|

تهران و خواب

بارها و بارها گفته شده است در پیشگیری از بیماری‌ها و به‌طور اخص پیشگیری از سکته‌های مغزی و قلبی نقش سیستم اجتماعی و در یک کلام دولت هزاران بار فراتر از تمهیداتی است که تک‌تک افراد می‌توانند در این زمینه‌ها انجام دهند. باید افزود اگر سیستم بخوان دولت تنها و تنها به صدور دستورات بهداشتی اکتفا کند و با استفاده از بیلبوردها و انواع رسانه‌های اجتماعی دیگر، شهروندان را تشویق به رعایت محدودیت‌هایی بکند اما خود کوچک‌ترین قدمی برای بهبود بخش اعظم خطراتی که تنها خود می‌تواند مرتفع کند، برندارد، هیچ کاری جز افزودن بر استرس‌های متعددی که کیفیت حیات شهروندان را تهدید می‌کنند، انجام نداده است.

بارها و بارها گفته شده است در پیشگیری از بیماری‌ها و به‌طور اخص پیشگیری از سکته‌های مغزی و قلبی نقش سیستم اجتماعی و در یک کلام دولت هزاران بار فراتر از تمهیداتی است که تک‌تک افراد می‌توانند در این زمینه‌ها انجام دهند. باید افزود اگر سیستم بخوان دولت تنها و تنها به صدور دستورات بهداشتی اکتفا کند و با استفاده از بیلبوردها و انواع رسانه‌های اجتماعی دیگر، شهروندان را تشویق به رعایت محدودیت‌هایی بکند اما خود کوچک‌ترین قدمی برای بهبود بخش اعظم خطراتی که تنها خود می‌تواند مرتفع کند، برندارد، هیچ کاری جز افزودن بر استرس‌های متعددی که کیفیت حیات شهروندان را تهدید می‌کنند، انجام نداده است.

با این مقدمه باید به موضوعی که مقصود اصلی این یادداشت است، بپردازم. تهران شهر رنج، شهر دود و شهری که شهروندانش (به‌خصوص زحمتکشان ) هر روز پس از یک پیکار اسطوره‌ای برای تمدید حیات به خانه برمی‌‌گردند، گویا با هدف مقابله با سلامتی طراحی و اداره می‌شود. تهرانی‌ها نه درست زندگی می‌ کنند و نه درست می‌خوابند. خواب و بهداشت خواب نقشی بی‌بدیل نه‌تنها در سلامت مغز بلکه در سلامت تمام بدن دارد. پتوی آلوده‌ای که روی شهر افتاده اکسیژن دریافتی بیماران قلبی و ریوی را کاهش می‌دهد، خواب سالمندان را مختل می‌کند. نه‌ مبتلایان به وقفه تنفس در خواب، بلکه بسیاری از سالمندان برای خواب راحت نیاز به هوای تازه، هوایی بری از مازوت و سایر آلایندگان دارند. وقتی اکسیژن هوا (که درمی‌مانی با بستن پنجره‌ها بهتر می‌شود یا بازکردن آنها‌) افت می‌کند، خوابی آشفته پیدا می‌کنند که بر عوارض قلبی-عروقی می‌افزاید. اما مهم‌‌تر از آن، کیفیت حیات در همین امروز و امشب را می‌کاهد و رنج می‌آفریند. فرد یا انجمنی که هدف خود را مقابله و پیشگیری از سکته مغزی و قلبی قرار داده چگونه می‌تواند مردم و شهروندان را به انواع رعایت‌ها دعوت کند، اما پیش و بیش از آن به هر نفسی که اکسیژن کمتری به مغز و قلب می‌رساند و اختیارش در دست فرد نیست، اعتراض نکند؟ پتوی آلوده‌ای که روی شهر تهران و سایر شهرهای بزرگ افتاده حاصل معادلات و مشکلات پیچیده مدیران اجرائی است. تک‌تک افراد چه توانی در مقابله با آن دارند؟ مسئله دیگر اینکه در اکثر مناطق تهران فاصله خانه‌های مسکونی از معابر پر‌رفت‌و‌آمد و پر‌سروصدا حساب نشده است. بسیاری از مردم حتی در گران‌ترین و بهترین محلات سر به بالینی می‌گذارند که در چند‌متری آن هر لحظه آمبولانس و موتورسیکلت با زوزه‌ای مرگبار عبور می‌کند، خواب که هیچ روح را دو‌پاره می‌کند. از سوی دیگر شهروندان پیر و جوان، فقیر و غنی که مجبورند ساعات طولانی به کارهای مختلفی که با هزار بند هر روز پیچیده‌تر می‌شوند بپردازند، در راه خانه مجبورند ساعات طولانی در جعبه‌های آهنی و در مجاورت اگزوزهای اهریمنی در ترافیک وقت بگذرانند. وسایل نقلیه عمومی مبتلا به کندی و ناتوانی عمیق اساسا بسیاری مناطق شهر را حتی روی نقشه ولو با چند اتوبوس در روز تحت پوشش ندارند. با این حساب وقتی برای خواب نمی‌ماند. خیابان ساعات رختخواب را می‌رباید. آنان که در خانه می‌مانند هم خواب ندارند. خواب شب نیازمند فعالیت فیزیکی و برخورد نور با مغز در روز است‌. حال آنکه تهران گویا برای ماندن و قدم‌زدن و هوا تازه‌کردن طراحی نشده است. در بسیاری از خیابان‌ها حتی پیاده‌رو اندیشیده نشده است. پیاده‌رفتن به‌شدت غیر‌بهداشتی شده است. گاه در‌می‌مانی خانه‌ای که بارها هوایش را استنشاق کرده‌ای پاک‌تر است یا هوای خیابانی که هر روز به‌طور فعال آلوده می‌شود؟ بسیاری مردم و به‌خصوص سالمندان در‌به‌در به دنبال بهترین قرص برای خواب می‌گردند. تا با حبه‌ای تمام این نواقص را جبران کنند. قرص‌هایی که در صورت مصرف مداوم همه آنها با سرعت به ضد خود تبدیل شده، بزرگ‌ترین مانع خواب می‌شوند چون خواب بدون آنها دیگر ممکن نخواهد بود. همین خواب با قرص هم تنها پاک‌کردن صورت‌مسئله است کیفیت خواب با قرص کیفیت خواب طبیعی با تمام کارکردهایش نیست. خواب بخش مهم‌‌تر زندگی است. همان بخشی که شاید زندگی واقعی ما در آن جریان دارد، اما آن را به یاد نمی‌آوریم. همان زمانی است که اطلاعات دریافت‌شده در روز در مغز تثبیت می‌شود. زمانی است که مغز بیشترین فعالیت خود را دارد و به بیشترین اکسیژن نیازمند است. خواب در مراحل مختلف خود تعادل متناوب و بسیار دقیقی بین فعالیت مغز و فلج اندام و بر‌عکس فلج مغز و تحرک اندام ایجاد می‌کند که هم استراحت سلول‌های عضلانی و مغزی را امکان‌پذیر می‌کند و هم احتمالا عواطف و احساسات ما را متعادل می‌کند. برای موفق‌شدن، برای آرام‌بودن، برای عاقلانه فکر‌کردن، برای تبری‌جستن از تعصب و یکدندگی، برای تغییر در فکر و روح و شخصیت چیزهای زیادی لازم است، اما قبل از همه آنها باید خوب خوابید.