هویت، وطن و شکست 1967
«آفتاب تند و داغ بود. همهچیز در آن خیابان دمشق لهلهزنان عرق میریخت. ساختمانها و پیادهروها از هرم گرمایی که از همهچیز برمیخاست تبدار میلرزیدند. صداها نیز سخت سوخته و خاموش بودند. فرح دمی پنداشت همین حالاست که خیابان سراسر از هوش برود. درختان، خودروها، رهگذران، فروشندگان و مردی که جلو گاراژ ایستاده بود و بریدهبریده فریاد میزد:
شرق: «آفتاب تند و داغ بود. همهچیز در آن خیابان دمشق لهلهزنان عرق میریخت. ساختمانها و پیادهروها از هرم گرمایی که از همهچیز برمیخاست تبدار میلرزیدند. صداها نیز سخت سوخته و خاموش بودند. فرح دمی پنداشت همین حالاست که خیابان سراسر از هوش برود. درختان، خودروها، رهگذران، فروشندگان و مردی که جلو گاراژ ایستاده بود و بریدهبریده فریاد میزد: بیروت، بیروت. دخترکی خوشبرورو از دروازه گاراژ گذشت. فرح پنداشت گونههای دخترک از شنیدن نام بیروت گل انداخته. نکند از داغ گرما سرخ شده؟ مرد و زن همگی رویای رفتن به بیروت در سر دارند. آری، من تنها نیستم. اما تنها منم که برای فتحش میروم. بیروت، بیروت. مرد شکمبرآمده داد میزد. انگار شکمش از زور گرما غش کرده بود. بیروت، بیروت».
این آغاز کتاب «بیروت 75» از غاده السمان است که اخیرا با ترجمه سمیه آقاجانی در نشر ماهی بازچاپ شده است. گرچه غاده السمان را در ایران بیشتر با اشعارش میشناسند، اما درواقع رمانها و داستانهای کوتاه او در جهان عرب شهرت بیشتری دارند. «بیروت 75» از آثار برجسته ادبیات عرب است و روایتی است از بیروت در آستانه جنگ داخلی. این رمان چند سال پیش از شروع جنگ داخلی منتشر شد و بعضی منتقدان آن را بهنوعی پیشگویی این رویداد دانستهاند.
غاده السمان از نویسندگان زن مشهور جهان عرب بهشمار میرود که از دهه شصت میلادی شروع به نوشتن کرد و اولین مجموعهداستانش، «چشمانت سرنوشتم است» را در سال 1962 و درحالیکه تنها بیست سال داشت به چاپ رساند.
او با همین مجموعهداستان مورد توجه قرار گرفت و نزار قبانی او را «شاعر عرصه داستان» نامید. گرچه غاده السمان در ابتدا بیشتر بهعنوان نویسنده داستانهای کوتاه شهرت یافت اما بعدتر در گونههای مختلف ادبی به نوشتن پرداخت و رمان، شعر، سفرنامه و مقالههایی از او منتشر شد. ویژگیای که نزار قبانی به آن اشاره کرده بود تقریبا در تمام کارهای غاده السمان وجود دارد و شاعرانگی وجه مشترک آثار مختلف اوست. «بیروت 75»، اولین رمان غاده السمان است که در سال 1975 به چاپ رسید.
آنطور که از عنوان این رمان هم برمیآید، نویسنده در این اثر تصویری از بیروت در بحرانی تاریخی به دست داده است. سال 75، سال شروع جنگ داخلی لبنان است که پانزده سال این کشور را به بحرانی عمیق دچار کرد.
مترجم کتاب در بخشی از مقدمهاش درباره این رمان نوشته: «غاده السمان بیروت بحرانزده را در ماههای پیش از آغاز جنگ به تصویر میکشد، بیروتی که شکاف طبقاتی، تنگدستی و تعصبات قبیلهای بشکه باروتی از آن ساخته که هر دم بیم ترکیدنش میرود. ازاینرو، بسیاری از سخنسنجان عرب، رمان بیروت 75 را پیشگویی جنگ داخلی لبنان دانستهاند. غاده السمان خود در چندین جای رمان از بهخون کشیدهشدن بیروت در آیندهای نزدیک خبر میدهد». «بیروت 75» پنج شخصیت محوری دارد که هریک در بیروت به بحرانی دچار شدهاند.
غاده السمان در روایتش تصویری از بحرانهای انسان معاصر عرب در جوامع سنتی و بهظاهر مدرن عربی ارائه داده است: «از نگاه غاده السمان، بیروت همچون همه شهرهای بزرگ دنیا بهشت فرادستان است و دوزخ فرودستان. سرنوشت جوانانی چون یاسمینه و فرح شوم است، چراکه با دست خالی میخواهند در این شهر به شهرت و پول برسند. یاسمینه که از دمشق به بیروت میآید، این شهر را مهد آزادی میبیند. این نماد زن عرب خواهان تغییر زندگیاش در جامعه عربی است، اما هم هویت اجتماعی خود را به فراموشی میسپارد و هم هویت تاریخیاش را. او پایگاه طبقاتی و جنسیتش را در جامعه مردسالار عربی -جامعهای که زن را اثیری یا لکاته میبیند- نادیده میگیرد و با جوان لبنانی ثروتمندی به بزم اکتشاف مینشیند و به کام سرنوشتی شوم میافتد. پرسش نویسنده این است: سرنوشت یاسمینه میوه تلخ دوزخ دمشق است یا بهشت بیروت؟».
از غاده السمان چند سال پیش کتاب دیگری هم با عنوان «دانوب خاکستری» به فارسی منتشر شد. نرگس قندیلزاده مترجم این کتاب است و نشر ماهی آن را به چاپ رسانده است. «دانوب خاکستری»، مجموعهداستانی است که از شش قصه تشکیل شده که با انتخاب مترجم در این کتاب گردهم آمدهاند. سه داستان «دانوب خاکستری»، «حریق آن تابستان» و «ساعت دوزمانه و کلاغ» از مجموعهداستانی با نام «کوچ لنگرگاههای قدیمی» که در سال 1973 منتشر شد انتخاب شدهاند. سه داستان دیگر کتاب با نامهای «لکهای نور بر صحنه»، «لیلا و گرگ» و «ای دمشق» هم از کتاب «شام غریبان» انتخاب شدهاند که در سال 1966 منتشر شده است. در داستانهای «دانوب خاکستری» نیز جهان شاعرانه داستانهای غاده السمان دیده میشود.
مترجم کتاب در بخشی از مقدمهاش درباره داستانهای این مجموعه نوشته: «پنج زن و یک مرد راویانیاند که گاه از یک کشور عربی مشخص و گاهی فقط از کشوری عربی آمدهاند تا از دلمشغولیهایشان بگویند: هویت، تعلق، وطن، شکست 1967، زنانگی پرانرژی و سرکوبشده، مرز واهی واقعیت و خیال، تفاوت دنیاها و... اما نویسندهای که دانشآموخته ادبیات انگلیسی است، از کودکی زبان فرانسه را از پدر فرهیختهاش آموخته و درباره تئاتر پوچی رساله نوشته است، دغدغه مهم دیگری هم دارد و آن همگامی با قافله فکر و فرهنگ جهان است.
چنین است که ردپای آلبر کامو، اوریانا فالاچی، اریک فروم، ادگار آلنپو، ژانپل سارتر، جین وبستر، غسان کنفانی و دیگران در این داستانها و سایر آثار خانم السمان دیده میشود». در داستان اول مجموعه با نام «دانوب خاکستری» میخوانیم: «مردی دیگر، روزی دیگر، هتلی دیگر، شهری دیگر... و من در سفری تازه برای تخدیر. هر بار پارههای وجودم را گرد هم میآورم و مثل معتادی که سرخوش و مشتاق سرنگ مرفین را مهیای نشاندن در رگها میکند، سوار هواپیما میشوم. سرنگ مرفینم را با شهرهای دور پر میکنم و با چهره بیگانگانی شتابان در خیابانهای بارانزدهای که تاکنون ندیدهام. صدای برخاستن هواپیماها، رو به سرزمینهای دور و آفتابی، در سالنهای انتظار فرودگاهها، به هنگام طلوعی غبارآلود... و پیشرویم، روزنامههای صبح به زبانی که نمیدانم...».