در نشست تحلیل رفتار متفاوت جامعه در انتخابات پیشرو مطرح شد
غافلگیری جامعه دوم
هنوز آمار دقیقی از مشارکت مردم در انتخابات پیشرو مشخص نیست. نتایج نظرسنجیها که توسط مؤسسات افکارسنجی معتبر منتشر شده، تفاوتهای درخور توجهی با یکدیگر دارد و میزان مشارکت ارقامی بین 44 تا 55 درصد عنوان میشود.
نورا حسینی: هنوز آمار دقیقی از مشارکت مردم در انتخابات پیشرو مشخص نیست. نتایج نظرسنجیها که توسط مؤسسات افکارسنجی معتبر منتشر شده، تفاوتهای درخور توجهی با یکدیگر دارد و میزان مشارکت ارقامی بین 44 تا 55 درصد عنوان میشود.
در نشستی که توسط انجمن اندیشه و قلم با حضور محمدرضا جوادییگانه جامعهشناس و استاد دانشگاه، محمدمهدی مجاهدی استاد دانشگاه و فواد صادقی فعال حوزه رسانه و سیاست با موضوع «تحلیل رفتار متفاوت جامعه در انتخابات پیشرو، هنر غافلگیری یا ناهنجاری اجتماعی» برگزار شد، به موضوع رفتار متفاوت جامعه در انتخابات پیشرو پرداخته شد. اینکه مردم در نظرسنجیها شرکت نکرده و رفتار آنها در مواجهه با نظرسنجیها، باعث سردرگمی درخصوص میزان مشارکت شده است. فواد صادقی، فعال حوزه سیاسی و رسانه، در این نشست با بیان اینکه انتخابات ریاستجمهوری همیشه پرشورترین انتخابات کشور بوده و مشارکتهای چشمگیری را در ادوار مختلف انتخابات ریاستجمهوری شاهد بودهایم، میگوید: در این دوره اما در سطح جامعه نوعی رخوت و بیرغبتی را شاهدیم. او ادامه میدهد: قهرکردن جامعه با انتخابات، در مشارکت 40درصدی در انتخابات مجلس خود را نشان داد و در این دوره نیز فشارهای اجتماعی و رأیدادن برای بخشی از مردم به یک ناهنجاری اجتماعی تبدیل شده است؛ بهطوری که برخی از مردم که قصد مشارکت دارند، این حضور را ابراز نمیکنند. میزان مشارکت حتی برای نامزدها مبهم است و ستادهای انتخاباتی در یک سردرگمی به سر میبرند. محمدرضا جوادییگانه نیز در این جلسه با اشاره به اینکه هم رأیدادن و هم رأیندادن حق مردم است و یک کنش سیاسی محسوب میشود که دارای معناست، میگوید: ما در انتخابات 1403 با پدیده جدیدی روبهرو هستیم که پیرو آن، اطلاعات روشنی از انتخابات پیشرو وجود ندارد. مردم حاضر نیستند جواب پرسشگران نظرسنجیها را بدهند. نه پرسشگرانی را که از طریق تلفن نظرسنجی میکنند، نه کسانی که در معابر از شهروندان پرسش میکنند و امنیت پاسخدهندگان بالاست. اما بر اساس همین نظرسنجیهای موجود -که قابل تحلیل هم هست- هنوز مشارکت مردم در انتخابات ریاستجمهوری به 50 درصد نرسیده و رقمی حدود پنج تا شش درصد از رأیدهندگان قطعی هم کم شده است و افراد مردد هم از 15 درصد به 27 درصد رسیدهاند. اینکه مرددها به کدام سمت گرایش دارند، مشخص نیست. کسانی که رأی قطعی میدهند، رأیدادن را رأی به جمهوری اسلامی میدانند و آنها که رأی نمیدهند نیز همین دلیل را دارند. چهار گروه در انتخابات در حال فعالیت هستند؛ نواصولگرایان، اصولگرایان سنتی، اصلاحطلبان تندرو یا تحولخواهان و اصلاحطلبهای معتدل که همه در داخل نظام تعریف میشوند و حتی اصلاحطلبان تحولخواه نیز در این انتخابات فعال شدهاند. در آن سو براندازها را داریم که تکلیفشان روشن است. در این میان، گروهی که من «جامعه دوم» توصیفشان میکنم (جامعه ایران دوجامعهای شده است) در این فضا هنوز تصمیم قطعی نگرفتهاند. جامعه دوم بعد از حوادث 1401 که از نگاه من مهمترین اتفاق بعد از انقلاب است، متوجه شده راه خیابان جواب نمیدهد. این تفاوت آنها با براندازان است که معتقدند به هر قیمتی باید از طریق خیابان بهبود امور را پیگیری کرد، درحالیکه خارج از کشور هستند. اما در داخل ایران مردم به این نتیجه رسیدند که خیابان جواب نمیدهد. تردیدها و گفتوگوها در این بخش از جامعه شکل گرفته، ولی اینکه این تردیدها به رأی منجر میشود، مشخص نیست؛ چون برای این جامعه دوم مشخص است که رئیسجمهور نمیتواند تغییری بزرگ ایجاد کند. آنها در تردید هستند که آیا رأیدادن برای تغییر جواب میدهد یا نه.
به گفته جوادییگانه، دیگر ترسیم آینده روشن و ترس از یک آینده بسیار تاریک نیز وجود ندارد. امیدی به بهبود سریع وضعیت در نگاه این افراد نیست، اما چشمانداز آینده تاریک نیز باعث میشود در رأیدادن تردید کنند و به دلیل فشار اجتماعی، رأیدادن خود را مخفی نگه دارند. بنابراین ممکن است رأی غافلگیری و شگفتی شکل بگیرد.
این جامعهشناس با اشاره به دورههای گذشته انتخابات ریاستجمهوری گفت: تکلیف در دورههای گذشته مشخص بود. یک دوره میگفتند برجام امضا شود مشکلات حل میشود یا در دورهای میگفتند اگر این جریان حاکم شود خیابانها دیوارکشی میشود و با برجستهکردن ترس از آن جریان سیاسی، رأی میگرفتند، اما در این دوره از انتخابات راهحل مشخص نیست. حوادث سال 1401 ترکی میان مردم و حاکمیت ایجاد کرده که باعث سردرگمی، استیصال و درماندگی آن افرادی شود که میدانند راه اعتراض خیابانی جواب نمیدهد، اما به دنبال راهکاری برای بهبود نسبی وضعیت هستند. او معتقد است تصمیم برای حضور در انتخابات 1403 تبدیل به جریان اجتماعی نمیشود. برای همین سلبریتیها، هوادارانشان را ترغیب به حضور در انتخابات نمیکنند یا مردمی که به نتیجه رسیدهاند که رأی بدهند، دیگران را ترغیب نمیکنند و شور سیاسی و اجتماعی ایجاد نمیشود و این دوره رأیدادن یک عمل فردی است و جامعه غایب اصلی انتخابات است که اثراتش در آینده مشخص میشود. فواد صادقی هم در ادامه با اشاره به اینکه معمولا در انتخابات ریاستجمهوری نزدیک به 80 درصد مردم حضور داشتند که از این میان 20 درصد تکلیفی رأی میدادند و 60 درصد مردمی که به دنبال بهبود وضعیت از صندوق رأی بودند. محمدمهدی مجاهدی هم در این جلسه عدم بیمیلی مردم را به حضور در انتخابات تنوع جایگاه بخشهای انتخابی قدرت دانست و اینکه انتخابات معنای اولیه خود را از دست داده است. نامزدهای انتخاباتی قدرت سابق را ندارند و رزومه آنها تفاوت معناداری با این جایگاه دارد.
او ردصلاحیتها بدون توضیح درباره دلیل این ردصلاحیت را یکی دیگر از دلایل بیرغبتی مردم برای حضور در انتخابات میداند و معتقد است نهادهای نظارتی و انتصابی در این سالها ارتقا پیدا کردهاند و از آن سو جایگاههای انتصابی دچار تنزل شده است. او معتقد است کاستهشدن جایگاه شخص رئیسجمهور و ابهاماتی که در حوزه ردصلاحیتها وجود دارد، مردم را برای حضور در انتخابات دچار تردید میکند. در ادامه جلسه، جوادییگانه به توصیف وضعیت کشور در انتخابات 1403 پرداخت و گفت: مردم دیگر این بازی را بازی مرگ و زندگی نمیدانند که اگر یک نفر پیروز شود همه چیز رو به بهبودی میرود یا برعکس. جامعه دیگر چنین ظرفیتی ندارد. بااینحال، جامعه ایرانی، جامعهای معمایی و پیچیده است که ممکن است ناگهان رفتار متفاوتی از خود بروز دهد.
او امنیت را یکی از عناصر مهم در تصمیمگیریهای جامعه میداند و میگوید یکی از تلخترین و اساسیترین تجربههای حافظه جمعی ما ایرانیان، ناامنی است؛ از زمانی که برای یک سفر تهران تا کاشان امنیت وجود نداشت تا جنگهای داخلی و منطقهای. همین ناامنی سبب شده برخی دچار تردید شوند و بدانند بالاتر از سیاهی طیف مختلفی از سیاهیها وجود دارد و ممکن است تفاهمی بین مردم فارغ از تفاهم بین حاکمیت و مردم شکل بگیرد و به گزینهای رأی دهند که کمتر اذیت شوند. این رأیدادن با هدف انتظار از حاکمیت نیست. حمایتی نیز قرار نیست از سمت مردم شکل بگیرد. تفاهمی بین مردم با خودشان است. این استاد دانشگاه معتقد است نباید رأی مرددها را به صندوق اصلاحطلبان ریخت. بخشی از مردم دغدغه اقتصاد دارند. در نظرسنجیهای پیش از انتخابات، 41 درصد گزینه انتخابیشان احمدینژاد بود که به دنبال جایگزینی برای کسی هستند که وضعیت اقتصادی را بهتر کند.