در چهارمین نشست از سلسله نشستهای «تبارشناسی سازمان امنیت و اطلاعات کشور (ساواک)» مطرح شد
هادی خانیکی: من شاهد شهادت دیباج زیر شکنجه ساواک بودم
چهارمین نشست از سلسله نشستهای «تبارشناسی سازمان امنیت و اطلاعات کشور (ساواک)» با سایهروشن فعالیتهای پرویز ثابتی، عصر سهشنبه به میزبانی محمدجواد حقشناس، فعال سیاسی اصلاحطلب و عضو پیشین شورای شهر پایتخت با حضور هادی خانیکی، استاد سرشناس ارتباطات و از اعضای شورای مرکزی حزب اتحاد ملت، عبدالمحمد زاهدی، سیاستمدار اصلاحطلب و استاندار پیشین کردستان و قزوین در دولت حسن روحانی، غلامرضا حیدری، نماینده ادوار مجلس، فتحالله امی، استاد دانشگاه تربیت مدرس، حسین دهباشی، تاریخپژوه و برخی از فعالان سیاسی برگزار شد.
محمد جعفری: چهارمین نشست از سلسله نشستهای «تبارشناسی سازمان امنیت و اطلاعات کشور (ساواک)» با سایهروشن فعالیتهای پرویز ثابتی، عصر سهشنبه به میزبانی محمدجواد حقشناس، فعال سیاسی اصلاحطلب و عضو پیشین شورای شهر پایتخت با حضور هادی خانیکی، استاد سرشناس ارتباطات و از اعضای شورای مرکزی حزب اتحاد ملت، عبدالمحمد زاهدی، سیاستمدار اصلاحطلب و استاندار پیشین کردستان و قزوین در دولت حسن روحانی، غلامرضا حیدری، نماینده ادوار مجلس، فتحالله امی، استاد دانشگاه تربیت مدرس، حسین دهباشی، تاریخپژوه و برخی از فعالان سیاسی برگزار شد.
چرا یک چهره پنهان در سالیان طولانی، امروز وارد عرصه شده؟
هادی خانیکی، فعال سیاسی اصلاحطلب، عضو شورای مرکزی حزب اتحاد ملت و استاد برجسته ارتباطات که خود پیشتر از زندانیان سیاسی در دوره رژیم پهلوی بوده با اشاره به اظهارات اخیر پرویز ثابتی از چهرههای امنیتی برجسته ساواک و رئیس اداره سوم این نهاد امنیتی در دولت شاهنشاهی که در مستندی مفصل در شبکه فارسیزبان منوتو پخش شد، یادآور شد: میتوان نقل حوادث تاریخی را به ستیز یا منازعه اسناد بدل کرد. به این نحو که از یک سو، مثلا شبکه فارسیزبان منوتو به واسطه دسترسیای که به آرشیو صداوسیما پیدا کرده، سعی میکند تا از این ظرفیت برای به تصویر کشیدن نظام گذشته از منظر خود استفاده کند. از دیگر سو نیز در مقابل اسنادی که پرویز ثابتی ارائه کرده، اسنادی از آن دسته کسانی که در زندانهای شاه مورد شکنجه قرار گرفتهاند به عنوان نقض این ادعا مورد طرح قرار بگیرد.
وی افزود: به عنوان نمونه به یاد داریم که 198 زندانی ساواک در دوره پهلوی، نامهای را بر اساس عهدنامه بینالمللی منع شکنجه به نگارش درآورده و عنوان کردند که چطور در این زندانها مورد شکنجه قرار گرفتهاند یا مواردی از این دست. در چنین وضعیتی است که اساسا، مخاطب در برابر اطلاع از صحت و سقم اسناد مطرحشده از هر دو سو قرار میگیرد. اما بهشخصه، مسئله را تا حدی فراتر از این نوع طرح موضوع میبینم.خانیکی تصریح کرد: باید دید که اسناد چه روایتهایی را میسازند. برای کسانی مثل من که بنا دارند تا از تجربه زیسته خود سخن بگویند، حرفهای پرویز ثابتی از منظر تجربیات خودم روشن است. اما اینکه نسل کنونی که از آن بازه تاریخی فاصله گرفته تا چه حد میتواند این تجربیات را بپذیرد، بحث دیگری است. سؤال مشخص در این بین، این است که چرا حرفهای ثابتی برای بخشهایی از جامعه باورپذیر شده یا اینکه چرا او در جایگاه یک چهره پنهان در سالیان طولانی، امروز وارد عرصه شده است؟
وی در ادامه گفت: اگر در روزهای نخست پس از پیروزی انقلاب، همین حرفها از زبان فردی چون پرویز ثابتی مطرح میشد، طیف وسیعی از جامعه ایران با آن مخالفت میکردند یا احتمالا شاهد این مخالفت، حتی از زبان چهرههایی از درون ساواک بودیم.
این زندانی سیاسی پیشین یادآور شد: من در سال 50، مصادف با سالهای نخست درگیری ساواک با مبارزات مسلحانه درست در زمانی که دانشجوی دانشگاه پهلوی بودم-یک ماه پس از جشنهای دوهزارو 500ساله- در شیراز به زندان افتادم. به عبارت دیگر، من زمانی دستگیر شدم که شکلگیری سیستم امنیتی در اوج خود قرار داشت. اولین سؤال بازجوها در آن زمان، این بود که چقدر فکر میکردی که دستگیر شوی؟ خب! طبعا ما هم در پاسخ میگفتیم که هیچ! و آنها نیز این پاسخ ما را حمل بر قدرت ساواک و اقتدار آن میگذاشتند.
شاهد شهادت سید رضا دیباج زیر شکنجه ساواک بودم
خانیکی ادامه داد: من در زمان دستگیری، دانشجوی فعالی بودم که فعالیت سیاسی و دانشجویی علیه رژیم مستقر داشتم و در نهایت به شش ماه حبس محکوم شدم. شش ماهی که در آن زمان، مدتی طولانی از نظر احکام حبس صادره محسوب میشد. مدت زمانی که البته بعدها-حدودا از سال 51 به بعد- با حبسهای طولانی که صادر شد، چندان طولانی نبود.
وی همچنین در ادامه با یادآوری مشاهدات عینی خود درخصوص جنایات رخداده در زندانهای ساواک، عنوان کرد: در زمانی که کمیته مشترک ضدخرابکاری در تابستان سال 51 تشکیل شد و نیروهایی از ساواک از تهران برای بازجویی به زندان عادلآباد شیراز آمده بودند بهشخصه، شاهد شهادت سیدرضا دیباج در زیر شکنجه نیروهای این نهاد امنیتی بودم. بهعینه به خاطر دارم که جسد این زندانی سیاسی که در ارتباط تشکیلاتی با مجاهدین خلق بود، روزی در زندان در لای پتویی پیچیده و به بیرون از زندان منتقل شد و بعدها فهمیدم که زیر شکنجه جانش را از دست داده است. جنایتی که مشخصا با مدیریت کمیته مشترک ضدخرابکاری که از تهران آمده بود، رقم خورد.
خاطره احسان نراقی از پاکروان درباره چرایی جداییاش از ساواک
خانیکی در ادامه همچنین با نقل خاطره دیگری، گفت: بعد از انقلاب به خاطر دارم که در سفری که به پاریس داشتم، مرحوم دکتر احسان نراقی-که به تازگی کتاب «از کاخ شاه تا زندان اوین» را رونمایی کرده بود-از ما دعوت کرد و در آن دیدار به نقل خاطرهای جالب پرداخت. او در این خاطره گفت «من زمانی از پاکروان-که سابقا رئیس ساواک بود و بعدها بهعنوان سفیر ایران به فرانسه آمد-پرسیدم که چه شد که شما مورد غضب قرار گرفته و از ساواک بیرون آمدید؟ پاکروان در پاسخ گفت که من، معتقد بودم که اعلیحضرت باید از مسائل و واقعیات کشور مطلع باشند و بر همین اساس، گزارشاتی که درباره نابسامانیها در مملکت برای ایشان میفرستادم، تلخ بود و خاطر ایشان را مکدر میکرد».
دکتر نراقی در ادامه به نقل از پاکروان، گفت: «بعدا به جای من کسانی مثل آقای ثابتی در ساواک قدرت گرفتند که گزارشات تهیه و ارسالشده از سوی آنها برای شاه، نابسامانیهای موجود در کشور را به بیگانه منتسب میکرد. (مثلا میگفتند؛ آن دسته از پاکستان پول گرفتهاند تا اقدامات خرابکارانه کنند یا فلان اشخاص از فلان کشور پول گرفتهاند تا دست به یک اقدام خرابکارانه بزنند) در واقع پس از این بود که نوعی سلیقهفهمی در ساواک شکل گرفت و محور آن، پرویز ثابتی بود».
به عنوان فعال دانشجویی به زندان رفتم و به عنوان چریک بیرون آمدم
این استاد ارتباطات در ادامه، گفت: من بهشخصه به عنوان یک دانشجو و فعال دانشجویی وارد زندان شدم و بعد از گذراندن دوره زندان به عنوان طرفدار چریک و چریک به بیرون آمدم و این، محصول برخوردی بود که با من صورت گرفت. به نظر من، هم ثابتی و هم رسانه فارسیزبانی که تدارک دیدند تا او در این برهه، تریبون پیدا کرده و حرفهای خود را مطرح کند، محاسبهشده عمل کردند و به نظرم در انگارهسازی موفق بودند. منوتو در این انگارهسازی روی یک دوقطبی که در یک قطب آن، همه اجزای سیستم-حتی ساواک- سفید بوده و در قطب دیگر، همه چیز نظام برآمده از انقلاب، سیاه است، دست میگذارد. مخاطب این انگارهسازی هم نسلی است که در آن رخداد نزیسته و ثابتی را هم نمیشناسد.
وضعیت کنونی به ثابتی هم که هیچگاه پیشتر از این درباره نقش خود حرفی نزده-حتی در روایتهای تاریخ شفاهی دانشگاه هاروارد حضور ندارد-اعتمادبهنفس داده که با مهارت رخدادها را گلچین کرده و ضمن عبور از برخی مسائل با چاشنی سکوت درخصوص برخی دیگر از مسائل نیز آدرس غلط داده و حتی افرادی مانند مرحوم آیتالله طالقانی را نیز به دروغگویی متهم کند.
این عضو شورای مرکزی حزب اتحاد ملت در ادامه با اشاره به مستند پخششده اخیر ثابتی در تلویزیون منوتو، تأکید کرد: به نظر من، باورپذیرشدن اظهارات ثابتی در جامعه امروز ایران، مهمتر از حرفهای او بوده و این، یک پدیده سیاسی و اجتماعی خطرناک است. امری که به زعم من، میتوان آن را محصول مخدوششدن مرجعیت رسانههای سیاسی، کاهش سرمایه اجتماعی و گسست سیاسی دانست.
زاهدی، فعال سیاسی اصلاحطلب: ساواک، محصول 28 مرداد و پیوستن ایران به پیمان بغداد )سنتو( بود
در ادامه عبدالمحمد زاهدی، فعال سیاسی اصلاحطلب و استاندار پیشین کردستان و قزوین در دولتهای یازدهم و دوازدهم با اشاره به پخش مستند ثابتی در شبکه منوتو، یادآور شد: آفتابیشدن امروز پرویز ثابتی و اظهارات اخیر او، فرصت مناسبی است تا دوستانی که صابون آسیبهای ساواک به تنشان خورده، لایههای تاریک این نهاد را روشن کنند. اظهاراتی که در آن ثابتی تلاش کرد تا با مطرحکردن یک موضوع، بخشی از مسائل رخداده را به فراموشی بسپرد. به عقیده من، ساواک، محصول دو حادثه 28 مرداد و پیوستن ایران به پیمان بغداد (سنتو) بود. هدفی که این نهاد امنیتی دنبال میکرد، حفظ وضع موجود بود و مقوله «امنیت ملی»، اولویتی برای آن نداشت.
وی افزود: عملکرد ساواک منجر به این شد که دانشجویانی که چه بسا خیلی سیاسی هم نبودند با گذراندن چند ماه حبس در زندانهای آن با سبیل، تفکر چپ و چریکی به شکل آموزشدیده به جامعه برگردند. به عبارت دیگر، آموزش و کادرسازی برای نیروهای جنبشی در زندانهای ساواک، امنتر از بیرون از آن بود.
دهباشی، تاریخپژوه: از عوامل پذیرفتهشدن اظهارات ثابتی، مبالغههایی است که درباره عملکرد ساواک صورت گرفته
حسین دهباشی، تاریخپژوه نیز در ادامه با اشاره به اقبال صورتگرفته به مستند ثابتی در بخشهایی از جامعه ایران، یادآور شد: شاید بتوان گفت که مقایسه وضع فعلی نابسامان اقتصادی در کشور، سبب شده تا هر کس که به هر نحوی، نقدی به آن کند، مورد اقبال قرار بگیرد.
وی ادامه داد: یکی از زمینههایی که سبب پذیرفتهشدن اظهارات شخصی چون ثابتی در جامعه شده را شاید بتوان، مبالغههایی دانست که پیشتر درباره عملکرد مجموعه ساواک و شکنجههای رخداده در زندانهای آن مطرح شده است. به گونهای که مثلا شاهد هستیم که ثابتی در جایی این چالش را مطرح میکند که مگر میشود، فردی را از پنکه آویزان کرده و با توسل به همین منطق، همه شکنجههای رخداده در آن دوره را زیر سؤال میبرد.
امی، استاد دانشگاه تربیت مدرس با نقل خاطرهای از دکتر شریعتی: ثابتی به شریعتی گفته بود که تو را لجنمال میکنم!
در پایان نیز فتحالله امی، استادتمام دانشگاه تربیت مدرس و از مبارزیان سیاسی پیش از انقلاب، عنوان کرد: من پیش از انقلاب، طعم زندان را چشیدم و واقعا شرایط دشواری داشتیم. در این دوره، معمولا وقتی شما در بازجوییها پاسخی به سؤال بازجو نمیدادید، منجر به شکنجه میشد. شکنجههایی که باز معمولا، بازجوها در هنگام نواختن شلاقها مست بودند و با یک وضعیت طبیعی حتی در همین فقره هم روبهرو نبودیم.
وی اضافه کرد: وقتی مرحوم شریعتی از زندان آزاد شدند به منزل فخرالدین حجازی رفتند و ما در یک جمع چهار، پنج نفره محدودی در خدمت مرحوم محمدتقی شریعتی، پدر ایشان بودیم. دکتر شریعتی در نقل خاطرات زندان خود میگفت که همین پرویز ثابتی به من گفت که تو را لجنمال میکنم!
محمد جعفری: چهارمین نشست از سلسله نشستهای «تبارشناسی سازمان امنیت و اطلاعات کشور (ساواک)» با سایهروشن فعالیتهای پرویز ثابتی، عصر سهشنبه به میزبانی محمدجواد حقشناس، فعال سیاسی اصلاحطلب و عضو پیشین شورای شهر پایتخت با حضور هادی خانیکی، استاد سرشناس ارتباطات و از اعضای شورای مرکزی حزب اتحاد ملت، عبدالمحمد زاهدی، سیاستمدار اصلاحطلب و استاندار پیشین کردستان و قزوین در دولت حسن روحانی، غلامرضا حیدری، نماینده ادوار مجلس، فتحالله امی، استاد دانشگاه تربیت مدرس، حسین دهباشی، تاریخپژوه و برخی از فعالان سیاسی برگزار شد.
چرا یک چهره پنهان در سالیان طولانی، امروز وارد عرصه شده؟
هادی خانیکی، فعال سیاسی اصلاحطلب، عضو شورای مرکزی حزب اتحاد ملت و استاد برجسته ارتباطات که خود پیشتر از زندانیان سیاسی در دوره رژیم پهلوی بوده با اشاره به اظهارات اخیر پرویز ثابتی از چهرههای امنیتی برجسته ساواک و رئیس اداره سوم این نهاد امنیتی در دولت شاهنشاهی که در مستندی مفصل در شبکه فارسیزبان منوتو پخش شد، یادآور شد: میتوان نقل حوادث تاریخی را به ستیز یا منازعه اسناد بدل کرد. به این نحو که از یک سو، مثلا شبکه فارسیزبان منوتو به واسطه دسترسیای که به آرشیو صداوسیما پیدا کرده، سعی میکند تا از این ظرفیت برای به تصویر کشیدن نظام گذشته از منظر خود استفاده کند. از دیگر سو نیز در مقابل اسنادی که پرویز ثابتی ارائه کرده، اسنادی از آن دسته کسانی که در زندانهای شاه مورد شکنجه قرار گرفتهاند به عنوان نقض این ادعا مورد طرح قرار بگیرد.
وی افزود: به عنوان نمونه به یاد داریم که 198 زندانی ساواک در دوره پهلوی، نامهای را بر اساس عهدنامه بینالمللی منع شکنجه به نگارش درآورده و عنوان کردند که چطور در این زندانها مورد شکنجه قرار گرفتهاند یا مواردی از این دست. در چنین وضعیتی است که اساسا، مخاطب در برابر اطلاع از صحت و سقم اسناد مطرحشده از هر دو سو قرار میگیرد. اما بهشخصه، مسئله را تا حدی فراتر از این نوع طرح موضوع میبینم.خانیکی تصریح کرد: باید دید که اسناد چه روایتهایی را میسازند. برای کسانی مثل من که بنا دارند تا از تجربه زیسته خود سخن بگویند، حرفهای پرویز ثابتی از منظر تجربیات خودم روشن است. اما اینکه نسل کنونی که از آن بازه تاریخی فاصله گرفته تا چه حد میتواند این تجربیات را بپذیرد، بحث دیگری است. سؤال مشخص در این بین، این است که چرا حرفهای ثابتی برای بخشهایی از جامعه باورپذیر شده یا اینکه چرا او در جایگاه یک چهره پنهان در سالیان طولانی، امروز وارد عرصه شده است؟
وی در ادامه گفت: اگر در روزهای نخست پس از پیروزی انقلاب، همین حرفها از زبان فردی چون پرویز ثابتی مطرح میشد، طیف وسیعی از جامعه ایران با آن مخالفت میکردند یا احتمالا شاهد این مخالفت، حتی از زبان چهرههایی از درون ساواک بودیم.
این زندانی سیاسی پیشین یادآور شد: من در سال 50، مصادف با سالهای نخست درگیری ساواک با مبارزات مسلحانه درست در زمانی که دانشجوی دانشگاه پهلوی بودم-یک ماه پس از جشنهای دوهزارو 500ساله- در شیراز به زندان افتادم. به عبارت دیگر، من زمانی دستگیر شدم که شکلگیری سیستم امنیتی در اوج خود قرار داشت. اولین سؤال بازجوها در آن زمان، این بود که چقدر فکر میکردی که دستگیر شوی؟ خب! طبعا ما هم در پاسخ میگفتیم که هیچ! و آنها نیز این پاسخ ما را حمل بر قدرت ساواک و اقتدار آن میگذاشتند.
شاهد شهادت سید رضا دیباج زیر شکنجه ساواک بودم
خانیکی ادامه داد: من در زمان دستگیری، دانشجوی فعالی بودم که فعالیت سیاسی و دانشجویی علیه رژیم مستقر داشتم و در نهایت به شش ماه حبس محکوم شدم. شش ماهی که در آن زمان، مدتی طولانی از نظر احکام حبس صادره محسوب میشد. مدت زمانی که البته بعدها-حدودا از سال 51 به بعد- با حبسهای طولانی که صادر شد، چندان طولانی نبود.
وی همچنین در ادامه با یادآوری مشاهدات عینی خود درخصوص جنایات رخداده در زندانهای ساواک، عنوان کرد: در زمانی که کمیته مشترک ضدخرابکاری در تابستان سال 51 تشکیل شد و نیروهایی از ساواک از تهران برای بازجویی به زندان عادلآباد شیراز آمده بودند بهشخصه، شاهد شهادت سیدرضا دیباج در زیر شکنجه نیروهای این نهاد امنیتی بودم. بهعینه به خاطر دارم که جسد این زندانی سیاسی که در ارتباط تشکیلاتی با مجاهدین خلق بود، روزی در زندان در لای پتویی پیچیده و به بیرون از زندان منتقل شد و بعدها فهمیدم که زیر شکنجه جانش را از دست داده است. جنایتی که مشخصا با مدیریت کمیته مشترک ضدخرابکاری که از تهران آمده بود، رقم خورد.
خاطره احسان نراقی از پاکروان درباره چرایی جداییاش از ساواک
خانیکی در ادامه همچنین با نقل خاطره دیگری، گفت: بعد از انقلاب به خاطر دارم که در سفری که به پاریس داشتم، مرحوم دکتر احسان نراقی-که به تازگی کتاب «از کاخ شاه تا زندان اوین» را رونمایی کرده بود-از ما دعوت کرد و در آن دیدار به نقل خاطرهای جالب پرداخت. او در این خاطره گفت «من زمانی از پاکروان-که سابقا رئیس ساواک بود و بعدها بهعنوان سفیر ایران به فرانسه آمد-پرسیدم که چه شد که شما مورد غضب قرار گرفته و از ساواک بیرون آمدید؟ پاکروان در پاسخ گفت که من، معتقد بودم که اعلیحضرت باید از مسائل و واقعیات کشور مطلع باشند و بر همین اساس، گزارشاتی که درباره نابسامانیها در مملکت برای ایشان میفرستادم، تلخ بود و خاطر ایشان را مکدر میکرد».
دکتر نراقی در ادامه به نقل از پاکروان، گفت: «بعدا به جای من کسانی مثل آقای ثابتی در ساواک قدرت گرفتند که گزارشات تهیه و ارسالشده از سوی آنها برای شاه، نابسامانیهای موجود در کشور را به بیگانه منتسب میکرد. (مثلا میگفتند؛ آن دسته از پاکستان پول گرفتهاند تا اقدامات خرابکارانه کنند یا فلان اشخاص از فلان کشور پول گرفتهاند تا دست به یک اقدام خرابکارانه بزنند) در واقع پس از این بود که نوعی سلیقهفهمی در ساواک شکل گرفت و محور آن، پرویز ثابتی بود».
به عنوان فعال دانشجویی به زندان رفتم و به عنوان چریک بیرون آمدم
این استاد ارتباطات در ادامه، گفت: من بهشخصه به عنوان یک دانشجو و فعال دانشجویی وارد زندان شدم و بعد از گذراندن دوره زندان به عنوان طرفدار چریک و چریک به بیرون آمدم و این، محصول برخوردی بود که با من صورت گرفت. به نظر من، هم ثابتی و هم رسانه فارسیزبانی که تدارک دیدند تا او در این برهه، تریبون پیدا کرده و حرفهای خود را مطرح کند، محاسبهشده عمل کردند و به نظرم در انگارهسازی موفق بودند. منوتو در این انگارهسازی روی یک دوقطبی که در یک قطب آن، همه اجزای سیستم-حتی ساواک- سفید بوده و در قطب دیگر، همه چیز نظام برآمده از انقلاب، سیاه است، دست میگذارد. مخاطب این انگارهسازی هم نسلی است که در آن رخداد نزیسته و ثابتی را هم نمیشناسد.
وضعیت کنونی به ثابتی هم که هیچگاه پیشتر از این درباره نقش خود حرفی نزده-حتی در روایتهای تاریخ شفاهی دانشگاه هاروارد حضور ندارد-اعتمادبهنفس داده که با مهارت رخدادها را گلچین کرده و ضمن عبور از برخی مسائل با چاشنی سکوت درخصوص برخی دیگر از مسائل نیز آدرس غلط داده و حتی افرادی مانند مرحوم آیتالله طالقانی را نیز به دروغگویی متهم کند.
این عضو شورای مرکزی حزب اتحاد ملت در ادامه با اشاره به مستند پخششده اخیر ثابتی در تلویزیون منوتو، تأکید کرد: به نظر من، باورپذیرشدن اظهارات ثابتی در جامعه امروز ایران، مهمتر از حرفهای او بوده و این، یک پدیده سیاسی و اجتماعی خطرناک است. امری که به زعم من، میتوان آن را محصول مخدوششدن مرجعیت رسانههای سیاسی، کاهش سرمایه اجتماعی و گسست سیاسی دانست.
زاهدی، فعال سیاسی اصلاحطلب: ساواک، محصول 28 مرداد و پیوستن ایران به پیمان بغداد )سنتو( بود
در ادامه عبدالمحمد زاهدی، فعال سیاسی اصلاحطلب و استاندار پیشین کردستان و قزوین در دولتهای یازدهم و دوازدهم با اشاره به پخش مستند ثابتی در شبکه منوتو، یادآور شد: آفتابیشدن امروز پرویز ثابتی و اظهارات اخیر او، فرصت مناسبی است تا دوستانی که صابون آسیبهای ساواک به تنشان خورده، لایههای تاریک این نهاد را روشن کنند. اظهاراتی که در آن ثابتی تلاش کرد تا با مطرحکردن یک موضوع، بخشی از مسائل رخداده را به فراموشی بسپرد. به عقیده من، ساواک، محصول دو حادثه 28 مرداد و پیوستن ایران به پیمان بغداد (سنتو) بود. هدفی که این نهاد امنیتی دنبال میکرد، حفظ وضع موجود بود و مقوله «امنیت ملی»، اولویتی برای آن نداشت.
وی افزود: عملکرد ساواک منجر به این شد که دانشجویانی که چه بسا خیلی سیاسی هم نبودند با گذراندن چند ماه حبس در زندانهای آن با سبیل، تفکر چپ و چریکی به شکل آموزشدیده به جامعه برگردند. به عبارت دیگر، آموزش و کادرسازی برای نیروهای جنبشی در زندانهای ساواک، امنتر از بیرون از آن بود.
دهباشی، تاریخپژوه: از عوامل پذیرفتهشدن اظهارات ثابتی، مبالغههایی است که درباره عملکرد ساواک صورت گرفته
حسین دهباشی، تاریخپژوه نیز در ادامه با اشاره به اقبال صورتگرفته به مستند ثابتی در بخشهایی از جامعه ایران، یادآور شد: شاید بتوان گفت که مقایسه وضع فعلی نابسامان اقتصادی در کشور، سبب شده تا هر کس که به هر نحوی، نقدی به آن کند، مورد اقبال قرار بگیرد.
وی ادامه داد: یکی از زمینههایی که سبب پذیرفتهشدن اظهارات شخصی چون ثابتی در جامعه شده را شاید بتوان، مبالغههایی دانست که پیشتر درباره عملکرد مجموعه ساواک و شکنجههای رخداده در زندانهای آن مطرح شده است. به گونهای که مثلا شاهد هستیم که ثابتی در جایی این چالش را مطرح میکند که مگر میشود، فردی را از پنکه آویزان کرده و با توسل به همین منطق، همه شکنجههای رخداده در آن دوره را زیر سؤال میبرد.
امی، استاد دانشگاه تربیت مدرس با نقل خاطرهای از دکتر شریعتی: ثابتی به شریعتی گفته بود که تو را لجنمال میکنم!
در پایان نیز فتحالله امی، استادتمام دانشگاه تربیت مدرس و از مبارزیان سیاسی پیش از انقلاب، عنوان کرد: من پیش از انقلاب، طعم زندان را چشیدم و واقعا شرایط دشواری داشتیم. در این دوره، معمولا وقتی شما در بازجوییها پاسخی به سؤال بازجو نمیدادید، منجر به شکنجه میشد. شکنجههایی که باز معمولا، بازجوها در هنگام نواختن شلاقها مست بودند و با یک وضعیت طبیعی حتی در همین فقره هم روبهرو نبودیم.
وی اضافه کرد: وقتی مرحوم شریعتی از زندان آزاد شدند به منزل فخرالدین حجازی رفتند و ما در یک جمع چهار، پنج نفره محدودی در خدمت مرحوم محمدتقی شریعتی، پدر ایشان بودیم. دکتر شریعتی در نقل خاطرات زندان خود میگفت که همین پرویز ثابتی به من گفت که تو را لجنمال میکنم!