|

به بهانه حضور و اظهارات اخیر مدیرکل اداره نظارت و ارزشیابی سازمان سینمایی

تأمل و تعامل

اینکه مدیران ارشد و میانی دولت‌های مستقر در هفته‌ها و روزهای پایانی دوران تصدی خود با حضور در رسانه‌های متعدد تصویری و مکتوب و مجازی به شرح وجوه مثبت کارنامه کاری خود روی بیاورند، پدیده تازه‌ای نیست و حافظه جمعی خوانندگان این یادداشت مطمئنا مصادیق بارز غیرسینمایی مانند افتتاح سدها، پل‌ها و بزرگراه‌ها و مواردی از این دست را که معمولا به دست رئیس یا دیگر مسئولان ارشد قوه مجریه اتفاق می‌افتد، به‌خوبی به یاد دارند.

تأمل و تعامل

مازیار معاونی

اینکه مدیران ارشد و میانی دولت‌های مستقر در هفته‌ها و روزهای پایانی دوران تصدی خود با حضور در رسانه‌های متعدد تصویری و مکتوب و مجازی به شرح وجوه مثبت کارنامه کاری خود روی بیاورند، پدیده تازه‌ای نیست و حافظه جمعی خوانندگان این یادداشت مطمئنا مصادیق بارز غیرسینمایی مانند افتتاح سدها، پل‌ها و بزرگراه‌ها و مواردی از این دست را که معمولا به دست رئیس یا دیگر مسئولان ارشد قوه مجریه اتفاق می‌افتد، به‌خوبی به یاد دارند. 

بر این ‌اساس‌‌، اینکه مدیر‌کل اداره مهم نظارت و ارزشیابی سازمان سینمایی وزارت ارشاد که موضوع صدور پروانه‌های ساخت و نمایش، توقیف آثار نمایشی و ممنوع‌التصویر بودن یا نبودن هنرمندان این آثار را در حیطه کاری اداره تحت مسئولیت خود دارد، در مقام یک مدیر میانی سعی در دفاع از عملکرد خود و سازمان و وزارتخانه متبوعش داشته باشد، موضوعی است پیش‌بینی‌پذیر که در راستای همان سیاست مثبت (یا مثبت‌تر) نشان‌دادن کارنامه خود نزد افکار عمومی و احتمالا فراهم‌کردن زمینه‌ای برای بازگشت‌ به میز تصدی در آینده می‌گنجد. اما این تمام ماجرا نیست و می‌توان از وجوه دیگری هم به حضور و اظهارات جناب روح‌الله سهرابی در برنامه تلویزیونی هفت و البته مصاحبه متعاقب ایشان  با خبرگزاری مهر نگاه کرد.

وجه نخست، اختصاص بخش درخور‌توجهی از برنامه هفت به مدیر‌کل اداره نظارت و ارزشیابی سازمان سینمایی است، اداره‌ای که بنا به حوزه اختیارات و مسئولیت‌هایش حساس‌ترین و چالشی‌ترین اداره‌کل این سازمان محسوب می‌شود و حتی در بهترین و مطلوب‌ترین شرایط اجتماعی و سیاسی کشور، تنش‌های خاص خود را دارد؛ چه برسد به اینکه بخشی از این دوران تصدی سه‌ساله با ناآرامی‌های پاییز سال 1401 مقارن باشد که دامنه آن گریبان بسیاری از سینماگران را هم گرفت و بر تنش‌های معمول حوزه کاری این اداره به میزان  درخورتوجهی افزود. 

با این اوصاف، آیا دعوت صرف از مقام مسئول این اداره‌کل و اعطای فرصت کافی به او برای دفاع از عملکردش، به‌ویژه در مقوله رفع توقیف از آثار توقیفی و بلاتکلیف و فاقد مجوز بدون دعوت از کارشناس یا کارشناسان خبره دیگری که به موضوع اشراف کامل داشته باشند، در دایره مأموریت سازمان صداوسیما به‌عنوان تنها رسانه مجاز تلویزیونی کشور که وظیفه نمایندگی افکار عمومی را بر‌عهده دارد، توجیه‌پذیر و مصداق بی‌طرفی تلویزیون است؟ آیا این امکان وجود نداشت که به‌جای رویکرد تک‌صدایی، از حضور فیزیکی یا آنلاین کارشناس دیگری که لزوما متعلق به جبهه فکری مقابل آقای سهرابی هم نباشد ولی بی‌طرفی‌ در نگاه به موضوع را حفظ کند، بهره جست تا بحثی پویاتر  شکل بگیرد؟

نکته بعدی، فهرست بلندی است که جناب سهرابی در پاسخ به درخواست معاون سابق اداره نظارت و ارزشیابی در مصاحبه اخیرشان ارائه کرده‌اند، فهرستی مشتمل بر آثار شناخته‌‌شده‌ و گمنام‌تر توقیفی که بنا به اظهارات جناب سهرابی، از آنها رفع توقیف شده و نیز آثار زیرزمینی و بدون مجوزی که به گفته ایشان با نگاه مساعد اداره نظارت موفق به دریافت مجوز شده‌اند، بدیهی است که به‌جز تعداد محدودی از آثار شناخته‌شده‌تر که عموم کارشناسان و صاحب‌نظران عرصه سینما در جریان مشکلات صدور پروانه نمایش و اکران آنها قرار داشته‌اند، اظهارنظر درباره بسیاری از دیگر آثار مورد اشاره مدیر‌کل نظارت و ارزشیابی جز برای صاحبان خود این آثار و نیز افرادی در رسته مسئولان سابق این اداره که به پرونده‌ها و مراحل اداری و موانع پیش‌روی آثار دسترسی داشته‌اند، امکان‌پذیر نیست. 

در چنین شرایطی برای آنکه مثل ادوار گذشته ادعاهای مسئولان سینمایی وقت از یک سو، و انتقادات سینماگران و مسئولان سینمایی گذشته به این ادعاها از سوی دیگر مشمول مرور زمان نشده و لابه‌لای چرخ‌های روزمرگی و هیاهوهای انتخاباتی و تغییر دولت‌ها گم نشود، بهترین گزینه ممکن این است که یک کارگروه ساده متشکل از صاحب‌نظران بی‌طرف و منصفی که در چارچوب موضوعی حرفی برای گفتن دارند، تشکیل شده و به‌مثابه قانون مطبوعات در وهله نخست از خودِ برنامه تلویزیونی «هفت» و اگر امکان‌پذیر نشد، از مجرای چندین پلتفرم و تلویزیون اینترنتی دیگری که به‌وفور در دسترس هستند، به این کارنامه سه‌ساله به‌ویژه در حوزه رفع توقیف و اعطای مجوز پرداخته شود.

 شاید که سنگ‌بنایی باشد برای پرداختن عقلایی و دور از جنجال به مقولات مهم سینمایی و مانع بازدارنده‌ای باشد برای اجتناب از ادعاها و رد ادعاهایی که تشخیص‌ درستی و نادرستی‌شان برای شنونده عام و خاص به این آسانی‌ها نیست.