|

گفتمان دولت چهاردهم از دید فعالان حوزه سیاست چیست؟

عدالت، پرهیز از نزاع یا فرصت‌محوری

نظریه «گفتمان» از‌جمله نظریات جدید و تأثیرگذار در علوم سیاسی است و جامعه‌شناسان و علمای سیاست در دهه‌های اخیر به شکلی گسترده از این نظریه در تحلیل پدیده‌ها و ساختارهای اجتماعی و سیاسی بهره برده‌اند. از این‌رو، گفته می‌شود یکی از نظریات غالب در حوزه روش‌شناسی در «عصر فرامدرن» است. با توجه به این تعریف مقدماتی، انجمن علوم سیاسی ایران نشستی با عنوان «واکاوی گفتمان دولت چهاردهم» برگزار کرد و در آن مروری هرچند زودهنگام بر این موضوع داشت که گفتمان دولت چهاردهم چیست و آیا آنچه تحت عنوان «حق» و «عدالت» مطرح می‌شود، «دال مرکزی» گفتمان دولت چهاردهم است؟

گیتا جاودانی

 

نظریه «گفتمان» از‌جمله نظریات جدید و تأثیرگذار در علوم سیاسی است و جامعه‌شناسان و علمای سیاست در دهه‌های اخیر به شکلی گسترده از این نظریه در تحلیل پدیده‌ها و ساختارهای اجتماعی و سیاسی بهره برده‌اند. از این‌رو، گفته می‌شود یکی از نظریات غالب در حوزه روش‌شناسی در «عصر فرامدرن» است. با توجه به این تعریف مقدماتی، انجمن علوم سیاسی ایران نشستی با عنوان «واکاوی گفتمان دولت چهاردهم» برگزار کرد و در آن مروری هرچند زودهنگام بر این موضوع داشت که گفتمان دولت چهاردهم چیست و آیا آنچه تحت عنوان «حق» و «عدالت» مطرح می‌شود، «دال مرکزی» گفتمان دولت چهاردهم است؟

در این نشست که با استقبال وسیعی روبه‌رو شد، محمدجواد ظریف، حسین سلیمی، بهاره آروین، ابوالفضل دلاوری، غلامرضا کیانی، حسین سلیمی، عباس عبدی و محمد فاضلی از منظری به این پرسش‌ها پاسخ گفتند. آنچه در پی می‌آید مروری کوتاه بر این نشست است.

حسین سلیمی: گفتمان سلبی یا ایجابی

وقتی صحبت از «گفتمان» دولت چهاردهم به میان می‌آید، بسیاری این ایراد را وارد می‌دانند که هنوز گفتمانی شکل نگرفته است که ما بخواهیم در مورد واکاوی آن صحبت کنیم. اما در مبانی اصلی «تحلیل گفتمان» چنین قیدی وجود ندارد. ما همه در محیط سخن، گفتمان و نظام‌های معنایی زندگی می‌کنیم. همه چیز از زبان و نشانه‌ها نشئت می‌گیرد. گفته می‌شود گفتمان را باید در سه سطح مورد بررسی قرار دهیم. سطح متن که در آن باید به بررسی واژگانی، اصطلاحات و معانی پرداخت. سطح دوم چگونگی فهم و تفسیر اندیشه در ذهن جمعی و سطح سوم بستر و شرایط اجتماعی است که گفتمان در آن شکل گرفته‌. برای اینکه نظام معنایی گفتار آقای پزشکیان و همراهان اصلی ایشان را در دوره پیش از انتخابات استخراج کنیم، تحلیل محتوایی اولیه انجام شد و «کار کارشناسی» و «پرهیز از دعوا» بخش عمده‌ای از سخنان آقای پزشکیان را تشکیل می‌داد. همین‌طور حل مسئله برجام و FATF، اجرای برنامه‌های مصوب کشور و اسناد بالادستی و در نهایت صداقت و عدالت و بودن صدایی برای کسانی که صدایشان در جامعه شنیده نمی‌شود از دیگر مضامین پرتکرار سخنان دکتر پزشکیان بوده است. اما جامعه مفاهیمی را که مطرح شد، چگونه فهمید؟ گفتمان اساسا برآمده از سخنان یک فرد نیست بلکه بخش مهمی از آن با «دگر» خود شناخته می‌شود؛ یعنی اینکه ما چه چیزی نمی‌خواهیم باشیم، چه چیزی نیستیم و در مقابل چه چیزی قرار داریم. بررسی‌ها نشان داد بیشتر سخنان آقای پزشکیان با «دگر» خود فهمیده شد. یعنی بیش از آنکه وجه ایجابی سخن ایشان در بین مخاطبان مطرح شود، وجه سلبی آن برجسته شد و مهم‌ترین کلامی که در ذهن موافقان و چه در میان مخالفان فهمیده و برجسته شد، خروج از بن‌بست بین‌المللی با استعاره «قفس» و در مرحله بعد آزادی‌ها و فضای بازتر اجتماعی بود. در سطح سوم و اینکه این سخنان در چه بستری خلق و شنیده شد، باید گفت همه می‌دانیم انتخابات در شرایطی برگزار شد که کشور ما با بحران‌های درهم‌تنیده و تودرتو مواجه است و جامعه در آستانه قطب‌بندی قرار دارد. به عبارت دیگر نیمی از جامعه غیرسیاسی (Depoliticize) شده بودند. حتی جامعه در درون افرادی که پای صندوق‌های رأی آمدند هم قطبی شده بود که این شرایط خطر فروپاشی جامعه را به دنبال دارد. بر این اساس موفقیت گفتمان آقای پزشکیان با سرنوشت ایران نه سرنوشت یک جناح یا یک دولت گره خورده است و باید به‌ سرعت چگونگی این ساختار معنایی و چگونگی کارآمدسازی و کاربرد آن را درک کرد.

بهاره آروین: پیوند گفتمان به دنیای واقعی

گفتمان را می‌توان «دال مرکزی» دانست که ما دولت‌ها را با آن به خاطر می‌آوریم. دولت‌ها اقدامات فراوانی انجام می‌دهند که ممکن است به اندازه گفتمان‌ اصلی شاخص باشد اما در ذهن مردم ثبت و ضبط نمی‌شود. به‌عنوان مثال امروزه گفته می‌شود که دولت آقای خاتمی در بسیاری از شاخص‌های اقتصادی از همه دولت‌های بعد از انقلاب موفق‌تر بوده است، اما جو عمومی در پایان دوره ریاست‌جمهوری ایشان چنین بود که چون دولت آقای خاتمی به موضوعات اقتصادی چندان نپرداخت، انتخابات به کسی واگذار شد که دال مرکزی سخنانش «عدالت اقتصادی» بود. پس فارغ از اینکه دولت‌ها چگونه عمل می‌کنند و چه دستاوردهایی دارند، مهم این است که در حافظه عمومی مردم با چه چیزی به یاد آورده می‌شوند. حال این پرسش مطرح می‌شود که این گفتمان‌ها را چه کسی می‌سازد و چگونه ساخته می‌شود؟ گفتمان‌ها فقط مفاهیم نیستند. هرچند در نهایت ذیل مجموعه‌ای از مفاهیم فهمیده و بازنمایی می‌شوند، ولی تا زمانی که یک پروسه را طی نکنند تبدیل به گفتمان نمی‌شوند. به عبارت دیگر مجموعه مفاهیم باید به یک تحول در دنیای واقعی گره بخورد. اگر این تحول وجود نداشته باشد، هر چقدر مجموعه‌ای از کلمات تکرار شود، مردم شما را با مجموعه‌ای از مفاهیم شاخص به یاد نخواهند آورد. پس اگر فکر کنیم که فقط نیروهای فکری می‌توانند برای دولت‌ها گفتمان بسازند، راه را به خطا رفته‌ایم. دولت اصلاحات به این دلیل ایجاد نشد که آقای خاتمی مکررا در گفتار خود درباره جامعه مدنی و توسعه سیاسی سخن می‌گفت، واقعیت این است که ایشان در عمل هم یک انتخابات به مجموعه انتخابات‌ها در کشور ما اضافه کرد که انتخابات شوراهای شهر و روستا (به‌عنوان یکی از مدنی‌ترین تشکل‌ها) بود. پس این تحول ایجاد شده و یک انتخابات اضافه شده است. وقتی آقای احمدی‌نژاد درباره آوردن نفت سر سفره مردم سخن می‌گفت، اگر با پرداخت یارانه‌های نقدی گره نمی‌خورد، در خاطره‌ها باقی نمی‌ماند. بنابراین با وجود انتقادهای بسیار زیاد، دولت‌های بعدی عملا نتوانستند تغییر زیادی در پرداخت یارانه نقدی ایجاد کنند چون مجموعه‌ای از ذی‌نفعان را پدید آورده بود. آنچه در حال ‌حاضر از دولت چهاردهم در اذهان شکل گرفته است، به‌عنوان مثال کار کارشناسی یا دعوا نکنیم و امثال آن است. از سوی دیگر دکتر پزشکیان تنها یک فرد نیست، مجموعه‌ای از افرادی است که به او رأی داده و مجموعه‌ای از‌ نیروی سیاسی که از او حمایت کرده‌اند که مطالباتی دارند. بنابراین در حال ‌حاضر یک مجموعه مفاهیم و مجموعه مطالبات داریم که هنوز در قالب مجموعه‌ای منسجم به هم لینک نشده‌اند و ضلع سوم شکل نگرفته است. ‌باید منتظر بمانیم ببینیم چه تحولی در دولت چهاردهم امکان‌پذیر است و چگونه مفاهیم و انتظارات در قالب یک گفتمان به هم پیوند می‌خورند، به‌طوری که مردم بعدها دولت را با این مجموعه مفاهیم و کار اساسی به خاطر بیاورند.

محمد فاضلی: خلق گفتمان ماندگار

سیاست باید ضامن امنیت، تفاهم و رونق امنیت در میان و در بیرون از مرزها باشد. تفاهم بین گروه‌های اجتماعی و سیاسی به منظور جلوگیری از نزاع سیاسی فرساینده و مداوم رونق اقتصادی در سایه امنیت و تفاهم و البته بدون امنیت و تفاهم رونق اقتصادی ایجاد نمی‌شود، این سه مقوله از همدیگر ورودی خروجی دارند و هیچ‌یک در درازمدت بدون حضور و دیگری باقی نمی‌ماند. خروجی چهارم سیاست هم باید مقوله پایداری باشد. اگر دولت چهاردهم در این زمینه موفق شود، شعله‌های امید در مشترک ایران امروز روشن خواهد شد و اگر در این مسیر ناکام بماند، ایران به سمت پایان آخرین فرصت معنادار برای اثربخش‌شدن سیاست مسالمت‌آمیز و مولد خیر جمعی پیش می‌رود. گفتمان دولت‌ها در خلأ دستاورد و موفقیت و صرفا در زبان ساخته نمی‌شود.

اگر دولت چهاردهم در این زمینه موفق شود، شعله‌های امید در مشترک ایران امروز روشن خواهد شد و اگر در این مسیر ناکام بماند، ایران به سمت پایان آخرین فرصت معنادار برای اثربخش‌شدن سیاست مسالمت‌آمیز و مولد خیر جمعی پیش می‌رود. گفتمان دولت‌ها در خلأ دستاورد و موفقیت و صرفا در زبان ساخته نمی‌شود. اگر دولت چهاردهم با برگزیدن کارآمدترین انسان‌ها و از طریق توافق‌سازی با دیگر فرادستان و تعریف پروژه‌های مشترک با جامعه، بتواند موفقیت بسازد، گفتمانش خلق و ماندگار می‌شود. گفتمان‌ها محصول توأمان زبان و کنش هستند. ماندن در سطح زبان بدون خلق موفقیت‌ها آخرین امیدها را به باد خواهد داد.

ابوالفضل دلاوری: بازاندیشی سیاسی

من از واژه گفتمان استفاده نکنم، به این سبب که گفتمان طبق تعاریف موجود ،معنایی است که وجهی ناخودآگاه دارد؛ یعنی چیزی تکوین پیدا می‌کند، بدون آنکه سوژه‌ای در آن پیدا باشد.

در‌حالی‌که آنچه امروز در جریان است، کاملا سوژه‌محور است. در واقع آنچه هم زمینه‌های این رخداد بزرگ و بی‌سابقه در تاریخ ایران را فراهم کرد و شکل داد و هم وضعیتی را که ما امروز داریم درباره آن فکر می‌کنیم و سخن می‌گوییم، پدید آورده، از سالیان سال قبل به صورت آگاهانه در درون ذهنیت‌ مردم و زیر پوست جامعه به طور کلی و نخبگان و فعالان و دغدغه‌مندان به صورت خاص در حال شکل‌گیری بوده است؛ بنابراین ترجیح می‌دهم از مفهوم پارادایم استفاده کنم، زیرا پارادایم بر یک نظام دانایی آگاهانه دلالت دارد. به گمان من کشور ما در حال تغییر پارادایم در عرصه سیاست قرار دارد. ذهنیت‌ها و الگوهای کنش سیاسی ما تاکنون دو ویژگی داشته است: یکی رمانتیسم خیال‌پردازی یا در بهترین حالت آرمان‌گرایی‌های آسمانی و دیگری آنتاگونیسم تخاصم و تقابل که متأسفانه ویژگی کاملا آشکار تاریخ سیاسی ما به‌ویژه در ۲۰۰ سال اخیر بوده است. اما آنچه در انتخابات اخیر اتفاق افتاد، محصول انتخابات نبود بلکه محصول یک دوره بازاندیشی در الگوی سیاست ذهنیت و کنش سیاسی در ایران بود که نتیجه تجربیات تلخی بود که ما در دو، سه دهه اخیر در عرصه سیاسی داشتیم. ما دو دوره تز و آنتی‌تز را در دوران معاصر خود طی کرده‌ایم. مدرنیسمی خام و سپس یک ارتجاع واکنشی که نوعی بازگشت از مدرنیته به شمار می‌رود اما جامعه ایرانی آنها را در سال‌های اخیر در ذهنیت خود سنتز کرده و کنشی که در این انتخابات رخ داد، محصول این بازاندیشی است. قرن بیست‌و‌یکم را قرن ایران دانستند و ما تاکنون سه، چهار چشمه از این ویژگی‌های منحصر‌به‌فرد خود را نشان جهان داده‌ایم. با وجود اینکه هنوز زخمی هستیم و انباشت بحران‌ها بر جسم و جان‌مان سنگینی می‌کند اما پتانسیل‌ها و اراده‌مان مستهلک نشده است. چه کسی فکر می‌کرد که از این فضای یخ‌بندان سیاسی چنین محصولی به دست آید و حتی از چنین شخصیت ناشناخته‌ای چنین پتانسیل‌های دست‌کم نمادین حاصل شود. این‌همه از سوی نیروهایی که سیاست را مورد بازاندیشی قرار دادند، برساخته شد.

‌غلامرضا زکیانی: هم‌گرایی برای ایران

به اعتقاد من هم هنوز گفتمان شکل نگرفته است؛ به‌همین‌دلیل بحث خود را روی انتخابات متمرکز می‌کنم. دکتر پزشکیان با ملاحظه تمام این نکات و آنچه پشت صحنه در جریان است، پا به میدان گذاشتند و نیروهای هر دو طرف را خطاب قرار دادند و زمانی که انتظار می‌رفت حرف‌های ساختارشکنانه بزنند، چنین کاری نکردند. همه اینها دلالت بر این دارد که از این پس همه جناح‌ها باید به این نکته توجه داشته باشند که در موضع‌گیری‌ها اصل بر هم‌گرایی است. البته روشن است که رادیکال‌ها در هر دو جناح هرگز از این موضع‌گیری‌های آقای پزشکیان راضی نیستند و اتفاقا اعتدالیون در هر دو جناح هستند که اکثریت کشور ما را تشکیل می‌دهند و امروزه مخاطب آقای پزشکیان هستند.

عباس عبدی: پر‌کردن شکاف دولت و ملت

دو شکاف عمیق است که در ساختار سیاسی ایران وجود دارد: یکی شکاف درون ساختار قدرت و دیگری شکاف میان ساختار قدرت و مردم است که به‌مرور ایجاد شده است. درباره شکاف درون ساختار باید گفت قوای حکومتی در ایران مکمل همدیگر نیستند و در مقابل همدیگر قرار دارند. زمانی سیستم قضائی روبه‌روی دولت می‌ایستد و زمانی مجلس رودرروی هر دو قرار می‌گیرد. مثلا اگر ادبیات نماینده‌های مجلس را بررسی ‌کنیم، به نظر می‌رسد اپوزیسیون در آن مجموعه گرد هم آمده‌اند، در‌صورتی‌که بخش اعظمی از قدرت با تخصیص بودجه و امثال آن در دست همین مجلس است. این وضعیت در درون خود دولت و قوای مختلف و حتی در دستگاه قضائی هم به چشم می‌خورد. تا شکاف درون ساختار قدرت وجود داشته باشد، امکان ندارد هیچ پروژه‌ای پیش برود اما از آن خطرناک‌تر شکافی است که میان دولت و مردم وجود دارد. تا پیش از انتخابات ۱۴۰۰ همواره دعوا و ستیز بود. هر‌کسی می‌خواست دیگری را حذف کند اما از سال ۹۶ به بعد رابطه مردم با این فرایند قطع شد و تنها یک راه باقی ماند و آن ایجاد تغییرات آگاهانه در ساختار سیاسی ایران بود که این مهم در انتخابات ۱۴۰۳ رخ داد که می‌تواند مبنایی برای حل شکاف‌ها و مسائل باشد. بنابراین ایده کلی این انتخابات بازگشت به جامعه و مردم و حذف شکاف درون ساختار قدرت و یک‌دست‌شدن قوا برای پیشبرد پروژه توسعه و آرامش مردم و حذف شکاف بین دولت و ملت و بازسازی اعتماد ملت به اقدامات دولت است. راهکار تن‌دادن به حاکمیت قانون است. در ساختار قدرت آنچه حرف نهایی را می‌زند، قانون است و در رابطه با ملت آنچه حرف نهایی را می‌زند، قانون مبتنی بر درخواست مردم است. به عبارت دیگر نمی‌شود قانونی نوشته شود که همه آن را اجرا کنند اما در عمل ۸۰ درصد مخالف آن قانون باشند. این موضوع بی‌اعتبارکردن قانون و اجرای آن است. قانون برای مردم است و به این منظور نوشته می‌شود که روابط مردم تنظیم شود و ضمانت اجرائی داشته باشد. قرار نیست کسی از بیرون قانونی را به مردم تحمیل کند.

 

 

اخبار مرتبط سایر رسانه ها