|

هاشم اورعی، استاد دانشگاه صنعتی شریف درباره چالش‌های سناریوهای مزد به «شرق» توضیح می‌دهد

سناریوهای نافرجام مزد

با نزدیک‌شدن به پایان سال، سناریوهای متعددی برای شیوه تعیین دستمزد کارگران مطرح می‌شود، اما چالش‌های اساسی اقتصاد کشور همواره به‌عنوان یک مانع جدی برای تحقق این سناریوها بوده است. سناریوهایی مانند دستمزد منطقه‌ای یا افزایش نرخ دستمزد بیشتر از تورم و... مصادیقی از این سناریوها هستند.


سناریوهای نافرجام مزد

شرق: با نزدیک‌شدن به پایان سال، سناریوهای متعددی برای شیوه تعیین دستمزد کارگران مطرح می‌شود، اما چالش‌های اساسی اقتصاد کشور همواره به‌عنوان یک مانع جدی برای تحقق این سناریوها بوده است. سناریوهایی مانند دستمزد منطقه‌ای یا افزایش نرخ دستمزد بیشتر از تورم و... مصادیقی از این سناریوها هستند.

هاشم اورعی، استاد دانشگاه صنعتی شریف، درباره چالش‌های سناریوهای مزد توضیح می‌دهد که کاهش تولید ناخالص ملی و فقیرتر‌شدن کشور چالش اصلی تعیین مزد متناسب با معیشت کارگران است.

سناریوها و چالش‌ها

هاشم اورعی، استاد دانشگاه صنعتی شریف، درباره سناریوهای مختلف تعیین دستمزد کارگران به «شرق» توضیح داد: از نظر عدالت اجتماعی اگر ما بتوانیم دستمزد را منطقه‌ای تعیین کنیم‌ به جای اینکه در کل کشور ثابت باشد یا با توجه به نوع شغل، دستمزد را تعیین کنیم، در نگاه اول کاری منطقی و عادلانه است اما هر تصمیم باید آسان و اجراشدنی باشد و نباید زمینه‌های فساد و تقلب را فراهم کند. بنابراین من با وجود اینکه این موارد را کارهای درستی می‌دانم، اما این موضوع را غیرعملی می‌دانم.

او در ادامه گفت: فرض کنید کسی در شهرستانی در سیستان‌وبلوچستان کار می‌کند و قوم‌ و خویشی در تهران دارد و نشانی او را می‌دهد تا دستمزد بالاتری دریافت کند.بنابراین به نظر من عملی‌ترین رویکرد این است که دستمزدها را یکسان بگیریم. با وجود اینکه هزینه‌ها در تهران و مراکز استان به‌مراتب بیشتر از شهرستان‌های دیگر است. این رویکرد یک حُسن هم دارد و انگیزه‌ای می‌شود که افراد از تهران خارج شوند. در نتیجه به اعتقاد من این دو روش را باید به دلیل سادگی و قابلیت اجرا خط زد.

این کارشناس اقتصاد همچنین گفت: حالا برسیم بر سر اینکه دستمزد را بیشتر از تورم بالا ببریم یا کمتر؟ ببینید، تمام عالم و آدم می‌خواهند که میزان افزایش دستمزد در اسفندماه بیشتر از نرخ تورم یا حتی برابر با نرخ تورم باشد. این بدیهی است، اما از سوی دیگر به قضیه نگاه کنیم. تا جایی که یادم می‌آید، فکر می‌کنم 12 سال است -به‌جز یک سال که دستمزد افزایشی 57‌درصدی داشت- افزایش دستمزد همواره کمتر از نرخ تورم بوده است. این اتفاق بدی است. من دانشگاهی هستم و حقوق من هم وقتی معادل با تورم بالا نمی‌رود، فقیر می‌شوم. واقعیت این است که ما 90 میلیون نفر دست به دست هم داده‌ایم که هر سال فقیرتر شویم. شما به رشد ناخالص داخلی ما نگاه کنید و آن را با کشورهای همسایه مقایسه کنید. شما به تورم و رشد اقتصادی ما نگاه کنید. وقتی تمام شاخص‌های اقتصادی ایران را با کشورهای همسایه، هم به صورت مقایسه‌ای و هم به صورت مطلق می‌بینیم، ما هر سال فقیرتر می‌شویم.

اورعی افزود: ما که نمی‌توانیم از نظر شاخص‌های اقتصاد کلان فقیرتر بشویم، اما وقتی به فرد می‌رسد، نخواهیم او فقیرتر بشود. اینها با هم جمع نمی‌شوند. وقتی کشور سیاست‌هایش در سطح کلان طوری است که رشد اقتصادی کافی ندارد، با کمال تأسف همه ما باید هزینه این تصمیم‌گیری را بدهیم. در نتیجه با وجود اینکه من هم مانند همه می‌خواهم حقوق‌ها بیشتر از تورم بالا برود، اما امروز اقتصاد ایران توان این را ندارد.

او همچنین توضیح داد: دو نکته را اشاره کنم؛ اول اینکه چرا ما موفق موفق نشدیم دستمزد را مطابق تورم بالا ببریم؟ یک دلیل این است که دولت در بخش هزینه‌ها سر صف است، اما در بخش درآمدها ته صف قرار دارد. شما اگر به آمار فروش نفت نگاه کنید، فقط 43 درصد از درآمد صادرات نفت به بودجه دولت تعلق می‌گیرد و الی آخر. یعنی به‌ عبارتی یک دولت ثانی یا یک نظام یا فعالیت‌هایی اقتصادی داریم که خارج از دولت است و زور دولت به آن نمی‌رسد و قانون هم از آن حمایت کرده است. در نتیجه دولت ما به‌ لحاظ اقتصادی توانمند نیست.

واقعا توانمند نیست و نمی‌تواند حقوق را بالا ببرد. حالا فرض کنیم دولت صد تومان پول دارد، آن را قرض کرده، پول چاپ کرده یا‌...‌ در ساده‌ترین حالت دو انتخاب دارد؛ انتخاب اول آن چیزی است که مردم دوست دارند و در کوتاه‌مدت ترجیح می‌دهند؛ یعنی دولت حقوق‌ها را بالا ببرد. این صد تومان در جیب یک عده می‌رود که اتفاقا گروه‌های متوسط و پایین هستند و همان روزی که مردم این صد تومان را در قالب حقوق بیشتر دریافت می‌کنند، همان روز در صف هستند؛ صف نان، صف گوشت و صف خرید. یعنی تقریبا صددرصد این مبلغ تقاضا می‌شود. در‌صورتی‌که برای مثال کسی که درآمد بالایی دارد، بخشی از درآمد را پس‌انداز می‌کند، یعنی همه افزایش درآمد او تبدیل به تقاضا نمی‌شود اما این مبلغ برای قشر متوسط و پایین بالافاصله تبدیل به تقاضا می‌شود. همه با صد تومان‌ها در جیب‌هایشان به صف گوشت می‌روند، اما گوشت که زیاد نشده است. عرضه که زیاد نشده است. در نتیجه قیمت بالا می‌رود. قیمت که بالا برود، تورم ایجاد می‌شود.

استاد دانشگاه صنعتی شریف همچنین گفت: مشکل اینجاست که دولتی‌ها به مردم توضیح نمی‌دهند. من معلم هستم. سر کلاس این مسئله را مطرح می‌کنم که اگر این صد تومان به همه داده شود، همگی به صف تقاضا می‌روند و چون عرضه زیاد نشده، این مبلغ بیشتر باز هم همان یک کالا را می‌تواند بخرد. فقط تورم بالا رفته و چیزی نصیب قشر آسیب‌پذیر نشده است. پس این انتخاب اول، انتخاب درستی نیست. انتخاب دوم کاری است که ما نمی‌کنیم؛ این است که ما این پول را به بخش تولید بدهیم، اما تولید واقعی، نه به شکل رانت یا با شرکت کاغذی یا آقازاده‌ها. یعنی بخشی که هیچ کمکی به آن نمی‌شود. اگر این پول را به جای مردم مستقیما به تولید بدهیم، به شکل تقاضا درنمی‌آید. بخش تقاضای آن تقریبا ناچیز است. این پول بعد از سه یا شش ماه تبدیل به عرضه می‌شود. در‌این‌صورت صف بقالی و سوپرمارکت زیاد نمی‌شود، اما به جای آن جنس زیاد می‌شود. جنس که زیاد می‌شود، اگرچه پول مردم زیاد نشده و همان باقی مانده، اما چون عرضه زیاد شده و تقاضا تکان نخورده، قیمت پایین می‌آید. رقابت زیاد می‌شود و رقبا قیمت را پایین می‌آورند یا کالا را کمتر گران می‌کنند و این به کاهش تورم منجر می‌شود.

اورعی افزود: وقتی تورم کاهش پیدا می‌کند، با حقوق مثلا هزار تومانی که کارگر می‌گرفته، امروز بیشتر از هزار تومان دیروز می‌توان خرید کرد. در نتیجه درست برعکس عمل می‌شود. در مورد اول فرد پول بیشتری گرفته اما فقیرتر شده، اما در مورد دوم پول بیشتری نگرفته اما توانسته بیشتر خرید کند. این سیاست درست اقتصادی است که متأسفانه به خاطر اینکه در کشور منابع مالی در دست ستادها و نهادهای غیر از دولت است، دولت ناتوان است و اقتصاد را در دست خود ندارد. دوم ما به دنبال سیاست‌های پوپولیستی و عوام‌فریبانه می‌رویم، به جای اینکه به مردم توضیح دهیم و آنها را راضی کنیم. مردم و جامعه هم به‌آسانی قبول نمی‌کنند؛ چراکه ما سرمایه اجتماعی را به قیمت ارزان به باد داده‌ایم. اما باید دوباره اعتمادسازی بشود و کاری کنیم که مردم این سیاست دولت را بفهمند و قبول کنند.

او در پایان گفت: متأسفانه برای تعیین دستمزد در شرایط فعلی اقتصاد، راهکار چندانی برای دولت باقی نمانده است، اما عرض من این است که اگر دولت می‌خواهد سر مردم کلاه بگذارد که همه چیز خوب است، مثل دولت سیزدهم، و پولِ نداشته را خرج کند، این یک انتخاب است. این انتخاب با دولت و رئیس‌جمهور است؛ اگر می‌خواهد مسیر قبل را طی کند و مشکل خود را ته خط برساند و دوره خود را تمام کند. اما اگر‌ می‌خواهد تحولی در اقتصاد کشور صورت بگیرد و آن تحول این باشد که ما پولِ نداشته را خرج نکنیم و دنبال این برویم که آینده را درست کنیم، باید دستمزد را کمتر از تورم افزایش بدهیم. اما مشکل اینجاست؛ به شرطی که آن پولی را که به کارگر نمی‌دهیم، به بخش تولید بدهیم، نه به جاهای دیگر که خود شما بهتر می‌دانید. به شرطی که این پول در جای مناسب خود خرج شود.