چند پرسش و پاسخ درباره معدنجو
حادثه معدن طبس بدون هیچ شکی یکی از تلخترین موضوعاتی بود که در ماههای اخیر آن را تجربه کردهایم. حادثهای که هرچند در روزهای اخیر به دلیل فضای خاص کشور کمی در اذهان و رسانهها کمرنگ شده است، اما هیچچیزی نمیتواند از میزان تلخی آن بکاهد. انفجار معدن در طبس البته هنوز هم ذهن جامعه را خراش میدهد و دردی عمیق از میانه نالههایی که کارگران آسیبدیده صدها متر زیر زمین سر دادهاند، جان همه ما را فرار میگیرد.
زهره قلیچی: حادثه معدن طبس بدون هیچ شکی یکی از تلخترین موضوعاتی بود که در ماههای اخیر آن را تجربه کردهایم. حادثهای که هرچند در روزهای اخیر به دلیل فضای خاص کشور کمی در اذهان و رسانهها کمرنگ شده است، اما هیچچیزی نمیتواند از میزان تلخی آن بکاهد. انفجار معدن در طبس البته هنوز هم ذهن جامعه را خراش میدهد و دردی عمیق از میانه نالههایی که کارگران آسیبدیده صدها متر زیر زمین سر دادهاند، جان همه ما را فرار میگیرد.
هنوز درست در زمانی که فضای مجازی را ورق میزنیم و به ناگاه عکس و تصویری از این واقعه را مشاهده میکنیم، آه از نهادمان برمیآید و زانوی غم را در آغوش میکشیم و این حسرت را میخوریم که اگر برخی موضوعات در این معدن رعایت میشد... . حالا آخرین آن 52 نفر همین چند روز پیش راهی دیار باقی شد. مصدومی که روی تخت بیمارستان چند روزی را در اغما سپری کرد و نهایتا با اعلام خبر درگذشت او، تعداد قربانیان به 52 نفر رسید.
داستان معدن طبس اگر برای ما تمام هم شده باشد برای خانوادههای داغدار تمام نشده است. برای آن بچهای که پیراهن پدرش را به تن کرده بود و اشک میریخت که پیراهن بوی پدرش را میدهد هیچوقت تمام نمیشود. حتی تا سالها؛ تا آخر عمر.
روز سهشنبه اما تصویری در شبکههای اجتماعی دستبهدست میشد که واکنشهایی را برانگیخت. واکنشهایی که به نظر محصول دردی بود که بخش کارگری در این حوزه تجربه کرده و هرازگاه خبر جانباختن کارگران را در این حوزه میشنوند. این عکس که جلسهای در معدنجوی طبس را به تصویر کشیده بود، با این واکنش مواجه شد که «کارفرما، سر کارش برگشت!».
اینها بخشی از نظراتی است که هنوز هم با گذشت زمان در جامعه وجود دارد و هرچند حدود سه هفته از روز آخر تابستان گذشته، اما درد کارگران جانباخته در معدنجو همچنان تازه مانده است. شاید به همین دلیل باشد که برخی از فعالان جامعه کارگری نیز موضوعات مربوط به کارگران این معدن را در زمانی که آن هیجان روزهای حادثه کمتر شده، دنبال میکنند.
علیرضا محجوب، دبیر کل خانه کارگر ایران که بهتازگی نیز عضو هیئتمدیره تأمین اجتماعی شده، این هفته برای پیگیری برخی موضوعات و رسیدگی به وضعیت خانوادههای متوفیان حادثه اخیر معدنجو به طبس سفر کرد.
در این دیدار «مجتهدزاده»، مدیرعامل شرکت معدنجو و مالک شرکت بهرهبرداری، درباره ایمنی معدن گفت: متأسفانه ما سنسور مرکزی و رصد آنلاین برخط نداشتیم اما امکانات زیادی برای کارگرانی که عمدتا از مناطق روستایی آمدند در زمینه اسکان و بیمه فراهم کردیم. اما درنهایت شاهد این حادثه تلخ بودیم.
او هرچند به این کمبود اشاره کرده اما این را هم گفت: ما بالاترین تعداد کادر ایمنی در بین معادن خصوصی کشور را داشتیم. البته شوک حادثه حتی برای من و همه کارکنان مجموعه سنگین بود. بنده از کارشناسان شرکت این گزارش را دریافت کردم که در کارگاه ۸۲ در بلوک C در ابتدای شیفت سه انفجار داشتیم. تیم استخراج داخل بودند و در ساعت 21 حادثه رخ میدهد.
نوابی، مسئول ایمنی شرکت معدنجو نیز درباره وضع ایمنی کارگاه نیز گزارش داد و گفت: سرعت انتقال آلودگی گاز ۱۲۰ ثانیه و حجم گاز هشتهزار مترمکعب در آن واحد بوده است. لحظه انفجار با سرعت ۳۰ متر بر ثانیه، گاز منتشر شده است.
مجتهدزاده در تکمیل این گزارش، افزود: وظیفه مسئول ایمنی انتقال اخبار انفجار به مرکز از طریق تلفن است. این در حالی است که مسئول ایمنی ما در همان ابتدا جان خود را از دست میدهد. وقتی ما پیگیر شدیم که ببینیم آیا زمان کافی برای نجات وجود ندارد، پاسخ آمد که از ۲۵۲ نفر حاضر دو بلوک ۱۸۵ نفر سالم خارج شدهاند. ارزیابی ما این است که با فرض انفجار در کارگاه ۸۲ به طور ناگهانی، زمان لازم برای انتقال اطلاعات حدود دو دقیقه است. اگر با سرعت معمولی گاز منتشر شود، نهایت ۱۵ دقیقه امکان اطلاعرسانی بوده است. ما فرد زندهای در کارگاه نداشتیم که اطلاع دهد.
او افزود: از لحظه انفجار چون گاز به طور سیال بین بلوکها حرکت کرده، شرایط ناپایدار شده و بین ۲۵ تا ۳۰ متر بر ثانیه سرعت نشر گاز افزایش مییابد. البته گروههای امدادونجات فورا وارد شده و تا حد ممکن افراد نجات یافتهاند. جرقه منجر به انفجار، بنابر فرضیات خوردن قلم پیکور بوده باشد. هر حرکت ایجادکننده جرقه منجر به
انفجار میشد.
بنا بر آنچه ایلنا گزارش داده، ابراهیم رحیمیان، دبیر اجرائی خانه کارگر طبس که در این جلسه حاضر بود نیز گفت: بررسی ما این است که حجم هوایی برای خروج وجود ندارد و در سینه کار نیروها را پرتاب میکند و زون تخریب هنوز تخریب نشده است؛ یعنی گاز یکباره رها نشده است. نشت گاز از سقف بوده و از سینه کار گازی نشت
نشده است.
نوابی، مسئول ایمنی، پاسخ رحیمیان را اینطور داد: هشتهزار مترمکعب گاز پخش شده و حفره گازی هم نداشتیم و سقف رها شده و منفجر شده است. شرایط انفجار فقط در صورت نشت آنی گاز فراهم میشود. وقتی تخریب اتفاق افتاده، گاز رها شده از سقف بوده و چون گازسنجی قبلی ما چیزی نشان نمیداده است، گاز باید ناگهانی با شکاف سقف رها شده باشد.
پرسشوپاسخ
در ادامه بخشی از پرسش نهاد کارگری و پاسخ مالک معدن آمده است.
مجتهدزاده: قبل از شروع کار در آن روز سه بار سنجش گاز صورت گرفته که شاخص گاز متان زیر عدد یک بوده که استاندارد است.
رحیمیان: ما از چند کارگر شنیدیم که سوزش چشم داشتند و روایت دیگری نیز هست که کارگران چیزی حس نکردهاند. اتفاق در بلوک C رخ داده و نباید کارگران بلوک B کشته میشدند.
مجتهدزاده: البته ما در اطلاعرسانی ضعف و کوتاهی داشتیم، اما ۱۸۵ نفر را سالم خارج کردیم و فقط ۱۷ نفر زخمی و مابقی فوت شدند. این یعنی سرعت عمل واکنش ما مناسب بوده است. شانس بد ما این بوده که مسئول ایمنی بلوک در افق انفجار کشته شده و امکان اطلاعرسانی نبوده است. باقی مسئولان ایمنی از طریق صدای افقهای پایینتر متوجه حادثه شده بودند. اکسیژنرسانی ما از بلوک C است. دادستانی نیز فعلا برای ما با محدودیت برخی بخشها اجازه ادامه کار را صادر
کرده است.