|

ژئوپلیتیک داده‌کاوی و تکنولوژی و تأثیر آن بر نظم جهانی

منافع ملی و فرش قرمز داده

در مقطعی از حیات هستی حضور داریم که تعاریف ما از پدیده‌های پیرامونی تغییر کرده و این تغییرات باعث ارائه گفتمان‎‌های جدید شده است. گفتمان‌هایی که مستقیم و غیرمستقیم بر ابعاد مختلف زندگی ما تأثیر می‌‎گذارد‌ که شامل حوزه‌های اجتماعی، سیاسی، اقتصادی، فرهنگی، امنیتی و نظامی می‌‎شود. جریان قدرتمند تغییراتی که هیچ سد و مانعی توان رویارویی با آن را در بلندمدت ندارد و خواه‌ناخواه در طی دوران یا با آن همسو شده یا در غیر این صورت این جریانات نیرومند که هرچند سده یک بار رخ می‌‎دهد، شما و موانع ایجاد‌شده به دور شما را زیر بار دال‌های گفتمانی خود خرد می‌کند. در تاریخ بشری شاهد نمونه‌‎هایی از این‌گونه دگرگونی‌‎های عظیم بوده‌‎ایم که خود پایان‌بخش و سرآغاز عصری شگرف بوده‌اند.

منافع ملی و فرش قرمز داده

علیرضا حسینی

 

در مقطعی از حیات هستی حضور داریم که تعاریف ما از پدیده‌های پیرامونی تغییر کرده و این تغییرات باعث ارائه گفتمان‎‌های جدید شده است. گفتمان‌هایی که مستقیم و غیرمستقیم بر ابعاد مختلف زندگی ما تأثیر می‌‎گذارد‌ که شامل حوزه‌های اجتماعی، سیاسی، اقتصادی، فرهنگی، امنیتی و نظامی می‌‎شود. جریان قدرتمند تغییراتی که هیچ سد و مانعی توان رویارویی با آن را در بلندمدت ندارد و خواه‌ناخواه در طی دوران یا با آن همسو شده یا در غیر این صورت این جریانات نیرومند که هرچند سده یک بار رخ می‌‎دهد، شما و موانع ایجاد‌شده به دور شما را زیر بار دال‌های گفتمانی خود خرد می‌کند. در تاریخ بشری شاهد نمونه‌‎هایی از این‌گونه دگرگونی‌‎های عظیم بوده‌‎ایم که خود پایان‌بخش و سرآغاز عصری شگرف بوده‌اند.

یکی از مهم‌ترین تحولات جهان معاصر، انقلاب ارتباطات و داده است. این تحول موجب شده است که دیگر زندگی با ساختار‎های زیستی قبل از ظهور آن غیرممکن یا به صورت فزاینده‎ای سخت باشد. این امر تمام حوزه‌های فردی و اجتماعی را در خود درگیر کرده است؛ از صنایع مولد گرفته تا سیستم آموزشی، بخش اقتصادی داخل یک جامعه تا بین کشورها، سیستم بهداشت عمومی و بین‌المللی، حوزه امنیت و میلیتاریسم و در سیاست و... را شامل می‌شود. مسئله مهم در این انقلاب داده، وجود داده‎‌هایی است که ارزش استراتژیک دارند که به مقوله حاکمیت داده و حاکمیت داده‌محور ختم می‌شود. از دوهزارو 500 سال پیش که ما شاهد اختراع کاغذ هستیم و می‌توان آن را موج اول در فناوری دانست، موجب تأثیرات کلان بر ابعاد مختلف زندگی انسانی شده است که شیفتی از شفاهی به نوشتاری بود؛ یعنی پایان مرجعیت حافظه بشری است، زیرا قبل از آن حافظه بشری حرف اول و آخر را می‌زد اما بعد از اختراع خط ما دچار دگردیسی شدیم و دنیا تبدیل به دنیای مدرن شد، از نقل‌قول‌گویی و شفاهی عبور کرده و تبدیل به کاغذ و دست‌نوشته شد (به قول آقای دکتر جواد طباطبایی: پیدایش خط موجب پیدایش سخن و سیاست و در نتیجه پیدایش اندیشه سیاسی شد). دومین موج، اختراع ماشین چاپ است؛ یعنی همان انقلاب گوتنبرگ که شیفتی از نوشتار به سمت چاپ بود؛ پایانی بر سلطه و انحصار کلیسا و آغاز عصر روشنگری. عصری که حاکمیت از سایه پاپ خارج شد که از سینه‌به‌سینه‌گویی با اختراع کاغذ تبدیل به دست‌نوشته شد و آن نیز دست همه نبود و در انحصار کلیسا و اشراف قرار داشت، اما با انقلاب چاپ، ‌شیفت دیگری رخ می‌دهد و آن‌هم این است که آن متن یا متون مورد نقد و بررسی نبود، چون تنها در ذهن و اندیشه بود، ولی الان آمده روی کاغذ و این فرصت به ما داده شده بود که آن متون را مورد نقد و ارزیابی قرار دهیم. با پیدایش چاپ، دامنه نقد و بررسی گسترش یافت و آن را عمیق‌تر و تعمیم‌یافته‌تر کرد و آن‌گونه نبود که علم و متون در انحصار گروه خاص باشد. بااین‌حال، ‌در دوران مدرن نیز اگر متنی هم هست، باز یک عده خاص‌ آن را دارند و به نشر و گسترش آن می‌پردازند.

موج سوم در فناوری، انقلاب ارتباطات یا همان دنیای مک لوهان است که ما با دنیای درهم‌تنیدگی فضای زمان و مکان روبه‌رو هستیم. مرز‌های جغرافیایی گر‌چه خاصیت فیزیکی خود را از دست داده‌اند، اما باز ما شاهد وجود تنش‌ها بین واحد‌های جغرافیایی (کشورها) بر سر مسائلی همچون تأمین منافع یا جا‌یابی در ساختار قدرت بین‌المللی یا تخاصمات سیاسی، اقتصادی، اجتماعی، نظامی و... هستیم. در این دنیای جدید، تکنولوژی نه‌تنها مرزهای جغرافیایی را کم‌رنگ کرده، بلکه باعث شده است تا فرهنگ‌ها و ایده‌ها به‌سرعت در سراسر جهان منتشر شوند. این امر منجر به افزایش درک متقابل و همکاری بین‌المللی شده است، اما همچنین می‌تواند منجر به تضادها و چالش‌های جدیدی شود. برای مثال، فضای مجازی می‌تواند به‌عنوان یک میدان نبرد جدید برای جنگ‌های سایبری و تبلیغات سیاسی استفاده شود. در نهایت، این موج سوم فناوری نیازمند ‌نوع جدیدی از دیپلماسی و قوانین بین‌المللی است تا بتواند به‌طوری مؤثر‌ با چالش‌های پیش‌رو مقابله کند و فرصت‌هایی را که ارائه می‌دهد، به حداکثر برساند.

در عصر حال حاضر، ما شهروندان به‌صورت خواسته و ناخواسته حتی در هنگام خواب نیز در حال تولید داده هستیم؛ اطلاعاتی که بیانگر سبک زندگی، شخصیت،‌ علایق و ریزترین نکات از ماست. در نگاه اول شاید اطلاعاتی ناکارآمد و سوخته باشند، اما باید در نظر گرفت که با تجمیع اطلاعات از یک‌یک شهروندان یک جامعه یا کشور ‌یا یک منطقه، داده‌های ما به منابعی ارزشمند و استراتژیک تبدیل می‌شود که تأثیر بسزایی در حوزه‌های موضوعی متفاوت مانند تولیدات صنعتی جهانی بهداشت عمومی و فردی و سیاست‌گذاری‌‎های کلان بین‎ المللی و خرد داخلی و... دارد. این کالای ارزشمند که دیتا و تکنولوژی نام دارد، توانایی تولید ارزش‌افزوده‌‎ای به‌شدت گرانبها برای صاحبان آن ایجاد می‌کند و می‌‎توان آن را کالایی استراتژیک دانست؛ چراکه باعث تأثیر در سیاست و به‌شدت تنش‌‎زا در جهان صنعتی است. مثال بارز این دگر‌دیسی، مفهوم قدرت است. قدرت دیگر مانند عصر جنگ سرد صرفا بر میلیتاریسم تکیه ندارد، ما دیگر در دهه 70 میلادی حضور نداریم که اهرم‎‌های فشار بر دیگر دولت‌ها منابع انرژی فسیلی ما باشد.

داده‌ها نقش حیاتی در زندگی ما بازی می‌کنند؛ تا جایی که عامدانه یا غیرعامدانه باعث ذائقه‌سازی در ما می‌شوند. کنترل‌کنندگان و کسانی که از دیتا به صورت ابزاری استفاده می‌کنند، قادر هستند با مهندسی اجتماعی در نتایج انتخابات اثر بگذارند؛ به این صورت که اطلاعات شما را به صورت هدفمند بررسی و تحلیل کرده تا بتوانند دقیق‌ترین پیش‌بینی‌ها را از شما داشته باشند و‌‌ در طی زندگی روزمره به شما پیشنهادها و خط فکری متناسب با علایق‌تان را ارائه دهند تا اعمال رفتار و اهداف شما را با منافع اشخاص و نهاد‎هایی که کنترل مؤثر بر دیتا و اطلاعات را دارند، همسو کنند؛ به میزانی که ما را دچار خطای شناختی کنند و‌ ما وقایع و کنش‌‎هایی که غیرواقعی و غیرمهم هستند، مهم، پر‌اهمیت و تأثیرگذار بر زندگی خود درک کنیم، گویی سازه‌های ذهنی مطلوب خود را به‌جای سازه‌های ذهنی مطلوب ما بقبولانند.

حتی می‌توان از داده‌ها برای مقابله با اعتراض‌ها و شورش‎‌های حال و آینده استفاده کرد، عناصر نامطلوب برای جامعه و شهروندان را از طریق بررسی داده‌‌های اجتماعی کشف و در جهت رفع آن و افزایش رفاه عمومی به کار برد.

نمونه مشهود استفاده حکومت‌ها از دیتا در تقابل با اعتراضات را می‌توان در همکاری حکام عربستانی با کمپانی توییتر مشاهده کرد که حاکمان عربستان با بررسی اطلاعاتی که توییتر در اختیار آنها گذاشته بود، به سرکوب مخالفان خود می‌‎پردازند. کنترل دیتا در سطح جهانی به ژئوپلیتیک دیتا برمی‌گردد. در عرصه سیاست با ظهور و بروز این انقلاب ما شاهد دوگانه‌ای مشهود هستیم؛ یکی حاکمیت داده‌محور و دوم حاکمیت بر داده! حاکمیت داده‌محور را می‌توان سیاست‌گذاری و تصمیم‌سازی مبتنی بر داده چه در حوزه داخلی و چه بین‌الملل دانست.  اما حاکمیت بر داده را می‌توان به توانایی کنترل و مدیریت داده با ابزار تکنولوژی دانست که در صورت لزوم از آن می‌توان به‌عنوان اهرم فشار استفاده کرد که میزان قدرت شما به دامنه و برد قدرت تأثیرگذاری شما برمی‌گردد تا جایی که در دنیای جدید در زمینه حاکمیت بر داده‌ها گاه قدرت تأثیرگذاری و مدیریت و کنترل داده‌ها و تکنولوژی یک شرکت بین‌المللی یا فراملیتی از قدرت یک کشور که ساختار سیاسی و نظامی منسجم دارد، بیشتر است و از قدرت چانه‌زنی بالایی برخوردار است. دیگر مسائل نظامی محدود به قدرت سخت و تسلیحات نظامی نیست. گلوله‌ها دیگر سینه سربازان را هدف نمی‌گیرند، برد توپ‎‌های توپخانه‌ها نشانه قدرت واقعی یک کشور نیست، این‌بار گلوله‌هایی از جنس صفر و یک هستند که به زیرساخت‌های حیاتی و امنیتی یک کشور حمله می‌کنند، برای استخراج داده‌های حساس و کلیدی کشور. وقتی دیتای آمایش اطلاعات پزشکی افراد کشور متخاصم را کشف کنید، می‌توانید استفاده‌های گوناگونی از آن داشته باشید؛ مانند بررسی ویژگی‌‎های زیستی جمعیتی یک منطقه خاص برای ساخت سلاح‌‎های بیولوژیکی که برای مثال مردم کشور ایکس به چه مواردی در زمینه بهداشتی قوی یا ضعیف عمل می‌کنند و جامعه هدف در مقابل چه بیماری‌‌هایی مقاوم است؟ این اطلاعات در ساخت سلاح‌‎های بیولوژیکی با بالاترین دقت به کار می‌رود تا هم مؤثر باشد و هم نتوان به راحتی پادتن آن را تهیه کرد.

انحصار در تکنولوژی و پیشگام بودن در این عرصه و توانمندی در تولید قطعات استراتژیک و حساس مورد‌نیاز در صنایع راهبردی یکی از جنبه‌های قدرت در دنیای امروزی است و وقتی انحصار تکنولوژی در دست کشوری خاص باشد، آن کشور توانایی استفاده ابزاری قهری از تکنولوژی را دارد. همان‌طورکه هر زمان گفتمانی شکل می‌گیرد یک پادگفتمان آن نیز خواسته یا ناخواسته شکل می‌گیرد، در زمینه تکنولوژی و فناوری و زمانی که به حوزه امنیتی نیز ورود می‌شود، ما شاهد همین اتفاق هستیم. هنگامی که بحث دیتا و جمع‌آوری اطلاعات به میان می‌آید، ماهواره‌ها نقش حیاتی و مهمی را در چرخه این سیستم بازی می‌کنند. زمانی که در یک طرف کشور‌ها اقدام به بارگذاری ماهواره‌هایی با کاربرد جمع‌آوری اطلاعات امنیتی و نظامی در مدار زمین می‌کنند، کشور‎های متقابل دست به تولید و انباشت سلاح‌‎های ضد‌ماهواره‌ای می‌‎زنند و این سطح رقابت بین دولت‌ها را گسترده‌‌‌تر کرده است.

انقلاب در جنگ‌افزار‌ها و میلیتاریسم بخشی اجتناب‌ناپذیر از این روند است، از این‌رو می‌‎توان ماهواره‌هایی نظامی و نظارتی تخصیص داد که از آنها به‌عنوان سلاح‌های ضدماهواره‌‎ای ASAT یاد می‌شود. باید پیشینه تسلیحات ضد ماهواره‌ها را در عصر جنگ سرد پیگیری کرد. وقتی شوروی اولین ماهواره در جهان به نام اسپوتنیک‌1 را به فضا پرتاب کرد، ایالات متحده برای اینکه از رقابت جا نماند و شوروی شبکه‎‌‌ای مداری از ماهواره‌های مجهز به سلاح‌‎های هسته‌ای ایجاد نکند، کمتر از دو سال بعد دست به تولید موشک بالستیک ضدماهواره خود با نام

 bold orion زد. شوروی هم در پاسخ به این اقدام دست به ساخت ماهواره‌های انتحاری زد که با قرار‌گرفتن در کنار ماهواره هدف منفجر می‌شد. این سلاح‌ها به دو دسته تقسیم می‌شود که نخست آنهایی که با استفاده از نیروی فیزیکی مانند ضربه‌زدن یا تخریب آن عمل می‌کنند. دوم اینکه به دلیل پیشرفت این نوع سلاح‌ها هم‌قدم با تکنولوژی از روش‌‎های غیرجنبشی و فیزیکی استفاده می‌شود؛ مانند ایجاد نویز و اختلال در عملکرد ماهواره کشور متخاصم از طریق پروکسی‎‌های سایبری یا با استفاده از لیزر و کورکردن مسیر حرکت ماهواره هدف.

با پیشرفت تکنولوژی و فناوری دیگر نیاز نیست مانند قرون گذشته برای مطالعه رفتاری انسان دست به آزمایش‌های تجربی و روانشناختی بزنیم. در این عصر فقط با پایش و تجزیه و تحلیل داده‌های برآمده از شبکه‌های اجتماعی و تکنولوژی‎‌های به‌ظاهر ساده و پوشیدنی می‌توان به داده‌های رفتاری و روانشناختی جمعی و فردی افراد به دست پیدا کرد که به دولتمردان و حکام در خلق سیاست‌ها و ایجاد شکل‌گیری بهتر اهداف ملی و در سیاست‌گذاری داخلی و خارجی کمک می‌‎کند و می‌‎توان با توجه به دیتا‌ها و ابزار‌ها، چارچوب‎‌های اولویت سیاست‌گذاری‌مان به یک تصمیم عاقلانه با پیشبرد حداکثری منافع مبتنی بر تکنولوژی‎‌های جدید، دست یافت.

برای مثال حسگرهای پوشیدنی‌ای (Wearable Sensors) وجود دارد که کمپانی‌های تولیدکننده آن از داده‌های فردی مصرف‌کنندگان که حاصل از استفاده شهروندان از این تکنولوژی‌ها و گجت‌هاست باخبر بوده و به تناسب آن داده‌های آماری را به دولت‌ها و کسب‌وکار‌ها می‌فروشند و به نوعی خود آن را مدیریت می‌کنند. این تحول، موضوع بهداشت و سلامت را به‌صورت جدی‌تری تحت تأثیر قرار خواهد داد و به کمک داده‌کاوی و تحلیل دقیق داده‌ها می‌توانید به اطلاعات تعداد زیادی از بیماران در سنین مختلف و گروه‌های متنوع برسید و برای مقابله با بیماری‌ها و پیشگیری از ابتلا به آنها، راهکارهای مناسب و کاربردی ارائه دهید.

افراد مختلف با سنین متفاوت سراغ یادگیری مهارت‌های متنوع می‌روند. این آموزش‌ها شامل حضور در مدارس، دانشگاه‌ها و مراکز علمی یا ثبت‌نام در آموزشگاه‌های خصوصی، آموزش آنلاین و… می‌شود. با توجه به حجم زیاد اطلاعات در این حوزه، با ارزیابی و تحلیل دقیق می‌توان مسیر و محتوای آموزشی بهتری ایجاد کرد.

همه ما این روز‌ها حکم ژنراتور تولید داده متحرک را داریم. داده‌های موجود اغلب غیرساختارمند هستند؛ یعنی در یک پایگاه داده، ساماندهی نشده‌اند اما حجم انبوهی از سیگنال‌ها در داده‌های نویزی (داده‌هایی که هنگام ثبت یا تغییر آنها خطایی رخ داده) وجود دارد که صرفا در انتظار رها‌شدن است.

یکی از مهم‌ترین جنبه‌های بیگ‌دیتا تأثیر آن بر نحوه تصمیم‌گیری و تعیین فرد تصمیم‌گیرنده است. وقتی داده‌ها کمیاب باشد، یا به شکل دیجیتال وجود نداشته باشد، باید تصمیم‌گیری را به افراد رده‌بالای سازمان سپرد؛ چرا‌که این افراد بر اساس تجربه‌ای به تصمیم‌گیری می‌پردازند که طی سال‌ها کسب کرده‌اند و تصمیم‌ها را بر اساس الگوها و روابطی اتخاذ می‌کنند که پیش‌تر مشاهده کرده‌اند. «کشف و شهود ناگهانی» برچسبی است که به این سبک استنباط و تصمیم‌گیری زده می‌شود. افراد نظرات خود را راجع‌به آینده بیان می‌کنند؛ اینکه چه اتفاقی قرار است بیفتد، چه عملکردی خواهد داشت و... و سپس مطابق با همان نظرات برنامه‌ریزی می‌کنند.

سر آخر باید در نظر داشت که تا زمانی که دولتمردان درک درستی از ارزشمند‌بودن دیتا نداشته باشند و در جامعه به‌روزرسانی‌شده جهانی به‌صورت سنتی حکمرانی کنند، منافع ملی و حاکمیتی جغرافیایی ما تأمین نخواهد شد.