بیمارستان، انسان یا ساختمان؟
سؤال اصلی این است: آیا بیمارستان گروهی پزشک هستند که در ساختمانی به معالجه بیماران میپردازند یا ساختمانی است که قرار است روزی پزشکانی در آن بیماران را معالجه کنند؟
سؤال اصلی این است: آیا بیمارستان گروهی پزشک هستند که در ساختمانی به معالجه بیماران میپردازند یا ساختمانی است که قرار است روزی پزشکانی در آن بیماران را معالجه کنند؟
پاسخ به نظر بدیهی میرسد؛ بدون حضور پزشک و پرستار و خدمه هیچ سنگ و آجر و شیشهای ولو از بهترین متریال قادر به درمان بیماران نخواهد بود. اما قرائنی هست که نشان میدهد این بدیهی هنوز جا نیفتاده است. در هر گوشه شهر سالهاست به ساختمانهای بزرگ و غولآسایی برمیخورید که نام بیمارستان بر خود دارند، بارها و بارها مسئولان پز آنها را دادهاند اما به دلایلی آشکار هنوز افتتاح نشدهاند. ممکن است بخشهای محدودی راهاندازی شده باشند اما کلیت بیمارستان با تمام ظرفیتهایش نهتنها راهاندازی نشده، بلکه به دلایلی که موضوع این یادداشت است، چشمانداز افتتاح هم ندارد. اخیرا رئیس یکی از دانشگاههای بزرگ ساختمانهای متعددی را که بهعنوان بیمارستان ساختهاند، بهعنوان افتخار دوران کوتاه ریاست خود به شمار آورد. این در حالی است که اخیرا یکی از استادان یکی از بیمارستانهای قدیمی این دانشگاه خودکشی کرده است. موج مهاجرت پزشکان از پزشکان جوان به استادان گسترش پیدا کرده است و بخشهای دانشگاهی پابهپای افزایش ظرفیت دستیاران یکی پس از دیگری در حال کاستن اعضای هیئتعلمیشان هستند. بیمارستان مرکزی این دانشگاه که خاطره آموزشهایش از اذهان بسیاری از پزشکان ایرانی در اقصی نقاط دنیا پاکشدنی نیست، از داخل به دلیل مهاجرت، بازنشستگی اجباری و بازنشستگی از سر ناامیدی در حال تهیشدن است. باید پرسید راستی چه کسانی در این بیمارستانهایی که یکی از آنها با سه بال بزرگ سر به فلک کشیده است، کار خواهند کرد؟ آیا قادر خواهند بود به جای ساختمان سنگ و آجر و شیشه به انسان، طبیب و پرستار بیندیشند؟ گویا کشور به قطع کامل ارتباطات بینالمللی در کار پزشکی با همه صدماتش عادت کرده است. مسئولان عادت کردهاند احتیاجات سلامت را حتی در سنگینترین بحرانها مثل کرونا از میان نیروهایی که بالاجبار کار میکنند مثل دستیاران و پزشک طرحی مرتفع کنند. سیستم به بردهداری عادت کرده، توان پرداخت برای خدمات انسانی را از دست داده است، اما به راحتی سنگ و چوب میخرد. آیا تغییر بنیادین چنین مناسبات اقتصادیای نسبت به ساخت بیمارستان در اولویت نیست؟ یک بار برای همیشه باور کنند که دیگر حتی با افزایش ظرفیتها برای بخشهای خالی از هیئتعلمی نمیتوان این بیمارستانها را پر و نیازهای سلامت کشور را برآورده کرد. پزشکان هندی و بنگلادشی هم دیگر به ایران نخواهند آمد. طب سنتی و روغن بنفشه هم نیاز به این همه ساختمان ندارد. ما مردم از اینکه هزینه درمانمان بر عهده دولت است و بار سنگینی بر اولویتهای متعدد او به شمار میرود واقعا شرمندهایم! اما چاره دیگری نداریم. حداقل کاری که میتوانید بکنید این است که قلب ما را به سنگ و خاک نکوبید و از شیشه، امید آسمان نیافرینید!