|

به بهانه ۱۶ آذر:

تقابل یا تعامل؛ انتخاب با خودمان است

در تاریخ جنبش دانشجویی ایران، 16 آذر سال 1332 نقطه عطفی است که دانشجویان در اعتراض به دخالت‌های بیگانگان در امورات داخلی کشورمان در دانشکده فنی دانشگاه تهران به پا خواستند.

تقابل یا تعامل؛ انتخاب با خودمان است

علی حسین رضایان

 

 در تاریخ جنبش دانشجویی ایران، 16 آذر سال 1332 نقطه عطفی است که دانشجویان در اعتراض به دخالت‌های بیگانگان در امورات داخلی کشورمان در دانشکده فنی دانشگاه تهران به پا خواستند. ۱۶ آذر برای ما یادآور روشنگری، بیداری، آزادگی، عدالت‌خواهی، آرمان‌گرایی، استبداد‌ستیزی، مبارزه با استعمار و امپریالیسم شرق و غرب است. در این روز باید شرایطی فراهم کرد که دانشجویان بتوانند نظرات، عقاید و مطالبات خود را بدون هیچ نگرانی بیان کنند؛ چرا‌که دانشجویان به عنوان قشر فرهیخته جامعه، می‌توانند راهکارهای نوآورانه و علمی در حوزه‌های مختلف برای برون‌رفت از شرایط موجود داشته باشند. لذا انتظار می‌رود نوع نگاه‌ها و رویکردها به این روز و سایر روز‌های مشابه تغییر کند و نه‌تنها آن را یک تهدید، بلکه یک فرصت تلقی کرد و قشر دانشگاهی را به گفت‌وگو با دولت و ملت تشویق کرد؛ چرا‌که دانشگاه از دیر‌باز محل زایش افکار جدید، تضارب آرا و عقاید و گفت‌وگو و مفاهمه بوده است. در ابتدای این نوشته، ضمن تبریک و تهنیت این روز به تمامی دانشجویان عزیز، انتظار دارم دانشجویان با تکیه بر گذشته پرافتخار این مرزوبوم‌ و با تلاش و کوشش شبانه‌روزی و با درک واقعیت‌های جامعه، همکاری و همراهی لازم برای جبران برخی از عقب‌ماندگی‌های تاریخی داشته باشند و ناهمواری‌ها را هموار کنند و برای رسیدن به آینده روشن و درخشان مهین عزیزمان امیدوارانه قدم بردارند و با آگاهی‌بخشی به جامعه، آنها را در این مسیر با خود همراه کنند تا شاهد شکوفایی و توسعه پایدار و متوازن کشورمان باشیم. ان‌شاءالله.

جنبش‌های دانشجویی

در بررسی تاریخی جریان اصلاحات، از عباس میرزا گرفته تا امیرکبیر، مصدق، مهندس بازرگان، سید‌محمد خاتمی و تمامی جنبش‌های دانشجویی از 16 آذر سال 1332 تا اتفاقات بعد از انقلاب اسلامی ایران به این نتیجه می‌رسیم: آسمان اصلاحات و جریان روشنفکری ایران پر از ستاره درخشان‌ ولی زمین تیره‌و‌تار است. یا به عبارتی، مشعل راه داریم ولی نقشه راه نداریم. در آسمان‌ها سیر می‌کنیم و از ناهمواری مسیر بی‌خبریم. از واقعیت‌های جامعه و فرهنگ لایه‌لایه و ارزش‌های مختلف ایرانی و اسلامی یا بی‌خبریم یا نادیده می‌گیریم. جریان روشنفکری و اصلاح‌خواهان در طول 200 سال گذشته بین سه پایه تمدنی ایران، ایرانیت، اسلامیت و مدرنیته، نتوانستند پیوند ناگسستنی ایجاد کنند و یک مثلث متساوی‌الاضلاع بسازند که در هر حالت پایدار و پا‌برجا باشد. هر‌کدام از روشنفکران یک پایه آن را گرفته و لذا به نتیجه مطلوب و دلخواه خود و جامعه نرسیده‌اند.

فراموش نکنیم انقلاب‌های صنعتی با خود‌ ماشینی‌شدن فرایندها و جابه‌جایی راحت و انتقال سریع اطلاعات را به ارمغان آوردند و به‌ویژه انقلاب صنعتی سوم که بر محور فناوری‌های دیجیتال استوار بود باعث دسترسی به اینترنت و تسهیل جهانی‌شدن و لذا افزایش آگاهی عمومی اکثریت جامعه شد و به تبع آن توقعات و انتظارات از حاکمیت‌ها رو به فزونی گذاشت و پاسخ‌گویی به مطالبات و خواسته‌های جامعه تبدیل به یکی از مؤلفه‌های کلیدی در حکمرانی دولت‌ها شد. البته باید توجه کرد توقع زیاد بدون داشتن برنامه و استمرار و نقشه راه دقیق و همچنین محدودیت‌ها و محذوریت‌های دولت‌ها منجر به خیال‌پردازی می‌شود که با واقعیت‌های جامعه خیلی فاصله دارد. لذا اکثریت جامعه را دچار توهم و مطالبات غیرقابل امکان می‌کند و چون در عمل اقدامات حاکمیت با خواسته‌های اکثریت جامعه هم‌خوانی ندارد باعث ایجاد نارضایتی و به دنبال آن اعتراضات و گاهی منجر به اغتشاشات، جنبش‌های گوناگون و نهایتا به انقلاب‌ها ختم می‌شود. اما چون همچنان زیر‌ساخت‌ها اعم از نرم‌افزاری و سخت‌افزاری برای یک تغییر‌و‌تحول اساسی و بنیادی آماده نبوده و نیست، مجددا باعث سرخوردگی و منجر به نارضایتی اکثریت جامعه می‌شود و این چرخه معیوب در‌حال باز‌تولید خود و تکرارشدن است.

 سخنی در مورد دانشگاه و دانشجو

دانشگاه محل مناسبی برای حرکت جمعی است. دانشگاه نه‌تنها به آموزش‌های تخصصی علمی و فنی دانشجویان می‌پردازد، بلکه شرایط را برای فعالیت جمعی، مدنی و صنفی دانشجویان فراهم می‌کند. دانشگاه در کنار آموزش‌های تخصصی شرایط را برای مهارت‌آموزی و کارورزی دانشجویان فراهم می‌کند و لذا دانشجویان را برای آماده‌شدن به پذیرش بیشتر مسئولیت در آینده آماده می‌کند. دانشگاه محلی برای خلاقیت، نوآوری و تمرین تفکر جمعی و کار تیمی است. دانشگاه محلی برای آزاداندیشی، دموکراسی‌خواهی‌ و عدالت‌طلبی است. دانشگاه محلی برای تبادل ارزش‌ها و فرهنگ‌های مختلف اقوام، اقشار جامعه و آشنایی با تفاوت محلی، ملی و بین‌المللی است. در اینجا تفاوت در فرهنگ‌ها و باورها و احترام به آن یک ارزش است؛ یا به عبارتی احترام به تفاوت‌ها نشان از توسعه‌یافتگی دانشجویان و دانشگاهیان دارد. دانشجویان ذاتا منتقد، آرمان‌گرا و گاهی روحیه ایدئولوژیک دارند و عدالت‌خواهی و مبارزه با تبعیض و فساد، استبداد، استعمار و امپریالیسم در سرلوحه فعالیت آنهاست و با هرگونه دخالت و نفوذ بیگانگان در امور‌ ملی و داخلی مخالف هستند. اما در یک فضای آرمانی و انتزاعی آنچه مهم است، حقیقت است بدون توجه به واقعیت‌های جامعه. در یک فضای آرمانی، دانشجویان کلان‌نگر می‌شوند و به کلی‌گویی روی می‌آورند و خبری از نقشه راه دقیق و مهندسی مسیر وجود ندارد و ویژگی همه‌خواهی در یک مرحله و یک جا؛ به عبارتی، زود، تند، همین الان و به دلیل فشار جامعه و افکار عمومی است که امکان عمل تدریجی و آرام را منقضی می‌کند و لذا این خواسته و مطالبات دانشجویان در بیشتر موارد در نطفه خفه شده‌اند و متأسفانه دانشجویان از تاریخ و تجربه‌های ارزشمند جنبش‌های دانشجویی درس نگرفته‌اند.

سخنی با متولیان امورات دانشجویان

دسترسی به اینترنت و به‌ویژه فضای مجازی باعث افزایش انتظارات و توقعات دانشجویان شده است، ولی محدودیت‌ها و چالش با توجه به شرایط اقتصادی کشور و تحریم‌های ظالمانه همچنان پا‌برجاست. به‌ویژه وقتی رتبه‌های برتر با تفاوت فرهنگی و محلی وارد دانشگاه‌های سطح یک یا بزرگ می‌شوند، در همان لحظه اول با خدمات رفاهی اعم از خوابگاه‌‌ها، تجهیزات، زیرساخت‌های خوابگاهی، کیفیت غذا، ایاب‌و‌ذهاب، امکانات ورزشی، بهداشتی و درمانی، مشاوره‌ای روبه‌رو می‌شوند که با ذهنیت و توقعات دانشجویان هم‌خوانی و قرابت ندارد.

این ناترازی ذهنیت و مطالبات دانشجویان با خدمات ارائه‌شده دلایلی مختلف دارد که در زیر به برخی از آنها اشاره می‌شود:

1- توسعه بی‌رویه در چند دهه گذشته بلای جان آموزش عالی کشور شده و کمیت، جایگزین کیفیت شده است و این افزایش کمی چه در تعداد پذیرش دانشجویان روزانه و دانشجویان شهریه‌پرداز به بهانه درآمدزایی و چه در تعداد رشته‌ها، گروه‌ها، دانشکده‌ها، مراکز آموزشی و پژوهشی کاملا مشهود است.

2- زیرساخت‌ها اعم از فضاهای فیزیکی، تجهیزات سخت‌افزاری و نرم‌افزاری با این کمیت افزایش یا توسعه پیدا نکرده است و منابع محدود در بین جمعیت بیشتر دانشجویان تقسیم شده است.

3- استفاده بیش از اندازه از زیرساخت‌ها و تجهیزات بدون نوسازی و به‌روزرسانی و تعمیرات اساسی و مقاوم‌سازی باعث فرسودگی، خرابی بیش از اندازه‌ و به چالش کشیده‌ شدن خدمات رفاهی شده است.

4- عدم جذب نیروی متخصص و کارآمد در چند سال گذشته و بازنشستگی نیروهای با‌تجربه یا نبود دوره‌های توانمندسازی منسجم و منظم و بر‌اساس نیاز و تغییرات نسلی در بین دانشجویان در کنار موارد زیرساختی فوق، روزبه‌روز باعث افزایش نارضایتی دانشجویان شده است.

5- شرایط سخت حاکم بر جامعه اعم از اقتصادی، سیاسی و فرهنگی باعث شده است جوانان و نخبگان دانشگاهی که بخشی از آنها از مناطق کم‌برخوردار بوده و با تلاش فراوان برای دستیابی به رفاهیت بیشتر وارد دانشگاه‌های بزرگ کشور می‌شوند، علاوه‌بر تغذیه و اسکان، نیاز به مراقبت‌های ویژه از لحاظ شرایط روحی و روانی داشته باشند. بنابراین اهمیت مراکز مشاوره و سبک زندگی را دو‌چندان کرده است و از طرفی سلامت جسمی آنها به غذای سالم، دارو، درمان و امکانات ورزشی نسبتا ارزان وابسته شده است؛ بنابراین عدم پاسخ‌گویی به‌موقع به این مطالبات باعث نارضایتی، بی‌اعتمادی به مدیران، اعتراضات، آسیب‌های اجتماعی نظیر افسردگی، اعتیاد، افزایش پرونده‌های انضباطی، کمیسیون موارد خاص، مشروطی، ترک تحصیل می‌شود و در برخی از موارد منجر به مهاجرت آنان خواهد شد.

6- با همه اینکه تلاش‌های بسیار زیادی از سوی مدیران زحمتکش دانشگاه انجام می‌گیرد که کمبودهای فوق را با ایثار و ازخودگذشتگی جبران کنند، ولی نبود منابع کافی و همچنین یک برنامه مشخص و منسجم و مستمر برای کیفی‌سازی باعث شده است سیستم در یک دور و تسلسل باطل در‌جا بزند و تغییر مکرر مدیران باعث شده است برنامه و چشم‌انداز طولانی‌مدت برای بهترشدن اوضاع دیده نشود و اکثر مدیران دچار روزمرگی و به دنبال مسکن‌های قوی برای تسکین درد باشند.

 سخنی با کارگزاران نظام و نهادهای امنیتی و سیاسی

نگرانی و دغدغه شما برای ایجاد امنیت و آرامش برای کشور و به‌ویژه برای دانشگاه‌ها قابل درک و احترام است. بدون آرامش و امنیت امکان شروع و به نتیجه رساندن هیچ‌گونه کار اساسی وجود ندارد. امنیت مثل غذا، سرپناه و غرایز جنسی جزء نیازهای اولیه بشر است و در آن شکی نیست ولی اینکه چگونه بتوان در دانشگاه‌ها امنیت و آرامش ایجاد کرد تا هم امکان آزادی بیان و آزادی اندیشه باشد و کرسی‌های آزاداندیشی برگزار شود و تداوم داشته باشد و تشکل‌های دانشجویی فعالانه در صحنه باشند و صداهای آنها شنیده شود و آزادی پس از بیان آنان نیز وجود داشته باشد و بتوان آرامش در بین دانشجویان و اعضای هیئت علمی دانشگاه را حفظ کرد و مراقب ایجاد‌نشدن حاشیه به خاطر این آزادی‌ها شد، اهمیت دارد. این مسئله به هنر و اعتماد شما به دانشگاهیان برمی‌گردد. شما قبول و تأکید دارید که دانشگاه باید از سوی دانشگاهیان مدیریت و کنترل شود و نگاه‌های امنیتی به دانشگاه نه‌تنها جواب نداده در خیلی از موارد باعث ایجاد حساسیت و تنش شده است. نسل جدید دانشجویان که از آنها به‌عنوان نسل Z یا نسل نت‌ یاد می‌شود، دارای ویژگی خاصی هستند و معمولا دستور از بالا به پایین را نمی‌پذیرند، لج‌بازی می‌کنند، حاضرجواب هستند و در احترام به بزرگ‌ترها یا استادان مثل ما فکر نمی‌کنند، ولی باهوش هستند، شفاف و صادق هستند و به خاطر وجود فناوری‌های دیجیتالی اطلاعات خوبی درباره موضوعات مختلف دارند، بخش زیادی از خواسته‌های آنها صنفی و قابل پاسخ‌گویی هست بنابراین اولین قدم برای درک متقابل داشتن گوش شنوا و سعه صدر است. فضای مجازی را دیگر نمی‌توان از جوانان گرفت با فیلترکردن و پایین‌آوردن سرعت اینترنت هم نمی‌توان مانع استفاده از آن شد، بلکه باید قوانین و مقررات شفاف برای آنها وضع کرد. فضای مجازی یک ابزار است؛ اینکه چگونه از این ابزار استفاده کنیم، به رویکرد و قوانین و مقررات وضع‌شده ما بستگی دارد. اگر فضای مجازی درست مدیریت شود، یک فرصت است و نه یک تهدید. دانشگاه نیاز به کارهای فرهنگی و اخلاقی و مشارکتی دارد و نه نگاه محدود، سلیقه‌ای، حذفی و امنیتی. کمبود منابع در دانشگاه باعث تنازع برای بقا یا استفاده بیشتر از منابع محدود است، بنابراین افزایش جمعیت دانشجویی در دانشگاه با توجه به ناترازی‌های گسترده در منابع در اختیار مدیران دانشگاهی، باعث ایجاد چالش خواهد شد و این یک اصل انکارناپذیر است، بنابراین به جای نگرانی از فعالیت دانشجویان و توصیه و سفارش‌های مکرر به مدیریت دانشگاه‌ها در چگونگی مدیریت و کنترل آنان، پیشنهاد می‌شود به دغدغه‌ها و مطالبات صنفی و بحق دانشجویان و دانشگاهیان اهمیت دهید و به دانشجویان و مدیران دانشگاهی اعتماد کنید و به آنان اختیار عمل بیشتری دهید تا آنها نیز به کارگزاران اعتماد کنند و در برابر اختیارات داده‌شده پاسخ‌گو در تصمیم‌گیری‌ها و عملکردها باشند و در موارد حساس و کلان با احساس مسئولیت بیشتر با شما همراهی و همکاری کنند.

 سخن پایانی

اولا؛ برای حل چالش‌های فوق در قدم اول نیاز به پذیرش مسائل و دردهای مزمن دانشجو و دانشگاه است که پذیرش این موضوع نیاز به تغییر رویکرد دارد، یعنی تغییر نگاه از تهدید‌های بالقوه و امنیتی و تقابلی بر رویکرد تعاملی و وجود فرصت‌های زیاد متمرکز شود، بنابراین با اعتماد به دانشجویان و بازکردن فضا برای فعالیت آنها چه در تشکل‌ها، چه در کانون‌ها و انجمن‌ها، باید یک محیط شاد و ایمن برای آنها فراهم کرد و امید به آینده و امیدوار به بهتر‌شدن اوضاع را در آنها زنده کرد. تا زمانی که این مهم رخ نداده است، تلاش برای افزایش خدمات رفاهی برای جلب رضایت آنها، یک تلاش بیهوده و آب در هاون کوبیدن و اقیانوس به کفچه پیمودن است، چرا‌که همدلی و اعتماد متقابل اولین قدم برای گفت‌وگو و مفاهمه برای حل مشکلات و چالش‌های کلان است.

ثانیا؛ فراموش نکنیم هدف اصلی دانشگاه آموزش، پژوهش، فناوری و نهادینه‌کردن علم و دانش و فناوری در جامعه و حکمرانی دانش مبناست، ولی طبق هرم مازلو فراهم‌کردن مایحتاج اولیه اعم از غذا، بهداشت، سلامت جسم و جان و ازدواج آسان بخشی از وظیفه حکومت است تا دانشجویان و جوانان بتوانند بدون گرفتاری و درگیری در حداقل نیازهای اولیه خود، آزاداندیشی و جوینده و پژوهنده علم و دانش باشند، بنابراین کارگزاران: 1) باید در تخصیص منابع بیشتر به دانشگاه و دانشجو و همچنین تخصیص یارانه به قشر آسیب‌پذیر دانشجویان بیش‌ازپیش تلاش کنند. 2) کیفیت را جایگزین کمّیت کنند و در پذیرش دانشجویان و فارغ‌التحصل شدن به‌موقع آنان تناسب ایجاد کنند و هم در نوسازی و تجهیز زیرساخت‌ها و هم ساخت ساختمان‌های جدید فعالانه عمل کنند. لازم به ذکر است که درحال‌حاضر درباره تغذیه، هم دولت یارانه خوبی می‌دهد و هم همه مدیران دانشگاه تلاش می‌کنند تا غذای باکیفیت مناسب دست دانشجویان برسد ولی نتیجه چندان مطلوب نیست. در انتها هم دولت، هم دانشگاه و هم دانشجو ناراضی است. علت آن در یک کلام این است «دولت و دانشگاه پیمانکار خوبی نیستند»، بنابراین پیشنهاد می‌شود با حفظ و تداوم یارانه غذا به دانشجویان، به سمت توسعه غذا‌خوری‌های مکمل و برون‌سپاری تغذیه برویم و از ظرفیت و مشارکت بیشتر بخش خصوصی برای ارائه رفاهیات به دانشجویان حرکت کنیم. فراموش نکنیم تخصیص منابع بیشتر به آموزش عالی یک سرمایه‌گذاری بلند‌مدت است که در طولانی‌مدت منجر به عدالت آموزشی و توسعه متوازن و پایدار کشور خواهد شد و نگاه هزینه‌ای و مصرفی به این‌گونه سرمایه‌گذاری یک خطای راهبردی است. دولت‌ها باید به این باور برسند که حتی در اوج کسری و ناترازی بودجه و چالش‌های اقتصادی نه‌تنها نباید بودجه آموزش و پرورش و آموزش عالی را کم کرد، بلکه برای برون‌رفت از چالش باید بودجه این نهادهای دانش‌بنیان را بیشتر کرد.

ثالثا؛ باید روز دانشجو و یاد و خاطره شهدای این روز مثل دیگر روزهای تاریخی و مهم، گرامی داشته شود و به اصل و اساس و آرمان خود که مبارزه با استبداد، استعمار، دخالت بیگانگان، فساد و تبعیض است، برگردد و مراقبت و مواظبت کرد تا قضیه لوث نشود و خدای ناکرده مثل چهارشنبه‌سوری آخر هر سال باعث نگرانی و خانمان‌سوزی و دغدغه امنیتی کارگزاران و شهروندان نشود. این ما هستیم که تعیین می‌کنیم در کنار هم و در تعامل با یکدیگر خوشبخت باشیم یا در تقابل هم نکبت و بدبختی برای یکدیگر و کشور به‌همراه داشته باشیم. از تاریخ سوریه و ویرانه‌های آن، از عراق، افغانستان، یمن و لبنان درس بگیریم. اختلافات داخلی خانمان‌سوز است و بیچارگی و آوارگی و عقب‌ماندگی با خود به همراه دارد. هوشیار باشیم و مطالبات بحق و مدنی و صنفی خود را به درگیری‌های خیابانی و کشمکش‌های بی‌فایده و تباه‌کننده تبدیل نکنیم.

رابعا؛ دانشجویان، نخبگان و آینده‌سازان عزیز! باید واقعیت‌ها و شرایط کشور را قبول کنیم و از آسمان‌ها به زمین بیاییم و ناهمواری‌های مسیر را ببینیم و از گذشته جنبش‌های دانشجویی، شکست‌ها، انزوا و به قتل رسیدن روشنفکران در تاریخ 200ساله ایران درس بگیریم و گذشته را چراغ راه آینده قرار دهیم و از مطالبات حداکثری در حداقل زمان ممکن دست برداریم و اصلاحات تدریجی و آهسته در یک شرایط آرام را مدنظر قرار دهیم و برای اصلاحات و مطالبات خود نقشه راه تهیه کنیم و برای رسیدن به این مطالبات با نهاد‌های قدرت اعم از مدیریت دانشگاه و حاکمیت تعامل کنیم و نه تقابل. در تقابل هر دو طرف بازنده هستند و در تعامل سازنده هر دو طرف برنده. از حداقل فرصت‌ها حداکثر بهره را ببریم و فرصت‌سوزی نکنیم. از تحصیل در دانشگاه لذت ببریم و در کنار آموزش و پژوهش، مهارت زندگی، مهارت کنشگری، مهارت نقد، مهارت بیان، مهارت تحمل مخالف، مهارت احترام به فرهنگ‌ها و ارزش‌های مختلف، مهارت خیرخواهی و دیگرخواهی، مهارت شاد زیستن و مهارت امیدوار بودن به آینده کشور را یاد بگیریم.