کارآفرینی و ایجاد اشتغال پایدار
زمان زیادی نیست که کلمات کارآفرین و کارآفرینی در رسانههای مختلف تکرار میشود و هرکس به سلیقه خود از این واژه جدید برای اشاره به مدیران، افراد موفق، سرمایهداران، سرمایهگذاران، صادرکنندگان، دلالها و تاجران استفاده میکند. هرچند هرکدام از این افراد ممکن است کارآفرین باشند ولی هیچکدام مصداق کاملی برای این مفهوم نیستند. به راستی کارآفرین کیست؟
امیررضا قوامیان - رئیس انجمن صنفی آموزشگاههای آزاد
زمان زیادی نیست که کلمات کارآفرین و کارآفرینی در رسانههای مختلف تکرار میشود و هرکس به سلیقه خود از این واژه جدید برای اشاره به مدیران، افراد موفق، سرمایهداران، سرمایهگذاران، صادرکنندگان، دلالها و تاجران استفاده میکند. هرچند هرکدام از این افراد ممکن است کارآفرین باشند ولی هیچکدام مصداق کاملی برای این مفهوم نیستند. به راستی کارآفرین کیست؟ آیا کارآفرینان ویژگیهای متمایزی از دیگر بازیگران صحنه اقتصاد دارند؟ نگاهی به مسیر حرکت فعالیتهای کارآفرینان، مبدأ و منشأ و حرکت و انرژیای که در طول مسیر آنان را تغذیه میکند، در تصویری اجمالی از شخصیت کارآفرین ارائه شده است. آنچه جهت و مسیر کارآفرین را برای رسیدن به آرزوهایش تعیین میکند، از درون او برمیخیزد. عزم او برای حرکت یا توقف و اقدامکردن یا اقدامنکردن، چیزی نیست که مولود شرایط، محیط یا اطرافیان باشد؛ یعنی کارآفرین کنترل درونی دارد. برای اینکه بتواند درست آنچه را که میاندیشد، عینیت بخشد و عزم خود را عملی کند، باید رئیس و کارفرمای خود باشد. کارآفرین نیاز به استقلال دارد. وقتی که خلاقیت از ذهن به عمل منتقل میشود، نوآوری صورت میگیرد. نوآوری یعنی پیمودن راه نارفته، کسی که اولین بار راهی را میپیماید، اولین کسی است که میتواند خبر مخاطرات راه را برای دیگران بیاورد؛ یعنی کارآفرین خطرپذیر است. او به جای آنکه منتظر ضمانت یک پایان موفق بماند، به فکر و تلاش خود تکیه میزند، به مشکلات حمله میکند و پیش میرود. یعنی کارآفرین منفعل نیست و برای استقبال از آینده روحیهای تهاجمی دارد. ذهن پویای او مرزهای از پیش تعیینشده و قالبهای رایج را در هم میشکند و با وجودی که همان چیزی را میبیند که دیگران میبینند، اما چیزی را میاندیشد که دیگران نمیاندیشند، یعنی کارآفرین خلاق است. به استقبال فردا رفتن، آخر ماجرا نیست. کسی که آگاهانه و پیشاپیش خود را در میدان مواجهه با مسائل میاندازد، باید توان سخت کارکردن در شرایط پرتنش را هم داشته باشد. باید گفت که تعریف مجموعهای از صفات که کارآفرین ایدئال را به تصویر کشد، امکانپذیر نیست و از طرفی هر کارآفرینی تمام ویژگیهای ذکرشده در ادبیات را ندارد. برخی دیگر از ویژگیهایی که محققان بسیاری آنها را بهعنوان ویژگیهای کارآفرین برشمردهاند، عبارتاند از:
آیندهنگربودن و داشتن چشمانداز: چشمانداز برای شخص کارآفرین کاملا شفاف و خالی از هرگونه ابهام بوده، بنابراین قابل انتقال به دیگران است. داشتن چنین چشماندازی به کارآفرین کمک میکند تا حرکتی مستمر و بدون سردرگمی و مستقیم به سمت هدف داشته باشد. علاوهبراین چشمانداز قابل انتقال دیگران را نیز در طی مسیر همراه و مددیار او میکند.
مصممبودن: عزم راسخ کارآفرینان یکی دیگر از ویژگیهای بارز آنهاست که انرژی و تعهد لازم برای کسب موفقیت را ایجاد میکند. کارآفرینان مصمم از ایدههای جدید و فرصتها و پیشنهادهای شغلی دیگر چشمپوشی کرده و در مقابل به کاری که برای خود برگزیدهاند، پایبند میمانند. این قطعیت کارآفرین را در طی فرایند راهاندازی از هرگونه شک و تردید و دودلی مصون نگه میدارد تا حدی که مخالفت نزدیکان و آشنایان نیز نمیتواند در اراده آنان خللی وارد کرده بلکه دودلی دیگران نیز تحت تأثیر این قطعیت برطرف میشود.
انگیزش: نیاز خودشکوفایی یکی از مهمترین انگیزههای کارآفرینان در محققکردن چشمانداز خود است. نتیجه این نیاز قوی این است که در مسیر حرکت به سوی هدف، هر چیز دیگری از اولویت پایین برخوردار میشود. در روابط شخصی، علایق خارج از این چشمانداز یا پروژههای با سود مالی زیاد، همه از مواردی هستند که در مقایسه با هدف، اولویت پایینتری خواهند داشت. البته سود مالی بهندرت انگیزه کارآفرینان قرار میگیرد چراکه پول بهتنهایی نمیتواند انگیزه انجام تمام زحماتی باشد که در شروع یک فعالیت کارآفرینانه لازم است.
تمرکز: برای اینکه کارآفرین از انجام موفقیتآمیز تمام طرح و برنامهها و جزئیات کار مطمئن باشد، لازم است که همانند یک فوتبالیست خوب که لحظهای چشم از توپ برنمیدارد، در تمام لحظات با تمرکز بر چشمانداز، همه انرژی، وقت و دیگر منابع را حول این هدف مصروف کند.
وقف و ازخودگذشتگی: کارآفرینان همه زندگی خود را وقف کار کردهاند. بسیار سختکوش هستند و پشتکار آنان مثالزدنی است.
تعاریف و نظریات مختلفی درباره کارآفرینان شده که برخی از آنها عبارتاند از:
کارآفرین کسی است که فرصتی را کشف و برای پیگیری و تحقق آن، سازمان مناسبی را بنا میکند. کارآفرین کسی است که عمدتا به منظور کسب سود و رشد، کسبوکاری را تأسیس و اداره میکند که مشخصات اصلی آن نوآوری و مدیریت استراتژیک است. کارآفرین کسی است که سیاستگذاری کسبوکار با اوست و به حساب خود ریسک مالی آن را برعهده میگیرد. کارآفرین کسی است که فرصتهای بازار را درک و جهت استفاده از آن فرصتها، سرمایه و دارایی لازم را فراهم میکند. کارآفرین فردی است که تقاضا را پیشبینی میکند و خطر ناشی از نوسانات آن را برعهده میگیرد، در فرایند تولید عامل سازماندهی و مسئول تصمیماتی است از این قبیل: چه تولید شود، چقدر تولید شود و با چه روشیتولید شود. کارآفرین کسی است که فرصتها را تشخیص میدهد، منابع مورد نیاز را جمعآوری میکند، طراحی و اجرای نقشهای عملی را برعهده میگیرد، نتایج بهدستآمده را بهموقع و با روش منعطف جمعآوری میکند. کارآفرین کسی است که توانایی آن را دارد که فرصتهای کسبوکار را ببیند و آنها را ارزیابی کند، منابع لازم را جمعآوری و از آنها بهرهبرداری کند و سپس عملیات مناسبی را برای رسیدن به موفقیتپیریزی کند. کارآفرین کسی است که تولید را سازماندهیمیکند. کارآفرین کسی است که شرکت یا مؤسسهای را تأسیس یا قسمتی از کار را که باید انجام شود، مرتب میکند و به امید کسب سود، ریسکهایکسبوکار را میپذیرد. کارآفرین کارفرمایی است که ریسک و مدیریت کسبوکاری را برعهده میگیرد. کارآفرین کسی است که ترکیب جدیدی از وسایل تولید و اعتبار بنگاه اقتصادی را برعهده میگیرد. کارآفرین کسی است که با معرفی محصولات و خدمات جدید، ایجاد شکلهای جدیدی از سازمان یا بهرهبرداری از مواد اولیه جدید، نظر یا موضع اقتصادی موجود را به هم میریزد.یک کارآفرین به منظور تحقق ایدهاش عوامل مورد نیاز مانند: فضا، نیروی کار، مواد مصرفی و سرمایه را فراهم آورده و با استفاده از قدرت تصمیمگیری و مهارت که میتواند در مراکز آموزش فنیوحرفهای کسب کند و استعدادهای فردیاش در طراحی، سازماندهی، راهاندازی و مدیریت واحد جدید، ایدهاش را محقق میکند و از این راه به کسب درآمد میپردازد. همچنین در این راه یک کسبنکردن موفقیت را به دلیل فعالیت در محیط کنترلناپذیر و مبهم و با موانع پیشبینینشده میپذیرد. از نظر علم اقتصاد، کارآفرین فردی است که با صرف زمان و انرژی لازم، منابع، نیروی کار، مواد اولیه و دیگر داراییها را به گونهای هماهنگ میکند که ارزش آنها یا محصولات حاصل از آنها در مقایسه با حالت اولیهاش افزایش یابد. کارآفرین سرمایهدار نیست ولی قادر است از سرمایههای راکد بهخوبی استفاده کند. همچنین او ممکن است مخترع، عالم، متخصص و هنرمند نباشد، ولی توان بهرهبرداری مناسب از علم، تخصص و هنر دیگران را دارد. تعاریفی که از کارآفرینی ارائه شده، مبیّن آن است که کارآفرین منتظر سرمایهگذاری و ایجاد شغل از طرف دولت و دیگران نیست. او خود با شناخت صحیح از فرصتها و استفاده از سرمایههای راکد، امکاناتی را فراهم کرده و با سازماندهی و مدیریت مناسب منابع، ایده خویش را عملی میکند. او تنها خودش شاغل نمیشود، بلکه بدون اتکا به دولت، در بخش غیردولتی برای تعداد دیگری نیز شغل میآفریند و علاوهبرآن نقش مهمی در تولید و «اشتغال مولد» دارد. این امر سبب کاهش نرخ بیکاری بدون نیاز به سرمایهگذاری دولت برای ایجاد اشتغال میشود. البته دولت میتواند با حمایت، ارائه تسهیلات و پیگیری سیاستهای مناسب، حرکت کارآفرینان را شدت و شتاب بخشد. هر کارآفرین بالقوه یا بالفعل، به یک نسبت از این ویژگیها و قابلیتها برخوردار نیست بنابراین کارآفرینان طیف متنوعی را شامل میشوند که همین باعث تنوع در تعریف کارآفرینی و کارآفرین شده است.
نیروی انسانی، مهمترین عامل مؤثر در رشد و توسعه هر کشور است و جمعیت هر جامعه به منزله ثروت ملی آن به شمار میآید. در شرایط فعلی کشور، یکی از بحرانهای اجتماعی، مسئله اشتغال است. ازاینرو مسئله بیکاری در سالهای اخیر، بهعنوان یکی از چالشهای اساسی اقتصادی و اجتماعی در زمره مهمترین تهدیدهای امنیت و توسعه ملی مطرح شده است. بیکاری به مقیاس وسیع یکی از ویژگیهای بارز کشورهای در حال توسعه است. عواملی نظیر انفجار جمعیت، ناتوانی بخشهای تولیدی در جذب نیروی کار، بهکارگیری روشهای سرمایهبر به جای کاربر، کمبود سرمایه، انعطافناپذیری ساخت و تولید، بیکاری پنهان، تعیین دستمزدها بدون توجه به بازدهی نیروی کار و گسترش بیرویه بخش خدمات، زمینهساز مشکل بیکاری در کشورهای در حال توسعه و ازجمله کشور ما شده است. میهن اسلامی ما ایران، جمعیتی جوان دارد و جوانی جمعیت هرچند سرمایهای ارزنده از نظر منابع انسانی در اختیار برنامهریزان کشور قرار داده، اما به واسطه عدم تعادلهای فراوانی که در اقتصاد کشور وجود دارد، این سرمایه انسانی، خود به معضلی تبدیل شده است و قریب به 15 درصد نیروی فعال کشور بیکار هستند. این در حالی است که هرساله بیش از 1.5 میلیون نفر که بخش درخورتوجهی از آنان (قریب به 300 هزار نفر) دارای تحصیلات عالیه هستند که متأسفانه مهارتی در راستای تحصیلات خود ندارند، وارد بازار کاری میشوند که برخلاف چند دهه اخیر، دیگر دولت در آن کارفرما و استخدامکننده بزرگ و اصلی نیست. بنا بر قوانین و برنامههای پنجساله توسعه، دولت باید کوچک و کوچکتر شود و نمیتوان از آن انتظار استخدام و جذب نیروهای تازهوارد به بازار کار را داشت، مگر در حد نیروهایی که به سن بازنشستگی میرسند. ضمنا برنامهریزیهای فعلی، تنها برای ایجاد سالانه 750 هزار فرصت شغلی است که آن هم تاکنون محقق نشده است. ازاینرو امروزه اشتغال مهمترین دغدغه دولت است و به نظر میرسد تنها راه ممکن برای رفع این دغدغه، توسعه کارآفرینی است تا بتواند ایجاد اشتغال پایدار در جامعه داشته باشد.