|

فیزیک و نقش آن در امنیت انسانی

دانش‌های نوین چگونه پایداری جوامع و حکومت‌ها را برآورده می‌کنند و چگونه آن را به مخاطره می‌اندازند

امنیت واژه‌ای است که ما ایرانی‌ها هر روز آن را می‌شنویم و این روزها بیش از گذشته پربسامد شده است.

فیزیک و نقش آن در امنیت انسانی

الکساندر زیدانسِک*-ترجمه و افزوده: فرهاد فائز و حسن فتاحی:‌ امنیت واژه‌ای است که ما ایرانی‌ها هر روز آن را می‌شنویم و این روزها بیش از گذشته پربسامد شده است. اگر به تاریخ ایران نگاهی بیندازید، ازآنجایی‌که این سرزمین همواره پهناور بوده؛ حتی همین امروز که در کوچک‌ترین گستردگی تاریخی‌اش قرار دارد همواره میان ایران امپراتوری یا ایران اشغال‌شده به دست مغولان در زمان‌ پیشین و اشغال کشور به دست قوای متفقین و اشغال کوتاه‌مدت بخشی از خوزستان در جنگ هشت‌ساله و موارد دیگر، سبب شده تا واژه امنیت برای مردم ایران، معنایی هم‌سنگ با نبود جنگ و آرامش نسبی معنا شود؛ اما این نگاه بسیار ساده‌سازی شده است. ارائه‌ تعریفی کوتاه و کامل از واژه‌ امنیت نشدنی یا دشوار است؛ اما به کوتاهی می‌توان گفت به فرایندی یا عملکردی که دوری از خطر و چگونگی رویارویی با بحران را شامل شود، امنیت می‌گویند. امنیت از یک‌ سو رده‌بندی دارد و از سوی دیگر زیرشاخه‌های بسیار. از همان روزهایی که انسان خردمند یا به آنچه معروف شده، هوموساپینس، روی زمین و روی دو پا راه می‌رفت و در پی گذران زندگی‌اش بود، بدون آنکه بداند، با امنیت سروکار داشته است. حتی حیوانات هم بی‌آنکه مانند انسان‌ها، معنای امنیت را بدانند، با آن گره خورده‌اند. اگر از این گفته‌های ابتدایی و آغازین تاریخی عبور کنیم، باید بگوییم که واژه امنیت در جهان پس از بُن‌گشت یا انقلاب صنعتی کاملا دگرگون شد. زندگی اجتماعی انسان پیچیده‌تر شد و به فناوری گره خورد. از سویی برخی کشورها توانستند مرزها را بپیمایند و جاهای دیگر را به تسخیر خود درآوردند. به زبان ساده، تسخیر اجتماعی زمین به دست گونه انسان، درحالی‌که خود انسان هم در دسته‌بندی‌های گوناگونی جای گرفته بود و یکی از آنها دسته‌بندی‌ها «ملت-دولت»ها یا کشورها یا قبیله‌ها و جز آن بودند. همچنان که صنعت و فناوری پس از انقلاب صنعتی پیش می‌رفت و به سبب آن اقتصاد جهانی هم دگرگون شد، مفهوم یا بِگِرت «امنیت انسانی» هم دگرگون شد و بیش‌ازپیش به شاخص‌های زیادی بسته شد. برای رویارویی با تهدیدهای جدید یا برای ثابت نگه‌داشتن شرایط- درحالی‌که انتروپی یک سامانه همواره در حال افزایش است- نیاز بود تا از دانش‌های پایه‌ای و نیز مهندسی کمک بگیریم تا امنیت انسانی را تأمین کنیم. فیزیک یکی از آن دانش‌های اساسی و محوری است که نقشی انکارناپذیر و پررنگ در امنیت انسانی، از مقیاس فردی تا مقیاس بین‌المللی ایفا می‌کند. در این مقاله که ترجمه‌ای با افزوده‌هایی بر مقاله اصلی است، هدف نشان‌دادن نقش فیزیک در امنیت انسانی است؛ اما پیش‌از‌آن خوب است به موارد گوناگونی از امنیت در جهان امروز اشاره کنیم. امنیت غذایی، امنیت آبی، امنیت سایبری، امنیت شبکه، امنیت روانی، امنیت جانی، امنیت بهداشتی، امنیت آموزشی، امنیت هسته‌ای، امنیت عمومی، امنیت خانواده، امنیت داخلی، امنیت نظامی، امنیت خارجی، امنیت شغلی، امنیت انرژی، امنیت فرهنگی و چندین مورد دیگر. تمام این موارد با زندگی سیاسی-اجتماعی بشر گره خورده و رد پای فیزیک در بسیاری موارد دیده می‌شود.

 

‌ پیش‌درآمد

فیزیک دانشی زاستاری یا طبیعی است و قدمتی کهن دارد. به زبان خیلی ساده، فیزیک به بررسی و کاوش اجزای اساسی مادّه و ساختارهای مربوط به آن می‌پردازد. هدف اصلی فیزیک را می‌توان چنین تعریف کرد که درک چگونگی سازوکار رفتار گیتی، در بزرگ‌مقیاس و کوچک‌مقیاس است. همچنین درک چگونگی برهم‌کنش اجزای سازنده گیتی. انسان هم که موجودی برآمده از سازوکارهای زاستاری گیتی است و فراورده فرگشت در این سیاره، یکی از این اجزای سازنده به شمار می‌رود. اگرچه زمین و کل سامانه خورشیدی و کهکشان راه شیری با چیزی در حدود 200 میلیارد ستاره، در گیتی پهناور غباری بیش نیست و اگرچه عمر آدمی روی این سیاره، در قیاس با عمر سنگی و صخره‌ای مانند جرقه‌ای کوتاه است؛ اما پیچیدگی انسان زیاد است. همچنین ارزشمندی انسان، بسیار است. پس فیزیک که با ساختارهای پیچیده سروکار دارد، نقشی مهم در امنیت انسانی دارد. فیزیک از یک‌ سو دانشی ارزشمند در پرداختن به مسائل گوناگون جهان مانند صلح، حقوق بشر، بهداشت جهانی، غذا، آموزش، شغل‌ها، امن‌زیستی، انرژی، آلودگی، تنوع زیستی و تغییرات اقلیم است و در حل مسئله و بحران در تک‌تک این موارد می‌تواند راه‌گشا باشد. از سوی دیگر دانش فیزیک هر صد یا 200 سال انقلابی را تجربه می‌کند و گام‌هایی چند دانش بشر را به پیش می‌راند و رونما و زیربنای زندگی را دگرگون می‌کند. فیزیک کوانتومی و نسبیت خاص و عام، در دمدمه‌های سده بیستم میلادی، پدید آمد و با خودش نه‌تنها فناوری‌های نوینی را ساخت؛ بلکه معرفتی جدید و جهان‌بینی نوینی را برای بشر به ارمغان آورد. فناوری‌های برگرفته از فیزیک کوانتومی اگرچه از یک‌ سو منجر به ساخت بمب هسته‌ای شد؛ اما ده‌ها و صدها مشکل دیگر را حل کرد. فیزیک کوانتومی سبب شد تا زیر-الکترونیک یا همان مایکرو-الکترونیک در دهه پایانی سده بیستم چنان در پیشبرد روش‌های حل بحران کمک‌کننده باشد که تا پیش از آن تصور هم نمی‌شد. ماشین‌های هوشمند کنونی هم ناشی از پیشرفت فیزیک است و درک ما از زاستار یا طبیعت به سویی می‌رود که چشم‌انتظار انقلاب‌های دیگری هستیم. انقلاب‌هایی که دربرگیرنده محاسبات کوانتومی و درک ژرف سلولی-مولکولی و یادگیری ژرف (یادگیری عمیق) و هوش ساختگی یا مصنوعی است. درباره فیزیک و اهمیت آن باید به یک نکته اشاره‌ کنیم. نخست اینکه اهمیت فیزیک فراتر از نقش آن در پیشرفت فناوری است. اگرچه در سایه خردورزی فناوری می‌تواند بسیاری از چالش‌های جهانی را حل کند؛ اما کار فیزیک فقط کمک به فناوری نیست. فیزیک می‌تواند روشمندی دانشی و نیز چارچوب تحلیلی را به افراد بیاموزد تا اساسا بدانند باید به دنبال چه بگردند، به کجا نگاه کنند و چه چیزی را هدف بگیرند و البته از چه چیزهایی بر‌حذر باشند. گاهی برخی افراد و گاهی برخی حکمرانی‌های کم‌خرد، از اینکه در دانشی مانند فیزیک سرمایه‌گذاری کنند، ابراز تردید می‌کنند. برای نمونه حتما این سخن کم‌مایه را شنیده‌اید که می‌گویند: آیا بهتر نیست به‌ جای کاوش کهکشان‌ها برای فقرا غذا تهیه کنیم؟ به نکته‌ای که دقت نمی‌کنند، این است که کاوش در گیتی صرفا کنجکاوی اخترشناسانه نیست؛ بلکه نامستقیم به رشد فناوری‌های پیشرو کمک می‌کند؛ آن‌چنان‌ که ساخت تلسکوپ فضایی جیمز وب چنین کرد. وانگهی چارچوب ذهنی-فلسفی متمایزی برای انسان فراهم می‌کند. بی‌دلیل نیست که برخی از متخصصان آموزش بر این باورند که تمام رشته‌های دبیرستانی و دانشگاهی در کنار دیگر دروس، خوب است زیست‌شناسی و اخترشناسی هم بخوانند. فیزیک به ذهن افراد شکل‌پذیری خوش‌ساختی را می‌دهد تا بتوانند برای مشکلات راه‌حل‌های شدنی و بهینه بیابند. امروزه در کنار برخی میان‌رشته‌های کلاسیک فیزیک که به فیزیک پزشکی و فیزیک زیستی مشهور است، میان‌رشته‌هایی مانند فیزیک اقتصاد هم پدید آمده تا از دانش فیزیک برای حل مسائل اقتصادی در مقیاس خُرد و کلان بهره گیرد.

‌ امنیت   انسانی

هرچند مفهوم «امنیت انسانی» قدیمی است؛ اما پس از گذشت زمانی بس دراز در زندگی اجتماعی انسان و سپری‌کردن ناملایمات و جنگ‌ها و تنش‌های بسیار، در چند دهه پیش بود که مفهوم و اساس «امنیت انسانی برای همه» پوست‌اندازی کرد و درکی جدید را از زیست انسانی روی زمین به ارمغان آورد. 

تعریف (تا حد ممکن پرسون یا دقیق) امنیت انسانی و جنبه‌های چندلایه‌ای و چندبعدی آن برای درک پیوند میان این مفهوم با «رفاه جهانی» ضروری است. می‌توان زیرشاخه‌های مهمی از امنیت را برشمرد؛ اما یکی از کلیدی‌ترین پیوندهای امنیت انسانی برای همه، با «رفاه» است؛ یعنی اگر انسان‌ها حس رفاه (بیشتر رفاه کلی و نسبی) نداشته باشند، حس امنیت نخواهند داشت و نبود حس امنیت می‌تواند رفتارهایی نامعمول را سبب شود. امنیتی که از آن با عنوان «امنیت انسانی برای همه» یاد می‌کنیم، بسیار فراتر از امنیت ملی به معنای سنتی آن است. امنیت انسانی برای همه خیلی سرراست با حفاظت‌شدگی انسان‌ها در مسیر زندگی و شکوفایی فردی و توسعه ملی در کشورها گره‌ خورده است. ساده‌تر اینکه امنیت انسانی سده 21 با توسعه گره‌ خورده است. هرچه توسعه و شاخص‌های آن بالاتر باشد، امنیت انسانی بالاتر خواهد بود. امنیت انسانی در مغزه خود، حقوق اساسی افراد و جوامع را شامل می‌شود. رفاه و اطمینان از نبود تهدید و آسیب از شاخص‌هایی است که تعیین‌کننده‌اند و اندازه‌پذیر. امنیت انسانی خیلی فراتر از امنیت جانیِ افراد که در سایه امنیت نظامی است، تعریف می‌شود. نکته مهم اینکه امنیت انسانی برای مردم ملموس بوده و بر زندگی‌شان تأثیر می‌گذارد. ازآنجایی‌که با شاخص‌های توسعه هم گره‌ خورده؛ پس اندازه‌پذیر است و نمی‌توان مغلطه کرد و گفت: امنیت داریم؛ اما نگفت چه امنیتی و چه مقداری و در چه راستایی. فیزیک همین‌جا به کار می‌آید و ابزارهایی در اختیار می‌گذارد که ترازهای امنیت انسانی را بهبود می‌بخشد. جنبه‌های چندلایه‌ای امنیت انسانی، شامل موارد مهم اما ساده است. امنیت فردی، امنیت اقتصادی، امنیت غذایی، امنیت بهداشتی و موارد دیگر. همچنین حفاظت از خشونت‌های سازمان‌یافته و حقوق بشر و امنیت در گفتار و نوشتار از معیارهای امنیت انسانی برای همگان است. فیزیک به ما کمک می‌کند تا برای این مشکلات راه‌حل پیدا کنیم؛ البته اگر اراده‌ای بر حل مسئله باشد. همچنین پیوستگی چالش‌های جهانی را هم نمایان می‌کند. از یاد نبریم که مسائلی مانند فقر و جنگ و تغییرات اقلیمی و نابرابری اقتصادی-اجتماعی مشکلاتی جدا از هم نیستند؛ بلکه درهم‌تنیده و به‌هم‌پیوسته‌اند. همچنین اندازه‌پذیر هستند و مسائلی «بسته به شرایط» نیستند. راه‌حل‌هایش هم از دریچه فیزیک خردورزانه است. فیزیک به ما می‌آموزد برای پرداختن به مسئله‌های جهانی، نیازمند رویکردی کل‌نگر هستیم. نگاهی که برهم‌کنش میان عامل‌های اجتماعی و اقتصادی و زیست‌بومی و سیاسی را لحاظ می‌کند و تا حد ممکن از عامل‌های خرافه‌گرایانه و ذهن‌باوری‌های اعتقادی دوری می‌جوید. اجازه دهید کمی بیشتر شرح دهیم و مثالی بزنیم. درگیری و ناامنی نظامی می‌تواند مانع توسعه پایدار شود و فقر و نابرابری را افزایش دهد. نابرابری به ناآرامی اجتماعی منجر خواهد شد و اینها همگی ویران‌سازی و نابودسازی زیست‌بوم را در پی دارد. وقتی زیست‌بوم نابود شود، امنیت غذایی و سلامت عمومی و معیشت افراد دستخوش تغییرات شدید خواهد شد. از سویی ممکن است بزهکاری افزایش یابد و از سوی دیگر تولید مثل کاهش و مهاجرت افزایش یابد. مهاجرت نیروی متخصص هم چرخ صنعت را در کشور با لَنگش روبه‌رو می‌کند و این قصه سر دراز دارد. پس نتیجه اینکه صلح و حل مناقشه یا منازعه جنبه‌های اساسی «امنیت انسانی برای همه» به شمار می‌رود. فیزیک می‌تواند نشان دهد و راه‌حل ارائه دهد که مسائلی مانند کمبود منابع، ‌اختلاف‌های زمینی و تمامیت سرزمینی (مانند آنچه میان برخی کشورها وجود دارد) و ناترازمندی قدرت اقتصادی، راه‌حل‌های صلح‌آمیز دارد. ورود به جنگ برای حل بحران یعنی ساختن بحرانی به‌مراتب بزرگ‌تر و بسط آن به دیگر بخش‌ها. فیزیک و ابزارهایش می‌تواند محرک‌ها را شناسایی کند و اقداماتی پیشگیرانه انجام دهد. مثال نخست را از ایران خودمان می‌زنیم. ایران با کمبود آب روبه‌روست. وضعیت آبی کشور بحرانی است و برداشت از آب‌‌های زیرزمینی فراتر از حد مجاز است. آن‌چنان‌که بارها شاهد بودیم، بحران آب می‌تواند به یک بحران اجتماعی بزرگ تبدیل شود. بحران آب و در پی آن بحران انرژی، در صدر بحران‌های ایران است. بحران آب چنان است که می‌تواند زیست طبیعی در برخی شهرها را نابود کند. همین امروز که در حال نوشتن این مقاله هستیم، در شمال غرب کشور دریاچه ارومیه با مرگ دست‌وپنجه نرم می‌کند، جنوب شرق با کمبود جدی آب روبه‌روست؛ هم آب برای کشاورزی و هم آب برای آشامیدن. استان‌های یزد و اصفهان با تنش آبی جدی روبه‌رو هستند و ده‌ها مورد ریز و درشت دیگر. طبیعت با فروچاله‌هایش و دیگر علائم هشداردهنده، با ما سخن می‌گوید و اگر به صدایش گوش نکنیم، سیلی محکمی خواهیم خورد. بحران آب می‌تواند به‌راحتی به خیلی بحران‌های پرخطر و خشونت‌بار دیگر تبدیل شود، هم درون کشور و هم میان ایران و همسایگان. اینجاست که فیزیک و فناوری می‌تواند وارد شود و با بهبود روش‌های کشاورزی، با بهبود و بهینه‌سازی مصرف آب واقعی و مجازی، با دستگاه‌های آب‌شیرین‌کن، با سازوکارهای کشاورزیِ کم‌آب و ده‌ها توانمندی دیگر. خاطرنشان می‌کنیم، نه‌فقط فیزیک که دیگر دانش‌ها هم به کار می‌آیند و نقش دارند؛ اما چون فیزیک دانشی زیربنایی است، حضورش همه‌جا ملموس است. زلزله مثال ملموس دیگری برای ایران است. ایران کشوری زلزله‌خیز است. زلزله هیچ داستان مابعدالطبیعه و متافیزیکی ندارد. از روی زمین تا روی مریخ، زلزله داریم، چون رفتار طبیعی سیاره‌های زمین‌گون است. اگر امروز با فیزیک و مهندسی زلزله، خانه‌ها و بناها را مقاوم‌سازی نکنیم، اگر امروز شهرسازی اصولی و مبتنی بر شرایط زلزله‌خیزی ایران را رعایت نکنیم، فردا اگر در شهری همچون تهران زلزله بیاید، با بحرانی روبه‌رو خواهیم شد که نمی‌دانیم نقطه پایان آن چگونه خواهد بود. این مثال‌ها که گفتیم بسیار ساده‌اند و صرفا جهت نشان‌دادن اهمیت فیزیک و مهندسی آن در حل بحران است. در عرصه بین‌المللی نیز چنین است. امروزه تروریسم هسته‌ای و خطر جنگ هسته‌ای بسیار جدی است. در کنار تمام سازوکارهای حقوقی-بین‌المللی که وجود دارد، در نهادهایی همچون آژانس بین‌المللی انرژی اتمی، تعداد چشمگیری فیزیک‌دان و مهندس هسته‌ای با ابزارهایی که مو را از ماست می‌کشند، مدام در حال پایش هستند تا نگذارند خطری جدی رخ دهد. اگر فیزیک‌دانان و ابزارهایشان نبودند، اگر مهندسان و ابزارهایشان نبودند، فاجعه‌هایی همچون فوکوشیما و چرنوبیل می‌توانست خطرهایی به مراتب بیشتر را پدید آورد. بحران اگر مهار نشود، به ناآرامی و تنش و آشوب منجر می‌شود. آژانس هسته‌ای از یک‌ سو با ابزارهای دانشی‌اش مانع بحران می‌شود و از سوی دیگر به‌وقت بحران، در مهار آن می‌کوشد. اجازه دهید این بخش را هم با مثالی ساده بیان کنیم. تصور کنید در رودخانه‌ای به هر دلیلی آلودگی هسته‌ای پیدا شود. آن‌وقت آن آب، هم روی آبزیان اثر خواهد گذاشت و هم روی کشاورزی. آرام‌آرام پیامدهایش آشکار خواهد شد و احتمالا کسی بر عهده نخواهد گرفت. اینجاست که فیزیک‌دانان هسته‌ای وارد کار می‌شوند. نخست خاستگاه آلودگی را می‌یابند، سپس گستردگی‌اش را و در پایان چگونگی مقابله با آن را. بنابراین مهار بحران دو جنبه دارد؛ یکی رویکرد فیزیک و دیگری رویکرد حقوقی.

‌ کاربردهای عملی فیزیک  در  امنیت انسانی

فناوری‌ها و روش‌ها و فن‌های مبتنی بر فیزیک در پایش‌ جنگ‌افزارها، فراروند خلع سلاح و تلاش برای منع گسترش جنگ‌افزارهای ممنوع و نامتعارف بسیار ضروری هستند و بدون آنها ناممکن. از طریق پیشرفت تکنیک‌های نظارت و راستی‌آزمایی پیشرفته برگرفته از فیزیک است که تنش‌ها کاهش می‌یابد و اعتمادها بیشتر می‌شود و مذاکرات دیپلماتیک پیش رفته‌اند. اگر به مذاکرات برجام که نقطه عطفی در تنش‌زدایی بین‌المللی و البته ایرانی است، نگاهی بیندازید، بخش مهمی از پیشرفت مذاکرات و کاهش بی‌اعتمادی، بر فناوری‌های به‌کاررفته استوار است. برای نمونه دوربین‌ها و ردیاب‌ها و آشکارسازهای به‌کاررفته به هر دو طرف کمک می‌کند تا بتوانند حول نقطه مشترکی به توافق دست یابند. فیزیک همچنین با ارائه ابزارها و مدل‌های تحلیلی برای واکاوی سامانه‌های پیشرفته می‌تواند به حل بحران کمک کند. فیزیک می‌تواند سامانه‌های پیچیده اقتصادی و سیاسی و اجتماعی را مدل‌سازی کند و در اختیار متخصصان بگذارد تا بتوانند در آینده‌پژوهی کشور از آن استفاده کنند. همچنین نهادهای فراملی همچون سازمان ملل و سازمان بهداشت جهانی و چندین جای دیگر می‌توانند از فیزیک و تحلیل داده‌کاوی آن برای توسعه پایدار در سطح بین‌المللی بهره‌مند شوند. به زبان ساده توسعه‌دهنده راه‌حل‌های صلح‌آمیز می‌تواند باشد. فناوری‌های مبتنی بر فیزیک می‌تواند در جهان پزشکی سبب گام‌های بزرگ شود. بگذارید با یک مثال تاریخی پیش برویم. تا پیش از فهم سازوکار تصویربرداری پرتوی، اگر کسی دچار شکستگی می‌شد، بهبودش سخت ممکن بود. در جنگ‌ها چون نمی‌دانستند چه کنند، پای تیرخورده یا شکسته‌شده سربازان را قطع می‌کردند. تصویربرداری پرتوی جان هزاران نفر را نجات داد. بعدها لیزر و پزشکی-هسته‌ای و داروسازی-هسته‌ای و جز آن، همین روند را طی کردند و نه‌فقط به نجات بیماران پرداختند؛ بلکه با گردش آزاد اطلاعات و داده، با گشایش مراکز درمانی بین‌المللی و نیز همکاری‌های میان‌کشوری، به صلح و امنیت جهانی کمک شایانی کردند. مثال‌هایی از این دست بسیار است. آموزش فیزیک و همکاری‌های دانشی، می‌تواند به دانش‌آموزان نسل کنونی که به‌واسطه اینترنت با هم در تماس هستند و در دهکده جهانی زندگی می‌کنند، کمک کند تا بر سدهای فرهنگی و سیاسی غلبه کنند، گفت‌وگو کنند و صلح‌محور باشند و بیش از همه دو چیز را بیاموزند؛ تفکر انتقادی و رویکرد حل مسئله. بشر خسته از این همه جنگ، نیازمند پایش جدی خطرها و ایجاد پل‌هایی برای هم‌زیستی مسالمت‌آمیز است. پیشرفت‌های فناورانه با استفاده از توان بالای نوآوری در عصر کنونی، نقش مهمی در مقابله با چالش‌ها و منازعه‌ها دارد. برای نمونه پیشرفت در فناوری‌های ارتباطی سبب شده امکان مخابره سریع درگیری‌ها شدنی باشد. پلتفرم‌های ارتباطی امکان گزارش و نظارت سریع را فراهم آورده است. همچنین راستی‌آزمایی را بالا می‌برد. الگوریتم‌های تجزیه‌وتحلیل داده بر اساس هوش ساختگی یا مصنوعی که به اِی‌آی معروف است، فرصت جدیدی را خلق کرده تا حاکمان اگر دانا باشند، بدانند بحران‌های امروز و فردایشان چیست. اِی‌آی داده‌های رسانه‌های اجتماعی و اقتصادی را گرفته، داده‌های آزمایشگاهی و میدانی را گرفته و کمک می‌کند تا تنش‌های پیش‌رو را دریابیم و از امروز به فکر باشیم. استفاده از وسایل ترابرد و نظارت، همچون پهپادها میزان و ضریب نظارت و مراقب را چند برابر کرده است. پهپادهای مجهز به دوربین‌های ریز-تنظیم و حسگرهای پیشرفته و ردیاب‌ها که داده و تصاویر با شفافیت بالا ارائه می‌کنند، به راحتی می‌توانند پایش را در هزاران نقطه بحران‌خیز زمین ده‌ها بار بهبود ببخشند. پیشرفت‌های فناورانه فیزیک و مهندسی بسته به آن، می‌تواند به فراروند کمک‌های بشردوستانه در مناطق بحران‌زده از جنگ و درگیری یا رویدادهای زاستاری کمک کند. برای نمونه پیشرفت در چاپ سه‌بعدی که امکان تولید سریع لوازم مورد نیاز کادر درمانی را فراهم می‌کند. از دیگر کاربردهای عملی فیزیک می‌توان به پیشرفت در زمینه انرژی‌های پاک و بازنِوِش/ بازنوشونده (یا همان انرژی‌های تجدیدپذیر) اشاره کرد. بحران انرژی در ایران جدی است؛ همچنین در جهان. فیزیک می‌تواند راهکارهایی ارائه کند که تولید انرژی آلودگی کمتری ایجاد کند و با هزینه کمتری به دست مصرف‌کننده برسد. مسئله انرژی چنان جدی است که بر سر آن بحران‌های سیاسی جدی شکل می‌گیرد. برای نمونه اروپا همواره در زمستان‌ها نگران تأمین انرژی است. یکی از راه‌هایی که فیزیک می‌تواند امنیت انسانی برای همه را برآورده کند، انرژی گداخت هسته‌ای است. هیچ کشوری به‌تنهایی نمی‌تواند از پس مسائل فنی و اقتصادی رآکتورهای گداخت برآید. بنابراین کشورها با همکاری هم در حال ساخت رآکتورهای گداختی هستند تا بتوانند انرژی ارزان و فراوان تولید کنند. این اشتراک در رآکتور و نیروگاه ناخواسته سبب کنارآمدن کشورهای مشترک‌المنافع خواهد شد. مثال‌هایی از این دست بسیارند و هدف ما نه ارائه مثال که روشن‌کردن چراغی درباره نقش دانش فیزیک در امنیت انسانی است.

‌ جان کلام

اگر بخواهیم به کوتاهی گزاره‌ای بگوییم و نشان دهیم که فیزیک چگونه می‌تواند به حل بحران‌های بین‌المللی و امنیت انسانی کمک کند، باید بگوییم که فیزیک تفکر انتقادی و تفکر «حل مسئله‌محور» را آموزش می‌دهد. فیزیک شعور را جایگزین شور می‌کند و یاد می‌دهد که اعداد معنا دارند. فیزیک می‌تواند بینشی سترگ و ژرف در افراد ایجاد کند و مسائل پیچیده امنیت انسانی را به زیرمسئله‌های کوچک‌تر بخش کند و حل مسئله گام‌به‌گام را پیش ببرد. فراتر از این مسئله، پیشرفت‌های بیشتر در فیزیک و انقلاب‌های سده‌های بعدی چه‌بسا بتواند برخی مشکلات به‌ظاهر حل‌نشدنی امروز را به‌راحتی حل کند. شاید برخی بگویند فیزیک تیغ دو لبه است؛ آری چنین است؛ فیزیک هسته‌ای و کوانتوم هم بمب هسته‌ای را در کارنامه دارد و هم رادیو‌داروهای هسته‌ای و دستگاه ام‌آر‌آی را. آنچه مهم است، نگاه انسان است که جنگ را و تباهی را برمی‌گزیند یا صلح و همزیستی و زندگی را.

‌* استادتمام فیزیک و پژوهشگر انستیتو جوزف استفان