|

امکان‌ناپذیری توسعه با رویه‌های جاری

فوت مهسا (ژینا) امینی، جامعه ایران را در غم و اندوهی عمیق فرو برده است. این موضوع هر‌چند در حوزه اجتماعی است‌ ولی هم ریشه‌هایی در حوزه اقتصاد سیاسی و هم پیامدهایی جدی در حوزه پیشرفت و توسعه دارد. کشوری که دغدغه توسعه داشته باشد، نمی‌تواند با پایبندی انعطاف‌ناپذیر به سنت، به آن برسد.

فوت مهسا (ژینا) امینی، جامعه ایران را در غم و اندوهی عمیق فرو برده است. این موضوع هر‌چند در حوزه اجتماعی است‌ ولی هم ریشه‌هایی در حوزه اقتصاد سیاسی و هم پیامدهایی جدی در حوزه پیشرفت و توسعه دارد. کشوری که دغدغه توسعه داشته باشد، نمی‌تواند با پایبندی انعطاف‌ناپذیر به سنت، به آن برسد. در‌عین‌حال‌ پیشرفت و توسعه سنت‌ستیز نیز سر از شبه‌نوسازی توخالی در‌می‌آورد. هر دو مورد‌ به ناچار‌ همراه با عدم تعادل‌های شدید اجتماعی می‌شوند. در اولی، تحولات جهانی و اقتصادی، موجب تغییر در برداشت‌ها از سنت و شکل‌گیری مطالبات جدید می‌شود. نسل دختران امروز با نسل دختران انقلاب، تفاوت‌های برجسته‌ای دارند؛ چه از نظر سطح تحصیلات و چه از نظر اثرپذیری از تحولات جهانی و چه از نظر نوع نگاهشان به سنت. بنابراین، مطالباتشان چه در حوزه تماشای مسابقات فوتبال و چه در حوزه برخورداری از پوشش آزادتر، متناسب با شرایط تاریخی است که در آن قرار دارند. نادیده‌گرفتن این امر و ‌بی‌پاسخ‌ماندن این مطالبات، موجب تشدید شکاف میان دولت و ملت در گذر زمان می‌شود. در دومی نیز‌ نوسازی اجتماعی سنت‌ستیز‌ از همان ابتدا‌ بذر مخالفت اجتماعی را در میان گروه‌های اجتماعی که هویت وجودی‌شان با سنت تعریف می‌شود، می‌پروراند و در‌نهایت موجب تشدید شکاف مذکور در گذر زمان از زاویه‌ای دیگر‌ می‌شود. تنها راه پیشگیری از ستیز اجتماعی مرتبط با این بحث، برقراری تعادل میان سنت و تجدد است. لازمه این نیز‌ پرهیز از تندروی‌ها چه در سنت‌گرایی و چه در سنت‌ستیزی است.

اشتباه سنت‌ستیزان در این است که متوجه نقش «نهادهای غیررسمی» نیستند. این نهادها، قواعد تعیین‌کننده کنش‌های فردی هستند. معمولا ‌ریشه‌های تاریخی دارند و به راحتی قابل حذف‌شدن نیستند. مانند مراسم عید نوروز و آیین عبادی ماه رمضان و آیین عزاداری ماه محرم. حتی اگر هیچ منع قانونی‌ای وجود نداشته باشد، عرف اجتماعی شکل‌گرفته ناشی از سنت، اجازه نمی‌دهد که فرد مسلمانی، مراسم ازدواجی را در ماه‌های محرم و صفر برگزار کند. سنت‌ها در طول زمان قابل ‌تغییر هستند ولی قابل حذف نیستند. تغییرات تحت ‌تأثیر تفسیرهای جدید از سنت‌ها به وجود می‌آید که خود تحت تأثیر شرایط تاریخی زمانه هستند.

اشتباه سنت‌گرایان انعطاف‌ناپذیر نیز در چند چیز است. اول اینکه گمان می‌کنند تغییر در شکل سنت‌ها، به معنای حذف آنهاست. این‌گونه نیست. اجرای نوحه‌خوانی‌های همراه با موزیک امروزی در ماه محرم، چند دهه پیش ممکن نبود. در‌عین‌حال‌ این شکل از نوحه‌خوانی به معنای حذف سنت نیست؛ مگر اینکه به انحراف کشیده شود. دوم اینکه‌ اصل را بر ثبات و ساکن‌بودن تحولات اجتماعی و نوع نگاه مردم و تفاسیر آنان از سنت می‌گذارند. این نیز نادرست است؛ چرا‌که‌ جامعه در مسیر تکاملی خود، باوجود حرکت‌های زیکزاگی ممکن، در‌مجموع رو به جلو می‌رود و دارای تکامل است. ایستا و ساکن نیست. بنابراین‌ متناسب با شرایط زمانه‌ دست به پوست‌اندازی در باورهای خود می‌زند. سوم اینکه‌ گمان می‌کنند می‌توان هم سنت را به هر قیمتی حفظ کرد و هم به دغدغه‌های مرتبط با پروژه پیشرفت و توسعه پاسخ داد. این نیز نادرست است. صرف‌نظر از مباحث ذاتی انسانی مرتبط با حقوق شهروندی، از منظر کارکردگرایانه، سیاست حفظ سنت به هر قیمتی ناسازگار با پیشبرد پروژه مذکور و نیل به اهدافی چون کنترل تورم و کاهش بی‌کاری، تولید و صادرات دانش‌بنیان و همپایی فناورانه با کشورهای پیشرو است. مسئله این است که میان سرمشقی فکری که خروجی آن شکل‌گیری رویه‌های تند‌و‌تیز در مورد حجاب است، با سرمشق فکری معطوف به نیل به چنین اهدافی، سازگاری وجود ندارد. هر دو را نمی‌توان هم‌زمان در اختیار داشت. چرا؟ چون، اول از همه‌ تأثیر چنین سیاستی و وقایع مرتبط با آن‌ حس نارضایتی اجتماعی و احساس ناامنی خانواده‌ها در کوچه و خیابان و در نتیجه درگیر‌شدن افکار عمومی با مهاجرت است. با مهاجرت، بخش قابل‌توجهی از سرمایه انسانی از دست می‌رود. در غیاب این سرمایه که مهم‌ترین رکن پیشبرد تحولات صنعتی و فناورانه است، امکان توسعه تا حد زیادی منتفی می‌شود. دوم، با استفاده از چارچوب نظری خانم الینور استروم، نظریه‌پرداز علوم سیاسی و برنده نوبل اقتصاد در سال 2009، می‌توان گفت با قواعد بازی اساسی که موجب بروز تعارض جدی میان سنت و تجدد می‌شود، نمی‌توان اقدامات جمعی و مشترک را با بهره‌وری بالا پیش برد. نمی‌توان بازیگران اجتماعی مختلف را حول منافع مشترکی گرد هم آورد. در نتیجه، جامعه همیشه درگیر ستیزها در اشکال گوناگون خود می‌شود. همین‌طور، به دلیل مرکزی‌بودن حفظ سنت به هر قیمتی‌ اساسا‌ امکانی برای پرداختن جدی به امور دیگر مرتبط با پروژه پیشرفت و توسعه فراهم نمی‌شود.

تجربه تاریخی ما چه می‌گوید؟ سنت‌ستیزی پهلوی اول در قالب سیاست کشف حجاب، سر از ستیز اجتماعی شدید در‌آورد. در یک نمونه، می‌توان به تظاهرات مردم علیه این سیاست در مسجد گوهرشاد مشهد به سال 1314 و کشته‌شدن تقریبا هزارو 600 نفر در آن زمان است. در تجربه سال‌های بعد از انقلاب نیز برخی سیاست‌ها، همراه با واکنش‌های اجتماعی و در نتیجه بروز ستیز رو به افزایش، چه از نظر گستره و چه از نظر عمق آن‌ بوده است. ادامه این روند، تشدید این ستیز است. واکنش اجتماعی تقریبا فراگیر به فوت مهسا امینی، این واقعیت را به‌خوبی بازتاب می‌دهد.