ردشدن از مسیر سرطان بدون امید ممکن نیست
نیلگون نظامآبادی، دیگر کودک حاضر در نمایشگاه گفت: «کلا خانواده ما هیچوقت با هنر غریب نبود، همین موضوع باعث شد بیشتر به سمت هنر تمایل پیدا کنم و به نوعی هنر را دنبال کنم. هنر، وسیلهای برای انتقال حرفها و احساسات ما آدمهاست.
نیلگون نظامآبادی، دیگر کودک حاضر در نمایشگاه گفت: «کلا خانواده ما هیچوقت با هنر غریب نبود، همین موضوع باعث شد بیشتر به سمت هنر تمایل پیدا کنم و به نوعی هنر را دنبال کنم. هنر، وسیلهای برای انتقال حرفها و احساسات ما آدمهاست. نقاشی میآید با بهکارگیری رنگها، این کار را به شکل خیلی زیبایی نمایش میدهد. امیدوارم روزی به آن مهارت برسم که بتوانم فکرها و نظراتم را با استفاده از نقاشی و رنگها بهجای واژهها به مردم منتقل کنم».
او هم با اشاره به روحیات تارا بهبهانی گفت: «فکر میکنم برای همه کسانی که بهجز من پیش خانم بهبهانی میآیند هم همینطور باشد؛ او علاوه بر اینکه برای ما معلم بوده، همیشه مثل یک دوست هم بود، به همین دلیل قبل از اینکه از او نقاشی را یاد بگیریم، درس زندگی یاد میگیریم که چطور رفتار کنیم، چه موقعی لازم است جدی باشیم و چه زمانی نه و آداب معاشرت چگونه است». این کودک نقاش درباره بیماری سرطان و کودکان مبتلا به این بیماری هم گفت: «سرطان به خودی خود واژه ترسناکی است. از وقتی با کلاسهای تارا جان و نمایشگاهش آشنا شدم، یک ذره درکم نسبت به این موضوع بالاتر رفته است. چیزی که دریافت کردم، این است که ردشدن از مسیر سرطان بدون امید ممکن نیست. هنر، عرصههای مختلفی دارد ولی چه ما اثری را خلق کنیم و چه بیننده و شنونده آن اثر باشیم، آرامشی در وجودمان شکل میگیرد و انگار آن را در دلمان احساس میکنیم. به نظرم آرامش و امید، ارتباط مستقیمی دارند و با همدیگر مرتبط هستند. به نظرم اینگونه به افرادی کمک میکند که به این بیماری مبتلا هستند».