عمو نوروز جوان با انگشتانی سبزشونده و نغمههایی پر از شگفتی
«عمو نوروز» فیلمی افسانهای است از اسطورههای ایران باستان؛ داستانی فانتزی و زیبا و لبریز از رئالیسم جادویی، یادآور سینمای کودک و نوجوان دهه ۶۰. و فیلمهای کودک و نوجوانی همانند «گلنار»، «شهر موشها» و... که این بار با فانتزی اسطورهای همراه شده است.
صبا رادمان:«عمو نوروز» فیلمی افسانهای است از اسطورههای ایران باستان؛ داستانی فانتزی و زیبا و لبریز از رئالیسم جادویی، یادآور سینمای کودک و نوجوان دهه ۶۰. و فیلمهای کودک و نوجوانی همانند «گلنار»، «شهر موشها» و... که این بار با فانتزی اسطورهای همراه شده است.
بهرام دهقانیار در مقام آهنگساز فیلم، بار دیگر استعدادهای شگفتانگیز خود را به نمایش میگذارد. استعدادهای نهفتهای که با مجموعههایی مانند «خونه مادربزرگه»، «زیزیگولو»، «شهر موشها»، «آقای حکایتی» و... شگفتیهای خود را به معرض نمایش گذاشته و این بار در قامت جدیدی آمده، برای خلق موسیقیای زیبا در دنیایی فانتزی و البته اسطورهای.
دهقانیار، اینبار نیز در فیلم «عمو نوروز» با بازی علی نصیریان موسیقی قابل اعتنا و درخوری آفرید. موسیقیای که از فضای فانتزی فیلم بهره برده و در جایجای فیلم بر پرده نقرهای سینما، نقش بسته و بر تصاویر فیلم، خوش نشسته است؛ موسیقی کودکی که شاید یادآور روزهای باشکوه سینمای کودک و نوجوان باشد.
موسیقیای برای به تصویر کشیدن انگشتان کودکی که سبز میشود؛ انگشتانی یادآور داستان مشهور «تیستوی سبز انگشتی» که با انگشتان سبزشونده خود، بیمارستان و زندان و محلههای کثیف و آلوده پرفاضلاب شهر را به گلستان تبدیل میکرد.
اما اینبار دهقانیار آمده تا با موسیقی فانتزی و زیبای خود، پسربچهای را نشان دهد که قرار است ننهسرما را یافته و چلچله بهاری را رأس ساعت نوروز از قفس یکساله خود آزاد کرده و به پرواز درآورد تا بهاری سرسبز، زمین را فراگیرد. ارکستر با نوای مقطع پیانو و آکوردهای جذاب و تأثیرگذارش، با پسربچه (نامی) همراه میشود تا بتواند به نمایندگی از عمو نوروز، بهار را نجات دهد.
نوای سازها با ملودی زیبا، در آسمان چرخیده و نُتهای موسیقی به رقص درمیآیند تا شکوه نوروز باستانی را برای کودک و نوجوان به نمایش درآورد.
ساز بادی واردشده و یک ملودی لبالب از لبخند مینوازد؛ اما ناگهان، اهریمن جادویی سرما با نوای سخت سازهای الکترونیک وارد شده و تلاش فراوان اهریمن سیاه دیوصورت را با همراهی سازهای زهی به تصویر درمیآورد؛ اما دراینمیان عمو نوروز به نامی (پسربچه) میگوید وقتی به دشت آرزوها رسیدی، نیت کن برای بهار و بخواه برای بهترین اتفاقات و آرزوهایت.
نغمههای دلانگیز ارکستر، بار دیگر با همراهی ویلن و پیانو اوج میگیرد. تا نشانی باشد از خلاقیت آهنگسازش در بهرهبردن از موسیقیها و سازبندیهای گوناگون.
اتفاقی که در کمتر فیلمها شاهد آن هستیم؛ چراکه میبینیم در بیشتر فیلمها، استفاده آهنگسازان از سَمپِل (استفاده از رایانه برای اجرای موسیقی بهجای ساز و نوازنده) و تنها یکی، دو سازِ مشخص با ملودیهای تکراری، فضایی خستهکننده و کلافگی مخاطب را به دنبال دارد؛ اما در اینجا موسیقی تنوع بسیار دارد. از موسیقیها و ملودیهای اصیل ایرانی گرفته تا موسیقی فولکلور و تا موسیقیهای پاپِ چندین دهه گذشته و تا رپخوانی، هرکدام براساس اتفاقات و صحنههای داستانی در فضای فیلم جای گرفته است.
آنگونه که رپخوانی نامی و دایی و... برای رفتن به کوه دماوند و نجات بهار با همراهی سازهای بادی و الکترونیک، همانقدر بر فیلم مینشیند که آواز خوشطنین «علی نصیریان» با همراهی زخمههای دلانگیز ساز، در دشت و چمن و باغهای بهاری در ابتدای فیلم.
نامی و دایی، برای رسیدن به ننه سرما و آزادی چلچله بهاری، به سفرهخانهای میرسند که «حاجی فیروزِ اصلی» در آنجاست. در اینجا، بار دیگر، موسیقی تغییر شکل داده و فضای سفرهخانه را با خوانندهای (از قضا همان حاجی فیروز اصلی است) که موسیقی پاپ قدیمی «لب کارون» را با شعر جدیدی که مناسب اتفاقات فیلم میخواند، به نمایش میگذارد. اگرچه بار دیگر سازهای زهی و بادی به آرامی وارد شده و به الکترونیک و افکتهای صوتیای میپیوندند که برای حاجی فیروز و تصمیمش برای همراهینکردن با «نامی» مینوازند. آوای سازهای بادی به بدرقه دایی آرش و نامی میآیند تا کمی بعد در قالب نوای سازهای بادی و ویلن برای «ننه سرما» که دلش میخواهد «طراوت» باشد، ظهور کنند.
دراینمیان نغمههای موسیقیهای محلی و شعرهای محلی فولکلور، فضایی دلنشین برای مخاطب به ارمغان میآورد. نغمههایی شنیدنی برای شادمانی آمدن «نامی»ای که قرار است بهجای عمو نوروز، بهار را به همه سرزمینهایی بیاورد که نوروز باستانی را جشن میگیرند. اگرچه آهنگساز و مؤلف فیلم، با هوشمندی، فضای موسیقایی سخت و سنگین جادوی سرما را نیز از یاد نبرده و بهطور متناوب در زمینه داستان فیلم، آواهای سخت سازهای الکترونیک با افکتهای مناسب را نیز شاهدیم. اندکی دیگر میگذرد و به نیمه پایانی میرسیم؛ جایی که قرار است همه کودکان داستان (از هر قوم و کشور و قبیلهای) با نوای ارکسترال، به کمک نوروز و بهار و البته نامی بشتابند. نغمههای شنیدنی ارکستر با دستان در هم گرهخورده کودکان اوج میگیرد.
آکوردهای پیانو با ملودی زیبای ارکستر در هم تنیده میشود تا دوران خوب سینمای کودک را یادآور شود. اکنون، بار دیگر انگشتان سبزشونده نامی با نوای موسیقیای فانتزی، قفس چلچله را پر از سبزی میکند تا ننه سرما به آرزوی دیرین خود دست یافته و به «طراوتْ خانمی» تبدیل شود که به وصال عمو نوروز میرسد.
پس اینجاست که باید نوای موسیقی مشهور تحویل سال، زده شود تا عمو نوروز به دیدار معشوق دیرینش برسد. دیگر همه چیز مهیا شده و تنها برای یک ساز و آوازی شگفتانگیز. نوای دلانگیز زخمههای سازی بهیادماندنی و آوازی زیبا با صدای «علی نصیریان».