|

سفری به جزیره سیسیل

تاریخی با طعم آش شله‌‌قلمکار

بعد از یک پرواز شبانه و با تأخیر زیاد از رم به مرکز جزیره سیسیل رسیدم و از فرودگاه در قطاری خالی از مسافر به مرکز شهر پالرمو قدم گذاشتم. قدم‌زنان به سمت هاستل توی ذهنم درباره مافیا و امنیت آن وقت شب سیسیل فکر می‌کردم. اسم هاستلی که من در آن اقامت کردم، دِ آمیگوس (دوستان) بود و پاتوق کوله‌گرد‌ها. از قضا دوستان خوبی هم آنجا پیدا کردم.

تاریخی با طعم آش شله‌‌قلمکار

علی مرسلی

 

بعد از یک پرواز شبانه و با تأخیر زیاد از رم به مرکز جزیره سیسیل رسیدم و از فرودگاه در قطاری خالی از مسافر به مرکز شهر پالرمو قدم گذاشتم. قدم‌زنان به سمت هاستل توی ذهنم درباره مافیا و امنیت آن وقت شب سیسیل فکر می‌کردم. اسم هاستلی که من در آن اقامت کردم، دِ آمیگوس (دوستان) بود و پاتوق کوله‌گرد‌ها. از قضا دوستان خوبی هم آنجا پیدا کردم.

روز بعد با دوستان جدیدم (پسری ایتالیایی به اسم فلاویو که ساکن میلان بود و دختری دانمارکی به اسم‌ امیلی) در خیابان‌های پالرمو قدم می‌زنیم. پسر ایتالیایی اصالتا اهل جایی در جنوب ایتالیاست (نه سیسیل) ولی در میلان زندگی می‌کند. فروشنده‌های بازار سنتی میوه و تره‌بار پالرمو وقتی از روبه‌روی بساط‌شان رد می‌شویم، در لابه‌لای تبلیغ اجناس‌شان به سیسیلی متلک می‌انداختند و فلاویو هم چون اصالت جنوبی دارد تا حدودی حرف‌هایشان را می‌فهمید و نیشخندزنان ترجمه می‌کرد. گوجه‌فرنگی‌های سیسیلی که Rosso Sicilian نامیده می‌شدند، بیشتر از همه در بساط فروشنده‌ها به چشم می‌آمدند. فلاویو، با یکی از دوستانش قرار دارد. دوستش که اهل یک شهر کوچک همان دور‌ و‌ بر است که کورلئونه نام دارد، به ما ملحق می‌شود. البته دخترک تأکید دارد که خبری از مافیا و دون کورلئونه دیگر در روستای‌شان نیست. شهر کورلئونه یک موزه مافیا برای جذب توریست‌ها دارد که البته از نظر این دوست‌مان مسخره است و ارزش بازدید ندارد. متوجه شده‌ام که دخترک دوست ندارد که شهرش را به اسم مافیا بشناسند، ولی از واقعیت‌ گریزی نیست؛ چون همین سال ۲۰۰۶ هم بزرگ‌ترین سرکرده مافیای ایتالیا در کورلئونه دستگیر شد. از کلیسای مرکز شهر که شورش شامگاه 

(Vespiri siciliani) در سال ۱۲۸۲ میلادی از آنجا شروع شد و خیابان‌هایی که در این شورش سیسیلی‌ها، سربازان فرانسوی را در آنها قتل‌عام کردند و با انقلاب‌شان از زیر یوغ کارل یکم آنژیو خارج شدند، عبور می‌کنیم. سیسیلی‌ها مهربان هستند. هر مغازه‌ای که وارد می‌شوی، می‌توانی به‌عنوان تست چیزی بخوری، حتی پیتزا! پشت‌بام کافه‌ای در مرکز شهر حتی ساندویچ و اسنک مجانی هم به ما می‌دهند. پیتزا‌های سیسیلی واقعا معرکه‌اند. با پنیر موزارلای زیاد، زیاد زیاد و خیلی زیاد! عجیب اینکه حداقل در نیم‌کره‌ای که ما هستیم،‌‌ جنوبی‌ها چقدر شبیه هم هستند، از جنوب ایران تا سیسیل و جنوب اسپانیا... .

حضور دختر کورلئونی پیش ما با اینکه خیلی انگلیسی خوبی هم ندارد، مغتنم است. به میدان «کوادرو کانتی» می‌رسیم، توضیح می‌دهد که چطور از چهار سمتش، به چهار محله اصلی پالرمو راه دارد و هر طرف در نما‌های ساختمان نماد یک فصل است و مجسمه چهار پادشاه اسپانیایی سیسیل با چهار قدیس حضور دارند. از زندگی در سیسیل خیلی راضی نیست و دوست دارد برای پیشرفت خودش به شمال ایتالیا برود. سیسیل اقتصادش به شکوفایی شمال ایتالیا نیست و مردمش هم آن‌قدر تصور تبعیض دارند که حتی گاهی دل برخی‌های‌شان شاید با ایتالیای متحد نباشد. گوجه‌فرنگی اینجا در غذا‌ها نقش کلیدی دارد. گوجه‌فرنگی از نظر طبقه‌بندی علمی گیاهان جزء سبزیجات و صیفی‌جات طبقه‌بندی می‌شود. ویترین غذافروشی‌ها و رستوران‌ها واقعا اشتها‌برانگیز است. حتی اگر گرسنه نباشی، نمی‌توانی نگاه‌شان نکنی. گوجه‌فرنگی‌های سیسیل انگار قرمزترند! جالب است که یک بار در سال ۱۸۸۷ دادگاه عالی آمریکا درباره میوه یا صیفی‌بودن گوجه‌فرنگی مجبور شده است رأی صادر کند و گوجه‌فرنگی را به خاطر اینکه آمریکایی‌ها آن را مثل سیب به‌عنوان دسر نمی‌خورند، صیفی اعلام کند! گوجه‌فرنگی خیلی وقت نیست که وارد غذا‌های عموم مردم شده است. اولین بار گوجه فرنگی را قرن ۱۶ اسپانیایی‌ها در مکزیک در مزارع آزتک‌ها دیدند و به اروپا آوردند. فراگیری استفاده از گوجه‌فرنگی در ایران و ایتالیا خیلی اختلاف زمانی طولانی ندارد (نهایتا صد سال) ولی در ایتالیا گوجه‌فرنگی یا همان پامادور تبدیل به ماده اولیه اصیل غذا‌های ایتالیایی شده (در خیلی جا‌های ایران هم به گوجه‌فرنگی پامادور یا تامات می‌گویند). حدود هزار نوع گوجه‌فرنگی در ایتالیا کشت‌ می‌شود و بعضی نواحی مانند سیسیل نوع خاص از گوجه‌فرنگی خودشان را دارند. حوزه مدیترانه احتمالا یکی از سازگارترین اقلیم‌های کشت گوجه‌فرنگی است و سر همین هم گوجه‌فرنگی به یکی از پرمصرف‌ترین اقلام اولیه رژیم غذایی ایتالیا تبدیل شده. داستان گوجه‌فرنگی نشان می‌دهد که «اصالت» و «هویت» خیلی به تاریخ و قدمت نیاز ندارد. خیلی از مضامین فرهنگی که اصیل، بومی یا سنتی تلقی می‌شوند، می‌توانند در یکی، دو قرن یا حتی کمتر به وجود آمده باشند و اصالت حتی می‌تواند برساخته و برندینگ باشد؛ مثلا همین دیزی خودمان در ایران که الان حاوی سیب‌زمینی و رب یا گوجه است، بدون این دو تازه‌وارد، فقط نخود و گوشت بوده. بین سیسیلی‌ها آدم‌های شبیه ایرانی‌ها و اعراب کم نمی‌بینیم. تعجبی هم ندارد؛ این سرزمین آن‌قدر در طول تاریخ دست به دست شده است که احتمالا ترکیب‌هایی از هر قوم و قبیله‌ای در آن پیدا می‌شود. فنیقی‌ها شاید اولین تسخیرکنندگان ثبت‌شده این جزیره بودند و احتمالا فنوتیپ سامی از همان موقع در اینجا قدمت حضور دارد. بعد‌ها یونانی‌ها، رومی‌ها، قبایل ژرمن شمالی و اسکاندیناوی، فرانسوی‌ها، اسپانیایی‌ها و اتریشی‌ها اینجا آمده یا حکمرانی کرده‌اند و حتی اغلب‌ مسلمانان، مدتی حاکمان سیسیل یا به قول خودشان صِقلِّیَةَ بوده‌اند. جهانگرد مسلمان ابن حوقل هم به سیسیل رفته و کتابی درباره‌اش نوشته. اینجا به‌راستی آش شله‌قلمکار نژاد‌ها و اقوام است.

مدت حضور مسلمانان در سیسیل زیاد نبوده، ولی آثار آنها پیداست. دختر کورلئونی ما را به جایی می‌برد که بهترین آرانچینی پالرمو را می‌توان خورد. آرانچینی از غذا‌های سنتی سیسیل است، ولی در اصل همان کُبه است و از سوی مسلمانان به سیسیل آورده شده. کوسکوس هم در سیسیل محبوب است و برایش حتی جشنواره برپا می‌شود. سیسیل حتی زبان عربی خودش را داشته که از بین رفته و احتمالا به زبان مالتی فعلی شباهت داشته (مالتی تنها زبان سامی اروپاست). روی اسم مکان‌ها هم تأثیر اعراب را می‌توان دید. ساختمان الکزر و هتلی به همین نام (القصر)، کالسا (خالص) و زیزا (العزیز) و... برخی از اسامی مکان‌ها با ریشه عربی هستند. تشکیل کشوری که ما امروزه به اسم ایتالیا می‌شناسیم و به وحدت ایتالیا معروف است (Risorgimento) از همین سیسیل از سوی جوزپه گاریبالدی شرع شده و بعد‌ها شمال به ایتالیا ملحق شده. متفقین هم در جنگ جهانی دوم آزادکردن ایتالیا را از سیسیل شروع کرده‌اند. فلاویو توضیح می‌داد که سیسیلی‌ها خودشان را بیشتر از اینکه ایتالیایی بدانند، سیسیلی می‌دانند و تفاوت‌های فرهنگی شمال ایتالیا و سیسیل واقعا چشمگیر است. شمالی‌ها، ثروتمندتر و طرفدار احزاب محافظه‌کار‌تر هستند. خودش هم به همین ‌دلیل در میلان زندگی می‌کرد؛ چون در جنوب شغل و پول زیادی نیست.

فلاویو فوتبالی است و رحمان رضایی را که در مسینا (یکی از تیم‌های سیسیل) بازی می‌کرده است، می‌شناسد و گلی را هم که علی دایی به آ‌ث‌میلان‌ زده، به یاد می‌آورد. تیم‌های سیسیل در آن دوران حال و روز خوبی نداشتند و دسته‌های پایین (و نه سری آ) بازی می‌کردند. وقتی به سیسیل سفر کردیم ،سپتامبر سال ۲۰۱۹ بود. لنگرگاه بندر پالرمو زیباست. سواحل اطراف مثل موندلو و پونتا رایسی هم آفتابی و پر از توریست است. مرکز پالرمو حتی تا ساعت دو و سه بامداد شلوغ و پر از توریست  بود. همه اینها قبل از شروع پاندمی کرونا بود و هیچ‌کس نمی‌دانست که چند ماه بعد تقدیر، گرد مرگ و سکوت در خیابان‌های سیسیل و کل ایتالیا خواهد پاشید و هاستل د آمیگوس هم به خاطر پاندمی تعطیل خواهد شد؛ اما سیسیل که به درازای تاریخ محل گذر حاکمان و مردمان بسیاری بوده، الان داستان پرغصه دیگری دارد. قایق‌های مهاجران فراری از خاورمیانه و شمال آفریقا که می‌آیند تا در سواحل سیسیل پهلو بگیرند و بلیت بهشت اروپا را تهیه کنند، گاهی در سواحل اطراف غرق می‌شوند و آرزو‌ها و‌ امید‌های زنان، مردان و کودکان بسیاری را در خروش موج‌ها محو می‌کنند.

چند روز سیسیل‌گردی یقینا تجربه متفاوتی با بقیه ایتالیاست. با قطار به فرودگاه برمی‌گردم و از سیسیل تو‌دل‌برو زیبا خداحافظی می‌کنم.