بنزین، دامچاله پزشکیان
دکتر مسعود پزشکیان، رئیسجمهوری دوره چهاردهم، در یکی از آخرین سخنرانیهایش با صراحت میگوید: بنزین را با نرخ دلار آزاد میخریم اما خیلی ارزان میفروشیم. این در حالی است که من پول دارو، گندم و حقوق پرستاران و بازنشستگان را ندارم که پرداخت کنم.
منصور انصاری-روزنامهنگار: دکتر مسعود پزشکیان، رئیسجمهوری دوره چهاردهم، در یکی از آخرین سخنرانیهایش با صراحت میگوید: بنزین را با نرخ دلار آزاد میخریم اما خیلی ارزان میفروشیم. این در حالی است که من پول دارو، گندم و حقوق پرستاران و بازنشستگان را ندارم که پرداخت کنم.
رئیسجمهور با بیان این مطلب به اقتصاددانها اشاره میکند و تلویحا با این مضمون که آنها هم مخالف این وضع و عرضه بنزین به این قیمت هستند، موضوع افزایش قیمت آن را در افکار عمومی پیش میراند.
گرچه نام، مشخصات و جایگاه این اقتصاددانها مشخص نیست، ولی هرکسی که باشند و هر جایگاه یا موقعیتی که داشته باشند، نظرشان درست است. ناترازی در چنین کالاهایی بسیاری از دولتها را از پای درمیآورد، اما آیا ناترازی در کالاها فقط همین یک فقره است؟
طرح این موضوع درباره بنزین که حداقل به قیمت آنچه خریداری میشود، فروخته شود، همان دامچاله عمیق و بیانتهایی است که در مقابل پزشکیان قد علم کرده است که البته اقدام عجولانه در آن بوی خوبی نمیدهد. دالانی سرپوشیده و تاریک که انتهای آن معلوم نیست.
نگارنده این سطور مقالات متعددی درباره یکنرخه کردن ارز در رسانههای عمومی و اغلب در دو، سه برنامه چالشی تلویزیونی از سالهای بسیار دور تاکنون داشتهام، ولی آنچه مدنظرم بوده است، تغییر کلی ساختار اقتصاد و اقتصاد سیاسی بوده، نه اجرای آن مانند افزایش قیمت بنزین یا هر کالای اساسی دیگر، زیرا اقتصاد یک دانش یا یک علم منسجم و یکپارچه است که همه عناصر، عوامل و اجزای درونی آن بههمپیوسته، بلاواسطه و دارای تأثیر متقابل بر هم هستند.
هرگز نمیتوان یک عامل را از ساختار اقتصاد با این گمان که موجب درمان بیماری اقتصادی یا ایجاد تراز در دیگر بخشها میشود، جدا کرد. دستزدن به یک ناترازی، زنجیرهای از نابسامانیها را در پی دارد.
انواع اقتصادها در مکاتب سیاسی اقتصادی مانند اقتصاد مبتنی بر لسه فر، اقتصاد برگرفته از اندیشه لیبرالدموکراتیک در فضای دموکراسی جامعه آزاد، اقتصاد نولیبرالی (تاچریسم-ریگانیسم) نومحافظهکاران، اقتصاد منبعث از اندیشههای سوسیالیستی، اقتصاد کینزی، «فیر استید» یا دولت رفاهی و نهایتا نوعی از اقتصاد نیمهدولتی درونگرای بسته و نیمهآزاد یا نوعی از اقتصاد مانند آنچه اکنون در کشور ما هست یا مانند اقتصاد دولتی بسته کره شمالی، در هر حال به موضوعات عمده خود یعنی بهبود وضع زندگی و معیشت مردم، اشتغال مولد، تنظیم بازار، بهداشت، آب سالم دفع فاضلاب و رفاه عمومی متعادل پاسخ میدهد.
به عبارتی اقتصاد، در عملکرد (Function) یا در ساختار (structure) یا ترکیبی از این دو پاسخ میدهد. نمیتوان یک عنصر از ساختار اقتصاد، آنهم نیمهدولتی نیمهآزاد درونگرا، یعنی همین را که ما هستیم، گرفته و سپس براساس نظریه اقتصاد آزاد، به اصلاح قیمت طبق قیمتهای منطقهای یا جهانی پرداخت و انتظار داشت که از مخمصه کنونی رهایی یافت. این یک خیال واهی، نسنجیده و ناکجاآبادی است که کار دست مسعود پزشکیان خواهد داد. در یک اقتصاد آزاد مثلا انگلستان هماکنون قیمت یک لیتر بنزین 1.۳0 پوند یعنی حدود صد هزار تومان است اما حتما باید به حداقل دستمزدها که ماهانه حدود هزارو 500 پوند است، توجه کرد؛ یعنی ظرفیت افزایش قیمت بنزین در اینجا تا این حد است.
مگر تغییر قبلی قیمت بنزین که رئیسجمهور وقت به قول خودش دیرهنگام متوجه آن شد، توانست بحران اقتصادی کشور را بهبود بخشد؟ این گریز از واقعیت و دستدست کردن که چه میشود یا چه خواهد شد، به استناد نظر این یا آن استاد اقتصاد یا اقتصاددان کار به جایی نمیبرد. مسعود پزشکیان باید از همان مسیری برای تغییر قیمت بنزین و دیگر کالاهای اساسی برود که در مناظرههای انتخاباتی به آن اشاره کرد؛ یعنی رفع تحریمهای خانمانبرانداز و ورود به افایتیاف یا دیگر نهادهای بینالمللی متعارف.
با تعارف و رودربایستی و محافظهکاری نمیتوان کشور را از این ورطه هولناک مخمصه اقتصادی نجات داد. وقتی قیمت خودروی داخلی چند برابر قیمت خارجی آن با دو تا سه برابر کیفیت پایینتر و سوخت حداقل 50 درصد بیشتر از حد استاندارد و نُرم جهانی به مردم فروخته میشود، افزایش قیمت بنزین آنهم در این شرایط ناترازی در بخشهای مختلف اقتصادی ازجمله دستمزدها و تورم روزافزون از سوی هر نظریهپرداز اقتصادی فریبکاری با مردم است.
دولت در حمایت یا تأیید خودروسازان داخلی که مدام جیب مردم را خالی میکنند و به نوعی از سوی مردم یارانه به سمت آنان روانه میشود، نباید با نگرش تکساحتی به اقتصاد قیمت بنزین را افزایش دهد و اگر این کار را کرد، نباید از مردمی که خسته و ناامید شده و چشمانداز روشنی برای آینده ندارند، انتظار تابآوری داشته باشد.
تراز قیمت بنزین بدونشک یک بحث اقتصادی بسیار درست است، مشروط بر اینکه ساختار اقتصادی در تعاملات جهانی از بنبست اقتصاد نیمهدولتی نیمهآزاد به سمت اقتصاد آزاد با رویکرد جذب سرمایهگذاری گسترده خارجی حرکت کند.
تابآوری مردم بهویژه اقشار پاییندست و آسیبپذیر در این عرصه بسیار کاهش یافته است. دستمزدها کفاف زندگی حتی با دو شیفت کار زن و شوهر را نمیدهد. بیکاری نه در آمارهای رسمی، بلکه در میدان واقعی کار بیداد میکند. کسبوکارهای سالم و مولد رونق متعارف را ندارند؛ بلکه روزبهروز از عرصه تولید خدمات بازرگانی سالم غیررانتی خارج میشوند.
کشاورزی با وجود تلاش کشاورزان در پهنه سرزمین سود قابل اتکا ندارد و کشاورزان در حاشیه سودی اندک با اتکا به انواع و اقسام وامها و یارانه ادامه حیات میدهند. صنعت نمیتواند گلیم خود را از آب بیرون بکشد. کمبود انرژی و قطعی برق نیز بار گرانی بر دوش تولید است، پس باید قبل از تغییر ساختار اقتصاد و برونرفت از مخمصههای «دولتآفریده» ادوار گذشته تاکنون به تغییر قیمت بنزین که میتواند دامچالهای برای رئیسجمهور جدید باشد، پرداخت.