در چهلوپنجمین سالگرد درگذشت آیتالله طالقانی مطرح شد
طالقانی و جوانان امروز
چهلوپنجمین سالگرد درگذشت آیتالله طالقانی با حضور علاقهمندان به اندیشههای او بعدازظهر روز پنجشنبه 22 شهریور در کانون توحید برگزار شد. این مراسم با عنوان «نسبت نسل جوان با طالقانی»، به میزبانی محمدمهدی جعفری و با سخنرانی جامعهشناسان عباس کاظمی و محسن حسام مظاهری همراه شد. آنها در سخنان خود، نسبت نسل جوان امروز ایران با اندیشه و کنش مصلحان اجتماعی همچون طالقانی را بررسی کردند.
شرق: چهلوپنجمین سالگرد درگذشت آیتالله طالقانی با حضور علاقهمندان به اندیشههای او بعدازظهر روز پنجشنبه 22 شهریور در کانون توحید برگزار شد. این مراسم با عنوان «نسبت نسل جوان با طالقانی»، به میزبانی محمدمهدی جعفری و با سخنرانی جامعهشناسان عباس کاظمی و محسن حسام مظاهری همراه شد. آنها در سخنان خود، نسبت نسل جوان امروز ایران با اندیشه و کنش مصلحان اجتماعی همچون طالقانی را بررسی کردند.
در ابتدا محمدمهدی جعفری از اعضای اصلی هیئت علمی کتابخانه آنلاین طالقانی و زمانه ما گفت: گذشت روزگاران و گسست نسلی ما را بر آن داشت که آیین سالگرد آیتالله طالقانی را به موضوع نسبت نسل جوان با طالقانی اختصاص دهیم. نسل جوان بیش از دیگران با آیتالله طالقانی بیگانه شده است.
او گفت آیتالله طالقانی در شرح حالی که در زندان قصر در حدود دو صفحه نوشته ذکر کرده که «قریب 20 سال تا بعد از وفات مرحوم پدرم با آیتالله حائری در قم بودم. سپس به اصرار دوستان پدرم به تهران آمدم. خطری که اخلاق و ایمان جوانان را تهدید میکرد، از نزدیک دیدم و چارهای جز پناهبردن به قرآن برای هدایت نیافتم». بنابراین مجالس بحث و تفسیر قرآن را برگزار کرد. سخنان او در مسجد هدایت نه ضبط میشد و نه یادداشت میشد. تا اینکه در سال 41 و 42 در زندان اوین تفاسیر را تکمیل و مکتوب کردند که بعد با عنوان پرتوی از قرآن به چاپ رسید.
محمدمهدی جعفری بخشی از مقدمهای که آیتالله طالقانی در ابتدای این کتاب نوشته را خواند و گفت: «او همیشه توجهش به جوانان بود. در زندان قصر هم هنگامی که ایشان بدون آمادگی قبلی در جلسات محدود زندانیان با گروهها و اندیشههای مختلف درباره آیهای بحث میکرد، با شگفتی میدیدیم که نکات درخشانی از قرآن به ذهن ما بازتاب میدهد. از این جهت نکات ناب و بینظیری در همین چند جلد پرتوی از قرآن میبینیم».
در ادامه بهمن رضاخانی که در سنین جوانی از سال 1344 تا انقلاب با آیتالله طالقانی در ارتباط بود، در این جلسه درباره چگونگی تعامل او با جوانان سخن گفت.
او همچنین در بیان خاطراتی از آیتالله طالقانی گفت: «شنیده بودم یک روحانی در طالقان است و با سیستم ظلم مبارزه میکند ولی هرگز او را ندیده بودم. اولین بار شهید دکتر سامی من را با او آشنا کرد. از آنجایی که ایشان دافعه نداشتند و فقط جاذبه داشتند من شدیدا جذب ایشان و رفتار و گفتارشان شدم».
«من و مرحوم طاهری و قاضی طباطبایی وقتی جلسات دادگاه نهضت آزادی برگزار میشد، صبحها میرفتیم شماره میدادیم که مردم با نظم وارد دادگاه شوند و البته این کار مفید بود. خاطرهای که از مرحوم طالقانی در دادگاه دارم بیاعتنایی ایشان به رئیس دادگاه و هیئت همراه او بود. مرتبا سیگار میکشیدند. حتی وقتی درباره سیگارکشیدن به او تذکر دادند، فرمودند من این دادگاه را به رسمیت نمیشناسم و از نظر من دارای حرمت نیست».
بهمن رضاخانی همچنین گفت: «مرحوم علیبابایی نزدیک عید که میشد به ما سه نفر میگفت بروید پیش آقای نوید تا از او پول بگیریم و به دست آقای طالقانی در زندان برسانیم. ما آن پولها را به اسکناسهای نوی دوتومانی و پنجتومانی تبدیل میکردیم. رساندن این پولها به زندانیان کار آسانی نبود چون مقدارش زیاد بود و این کار ممنوع بود. اما افسرانی که آنجا بودند برای اینکه ارادت خود را به آیتالله طالقانی نشان دهند، این پولها را از ما قبول میکردند و عینا تحویل آقای طالقانی میدادند. و وقتی عید نوروز میشد و مردم به دیدار ایشان میرفتند، به هرکس یک پول نو عیدی میدادند. از این عیدیها به من یک پنجتومانی رسید. معمولا روی پولها نام خود و زندان و تاریخ را مینوشت اما روی پنجتومانی که به دست من رسید نوشته بود: «شبی داریم سیه از ظلم و بیداد/ خموشیم و بود در سینه فریاد».
حسام مظاهری، دیگر سخنران این مراسم بود که در ابتدای سخنانش گفت: برگزارکنندگان این برنامه، این پرسش را مطرح کردهاند که چرا نسل جوان امروز با اندیشه طالقانی بیگانه است؟ اما من میخواهم همین پرسش را به چالش بکشم و بگویم اصلا چرا نباید این آشنایی را توقع داشته باشیم. او در توضیح سخن خود ادامه داد: بر اساس مقدمهای که آیتالله طالقانی در ابتدای کتاب محوالموهوم خرقانی نوشته و همچنین اندیشهها و رفتارهای او نشان میدهد او نیز دغدغه نوسازی اندیشه دینی داشت و به تبار اصلاحطلبان اندیشه دینی پیوست. دغدغهای که در مقابل اردوگاههای رقیب یعنی غربگرایی شکل میگرفت. مرحوم طالقانی جزء کسانی است که معتقد بود باید قرآن را به زندگی عادی و روزمره بازگرداند و به همین دلیل در زمانهای که رایج نبود، قرآن را به فارسی نوشت تا برای مردم قابل فهم باشد. در زمانه مرحوم طالقانی از دهه 20 تا 50 چند اردوگاه رقیب وجود دارد که سازمانیافتهاند. برای نوسازی اندیشه دینی باید رقبا را شناخت. اولین رقیب، اندیشههای کسروی بود که در آن مقطع با اقبال مواجه شد و محورهای مختلفی دارد. مهمترین محور آن نقد برخی باورهای دینی و شیعی است. او افزود: دومین رقیب، مارکسیست و اندیشههای مارکسیستی است و جوانان هم در آن زمان به این اندیشههای شرق توجه داشتند. از چند جهت این جریان تأثیر گذاشت. یکی اقتصاد بود. شاید برای همین بود که آیتالله طالقانی مالکیت در اسلام را نوشت. مسئله دیگر مارکسیست، مادهگرایی است که در گفتار مذهبی در این دهه برجسته شده بود. نوعی از الحاد است که نواندیشان دینی به جنگ آن میرفتند. مسئله سوم مارکسیست مبارزه است. گفته میشد مارکس مظهر مبارزه است و دین قابلیت مبارزه ندارد و در مقابل آن، اندیشه نوسازان دینی با آن مقابله میکنند و دلیلی که طالقانی هم پیوند میان سیاست، مبارزه و اسلام را مطرح میکند برای همین است.
سومین اردوگاه رقیب، علمگرایی بود. برای همین علمگرایی به ادبیات مبلغین دینی وارد میشد. این هم به شکل برجسته در آثار طالقانی و در پرتوی از قرآن دیده میشود و شاید اگر هنگام نوشتن آن کتاب، بیرون از زندان بود و به منابع دسترسی داشت ارجاعات علمی بیشتری هم میکرد. برای نمونه اشاره او به نظریه تکامل داروین بود که طالقانی استدلال میکرد با آیات قرآن مغایرت ندارد. اما ما باید آثار روشنفکران دینی از جمله طالقانی را درون زمانه خودشان ببینیم. مثلاً حالا دیگر نه علمیبودن مسئله جوانان است و نه مبارزه. در دهههای جدید، اردوگاه رقیب عوض شده است. وقتی دیگری تغییر میکند، روشنفکرهای دینی هم درباره مسائل عرف مثل آزادی سخن میگویند. سازمان اندیشه دینی هم تغییر میکند. ما امروز حتی از آن هم عبور کردیم. بازمیگردیم به پرسش جلسه: چرا طالقانی دیگر مرجعیت ندارد؟ مگر ما همان جامعه هستیم؟ مگر پرسشها، پرسشهای آن جامعه است؟ اکنون در زمانهای هستیم که خوانشهای متفاوتی درباره حتی الهیات بیرون میآید. الان رسانه نسل جوان از تلگراف به تلگرام رسیده است. الهیات جدید آمده، مسائل جدید آمده و چرا فکر میکنیم میتوانیم با اندیشهای که دهههای 30 و 40 شکل گرفته پاسخ مسائل امروز را بدهیم؟ او ادامه داد: با این حال نباید این اندیشه را شکستخورده و به تاریخ پیوسته بدانیم. نباید نگاه ایستا داشت و انتظار داشت آثاری که برای نسل قبل نوشته شده همچنان پاسخگو باشد. اما آنچه از میراث آنها میتوانیم بیاموزیم روش آنهاست. همچنان که آنها توانستند رقیب و دیگری زمانه خود را بشناسند و با آن رقابت کنند ما امروز هم باید اینچنین عمل کنیم، برای نسل امروز و جامعه امروز که انتظارات جدید از دین و نیاز به ادبیات جدید دارد.در ادامه این مراسم، مستندی به نمایش گذاشته شد که از 20 جوان پرسیده شده بود که آیا طالقانی را میشناسند یا خیر و چرا؟ در انتهای برنامه نیز پرسشهای حاضران توسط سخنرانان پاسخ داده شد.