بازگشایی انجمن صنفی روزنامهنگاران ایران
مطالبهای 15ساله
«علی ربیعی» در یادداشتی در روزنامه «شرق» با عنوان «پنجشنبهشب رسانهای» بخشی از آنچه را بر سر نهاد صنفی روزنامهنگاران ایران آمده بود، به روایت خود بازگو کرد. او در این متن نوشته بود: «انجمن صنفی در پی حوادث سال ۸۸، تعطیل و دفتر آن هم پلمب شد. وقتی به وزارت کار رفتم، بسیار تلاش کردم تا انجمن احیا شود، اما موانع قضائی مانع از بازگشایی شد.
«علی ربیعی» در یادداشتی در روزنامه «شرق» با عنوان «پنجشنبهشب رسانهای» بخشی از آنچه را بر سر نهاد صنفی روزنامهنگاران ایران آمده بود، به روایت خود بازگو کرد. او در این متن نوشته بود: «انجمن صنفی در پی حوادث سال ۸۸، تعطیل و دفتر آن هم پلمب شد. وقتی به وزارت کار رفتم، بسیار تلاش کردم تا انجمن احیا شود، اما موانع قضائی مانع از بازگشایی شد. بالاخره یک راه قانونی به روش تشکیلات استانی پیدا کردم و با مشورت و همفکری تعدادی از روزنامهنگاران بهویژه دوستانی مانند عباس عبدی، کامبیز نوروزی، شهریار شمس، بیژن رمضانی و محمدرضا مقیسه، انجمن صنفی روزنامهنگاران استان تهران شکل گرفت».
این روایت با آنچه پشت سر گذاشته بودیم، تفاوت داشت. اما آنچه سبب شده تا بدرالسادات مفیدی، دبیر انجمن صنفی روزنامهنگاران ایران، درباره این موضوع، آن هم پس از 10 روز بنویسد، نگرانی درباره «بدیلسازی برای انجمن صنفی روزنامهنگاران ایران» است. نگرانی درباره اینکه انجمن صنفی که برای روزنامهنگاران سراسر ایران بود، با انجمنی که فقط برای استان تهران است، جایگزین شود و به خاطرهها بپیوندد.
در این یادداشت که در اختیار رسانههای مختلف قرار گرفته، درباره اتفاقی که افتاده، آمده است: «با آنکه در ابتدای دولت آقای حسن روحانی، وزارت اطلاعات اعلام کرد شکایت خود را از «انجمن صنفی روزنامهنگاران ایران» بازپس گرفته و مانع امنیتی برای ادامه فعالیت آن وجود ندارد، وزارت کار به مدیریت آقای علی ربیعی از هرگونه اقدام مؤثر برای بازگشایی انجمن خودداری کرد. وزارت کار به مدیریت آقای ربیعی همه نامههای ارسالی انجمن به ایشان یا مدیران دیگر وزارت کار را بیپاسخ گذاشت؛ سرنوشتی که البته برای دیگر نامههای انجمن به آقای حسن روحانی نیز پیش آمد. در دوره مدیریت آقای ربیعی در وزارت کار، مانند دوره احمدینژاد، با انجمن مثل یک تشکل غیرقانونی برخورد و تلاش میشد هیچ مکاتبه یا اثر رسمی از ملاقاتها با اعضای هیئتمدیره انجمن باقی نماند. وزارت کار حتی حاضر نشد ادعای خود علیه انجمن را در دیوان عدالت اداری که در دوره احمدینژاد مطرح شده بود بازپس بگیرد و نامههای غیرقانونی وزارت کار در آن دوره را باطل کند. کاری که تقریبا همه وزارتخانههای دیگر در موارد مشابه انجام دادند.
مقامات مسئول در سازمانهای کارگری و کارفرمایی وزارت کار ادعا میکردند پرونده انجمن در وزارت کار مفقود شده و مستندی برای رسیدگی وجود ندارد. آنها مدعی بودند که پرونده توسط مدیر سابق از بایگانی وزارت کار خارج شده است. «انجمن صنفی روزنامهنگاران استان تهران» با حمایت و پشتیبانی «انجمن صنفی روزنامهنگاران ایران» و تلاش اولیه ٥٣ نفر از روزنامهنگاران و بهرغم کارشکنی وزارت کار دوره آقای ربیعی راهاندازی شد. پس از مشخصشدن نتیجه اولین انتخابات انجمن تهران، وزارت کار که کاندیداهای مورد حمایتش موفق به جلب آرای لازم نشده بودند، پس از شش ماه به صورت شفاهی اعلام کرد که صلاحیت [چهار عضو هیئتمدیره] را مراجع امنیتی رد کردند و خواستند این افراد خودشان استعفا دهند و افراد دیگری جایگزین شوند وگرنه امکان ثبت انجمن وجود ندارد (ردصلاحیت پس از انتخابات بدعتی است که در دوره وزارت آقای ربیعی گذاشته شد). طبق این تصمیم غیرقانونی، عملا تصمیمات مجمع عمومی تغییر میکرد و افرادی که حتی نتوانسته بودند حداقل آرا را بهعنوان علیالبدل کسب کنند، جایگزین منتخبان اصلی میشدند.
به منظور اجابت خواست اکثریت از یک سو و عدم تمکین به تغییر نتیجه انتخابات از سوی دیگر، همه منتخبان با صدور بیانیهای به صورت جمعی از عضویت در هیئتمدیره استعفا دادند و راه برای تجدید انتخابات و تشکیل انجمن تهران باز شد».
در بخش دیگری از این یادداشت، بدرالسادات مفیدی درباره خواسته فراموشنشده روزنامهنگاران مبنی بر بازگشایی «انجمن صنفی روزنامهنگاران ایران» تأکید کرده و نوشته است: «اطمینان دارم بهرغم تلاشهای سازمانیافته افراد و جریانهای خاص، همکاران شجاع و آزاده مطبوعاتی از تمامی نسلها، بازگشایی «انجمن صنفی روزنامهنگاران ایران» را بهعنوان یک مطالبه محوری فراموش نخواهند کرد و به مقامات دولتی اجازه نخواهند داد با تحریف تاریخ مطبوعات، روزنامهنگاری مستقل و تشکل سراسری روزنامهنگاران را به بهانه «سیاستگذاری جدید» به مسلخ بسپارند».
این یادداشت حکایت از یک خواسته از دولت مسعود پزشکیان دارد و آن هم «رسیدگی بیطرفانه» و «پیگیری و بازگشایی انجمن صنفی روزنامهنگاران ایران» است. مطالبهای که امیدوار باشیم مورد توجه دولت جدید قرار گیرد. این خواسته فراموششدنی نیست و همانطور که فعالان هر پیشه و حرفهای تجربه کردهاند، وجود یک نهاد صنفی بیش از هر چیزی برای حمایت و پشتیبانی اعضا و فعالان آن ضروری است. نمونه آن را میتوان در اتفاقات دو سال گذشته که برای اهالی رسانه و هنر رخ داد، مشاهده کرد. خانه سینما همراه هنرمندان بود و انجمن صنفی روزنامهنگاران استان تهران با پشتیبانی و حمایت برخی از اعضای برجسته صنف و هیئتمدیره انجمن ایران، برای رهایی اهالی رسانه تلاش کرد. بازگشایی انجمن صنفی روزنامهنگاران ایران، مطالبهای است که از سال 88 در هر دولتی درخواست شده است.