تکیه دولتها بر صندلی گرانی
یک کارشناس اقتصاد سلامت با انتقاد از نادیدهگرفتن اقشار کمدرآمد در برنامههای اقتصادی گفت: سیاستگذاران یک بار سمتوسوی کلان برنامهها را به سمت منافع مردم، کارگران، حقوقبگیران، جوانان، کاهش تورم و شکلدهی نظام تأمین اجتماعی گسترده برگردانند.
یک کارشناس اقتصاد سلامت با انتقاد از نادیدهگرفتن اقشار کمدرآمد در برنامههای اقتصادی گفت: سیاستگذاران یک بار سمتوسوی کلان برنامهها را به سمت منافع مردم، کارگران، حقوقبگیران، جوانان، کاهش تورم و شکلدهی نظام تأمین اجتماعی گسترده برگردانند.
محمدرضا واعظمهدوی، کارشناس اقتصاد سلامت، در گفتوگو با «بیان فردا» با اشاره به تغییر نگرش رخداده در دولتها درباره برنامههای اقتصادی گفت: متأسفانه دولتها به جای اینکه یکی پس از دیگری طبق دهه اول انقلاب رسالت خود را ارزانی تعریف کنند، به دنبال بالابردن قیمتها هستند و روی صندلی گرانی نشستهاند. نتیجه چنین نگرشی افزایش تورم بهعنوان بزرگترین عامل فقر و مختلکننده برنامههای توسعه در کشور است.
واعظمهدوی با انتقاد شدید از برنامههای یکسانسازی نرخ ارز در سالهای متمادی گفت: بالاخره پس از اینهمه تجربه از یکسانسازی نرخ ارز و واگذارکردن قیمت به بازار یک روز باید متوجه شویم که این سیاست غلط است یا خیر؟ یک جا باید متوجه شویم به تجربه دیگری نیاز داریم. انتظار از دولت، کنترل و کاهش قیمتهاست؛ البته نه زوری و دستوری. نمیتوان به بخش خصوصی گفت با دلار 50 هزار تومان تولید کن ولی با قیمت دلار 10 هزارتومانی بفروش.
این استاد دانشگاه تأکید کرد: باید قیمت نهادهها را کنترل و آن را ارزانتر تأمین کند و در اختیار قرار دهد. یک بار هم سیاستگذاران این تئوری را امتحان کنند و از اشتباهبودن پارادایم آزادسازی، خصوصیسازی، واگذارکردن مسائل به دولت و عدم مسئولیتپذیری دولت خارج شوند و سمتوسوی کلان برنامهها را به سمت منافع مردم، کارگران، حقوقبگیران، جوانان، کاهش تورم و شکلدهی نظام تأمین اجتماعی گسترده برگردانند.
این کارشناس اقتصاد سلامت با اشاره به تدوین برنامههای توسعه در کشور توضیح داد: آنچه در توسعه کشور اتفاق میافتد، ناشی از کارکرد برنامه نیست؛ یعنی چه سرعتی که در دهه اول بود و چه تغییراتی که دهههای بعد اتفاق افتاده، ناشی از قانون برنامهای که 140 ماده دارد، نیست. آن قانون یک قسمت از پازل توسعه کشور است و این هم نیست که بگوییم بعد از آن اتفاقی نیفتاده است.
او افزود: در بخشها، عملکرد خوب است؛ اما در ترکیب و هماهنگی با کل، یک مقدار اشکالاتی وجود دارد که آنهم عمدتا ناشی از گمشدن خطوط اصلی توسعه است. اگر عملکرد عینی توسعه را در نظر بگیریم، باید یکسری خطوط کلان آن را هدایت کند. این خطوط کلان در دهه اول روشن بود؛ یعنی معلوم بود که باید مناطق محروم در اولویت قرار بگیرد و بعدها این زیر سؤال رفت و گفتند هر کجا که اقتصادی باشد، باید مورد توجه باشد و این تفکر باعث شد اغلب کارها در مناطق برخوردار انجام شود.
او با اشاره به غالبشدن برخی نظریات انحرافی و گسترش آن در دیدگاه سیاستگذاران گفت: بعدها یک تفکر انحرافی آمد و گفت دولت باید کوچک شود. کجای دولت کوچک شود؟ آموزش و پرورش؟ بهداشت و درمان؟ در همین راستا بود که بیمارستان ساخته، اما خودگردان شد و بیمارستانهای کمی که رایگان به مردم خدمات میدادند و میشد گفت که یک ملجأ و پناهگاه برای فقرا بودند، به تاجر تبدیل شدند؛ یعنی استراتژی غلط انتخاب شد.
واعظمهدوی تأکید کرد: حاکمشدن راهبردهای این تفکر انحرافی بر تصمیمات کلان اقتصادی کشور است که نمود ناموفقبودن برنامهها و اقدامات بخشهاست؛ چون هریک از بخشها وظیفه خود را انجام میدهند ولی نمود موفقیت ندارند.