|

پدیده جامعه متکثر

در عصر و زمانه‌ای که در آن زیست می‌کنیم، تنوعات گوناگون ذهنی و عینی، رنگ و لعابی برجسته به ابعاد گوناگون زیست فردی و اجتماعی ما داده است. به همین مناسبت عصر حاضر را می‌توان عصر تکثر سوژه‌ها و ابژه‌های تأمل‌برانگیز نام نهاد.

محمد آخوندپور امیری - پژوهشگر مسائل ایران

 

در عصر و زمانه‌ای که در آن زیست می‌کنیم، تنوعات گوناگون ذهنی و عینی، رنگ و لعابی برجسته به ابعاد گوناگون زیست فردی و اجتماعی ما داده است. به همین مناسبت عصر حاضر را می‌توان عصر تکثر سوژه‌ها و ابژه‌های تأمل‌برانگیز نام نهاد. در مقام مقایسه عصری که در آن زیست می‌کنیم با اعصار پیشین، باید اذعان کرد که دسترسی به منابع متکثر اطلاعاتی، تنوع در دیدگاه‌ها و نگرش‌ها درباره فلسفه زندگی، رشد و گسترش ابزارهای نوین ارتباطی که انسان کنونی را در مواجهه با انبوهی از معرفت‌های گوناگون قرار داده است و ده‌ها و شاید صدها پدیده نوظهور دیگر را می‌توان به‌عنوان بخشی از این دایره گسترده تفاوت‌ها و تکثرها بازشناسایی و معرفی کرد. آنچه وجه همت نگارنده این سطور است، پردازشی کلی از مشخصه‌های چنین جوامع و نوع مواجهه ساختار قدرت با آن است.

آن‌گاه که از امر متکثر سخن می‌گوییم، دقیقا منظور ما چیست؟ آیا صرفا در اختیار بودن ابزارهای نوین ارتباطی که مواجهه انسان امروزین را با دنیایی از اخبار، اطلاعات و تحلیل‌ها میسر کرده است، مراد این گفتار است یا نیتی بیش از‌ این عناوین منظور است؟ به‌طور شفاف باید عنوان کرد که هدف ما بیان تأثیر در اختیار داشتن ابزارهای نوین ارتباطی به‌عنوان رسانه آگاهی‌دهنده به سوژه انسانی در تلاقی با تنوعات گوناگونی است که برخی از جوامع با آن مواجه هستند. به‌عنوان مصداق و در مقام روشن‌تر‌کردن این موضوع می‌توان به جوامعی اشاره کرد که از تنوعات گوناگون قومی، مذهبی، زبان، نسلی، سنی و حتی معرفتی برخوردارند. قرار‌گرفتن در بطن چنین جامعه‌ای نشان‌دهنده آن است که شما با انبوهی از خواست‌ها، اراده‌ها و نیازهای سوژگانی روبه‌رو هستید که دنیای خود را در نسبتی وثیق با فرهنگ درونی‌شده محیط رشد‌یافته خود متصورند. دنیای برساخته هر‌کدام از این سوژه‌های انسانی، در سایه بهره‌مندی از آگاهی به‌دست‌آمده با ابزارهای نوین ارتباطی و در کنار آن خوانش ده‌ها کتاب و مقاله باعث شده که افراد این جامعه در مواجهه با نظام قدرت، مطالبات متعدد خود را یک به یک فهرست کرده و سعی کنند از طریق مجاری مشخص آن را به گوش صاحبان قدرت رسانده تا در اسرع وقت صورتی از تحقق به آن دهند. طبیعتا نوع شناخت و مواجهه با چنین جامعه‌ای، ترتیبات نظام سیاست‌گذاری متفاوت و بدیعی را برای عاملیت‌های سیاسی در هرم قدرت منظور می‌کند. از دیگر سو ساختار قدرت سیاسی با بهره‌گیری از تجربیات تاریخی و شناخت مختصات عصر و زمانه خود، رویکردی بسیط یا بسته را در برابر انبوهی از مطالبات منتقل‌شده به واسطه سرمایه‌های اجتماعی جامعه در پیش خواهد گرفت. اینجاست که با عناوینی مانند نظام سیاسی دموکراتیک و غیردموکراتیک روبه‌رو خواهیم شد بنابراین نحوه مواجهه با مطالبات انباشته‌شده جامعه‌ای که خود بخشی از ساختارهای اجتماعی ملون را نمایندگی می‌کند، امری است که بدون شناخت، روزآمدشدن و پذیرش مختصات اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی چنین وضعیت استثنائی میسر نخواهد بود. اما در نقطه مقابل چنانچه زمینه‌ای از فهم مشترک و روزآمد میان دو ساختار سیاسی و اجتماعی در بطن و متن امر سیاست و اجتماع رخ ندهد، ما با انباشتگی مطالباتی روبه‌رو خواهیم شد که مرزهای آن از سطح مطالبات به بحران‌ها منتقل شده است. در این حالت ما دیگر نه از عنوان انباشتگی مطالبات، بلکه از انباشتگی بحران‌های حل‌نشده نام خواهیم برد. با توجه به توضیحات یادشده و در مقام نتیجه‌گیری باید اذعان کرد که کشور ما ایران ازجمله همان کشورهایی است که مشخصه‌های این تنوعات اجتماعی، فرهنگی، زبانی، قومی و مذهبی در آن به چشم می‌خورد. آگاهی قاطبه جامعه ما درباره وضعیت خود، افزایش سطح سواد و معلومات که سطح درخور توجهی از مطالبات را نیز در پی داشته است، بررسی مقایسه‌ای وضعیت خود با سرمایه‌های اجتماعی در جوامع متکثر دیگر از طریق سوژه‌های ایرانی در نقاط گوناگون شهری و روستایی، جغرافیایی و فکری باعث شده ‌ نظام حکمرانی کشور را با وضعیتی خاص روبه‌رو کند. به همین منظور اصلاحات در نظام حکمرانی کشور در راستای رسیدن به سامانی بدیع در جهت بهبود وضعیت کنونی و رواداری در برابر تلون خواست و اراده ساختارهای اجتماعی در زمانه کنونی، امری است که ضرورت آن بیش از هر زمان دیگری احساس می‌شود و نخبگان سیاسی در قدرت و کارگزاران اجرائی در مقام عاملیت‌های اجراسازی سیاست‌های خُرد و کلان باید این امر خطیر را به‌درستی درک کرده و در راستای بهینه‌سازی زیستمان اجتماعی جامعه خود قدم‌های مؤثری را بردارند.

 

 

اخبار مرتبط سایر رسانه ها