داستان یک ملکه شرور
تنها مردی که توی زندگی ازش ترسیدم، یه زن بود به اسم گریسلدا بلانکو» این جمله از پابلو اسکوبار، پادشاه کوکائین است. این در حالی است که جماعتی از خود پابلو میترسیدند و پابلو از یک زن
فرزانه متین: «تنها مردی که توی زندگی ازش ترسیدم، یه زن بود به اسم گریسلدا بلانکو» این جمله از پابلو اسکوبار، پادشاه کوکائین است. این در حالی است که جماعتی از خود پابلو میترسیدند و پابلو از یک زن.
پس ما با سریالی بیوگرافیمحور حول شخصیت زنی به نام گریسلدا بلانکو روبهرو هستیم. این سریال تقریبا خوشساخت در نیمه اول سال ۲۰۲۴ از شبکه نتفلیکس به کارگردانی آندری بایز و نویسندگی کارلو برنارد پخش شد. در ابتدای پخش، بازخوردها عالی بود و در اولین هفته پس از انتشار در ۸۹ کشور، رتبه اول نمایش را به دست آورد.
سوفیا وراگا، آبارتون گوئرا، جولیانا آیدن مارتینز، مارتین رودریگز و خوزه واسکز در این مینیسریال به ایفای نقش پرداختند. این مجموعه تلویزیونی، به داستان زندگی یک قاچاقی بزرگ مواد مخدر به نام گریسلدا بلانکو که برای تأمین نیازهای مالی خود یک کسبوکار بزرگ ایجاد کرد و یکی از پرسودترین کارتلهای تاریخ را به وجود آورد، میپردازد. قبل از هر چیز باید گفت بایز در این سریال ششقسمتی با ریتمی تند به کلیت داستان گریسلدا پرداخته اما در زمینه دستگیری و یکسری جزئیات با واقعیت فاصله دارد.
در این فیلم که در شروع، حال و هوای کلمبیا را تداعی میکند، در صحنه ابتدایی با گریسلدا با بازی سوفیا وراگا با گریمی متفاوت روبهرو میشویم که با عجله به خانه خود در مِدِلئین برمیگردد و زخم بسیار بدی برداشته که ناشی از درگیری با آبارتون براوو (همسر دومش) است.
او به سرعت در حال جمعآوری وسایل است و همراه با سه پسر نوجوانش به میامی فرار میکند و به طور موقت در یکی از اتاقهای آپارتمان دوست قدیمیاش، کارمن میماند تا بعدا جایی برای سکونت پیدا کند. اولین قدم او برای این کار، فروش یک کیلو کوکائین است که از همسرش دزدیده بود و مخاطب متوجه میشود که گریسلدا، شوهرش را کشته است و او بهزودی در مسیری قرار میگیرد که به بزرگترین کارتل مواد مخدر در میامی تبدیل میشود و ما حالا با تصویری مسحورکننده و شرارتآمیز و حتی گاهی ضعیف پشت نقاب قدرتمند این سلطان باعظمت در دنیای مواد مخدر مواجه هستیم. او به تدریج ملقب به لامادرینا (مادرخوانده) و ملکه کوکائین میشود. او مجنونترین ملکه مواد مخدر در تاریخ جنگ با کوکائین در میامی بود.
از اینرو داستان این مینیسریال یکخطی است و هر اپیزود آن بسیار سریع و پرحادثه پیش میرود. این حجم از تبادل و معامله با سایر دلالها، کارتلها و زندگی شخصیاش در پنج اپیزود با ریتمی تند به نمایش گذاشته میشود تا اینکه در اپیزود آخر وی در دام پلیس میافتد ولی همچنان ریتم در قسمت آخر نیز حفظ میشود.
گریسلدا تنها ملکه یک کارتل بزرگ مواد مخدر محسوب نمیشد؛ او دستور قتلهای فجیع و وحشتناکی را میداد. بر اساس واقعیت او دستور کشتن ۲۰۰ نفر را داده بود. او برای اینکه قدرتش را حفظ کند از خیلی چیزها گذشت حتی از جان همسر سومش، زمانی که در زندان بود. او بعد از ملکهشدنش با ریوی با بازی مارتین رودریگز که نقش بادیگارد و قاتل را داشت، ازدواج کرد که ثمرهاش یک فرزند پسر بود. از آنجا که گریسلدا بهشدت علاقهمند به فیلم پدرخوانده بود، نام پسر آخرش را مایکل کورلئونه از روی اسم آل پاچینو در فیلم گذاشت. او به دلیل مصرف بیش از اندازه کوکائین، دچار پارانوئید شده بود و به هرکسی که شک میکرد که خبرچین است بلافاصله دستور قتلش را صادر میکرد.
بلانکو که در سریال مغز متفکر، باهوش و بیرحم است، گفته میشود در واقعیت خیلی هولناکتر از آنچه بود که در سریال به ما نشان داده شد. مضامینی که اغلب در درام مرتبط با مواد مخدر در همه جا وجود دارد، خیانت و خشونت است اما این زن شرور از منطق حفاظت از خانوادهاش استفاده میکرد. در فیلم صحنههای خشن بهشدت زیاد است که البته اغراقی صورت نگرفته است.
داستان پیگیری گریسلدا بلانکو با داستان جون هاوکینز یک افسر واقعی در میامی که از روز اول ردپای یک زن را در این کارتل میدید، عجین شده بود و حتی در انتهای قصه ما با رودرروشدن این دو در زندان و خبردادن قتل سه فرزندش از سوی افسر مواجه هستیم؛ پایانی دراماتیک.
مشکل سریال این است که موضوع در سطح باقی میماند و تیم سازنده آن به عمق ماجرا نفوذ نمیکنند.
باید اظهار کرد سریال بر پاشنه بازی قابل باور سوفیا وراگا میچرخد؛ کاریزمای چشمگیر و تسلطی که ما به ندرت در آثار نمایشی از او دیده بودیم. وراگا هنوز در ذهن ما بازیگر شوخطبع و نشاطآور سریال خانواده مدرن را تداعی میکند، اما او نشان داد قابلیت و استعدادهایش بیش از آن است. کمتر پیش میآید که بازی یک هنرپیشه از صحنه نمایش فراتر رود و قلب را لمس کند. از طریق تصویر او، بینندگان میتوانند ابعاد چندوجهی گریسلدا را درک کنند؛ از غریزه شدید مادرانه او تا جنبههای تیرهتر و آسیبپذیرش. توسعه شخصیت او در این سریال، تحسینبرانگیز است. یکی از جنبههای برجسته فیلم، بازنمایی واقعی شخصیتهای اسپانیاییزبان بود.
آنچه در سریال گریسلدا با واقعیت در تضاد بود: همانطور که گفته شد کلیت داستان شبیه زندگی بلانکو است، اما به بسیاری از جزئیات پرداخته نشده است. قد واقعی گریسلدا ۱۵۰ سانتیمتر بود، در حالی که گریسلدا سریال قدش ۱۷۰ سانتینتر بود. از لحاظ ظاهر هیچ شباهتی به هم نداشتند و از زندگی او در دوران نوجوانیاش به ما هیچ فکتی داده نمیشود، در حالی که او از ۱۱سالگی دست به قتل زده بود.
او پیش از دستگیری به کلمبیا گریخت و در سال ۱۹۸۵ در کالیفرنیا به اتهام توطئه برای تولید، واردات و توزیع کوکائین توسط اداره مبارزه با مواد مخدر دستگیر شد. این در حالی است که در سریال، ما میبینیم که او از میامی به لسآنجلس فرار میکند و در آنجا دستگیر میشود. گفته میشود گریسلدا به دلیل مصرف زیاد مواد مخدر، صورتش کاملا تغییر کرده بود. از طرفی برای اینکه به دام پلیس نیفتد به سلطان تغییر چهره معروف بود. او برای سردرگمکردن دشمنان خود و پنهانکردن ظاهرش در انظار عمومی، اغلب وزن خود را به طور چشمگیری بالا یا پایین میبرد. اما گریسلدا سریال، هیچ تغییری به چهرهاش نمیداد و در طول سالها ما در ظاهرش تغییری ندیدیم و فقط در زندان، موهایش سفید شده بود.
او همیشه میگفت اگر کسی را کشتید برای من قسمتی از اعضای بدنش را بیاورید که در سریال به این موضوع اشاره نشده بود و بسیاری جزئیات دیگر که در این یادداشت نمیگنجد.
سرانجام این ملکه مخوف در سال ۲۰۱۲ در کلمبیا زمانی که از یک قصابی خارج میشد، به ضرب دو گلوله توسط یک موتورسوار کشته میشود و پرونده نخستین و آخرین مادرخوانده جهان بسته میشود.