برجام و شرایط جدید سیاست خارجی ایران
تردیدی نیست که در هفتههای گذشته محیط بینالمللی برای سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران دستخوش دگرگونی عمدهای شده است. دو دلیل را میتوان در این رابطه ذکر کرد: نخست انعکاس اعتراضات هفتههای اخیر در افکار عمومی بینالمللی و واکنشهای رسمی برخی دولتها به آن و دوم اتهام استفاده روسیه از پهپادهای ایرانی در جنگ اوکراین. متأسفانه این دو دلیل مکمل و مقوم یکدیگر بوده و میتوانند تأثیری محدودکننده بر سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران بر جای بگذارند.
تردیدی نیست که در هفتههای گذشته محیط بینالمللی برای سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران دستخوش دگرگونی عمدهای شده است. دو دلیل را میتوان در این رابطه ذکر کرد: نخست انعکاس اعتراضات هفتههای اخیر در افکار عمومی بینالمللی و واکنشهای رسمی برخی دولتها به آن و دوم اتهام استفاده روسیه از پهپادهای ایرانی در جنگ اوکراین. متأسفانه این دو دلیل مکمل و مقوم یکدیگر بوده و میتوانند تأثیری محدودکننده بر سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران بر جای بگذارند.
اعتراضات در ایران، بهویژه جانباختن یک دختر جوان در ابتدای آن و نقش زنان در ادامه، همه عناصر لازم را برای شکلگیری یک ساختار دراماتیک داشته و موجب واکنش گسترده افکار عمومی بینالمللی به آن شده است. شماری از رسانهها و دولتها نیز صرفنظر از تیرگی تقریبا همیشگی روابطشان با ایران، به سه دلیل مضاعف بر این اعتراضات متمرکز شدهاند: نخست اینکه بعد از چند دهه مواجهه با آنچه «اسلام سیاسی» مینامند، برای نخستینبار خود را با پدیدهای متضاد از یک کشور اسلامی مواجه دیدهاند و انگیزه مضاعفی برای استقبال از آن یافتهاند. دوم اینکه دولتهای لیبرالدموکرات در بسیاری کشورها که از ناحیه جریانهای پوپولیست راست تحت فشارند، اعتراضات در ایران را همسو با خود در برابر پوپولیسم راست که رگههایی از زنستیزی مستتر در آن وجود دارد، میدانند. دلیل سوم تحرکاتی است که در بین ایرانیان مقیم کشورهای مختلف دیده شده است. این تحرکات میتواند در جهت کماثرکردن فعالیت لابیهای ضد تحریم و تشویق دولتها به رابطه کمتر با ایران عمل کند.
اکنون سؤال این است که چنین شرایطی چه تأثیری میتواند بر تلاشها برای احیای برجام داشته باشد. در این رابطه آنچه مسلم است، این است که ما فرصت و منافع مادی زیادی را از دست دادهایم. اکنون از اوایل تیر 1400 که به باور رئیسجمهور سابق توافق حاصل بود، 16 ماه گذشته است و هنوز مشکل میتوان تصویر روشنی از آینده این روند داشت. بارها در این دوره یادآوری شد که در روابط بینالملل فرصتها تکرارشدنی نیستند و اگر اقدامی دقیقا به وقت خود انجام نشود، معلوم نیست دیگر قابل انجام باشد. تحولاتی در این دوره 16ماهه شکل گرفت که هر یک به سهم خود کار را دشوارتر کردند: حمله روسیه به اوکراین حداقل در تئوری روسیه را بسیار نسبت به احیای برجام بیمیل یا بیمیلتر کرد. چراکه احیای برجام هم به لحاظ حجم نفتی که وارد بازار میشود و هم به دلیل تخفیف تنش در یک منطقه مهم جهان میتوانست به ضرر روسیه موجب کاهش قیمت نفت شود و جبهه غرب را تقویت کند. در ادامه تأثیرات بحران اوکراین، ادعای استفاده از پهپادهای ایرانی در جنگ اوکراین و خسارات آنها به مناطق و زیرساختهای غیرنظامی برای غرب مسئله مهمی است. با توجه به ربط دادهشدن خسارات وارده به نیروگاههای برق و خاموشی در بیش از 30 درصد اوکراین و نیز خسارات مالی و جانی در برخی مناطق مسکونی، در این رابطه نیز افکار عمومی تحت تأثیر قرار گرفته است.
به لحاظ نقش نفت و گاز به عنوان یک فاکتور در معادله برجام، عدم توافق در تابستان از فوریت قضیه برای غرب کاست. چراکه با توجه به زمان سه تا شش ماهه لازم برای اجرای توافقات جدید، نفت ایران میتوانست در زمستان وارد بازار شود و به تخفیف مشکل سوخت در اروپا کمک کند. فاکتور دیگر در این رابطه اعلام وزیر نفت عربستان مبنی بر کاهش تولید نفت اوپکپلاس در صورت بازگشت نفت ایران به بازار بود که عملا مزید بر علت برای منتفیشدن اثر نفت ایران بر بازار شد.
آغاز مبارزات انتخاباتی در آمریکا نیز اثرات خود را داشت و با توجه به غیرمحبوببودن برجام و مذاکره با ایران در بین اکثر رأیدهندگان، دولت بایدن و دموکراتها خود را ناچار از توقف مذاکرات دیدند. بعد از انتخابات نیز این احتمال وجود دارد که با افتادن کنترل کنگره به دست جمهوریخواهان کار احیای برجام برای دولت بایدن مشکلتر شود.
با توجه به این عوامل، اگرچه مقامات آمریکایی همچنان تأکید میکنند که اولویت در ارتباط با ایران دیپلماسی و احیای برجام از این طریق است، اما ادبیات آنها تا حدودی تغییر کرده است. صرفنظر از اظهارات تند آنها در ارتباط با اعتراضات در ایران و ملاقات بلینکن، وزیر خارجه، با سه ایرانی که «فعال جامعه مدنی» توصیف شدند، با هدف «بررسی راههای کمک به معترضین در ایران»، ظاهرا بحثهایی نیز بین آنها درباره استراتژی مواجهه با ایران در آینده مطرح است. در سند استراتژی امنیت ملی دولت که باید 13 اکتبر منتشر میشد، حرفی از برجام نیست و تنها از دیپلماسی برای کنترل برنامه هستهای ایران سخن رفته است که میتواند به معنی بازگذاشتن راه برای نوعی توافق متفاوت با برجام باشد. همچنین حدود دو هفته پیش سخنگوی کاخ سفید مثال شوروی و آمریکای دهه 1980 را زد و از اینکه ریگان، شوروی را «امپراتوری شر» مینامید ولی همزمان با گورباچف درباره محدودکردن سلاحهای هستهای مذاکره میکرد، گفت. این میتواند حاکی از وجود بحثهایی درباره اتخاذ رویهای مشابه در ارتباط با ایران، از جمله عدول از سیاست دوره اوباما و تلاش برای احیای برجام ضمن اتخاذ سیاستی تهاجمی باشد.