|

یک تشکل میان‌رشته‌ای

پس از پایان جنگ و از اواخر دهه 60 بود که آرام آرام این ایده که اصحاب فرهنگ و هنر هم نیازمند تشکلی هستند تا در حد مقدورات پیگیر خواسته‌های اصحاب تحت پوشش خود باشند، در ذهن فعالان این عرصه جا باز کرد.

یک تشکل میان‌رشته‌ای

پس از پایان جنگ و از اواخر دهه 60 بود که آرام آرام این ایده که اصحاب فرهنگ و هنر هم نیازمند تشکلی هستند تا در حد مقدورات پیگیر خواسته‌های اصحاب تحت پوشش خود باشند، در ذهن فعالان این عرصه جا باز کرد.

 این اتفاق ابتدا با تشکیل «شرکت تعاونی مطبوعات» برای صاحبان نشریات و سپس با راه‌اندازی «تعاونی طراحان گرافیک استان تهران» رنگ واقعیت به خود گرفت. بنیان‌گذاری این دو تشکل را شاید بتوان اولین قدم‌های تجربه‌اندوزی فعالیت صنفی بین اصحاب فرهنگ و هنر در کشورمان، پس از پیروزی انقلاب دانست؛ چراکه پیش از انقلاب، هم تشکلی به نام «سندیکای روزنامه‌نگاران ایران» وجود داشت و هم «سندیکای طراحان گرافیک تهران» که البته هر دو آنها با پیروزی انقلاب، فعالیت‌شان متوقف شد. اگر تلاش برای راه‌اندازی سندیکای گرافیست‌های تهران هم متأخر بود و هم کوتاه، اما تلاش‌ها برای راه‌اندازی تشکیلاتی برای مطبوعات تقریبا قدمتی صدساله دارد. اولین تلاش‌ها به سال 1300 و نهادی به نام «انجمن مطبوعات ایران» بازمی‌گردد و بعد از آن هم با یک فاصله 25ساله، نامی از تشکیلاتی دیگر با عنوان «انجمن روزنامه‌نگاران ایران» را می‌بینیم؛ اما این دو تشکیلات، چه بودند و چه کردند و چه شدند، چندان معلوم نیست تا اینکه در سال 1341، «سندیکای نویسندگان و خبرنگاران ایران» توسط فعالان این حرفه راه‌اندازی شد. در مورد ضرورت ایجاد این تشکیلات، «مسعود برزین» اولین دبیر این سندیکا، در توضیحی که سوم آبان ۱۳۴۱ در روزنامه «نهیب آزادی» با عنوان «و بدین‌گونه سندیکای نویسندگان به ‌وجود آمد» می‌نویسد: «خدا شاهد است که این سندیکا باید تشکیل شود، باید آینده نویسندگان و قلم‌زن‌های واقعی مطبوعات روشن شود، باید اینها هم به زندگی خود امیدوار باشند، نه آنکه اگر امروز فلان کس از قیافه فلان خبرنگار خوشش نیامد، او را در فلاخن اخراج گذارد و به کوه قاف پرتاب نماید».

همان‌طور که پیش‌تر گفته شد، فعالیت این دو سندیکا، یعنی سندیکای نویسندگان و خبرنگاران ایران و سندیکای گرافیست‌های تهران، با پیروزی انقلاب متوقف شد و این توقف تا پس از پایان جنگ هم ادامه پیدا کرد تا آنکه ابتدا شرکت تعاونی مطبوعات و سپس تعاونی طراحان گرافیک استان تهران، به عنوان اولین گام‌ها در راه تجربه‌ای صنفی در قالب فعالیتی تعاونی برداشته شد و در مسیر این تجربه‌اندوزی تا اولین سال دولت اصلاحات پیش آمدند تا اینکه «انجمن صنفی طراحان گرافیک ایران» و «انجمن صنفی روزنامه‌نگاران ایران» هر دو در مهر سال 1376، یعنی فقط دو ماه پس از شروع به کار دولت جدید، در وزارت کار و امور اجتماعی ایران ثبت و رسما اعلام موجودیت کردند. پیوستگی این دو حرفه تا پیش از آغاز و فراگیرشدن دنیای دیجیتال چنان بود که می‌توان دید تا اواخر دهه 70، شناخته‌شده‌ترین و باسابقه‌ترین طراحان گرافیک کشور، بیشترین فرصت فعالیت خود را در عرصه مطبوعات می‌یافتند و مطبوعات، بستری بود که بزرگان گرافیک، بیشترین کوشش را برای عرضه توانایی خود در آن می‌جستند و از آنجا بود که گام خود را به دیگر عرصه‌ها می‌کشاندند و از این‌رو شاید بتوان مطبوعات و فراتر از آن، نشر را تابلوی تمام‌نمای توانایی گرافیک ایرانی تا پیش از فراگیری عصر دیجیتال دانست. اما جالب اینکه با وجود پیوند وثیق و چندلایه این دو صنف که بهتر است از آن با عنوان صنوف نشر و گرافیک نام برد، در جایی گویی دچار «لقی» بود. گستره نشر، چه مطبوعات و چه کتاب، بر یک عامل اصلی تکیه دارد و آن عامل چیزی نیست جز «فونت» یا همان «قلم». برای انتشار یک مطلب، مقاله یا کتاب، این سخن که «در ابتدا کلمه‌ بود و کلمه‌ نزد خدا بود و کلمه‌ خدا بود» (یوحنا باب ۱ آیات ۱ و ۲) و این آیه از مصحف شریف، قرآن کریم که «ن وَ الْقَلَمِ وَ مَا یَسْطُرُونَ» (سوره قلم آیه 1)، کاملا روشنگر اهمیت موضوع است و مگر کلمه و قلم بدون فونت معنایی دارد؟

در بالا به نکته‌ای اشاره کردم و از جالب‌بودن آن گفتم، ولی آن نکته چیست و چه چیز آن جالب است؟ نکته آن است که طراحی فونت و قلم در حوزه فعالیت‌های حرفه‌ای طراحان گرافیک است و اتفاقا سخت‌ترین و پر شاخ و برگ‌ترین و وقت‌گیرترین کار یک گرافیست، طراحی فونت است و دلیل آن هم روشن است. ابتدا باید توجه داشت که فونت، آن‌هم فونت فارسی، 32 حرف یا کاراکتر دارد، ولی این اول ماجراست. این 32 حرف، کوچک و بزرگ دارند و تازه، حروفی مثل «غ»، چهار کاراکتر دارند و سوای آن، ابتدا و وسط و آخر هم دارند، نقطه هم که دارند و بیچارگی آنکه بعضی از حروف یک و بعضی دو و بعضی سه نقطه دارند، علائم هم هست و... . می‌بینید که داستان خیلی طولانی است و همین سبب شده بود که تا پیش از انقلاب و حتی تا پیش از عصر دیجیتال، با وجود پیوند وسیع بین طراحان گرافیک و صاحبان نشر، فونت‌های محبوب ناشران، چه در مطبوعات و چه کتاب، طراحی‌شده توسط گرافیست‌های ایرانی نبود و قلم‌های محبوبی مثل لوتوس و بدر و کامپوست و لاینوترون، همگی از آن سوی آب آمده بودند، حالا بماند قلم‌های قدیمی‌تر و معروف به قلم آی‌بی‌ام یا قبل‌تر از آن، قلم‌های حروف سربی. این داستان ادامه داشت تا ورود کامپیوتر به عرصه نشر و گرافیک و فرصتی که این جعبه جادو برای فعالان این دو صنف فراهم کرد و به مرور شاهد فعالیت نسلی از طراحان گرافیک شدیم که در عرصه طراحی فونت از مرحله تجربه‌اندوزی گذشته و به سخنی، «کاربلد» شده‌اند. اما حقیقت ماجرا این است که طراحی فونت یک رخداد «میان‌رشته‌ای» است. یعنی به دلیل همان گستردگی کاراکترها و از آنجا که آن‌قدر نکته و موضوع در آن پنهان است که به نتیجه رساندن آن را نمی‌توان فقط در حوزه طراحی یا فقط در حوزه نشر جست‌وجو کرد و به دلیل همین ظرافت‌ها، غیر از اینکه راه‌حل‌ها را باید در پیوندی دورشته‌ای یافت، چاره دیگری وجود ندارد.

حالا قرار است یک نهاد صنفی تشکیل شود، نهادی صنفی با موضوعیت قلم و فونت‌ و از آنجا که فونت موضوعی میان‌رشته‌ای است، قطعا صنف آن هم میان‌رشته‌ای خواهد بود و چاره‌ای هم جز این نیست و حال که قرار است تا جمعه اول تیر‌ماه سال جاری، اولین نشست هم‌اندیشی برای تأسیس این نهاد صنفی کلید بخورد، قطعا لازم است که همه مؤثرین عرصه فونت، چه طراحان و چه صاحبان جراید و ناشران برای راه‌اندازی این تشکل با هم همت کنند تا گام اول محکم برداشته شود. آمین.