارند کودکانشان در کنار دانش‌آموزان دارای معلولیت قرار بگیرند و متأسفانه این نگاه دوجانبه است.

مهاجرانی درباره نقش رسانه‌ها در فرهنگ‌سازی در این خصوص گفت: رسانه‌ها می‌توانند با فرهنگ‌سازی این نگاه را تغییر دهند، زیرا این کودکان معلول نیستند که نیاز دارند در کنار کودکان عادی قرار گیرند، بلکه کودکان عادی هستند که نیاز دارند زندگی با کودکان معلول را یاد بگیرند و با همه جوانب یک زندگی مواجه شوند. در این تغییر نگاه بدون کمک رسانه‌ها نمی‌توانیم شاهد یک تغییر باشیم.

وی در پایان گفت: مطالبه‌گری برای بهسازی مدارس یک سمت مسئله و در سمت دیگر پذیرش در کنار همدیگر قرارگرفتن این فرزندان است که به بعد فرهنگی آن بستگی دارد که هر دو بعد باید در کنار همدیگر قرار گیرند.

تا زمانی که بعد فرهنگی نسبت به معلولیت تغییر نیابد، آمار دقیقی از این افراد نخواهیم داشت

تهمینه موسوی، عضو هیئت علمی دانشکده توان‌بخشی دانشگاه علوم پزشکی تهران، در ادامه این نشست گفت: در گذشته این نگاه وجود داشت که فرد معلول عادی نیست و ما باید او را به افراد عادی نزدیک کنیم، این نوعی فاصله‌گذاشتن بین افراد سالم و غیرسالم است که به‌نوعی موجب تغییر نگاه و حتی انگ‌زدن به این افراد شد. در سال 1970 و از زمانی که مسئله حقوق افراد دارای معلولیت مطرح شد، ایران نیز در کنار کشورهایی قرار گرفت که این کنوانسیون 50 ماده‌ای را امضا کرد. در ماده 31 این کنوانسیون آمده است که دولت‌های تصویب‌کننده و امضاکننده این قانون باید داده‌های آماری و اطلاعات درست را در این رابطه جمع‌آوری کنند تا بتوان آن را ساماندهی کرد.

وی ادامه داد: سازمان بهداشت جهانی نیز آمار افراد دارای معلولیت را یک میلیارد و 300 میلیون معادل 16 درصد جامعه جهانی اعلام کرد. زمانی که به این آمارها در کشور خود نگاهی می‌اندازیم مشاهده می‌کنیم که آخرین سرشماری درخصوص افراد معلول به سال 1390 بازمی‌گردد که این میزان را 1.4 میلیون اعلام می‌کند. اما با بررسی‌های دیگر پی می‌بریم که این آمارها کاملا متفاوت است.

موسوی افزود: مهم‌ترین مسئله بعد فرهنگی و باورهای غلط نسبت به معلولیت است که در فرهنگ ما ریشه دارد و آن را نوعی عقوبت الهی می‌دانند؛ بنابراین بسیاری از افراد در سرشماری‌ها از اینکه اعلام کنند فرزند معلول دارند خودداری می‌کنند. نتیجه اینکه بسیاری از افراد هنگام حضور در جامعه با چالش‌های بزرگ مواجه هستند و آمار درستی نیز از تعداد این افراد به دست نمی‌آید. تا زمانی که مسئله فرهنگی در خصوص افراد معلول حل نشود و این تغییر نگاه غالب نشود، نمی‌توان آمارهای درستی نیز درخصوص تعداد افراد معلول به دست آورد.

وی گفت: مداخلات در سطح خانواده‌ها و افراد، بالابردن سواد و آگاهی جامعه، مداخلات در سطح دولت و مداخلات در سطح جامعه که رسانه‌ها می‌توانند نسبت به آن اقدام کنند و جامعه را نسبت به طبقه‌بندی‌های جدید درخصوص معلولیت آگاه کنند، از جمله راهکارهایی است که نیاز است به آنها توجه شود.

موسوی در ادامه افزود: معلولیت مسئله‌ای است که در جهان رو به افزایش است و افراد حتی اگر سالم نیز باشند در اثر بیماری یا تصادف یا سالمندی به معلولیت دچار خواهند شد. بنابراین جامعه به آمار دقیق نیاز دارد و کیفیت این داده‌ها نیازمند تلاش مشترک اقشار جامعه و دانشگاهیان و دولت است که موجب می‌شود زیربنای مناسب برای ارائه خدمات به این افراد و حتی برنامه‌های مناسبی برای پیشگیری از ناتوانی صورت گیرد.

باید این فرصت را به وجود بیاوریم تا معلولان خودشان درخصوص چالش‌ها و دغدغه‌های خود سخن بگویند

سحر آزاد روزنامه‌نگار حوزه تجسمی بود که بنا بر یک اتفاق به حوزه معلولان علاقه‌مند می‌شود و به تولید محتوا در این حوزه می‌پردازد.

او گفت: بحران‌های معلولیت که فرد، نزدیکان و خانواده او درگیر آن می‌شود، از دلایلی است که به این حوزه پیوستم تا تجربیات خود را در این خصوص با افراد به اشتراک بگذارم. بنابراین به تولید محتوا و پادکست در این خصوص پرداختم. در اپیزود اول از نگاه خودم و از تجربیات عاطفی‌ام گفتم و در اپیزود دوم به تجربیات دیگران از این اتفاق و کسانی که تجربه مشابه خودم را داشتند پرداختم تا بحران‌ها و دغدغه‌های به‌وجودآمده برای این افراد را بیان کنیم. در اپیزود سوم با خود معلولان حرف زدم. مهم‌ترین معضلی که در وهله اول پیدا می‌شود یک خشم است و اینکه چرا من؟!

در نهایت ما به‌عنوان یک روزنامه‌نگار نمی‌توانیم صرفا به سراغ افراد دارای معلولیت برویم و باید سراغ افرادی برویم که کارشناس هستند تا این مسئله را از بعد علمی و آکادمیک بررسی کرده باشیم و با کسانی که تجربه دارند صحبت کنیم، بسیاری از روان‌شناسان و جامعه‌شناسان و افرادی که در حوزه معلولیت فعال هستند نیز از بعدهای دیگر است که باید به آنها بپردازیم.

زمانی که دغدغه و مشکلات بیان می‌شود انگار آدم‌های دیگر نیز این جرئت را پیدا می‌کنند تا درمورد مشکلاتشان حرف بزنند. آنچه در رسانه‌های ما مشاهده می‌شود این است که توجه به حوزه معلولان یک جریان مستمر نیست، درصورتی‌که ما باید مطالبه‌گری را از دولت و ارگان‌های مرتبط به وجود آوریم.

آنچه وجود دارد، این است که در رسانه‌ها، حوزه معلولان حوزه مهجوری است. علاوه بر اینکه این تبعیض در ذهن مسئولان وجود دارد، این تبعیض در ذهن مدیران رسانه‌ها نیز وجود دارد. در برخی از موارد ممکن است یک خبرنگاری به تولید خبر یا محتوا درباره معلولان پرداخته باشد، اما ممکن است دبیران تحریریه‌ها تمایلی به پیگیری آن نشان ندهند. ما رسانه‌ها در بسیاری از موارد مشکل را پیگیری نمی‌کنیم و موضوع را رها می‌کنیم؛ درصورتی‌که نیاز است پس از مدتی بازگردیم و مسئله را پیگیری کنیم؛ زیرا ممکن است آن پیگیری‌ها به نتیجه موضوع و مسئله کمک کند.

اگر می‌خواهیم مطالبه‌گری در جامعه را ایجاد کنیم، یکی از قدم‌ها این است که از معلولان در فضای رسانه‌ای استفاده کنیم تا مطالبی را برای ما تهیه کنند. تجربه شخصی من نشان می‌دهد زمانی که افراد معلول در رسانه‌ها حضور داشته باشند و دغدغه‌های خود را بتوانند بنویسند، پنجره‌های جدیدی به روی ما باز خواهد شد؛ چراکه منِ خبرنگار در نهایت می‌توانم فقط راوی قصه باشم و بخشی از مشکلات آنها را بیان کنم، اما قطعا زمانی که فرد دارای معلولیت درخصوص زندگی روزانه‌اش یک ستون در روزنامه یا رسانه داشته باشد، کمک‌کننده خواهد بود. بخشی از این مسئله به تبعیضی که در رسانه‌ها وجود دارد بازمی‌گردد.

ما باید صدای کسانی باشیم که دیده نمی‌شوند و باید این فرصت را به وجود بیاوریم تا خودشان در‌خصوص چالش‌ها و دغدغه‌های خود بتوانند سخن بگویند. بنابراین این تحریریه‌ها هستند که باید اولین قدم را بردارند.

به‌عنوان خبرنگار نباید به دنبال جلب ترحم باشم و اگر می‌خواهم از حقوق یک فرد معلول دفاع کنم، نباید این دفاع با نگاه ترحم‌آمیز باشد

در ادامه، شهرزاد همتی با اشاره به تجربیات خود در این زمینه گفت: به‌منظور لمس تجربیات یک معلول، تصمیم گرفتم یک روز با ویلچر در شهر تردد کنم تا مشکلات آنها را لمس کنم. هیچ فضاسازی مناسبی برای معلولان از‌جمله در اتوبوس و مترو مشاهده نکردم و زمان سوار‌شدن بر اتوبوس چند نفر ویلچر من را گرفتند. متأسفانه هیچ‌کسی نسبت به این موضوع اعتراض نکرد. حتی خودپردازهای شهر هم بلندتر است و با ویلچر قدم به آنها نرسید.

در یکی از برنامه‌های تلویزیونی که بخشی از آن برای معلولان بود، پسر جوانی با معلولیت بالا که توانایی حرکت نداشت اما با این شرایط کارآفرین بود و هزینه‌های زندگی را پرداخت می‌کرد، میهمان برنامه بود، اما پس از برنامه به من گفتند که یکی از مخاطبان اعتراض کرده که حال خانمش به دلیل دیدن معلول بد شده است بنابراین بخش مربوط به معلولان در این برنامه حذف شد.

سال‌ها پیش خبرنگار مجله چلچراغ بودم، به ما خبر رسید که در یکی از مراکز مربوط به معلولان، به‌جای کاردرمانی از کتک‌درمانی استفاده می‌شود. به بهانه داشتن فرزند دارای معلولیت فلج مغزی به آنجا رفتیم و گزارش آن را نوشتیم. این گزارش به‌شدت سروصدا کرد و آقای کاردرمانگر به مجله حمله کردند.

خبرنگار حوزه معلولان ما کسی است که با یک معلول ازدواج کرده است و به‌صورت خودجوش گزارش‌ها و اخبار مربوط به معلولان را پوشش می‌دهیم. من به‌عنوان خبرنگار نباید به دنبال جلب ترحم باشم و اگر می‌خواهم از حقوق یک فرد معلول دفاع کنم، نباید این دفاع با نگاه ترحم‌آمیز باشد و همان‌گونه که از حق یک دانش‌آموز کنکوری که صندلی او به فروش رفته است، دفاع می‌کنم باید از حقوق فرد معلول بدون حس ترحم دفاع کنم و همین‌طور نباید در دفاع از حق او از کلمات و القاب ناراحت‌کننده استفاده کنم.

متأسفانه هنوز مردم به دلیل توسعه‌نیافتگی از معلولیت برای خندیدن استفاده می‌کنند

رضا بهار، خبرنگار ایرنا و دارای معلولیت، می‌گوید: چون خودم دارای معلولیت هستم و با این مسئله آشنا بودم، کم‌کم به روزنامه همشهری رفتم و در آنجا مطالب مرتبط با معلولان را ترجمه کردم و در ادامه به مصاحبه با این افراد پرداختم. زمانی روزنامه همشهری صفحه مخصوص به معلولان را داشت و همه افرادی که در ارتباط با معلولان بودند، در این صفحه قلم می‌زدند، اما پس از تغییر مدیریت این صفحه نیز حذف شد.

در گذشته من خاطرات روزانه خود را می‌نوشتم، اما پس از ازدواج با همسرم که او نیز یک نابیناست، موضوع نوشته‌های من تغییر کرد و به معلولیت پرداختم که به پیشنهاد دوستانم نوشته‌های من به کتاب تبدیل و منتشر شد. این نوشته‌ها کاملا واقعی و تجربه‌های زیسته‌ام است. کتابم را به نیکنام، عضو شورای شهر وقت تهران، هدیه دادم و او این کتاب را مطالعه کرد و سپس طرح دسترس‌پذیر‌کردن مناطق تاریخی را اجرا کرد و چند منطقه تاریخی با این طرح دسترس‌پذیر شدند که اقدام بسیار خوبی بود و یزد به‌عنوان شهر در دسترس معلولان انتخاب و اول شد.

  به نظر من این 15‌درصدی از جامعه معلولان که در کشور داریم، تا زمانی که این 80 تا 85 درصد افراد عادی برای آنها تصمیم نگیرند، اتفاق خاصی رخ نخواهد داد؛ زیرا این باور وجود ندارد و مطالبه‌گری شکل نمی‌گیرد.

جامعه هدف ما افراد عادی بودند که با جامعه معلولان آشنا نبودند، شخصیت‌های معلول همواره در فیلم‌ها و رسانه‌ها و داستان‌های ما یا افراد مظلوم و لایق ترحم و قربانی هستند یا قهرمان یا افراد شروری که به دلیل ظلم خود معلول شده‌اند یا گاهی از معلولیت برای خنداندن استفاده می‌شود. متأسفانه هنوز برخی به دلیل توسعه‌نیافتگی از معلولیت برای خندیدن استفاده می‌کنند. معتقدم در رسانه‌ها نیاز است تا اصلاح نگاه مردم به معلولیت شکل بگیرد. مسئولیت اجتماعی ما به‌عنوان خبرنگار بسیار سنگین است. اینکه معلول یا قهرمان است یا انسان بد باید تغییر کند. هیچ دو فرد معلول شبیه یکدیگر نیستند و اگر آموزش نبینیم در این مورد محال است که آن را بپذیریم.

شهر دوستدار کودک همان شهر دوستدار معلول است

اخیانی، خبرنگار حوزه معلولان نیز در ادامه این نشست گفت: سال‌هاست که برای دسترسی کودکان به حقوق برابر در تلاش هستیم. به نظرم نباید مسئله معلولان را از مسئله کودکان جدا کرد. تفکیک میان این دو به کوچک‌سازی هدف منجر می‌شود. پرداختن به حقوق کودکان معلول در الزامات شهری از مسائل مهمی است. در‌خصوص شهرهای دوستدار کودک بارها بحث کردیم که اگر شهری را برای معلولان مناسب‌سازی کنیم، این مناسب‌سازی برای کودکان نیز اتفاق خواهد افتاد. اگر ویلچر در فضای شهری بتواند حرکت کند قطعا مادر با کالسکه هم می‌تواند در این فضا حرکت کند. حتی در شهرداری تهران تلاش کردیم که اجرای مناسب‌سازی توسط شهرداری به‌گونه‌ای باشد که برای هر دو گروه مناسب باشد. در مسئله شهرهای دوستدار کودک بسیار به مسئله دسترسی با‌کیفیت برای همه کودکان توجه داریم. از این منظر نیاز است تا فضاهای شهری هم دسترس‌پذیر و هم فراگیر باشند تا همه بچه‌ها به‌ویژه کودکان با نیازهای ویژه بتوانند به همه خدمات شهری که در کنوانسیون حقوق کودک و معلولان متعهد به انجام آن شدیم، دسترسی داشته باشند تا این کودکان را از هم جدا نکنیم.

برخی دوستان مطرح می‌کنند که زمین‌های بازی مخصوص معلولان طراحی شود یا پارک برای اتیسم یا کودکان کار طراحی کنیم، اما ماجرا اینجاست که طراحی فراگیر به‌ویژه برای کودکان سبب می‌شود تا همه کودکان به خدمات مورد نیاز خود در کنار هم دسترسی داشته باشند. همچنین اینکه کودکان دوست ندارند در فضایی که برچسب بر آن خورده است، بازی کنند. از طرف دیگر مگر چه میزان فضا در تهران برای این تفکیک وجود دارد؟

نیاز است بیشتر بر مسئله فرهنگی کار کنیم

کاغذگران، عضو کارگروه مدارس فراگیر دبیرخانه مقابله با فقر و نابرابری آموزشی گفت: در پروژه‌ای که برای مدرسه کودکان بازمانده از تحصیل بود، قرار شد این کودکان را شناسایی کنیم. در این طرح مشاهده کردیم که 19 درصد کودکانی که به مدرسه نمی‌آمدند، به دلیل معلولیت و 28 درصد به دلیل فقر و معلولیت بود. برخورد معلمان، عدم پذیرش این کودکان در خانواده و ترک پدر به دلیل معلولیت فرزند و چند فرزند معلول داشتن در خانواده از‌جمله مشکلاتی بود که آنها را مشاهده کردیم. بنابراین به این نتیجه رسیدیم که نیاز است بیشتر روی مسئله فرهنگی کار کنیم.

متأسفانه در اذهان عمومی پرداختن به موضوع معلولان را یک موضوع غم‌انگیز و آسیب‌زا می‌دانند که جامعه را ناراحت می‌کند. بر اساس ماده 21 قانون جامع معلولان، سازمان صداوسیما باید حداقل پنج ساعت از برنامه‌هایش را به‌منظور آشنایی مردم با حقوق معلولان و استفاده از رابط ناشنوایان و زیرنویس فیلم‌ها و... اختصاص دهد. حال کاری که ما می‌توانیم بکنیم، مطالبه‌گری و زنده‌کردن این ماده قانونی در صداوسیماست. همچنین باید توجه شود که کیفیت این برنامه‌ها بسیار مهم است و باید علمی و آموزشی باشد. باید خیریه‌ها هم اولویت‌بندی کنند تا علاوه بر توجه به خوراک و پوشاک این کودکان، به‌گونه‌ای کار کنند تا بتوانند برای چند ساعت در روز این کودکان را نگهداری کنند تا والدین به کارهای شخصی خود بپردازند.

معلولان چیزی بیشتر از سایر شهروندان نمی‌خواهند

بابایی، خبرنگار حوزه معلولان: توصیه من به دوستانم این است که فریب اعداد و ارقامی که مسئولان ارائه می‌کنند، نخورند؛ زیرا زمانی که خبرنگار به انتشار این آمارها می‌پردازد، شنونده یا خواننده نیز چنین برداشت می‌کند که خب وضع معلولان آن‌چنان هم بد نیست. از تعداد دردها و دغدغه‌های معلولان فقط به چهار تا پنج مورد پرداخته شده و نیاز است که عمیق و دقیق شویم.

معلولان چیزی بیشتر از سایر شهروندان نمی‌خواهند؛ می‌خواهند همان چیزی را که در‌خصوص سایر افراد عادی صدق می‌کند، داشته باشند. فقط نباید بر روی مشکلات معلولان تمرکز کنیم، می‌توانیم موفقیت‌ها و زندگی آنها را نیز مطرح کنیم و مسئولانی را که در اجرای قوانین مربوط به معلولان اهمال می‌کنند، به چالش بکشیم.