|

آمادگی برای مواجهه هیرکانی در سده 15

خزان هیرکان

دو رویداد در پاییز 1402، سبب شد که در این یادداشت، مرور و بازخوانی شرایط جوی-محیطی را که احتمالا دهه‌های پیش‌رو پهنه جنگلی ارزشمند هیرکانی را متأثر می‌کند، مورد توجه قرار دهیم. گذر از یکی از خشک‌ترین پاییزهای صد سال اخیر منطقه همراه با فراوانی درخورتوجه آتش‌سوزی که از لحاظ فراوانی رخداد و گستره مناطق درگیر درخورتوجه بوده و همچنین تجربه گرم‌ترین پاییز شمال ایران که منجر به خزان دیرهنگام در جنگل‌های هیرکانی شد؛

خزان هیرکان

نیما فریدمجتهدی* سمانه نگاه**: دو رویداد در پاییز 1402، سبب شد که در این یادداشت، مرور و بازخوانی شرایط جوی-محیطی را که احتمالا دهه‌های پیش‌رو پهنه جنگلی ارزشمند هیرکانی را متأثر می‌کند، مورد توجه قرار دهیم. گذر از یکی از خشک‌ترین پاییزهای صد سال اخیر منطقه همراه با فراوانی درخورتوجه آتش‌سوزی که از لحاظ فراوانی رخداد و گستره مناطق درگیر درخورتوجه بوده و همچنین تجربه گرم‌ترین پاییز شمال ایران که منجر به خزان دیرهنگام در جنگل‌های هیرکانی شد؛ به‌ویژه در مناطق کم‌ارتفاع‌تر تا ابتدای زمستانی که در آن به سر می‌بریم. جنگل‌های هیرکانی علاوه بر اهمیت ذاتی اکوسیستم‌شان، با توجه به ثبت چندین لکه از آن در فهرست میراث جهانی یونسکو اهمیت بیشتری یافته‌اند. چالش‌های آب‌وهوایی را که منطقه هیرکانی در رابطه با مسئله گرمایش جهانی و تغییر آب‌و‌هوا با آن مواجه است، می‌توان با شرایط نابهنجاری که این روزها در مناطق شمالی کشور رخ می‌دهد شبیه‌سازی کرد. این شبیه‌سازی برای کارشناسان مرتبط با حوزه منابع طبیعی و همچنین دست‌اندرکاران، فرصتی دیرهنگام است که گستره بحران‌های پیش‌رو برای جنگل‌های هیرکانی را شناسایی و رصد کرده و نسبت به تهیه یک برنامه جامع عملیاتی منسجم و البته کاربردی اقدام کنند. هرچند با توجه به معضلات دیرپایی که در حوزه منابع طبیعی و در اینجا‌ جنگل، با آن مواجه بوده‌ایم، اینکه آیا چنین هشدارهایی منجر به یک اقدام عملی و بهنگام خواهد بود جای تردید است. شرایط آب‌وهوایی نقش بسیار مؤثری بر شرایط فیزیولوژیک جوامع گیاهی و شرایط بوم‌شناختی این اکوسیستم و کالا و خدمات آن خواهد داشت. اتفاقاتی که این روزها در شرایط آب‌وهوایی شمال رخ می‌دهد به احتمال زیاد امری پرتکرار در آینده نه‌چندان دور خواهد بود یا شاید این رویه‌ها آینده‌ای است که امروز به ثمر رسیده است! شاید اثرِ برخی از آفت‌های فراگیری را که در یک دهه اخیر در عرصه جنگل‌های هیرکانی موجب خسارت درخورتوجه شده است، بتوان در دل تغییر و تحولات آب‌وهوایی این منطقه ردگیری کرد؛ اتفاقاتی مانند از بین رفتن درخورتوجه جوامع شمشاد هیرکانی در دهه 90 شمسی.

روند گرمایشی در تمام ایستگاه‌های استان‌های میزبان جامعه جنگلی هیرکانی همچنان ادامه دارد‌. روند افزایشی معنی‌دار به‌ویژه در دماهای حداقلی در منطقه درخورتوجه بوده است. در دو دهه اخیر شاهد افزایش زیاد شب‌های گرم در منطقه هستیم. روند فراوانی روزهای یخ‌بندان و شدت‌های آن به صورت زیادی د‌ر حال کاهش هستند. علاوه‌براین شکستن پی‌در‌پی رکوردهای دماهای بیشینه منطقه خود گواهی بر شدت گرمایش منطقه است. در پاییز 1402 شاهد افزایش دو الی پنج درجه‌ای میانگین دمای روزانه در منطقه، نسبت به میانگین بلندمدت بوده‌‌ایم. موج‌های گرمایی، پدیده رایج این روزهای منطقه هیرکانی است. شب‌های گرم‌تر، موج‌های پیوسته گرمایی و وقوع دماهای فرین، همگی از شاخصه‌های گرمایش جهانی هستند که لمس هرساله آنها در منطقه و ثبت رکوردهای جدید، خود نمایانگر این مسئله است. هم فراوانی و هم شدت موج‌های گرمایی تغییر کرده و بیشتر شده است.

منطقه هیرکانی، خشکسالی‌های شاخصی را به‌ویژه طی چند دهه اخیر تجربه کرده‌ است. خشکسالی سال‌های 1378-1377 و 1388-1387 از‌جمله فراگیرترین و شدیدترین آنها بوده است. با این ‌حال در تمامی سال‌هایی که کشور در بحران خشکسالی می‌سوخت منطقه متأثر از کاسپین به ‌علت سازوکار متفاوت آب‌وهوایی‌اش و وقوع بارش‌های بهنگام به‌ویژه در فصل کشت تا حد زیادی از بحران‌های شکل‌‌گرفته گریخت. با این حال در یک دهه اخیر شاهد رویداد به نسبت مستمر خشکسالی در این منطقه هستیم. خشکسالی‌هایی که به صورت مستقیم و غیرمستقیم در کارکرد اکوسیستم هیرکانی تأثیرگذار بوده است. خشکسالی‌ها سبب خشک‌شدن سطح خاک می‌شود که بستر حیات جنگل است و این مسئله منجر به عدم زادآوری درختان جنگلی می‌شود. عدم رطوبت و بارش در جنگل‌های رطوبت‌پسند هیرکانی نه‌تنها گونه‌های چوبی جنگل بلکه تمامی خُرداکوسیستم‌های مرتبط را متأثر کرده‌ است.

در زمینه آتش‌سوزی جنگل در هیرکانی‌ و نقش گرمایش جهانی و تغییر آب‌وهوا در آن، باید ابتدا شناختی از رفتار این پدیده به دست آورد. بیش از 70 درصد آتش‌سوزی‌های جنگل در جنگل‌های هیرکانی، در فصل سرد رخ می‌دهد از دیدگاه آب‌وهوایی دو علت می‌توان برای آن در نظر گرفت. این آتش‌سوزی‌های معمولا در زمان وزش بادهای گرم رخ می‌دهند‌، این بادها با افزایش درخورتوجه دما و کاهش ملموس رطوبت نسبی حتی تا 10 درصد، شرایط و استعداد را برای رخداد آتش‌سوزی فراهم می‌کند. اتفاق دیگری که رخ می‌دهد، فصل برگ‌ریزان در پاییز است که با تجمیع برگ‌های فراوان در کف جنگل، دیگر مؤلفه مورد نیاز آتش‌سوزی فراهم می‌شود. اما نباید این نکته را فراموش کرد که آمارهای موجود نشان می‌دهد که بیش از 90 درصد آتش‌سوزی‌های هیرکانی دارای عامل انسانی و عمدتا عمدی است. با ‌این ‌حال، رفتار جدید آب‌وهوا، در افزایش دوره‌های خشکی مستمر در فصل خشک، بستر مساعدتری را برای رخ‌داد آن فراهم کرده است. نکته فقط در شروع رخداد نیست، سابقه اطفای آتش‌سوزی در ایران و گیلان نشان می‌دهد، بارش‌های به‌موقع در بسیاری مواقع مانع از گسترش آتش‌سوزی جنگل شده است. بنابراین در نبود بارش‌هایی که به شکل منظمی در خطه شمال می‌بارید از این دیدگاه نیز، مدیریت اطفای آتش‌سوزی چه در فصل سرد و چه در فصل گرم، بغرنج‌تر خواهد بود.

گردوخاک‌های گسترش‌یافته این روزها به یکی از مخاطره‌های آب‌وهوای گیلان بدل شده است، فراوانی روزهای همراه با گردوخاک، شدت و غلظت آن همگی در یک دهه اخیر به طرز درخورتوجهی افزایش پیدا کرده است. گرمایش جهانی مستمر منجر به از بین رفتن تعادل اکولوژیک موجود در بیابان‌های منطقه شده‌ است. این مسئله کانون‌ها و منشأهای گسیل گردوخاک خاموش را فعال کرده‌ است. از سال 1394، علاوه بر کانون‌های منطبق بر مناطق بیابانی خاورمیانه، چندین کانون بر موارد قبلی افزوده شده است. کانون‌های جغرافیایی گردوخاک استان از دو به پنج افزایش یافته‌ است. کانون‌های پیشین با تمرکز بسیار زیاد در شبه‌جزیره عربستان و با میزان کمتری بیابان‌های داخلی ایران که امروزه مناطق جغرافیایی آسیای میانه، شمال‌غرب کاسپین و قفقاز هم به آن افزوده شده‌ است. مطابق آخرین پژوهش بیابان‌های گسیل‌کننده گردوخاک به جنگل‌های هیرکانی شامل دلتای اترک (ترکمنستان)، بیابان‌های قره‌قوم، قزل‌قوم، معین‌قوم، اوست‌یورت، دریاچه خشک‌شده آرال، بارسوکی (در کشورهای ترکمنستان، ازبکستان، قزاقستان)، دلتای رودخانه اورال، بیابان راین در روسیه، بیابان قُبستان در آذربایجان، بیابان عربی (با تمرکز در عربستان و عراق)، بیابان شام (سوریه)، صحرای لیبی. ‌گردوخاک‌هایی که این خطه را متأثر می‌کند، دارای پیامدهای مخاطره‌آمیز است. اکوسیستم جنگلی گیلان، اکوسیستمی شکننده و وابسته به شرایط آب‌وهوایی خاص (آب‌وهوای مرطوب و معتدل خزری و به نسبت پاک) است؛ اکوسیستمی شکننده و حساس. اگر در زاگرس بلوط‌هایی که اتفاقا با شرایط آب‌وهوایی و بوم‌شناختی خشک و نیمه‌خشک منطقه جنوب ایران سازگاری داشته و تاب‌آوری بیشتری در برابر گردوخاک دارند، از افزایش فراوانی وقوع و تراکم گردوخاک تأثیر پذیرفته‌اند و اخبار واصله نشان از خشکی آنها در اثر گردوخاک دارد، بی‌شک اثرات این پدیده درمورد گونه‌های حساسی چون راش، زَربین و مَمرَز ناخوشایندتر خواهد بود.

ناهنجاری‌های بارش در گیلان به شکل بارزی خود را به‌عنوان یکی از کلیدی‌ترین شواهد تغییر آب‌وهوایی نشان داده است. بی‌‌نظمی در الگوی زمانی و مکانی و همچنین افزایش شدت (حدی‌شدن) همگی نشان از تغییرپذیری هرچه بیشتر بارش در گیلان دارد. دوره‌های وقوع بارش‌های منطقه از دیدگاه پیوستگی بارش تغییر کرده و شاهد گسسته‌شدن آن هستیم. دوره‌ها و موج‌های بارشی مستمر و پیوسته منطقه، تبدیل به دوره‌های کوتاه‌مدت شده است که اتفاقا از شدت بیشتری هم برخوردارند. از دیدگاه زمانی، رفتار بارش در منطقه، دچار ناهنجاری، پیش‌بینی‌ناپذیری و تغییرپذیری زیاد شده و عمدتا کاهش پیش‌بینی‌پذیری بارش، مشکل عمده‌ای برای برنامه‌ریزی‌های مدیریتی کلان منطقه است. از نظر الگوی زمانی وقوع پدیده‌ها نیز دچار چالش‌های عمیقی شده‌ایم، پدیده‌هایی مانند بارش، تداوم گرما، وقوع یخ‌بندان‌ها و سرماهای دیررس و زودرس که در خارج از فصل و زمان نرمال به وقوع می‌پیوندد، همگی موجب آسیب به اکوسیستم‌ها می‌شوند و این یعنی به‌هم‌ریختگی و آشفتگی آب‌وهوایی.

گرمایش جهانی و افزایش دمای جو به زبان ساده موجب افزایش شدت و فراوانی وقوع بسیاری از مخاطره‌های جوی است. این گرمایش شدید و افزایش دما، سبب افزایش انباشت انرژی نهان در یکی از کانون‌های انباشت انرژی یعنی پهنه‌های آبی و به تبع آن تشدید ناپایداری سامانه‌های جوی می‌شود. دریای کاسپین در جوار جنگل‌های هیرکانی به‌عنوان بزرگ‌ترین دریاچه جهان، یکی از این منابع مهم ذخیره شارهای گرمایی در منطقه است. آب‌های گرم‌ترشده دریای کاسپین در تشدید ناپایداری سامانه‌های جوی عبوری اثر مضاعف خواهند داشت. این شرایط به‌وضوح موجب افزایش برخی از پدیده‌های فرین جوی ازجمله بارش‌های حدی چه به ‌صورت بارش‌های سنگین و سیل‌آسای باران و رخداد بارش‌های سنگین برف خود را نمایان کرده است. در یک دهه اخیر رکوردهای پی‌درپی بارشی (شدت بارش در زمان کوتاه) در منطقه شکسته شد که درخورتوجه‌ترین آن، بارش 400 میلی‌متری در مرداد 1397 در اَملَش در شرق استان گیلان است. فراوانی سیل‌های خسارت‌زا در منطقه افزایش معنی‌داری پیدا کرده است، سیل‌هایی که در گستره جغرافیای هیرکانی در واحدهای مختلف خسارت‌های متعددی به جای گذاشته است. نه‌تنها فراوانی رخداد سیل افزایش یافته بلکه قدرت و حجم سیلاب‌های اخیر منطقه، نمایانگر بُعد جدیدی از ابعاد حادثه است. هرچند نباید از عوامل مهمی مانند دست‌اندازی در پوشش گیاهی حوضه‌های آبریز و همچنین برداشت‌های غیراصولی از کف رودخانه‌ها در مناطق کم‌شیب غافل بود. بنابراین ترکیب نامیمون افزایش شدت بارش و آب‌دهی سیلابی رودخانه‌ها در همراهی با بستر متزلزل‌شده حوضه‌های آبخیز، به‌شدت استان‌های شمالی را با چالش مواجه کرده و خواهد کرد.

در زمینه نقش گرمایش و شرایط هوای خشکی که به ‌طور مشخص در سال‌های اخیر در استان‌های شمالی مشاهده و ثبت شده‌ است، نکته تأمل‌برانگیز آمار آتش‌سوزی‌های رخ‌داده در منطقه است. به‌‌عنوان‌ مثال، نگاهی به آمار میانگین دهه‌ای آتش‌سوزی‌های عرصه‌های طبیعی در استان گیلان، نشان از افزایش بی‌سابقه فراوانی رخداد این مخاطره دارد. میانگین فراوانی آتش‌سوزی در دهه 70، 80 و 90 شمسی به ترتیب برابر با 19، 71 و 158 مورد در سال بوده‌ است. رشدی هشت‌برابری در فراوانی رخداد در حدود سه دهه. رفتار و منطق آتش‌سوزی‌های جنگل گسترده در جنگل‌های هیرکانی شناخته شده است و شرایط جوی مهیاکننده زمینه مساعد برای گسترش آتش است و عامل انسانی و عمدی‌بودن، نقش مؤثری در شروع آتش‌سوزی و تداوم آن دارد. تقریبا همه پژوهش‌ها نشان داده است که وزش بادهای گرم جنوبی یا همان بادگرمش (در زبان محلی) رابطه مستقیمی با رخداد آتش‌سوزی دارد حتی با علم به انسانی و عمدی‌بودن این پدیده. با توجه به روند افزایشی و مستمر گرمایش در منطقه، آینده مدیریت، حفظ و نگهداری این میراث جهانی، با چالش‌های عمده‌ای روبه‌رو خواهد بود. آتش‌سوزی به‌عنوان یکی از مهم‌ترین مخاطره‌های تهدیدکننده اکوسیستم‌های جنگلی می‌تواند به ‌صورت مستقیم بر خصوصیات فیزیکی و شیمیایی خاک و به‌ صورت غیرمستقیم بر کیفیت رویشگاه‌ها از طریق تأثیر بر پوشش گیاهی، توده شاخ و برگ و جانوران خاک‌زی اثر داشته باشد. علاوه بر اثرهای فوق، آتش‌سوزی تغییرهای درخورتوجهی را در سایر بخش‌های اکوسیستم جنگل مانند حیات‌ وحش، جریان آب‌های سطحی، کیفیت هوا، خُردآب‌وهوا و به‌ طور کلی آب‌وهوا ایجاد می‌کند. با‌ توجه‌ به رابطه مهم بارش و دما با گونه‌های گیاهی، گرمایش جهانی به شکل مستقیم می‌تواند منجر به انقراض جمعیت و گونه‌ها، تغییرهای چرخه زندگی گیاهان و تغییرات محیط و کنش‌های متقابل تغذیه‌ای، تغییرهای محدوده پراکنش مهاجرت و ناسازگاری گونه‌ها با شرایط محلی شود. به‌عنوان‌ مثال، یکی‌ از سریع‌ترین اثرهای تغییر آب‌وهوا، اثر تغییر الگوی دما و رطوبت است که به ‌طور معمول تعیین‌کننده مرزهای گونه‌هاست و این موضوع سبب تغییر پراکنش گونه‌ها و محدودیت‌های گستره پراکنش می‌شود. تنوع‌ زیستی جنگل‌های هیرکانی با‌ توجه‌ به وجود گونه‌های رطوبت‌دوست در آن و روند ادامه‌دار گرمایش جهانی با آینده‌ای بیمناک روبه‌رو است. تغییرهای آب‌وهوایی در طول زمان بر روی شرایط زیستی و اکولوژیکی جوامع گیاهی تأثیرگذار است.

گرم‌شدن زمین و بهار زودرس نه‌تنها برای باغ‌داری مشکلاتی را ایجاد کرده و هر سال خسارت‌های زیادی متوجه باغ‌داران است، بلکه با آغاز روند گرمایش از بهمن ماه سیستم طبیعی جنگل دچار اختلال شده و درختان شکوفه می‌دهند و سبز می شوند، اما مجددا با اُفت دما و احتمالا بارش برف در اواخر اسفند و حتی فروردین و اردیبهشت این شکوفه ها از بین می‌روند و برگ‌های جوان درختان آسیب دیده و می ریزند، به گونه ای که برخی از گونه‌های جنگلی دیگر در سال سبز نمی‌شوند. طی سال‌های گذشته شاهد برگ‌زدن زودهنگام بخشی از درختان منطقه هیرکانی بودیم، اما با بارش برف در فروردین و اردیبهشت، برخی از جوامع درختی در جنگل‌های گیلان، عملا در طول سال بدون برگ ماندند. مسئله عکس آن در رخداد دیرهنگام پاییز به‌ویژه در سال 1402 رخ داده است؛ بنابراین چالش‌ها از مقوله تغییر آب‌وهوا فراتر رفته و وارد فاز بحرانی آشفتگی آب‌وهوایی شده است.