|

به مناسبت هفتادوپنجمین سالگرد مرگ هاینریش مان

دموکراسی انقلابی و بربرخویی فاشیسم

هاینریش مان متعلق به نسلی از روشنفکران و نویسندگان آلمانی است که در یکی از پرآشوب‌ترین دوره‌های تاریخ معاصر به عرصه رسیدند و روح زمانه را در آثارشان به تصویر درآوردند.

دموکراسی انقلابی و بربرخویی فاشیسم

پیام حیدرقزوینی

 

هاینریش مان متعلق به نسلی از روشنفکران و نویسندگان آلمانی است که در یکی از پرآشوب‌ترین دوره‌های تاریخ معاصر به عرصه رسیدند و روح زمانه را در آثارشان به تصویر درآوردند. توجه به تاریخ و لایه‌های زیرین اجتماع از ویژگی‌های مهم آثار هاینریش مان است و البته تاریخ نه فقط در آثار او بلکه در آثار بیشتر نویسندگان دهه‌های ابتدایی قرن بیستم آلمان حضوری پررنگ دارد. هاینریش مان امروز به عنوان نویسنده‌ای کلاسیک در ادبیات آلمانی‌زبان شناخته می‌شود و حتی برخی از آثار او به جز اهمیت ادبی‌شان به لحاظ اجتماعی و تاریخی نیز حایز اهمیت‌اند. اما با این‌ حال می‌توان گفت که او در زمان حیاتش نویسنده‌ محبوب جامعه آلمان نبود، چون بیش از هر چیز عیب‌ها و نواقص جامعه را در آثارش بازتاب می‌داد.

او در آغاز جوانی‌اش به نقاشی و شعر علاقه داشت و شعرهایی را به سبک هاینریش هاینه می‌سرود، کمی بعدتر وقتی به نویسندگی روی آورد به روزنامه‌نگاری هم پرداخت تا اینکه به واسطه انتشار رمان‌هایش به شهرت رسید. «سرزمین تن‌پروران» را می‌توان نخستین اثر هاینریش مان که با موفقیت همراه بود به‌شمار آورد. «فرشته‌ آبی» رمان بعدی اوست که در آن عشق پیرانه‌سر معلمی محصل‌آزار و عبوس روایت می‌شود. شخصیت اصلی رمان که آدمی خشک‌اندیش است در پی عشق پیرانه‌سرش رو به زوال و تباهی حرکت می‌کند. البته زوال این معلم نه فقط زوال یک شخص بلکه یک نابودی جمعی است. نگاه روان‌کاوانه نهفته در این رمان با دقیق‌شدن در اجتماع آلمان نشانه‌هایی از روحیه‌ای جمعی به دست داده که بعدها به فاشیسم منجر شد. در ابتدای دهه سی میلادی بر اساس این رمان فیلمی ساخته شد که آن نیز شهرتی جهانی یافت. «فرشته آبی» با ترجمه محمود حدادی به فارسی منتشر شده است. سال‌ها بعد از انتشار «فرشته آبی» و زمانی که هاینریش مان در تنهایی و عزلت در آمریکا روزگار می‌گذراند تا مرگش فرارسد، توماس مان که وضعیتی متفاوت از برادرش داشت، در نامه‌ای به او نوشت: «بیش از یک نسل پیش، تو،‌ برادر عزیزم، قصه استاد گند را برای ما نوشتی. البته هیتلر استاد یا معلم نیست؛ به‌هیچ‌وجه! ولی گند هست، و جز گند هیچ. دیری هم نمی‌کشد که زباله تاریخ خواهد بود. و من امیدوارم تو آن پایداری لازم تن و جان را نشان دهی، تا چشمان پیرت شاهد چیزی باشد که خود در جوانی شجاعانه وصفش کردی: عاقبت کار خودکام».

پس از انتشار «فرشته آبی» هاینریش مان طرح ابتدایی اثر بعدی‌اش، «زیردست»، را در سال 1906 روی کاغذ آورد. «زیردست» مشهورترین اثر هاینریش مان است که کار نوشتنش در سال 1914 یعنی کمی پیش از آغاز جنگ جهانی اول تمام شد، اما تقدیر بر این بود که آلمانی‌ها این رمان را بعد از جنگ جهانی دوم بخوانند و شگفت‌زده شوند از اینکه نویسنده‌ای که چندان هم مورد پسندشان نبود، پیش از شروع جنگ، ظهور فاشیسم و بروز جنگ را در اثرش پیش‌بینی کرده بود. «زیردست» نقدی تند بر جامعه قیصری آلمان است و از‌این‌رو در زمان آخرین شاه آلمان امکان انتشارش وجود نداشت. «زیردست» از جمله مهم‌ترین آثار هاینریش مان است که در آن تصویری دقیق و همه‌جانبه از نظام قیصری به دست داده است. جالب آنکه این رمان به شکل پاورقی در یک روزنامه چاپ می‌شد و با آغاز جنگ جهانی اول انتشارش متوقف شد. در «زیردست» با روایتی اجتماعی و روان‌شناسانه از جامعه آلمان قیصری روبه‌رو هستیم. این رمان اثری است با پس‌زمینه‌ای تاریخی که در آن اشاره‌هایی مشخص به تاریخ آلمان در نیمه دوم قرن نوزدهم و ابتدای قرن بیستم شده است. مان در این رمان چشم‌اندازی وسیع از این دوره از تاریخ آلمان و مناسبات اجتماعی‌اش به دست داده و از این‌رو است که علاوه بر ارزش‌های ادبی‌اش به عنوان اثری مرجع در شناخت تاریخ سیاسی و اجتماعی آلمان محسوب می‌شود. هاینریش مان با نوشتن «زیردست» اوجی از هنر داستان‌نویسی واقع‌گرایانه در آلمان قرن بیستم را آفرید. او در این رمان روایتی از شکل‌گیری آدم‌های تازه‌به‌دوران‌رسیده و فرصت‌طلبی ارائه داده که در شکل‌گیری صنعت و سرمایه در آلمان آغاز قرن بیستم نقشی مهم داشتند و با نظامی‌گری بیهوده و به ‌دور از عقلانیت و اخلاق این کشور را درگیر جنگ‌هایی بزرگ کردند. «زیردست» طنزی درخشان دارد و نگاه تیزبین هاینریش مان در این رمان بسیاری از وقایع و فجایعی را که بعدها برای جامعه آلمان پیش آمد، پیش‌روی خواننده می‌گذارد. محمود حدادی در بخشی از مقدمه‌اش در این کتاب نوشته: «هاینریش مان در این رمان با قلمی روان‌کاو قدرت پوچ، و ازاین‌رو چاپلوس‌پرور دولت ویلهلمی، و جاه‌طلبی آزمندانه آن را با پیگیری و نکته‌سنجی قانع‌کننده‌ای بازمی‌نمایاند، و جز این نیز تمامی توان خود را، به‌عنوان شخصیتی اجتماعی، به‌ کار گرفت تا مگر جنگ جهانی اول درنگیرد. می‌گفت خطاهای جهان واقع به همان اندازه رنجش می‌دهد که خبط‌های شخصی. بااین‌حال مقدرش بود که شاهد جنگی گسترده‌تر از این باشد. با قدرت‌‌یابی هیتلر در سال 1933 از فرهنگستان هنری پروس که دو سال پیش‌ترش به ریاست بخش ادبی آن انتخاب شده بود، اخراج شد و کتاب‌هایش در آتش سوخت».

«عروسی خونین پاریس» که این نیز از مهم‌ترین آثار هاینریش مان به‌شمار می‌رود، رمانی است که اولین‌بار در سال 1390 و با ترجمه محمود حدادی به فارسی منتشر شد. از ویژگی‌های آثار هاینریش مان یکی هم آشناکردن ملت‌های اروپایی با فرهنگ یکدیگر است. ویژگی‌ای که هم در رمان «شهر کوچک» او دیده می‌شود و هم در «عروسی خونین پاریس» که در این دومی به تاریخ عصر نوزایی در فرانسه پرداخته شده است. لوکاچ در «رمان تاریخی» این رمان هاینریش مان را «محصول گذار بهترین بخش از روشنفکران آلمان و مردم آلمان به نبردی قاطع علیه بربرخویی هیتلر و احیای دموکراسی انقلابی در آلمان» دانسته است. لوکاچ همچنین می‌گوید که انتخاب هانری چهارم برای روایت این رمان و به‌عبارتی این «تجسم ممتاز هنری» یعنی تجسم هانری چهارم، به لحاظ سیاسی تأثیرگذاری زیادی داشته است. چراکه هاینریش مان در روایتش تأکید می‌کند که هانری چهارم قدرت و مهارتش را به‌واسطه پیوند با زندگی عمومی و آرزوهای واقعی توده‌های مردم به دست آورده و به رهبر آنها تبدیل شده است. هاینریش مان درست زمانی به سراغ هانری چهارم می‌رود که هیتلر در قدرت حضور دارد.