|

احساس بی‌عدالتی

‌‌سیاست‌مداران و دولتمردان از فعالیت‌ها و اقداماتی که در راستای خدمت به جامعه انجام می‌دهند، دفاع می‌کنند و در برخی مواقع معتقدند خدماتی که ارائه می‌کنند، در بسیاری از کشورهای دنیا از جمله برخی کشورهای پیشرفته کمتر نمونه‌ای از آن وجود دارد؛ مثلا اقدامات و هزینه‌هایی که برای بهداشت در قالب بیمه سلامت انجام می‌دهند، در نوع خود کم‌نظیر است، اما چرا برخی از افراد جامعه احساس رضایت نمی‌کنند؟

حمزه نوذری جامعه‌شناس و استاد دانشگاه

‌‌سیاست‌مداران و دولتمردان از فعالیت‌ها و اقداماتی که در راستای خدمت به جامعه انجام می‌دهند، دفاع می‌کنند و در برخی مواقع معتقدند خدماتی که ارائه می‌کنند، در بسیاری از کشورهای دنیا از جمله برخی کشورهای پیشرفته کمتر نمونه‌ای از آن وجود دارد؛ مثلا اقدامات و هزینه‌هایی که برای بهداشت در قالب بیمه سلامت انجام می‌دهند، در نوع خود کم‌نظیر است، اما چرا برخی از افراد جامعه احساس رضایت نمی‌کنند؟ چرا کماکان گروه‌های مختلف اجتماعی احساس بی‌عدالتی می‌کنند؟ جواب برخی سیاست‌مداران این است که با وجود اقدامات حمایتی و فعالیت‌های خدماتی چشمگیر آنها اطلاع‌رسانی ضعیف است و به همین دلیل جامعه در جریان این اقدامات قرار نمی‌گیرد. پاسخ برخی دیگر این است که به دلیل فعالیت‌ها و اقدامات نامناسب و گاهی بی‌عملی دولتمردان قبل زمان می‌برد تا جامعه از فعالیت‌های چشمگیر آنها مطلع شود و قدردانی کند. برخی نیز معتقدند جامعه ایران بسیار کمال‌طلب و پرتوقع است و فعالیت‌ها هر چقدر هم چشمگیر باشد، افراد احساس رضایت نمی‌کنند یا اینکه افراد مطلع نیستند که این خدمات در کمتر کشوری به صورت رایگان‌ یا ارزان ارائه می‌شود. بنابراین اگر احساس بی‌عدالتی در میان افراد جامعه وجود دارد یا به ضعف در اطلاع‌رسانی یا بی‌عملی دولتمردان قبلی‌ یا به کمال‌طلبی و پرتوقعی مردم و بی‌اطلاعی آنها از واقعیت سایر کشورها برمی‌گردد؟

اما احساس بی‌عدالتی افراد جامعه نیازمند مطالعه دقیق‌تری است. این انسان‌ها هستند که ایده‌های انصاف و برابری را شکل می‌دهند و عادلانه‌بودن و ناعادلانه‌بودن پاداش‌هایی را که خود و دیگران دریافت می‌کنند، ارزیابی می‌کنند. ارزیابی انسان‌ها از انصاف و عدالت، پیامدهای رفتاری و اجتماعی متفاوتی از خشم و عصبانیت، مشارکت، همبستگی و انسجام اجتماعی تا رفتارهای اعتراضی را به دنبال دارد. به‌عبارتی، احساس عدالت تأثیر زیادی بر رفتار افراد جامعه دارد. احساس بی‌عدالتی در خیلی از روابط اجتماعی ممکن است شکل بگیرد مانند احساس بی‌عدالتی در روابط خانوادگی، کاری، دوستی، اقتصادی و... . یک نمونه از احساس بی‌عدالتی به رابطه بین افراد جامعه با مدیران و دولتمردان بازمی‌گردد. قاعدتا کسی که پست مدیریتی مهمی در ساختار اداری دارد، پاداش، حقوق و مزایای بیشتری نسبت به یک کارمند یا فرد عادی دارد چون مسئولیت سنگین‌تری دارد و اگر در کارش اشتباهی باشد، آسیب بیشتری به جامعه وارد می‌شود بنابراین تحت فشار بیشتری است. بر این اساس، مسئولیت‌پذیری هزینه‌ای است که باید با پرداخت‌ها و امتیازات جبران شود. هزینه یعنی محدودیت‌های بیشتر، نگرانی فزون‌تر و آرامش ذهنی کمتری برای افراد دارای پست‌های مدیریتی ارشد وجود دارد. بنابراین اگر هزینه‌ها بیشتر است، پس پاداش‌ها هم باید بیشتر باشد. اما نکته این است که اگرچه پاداش‌ها و هزینه‌های دو فرد یا دو گروه ممکن است متفاوت باشد، در اینجا کارمند عادی با مدیر ارشد، اما سود این دو یعنی پاداش منهای هزینه باید به سمت برابری گرایش پیدا کند. اما مردم احساس می‌کنند سیاست‌مداران یا دولتمردان هزینه‌ای متوجه مسئولیت کاری‌شان نیست. پاسخ‌گویی، پذیرش اشتباه، جبران تصمیم‌های نادرست و... در میان دولتمردان کمتر وجود دارد و چه‌بسا مدیران در پست‌های مختلف بدون داشتن عملکرد مناسب ارتقا پیدا می‌کنند. بنابراین افراد احساس می‌کنند مدیران و دولتمردان از پاداش‌ها و امتیارات زیادی بهره‌مند هستند درحالی‌که هزینه چندانی متوجه آنها نیست. بنابراین پاداش آنها را بیش از حد و پاداش و سود خودشان را کمتر از حد برآورد می‌کنند.

یکی دیگر از موارد احساس بی‌عدالتی به این نکته برمی‌گردد که افراد احساس می‌کنند برخی سیاست‌مداران و دولتمردان به عنوان تخصیص‌دهنده منابع عادلانه عمل نمی‌کنند. گاهی احساس بی‌عدالتی به این نکته مربوط است که افراد فکر می‌کنند قوانین تخصیص منابع عادلانه نیست یا اینکه شیوه و روش اجرای قوانینِ توزیع منابع مبتنی بر انصاف نیست. شیوه توزیع منابع از طریق بوروکراسی دولتی است و گروه‌های مختلف جامعه احساس می‌کنند این ساز‌و‌کار در تخصیص و توزیع خدمات، ناکارآمد و غیرعادلانه است. کسانی که نماینده‌‌ای در بوروکراسی دولتی ندارند، کمتر از توزیع منابع برخوردار می‌شوند و بیشتر احساس بی‌عدالتی می‌کنند. بنا بر آنچه بیان شد، احساس بی‌عدالتی افراد جامعه حداقل دو علت دارد: 1- افراد احساس می‌کنند پاداش برخی مدیران و دولتمردان بسیار بیشتر از هزینه‌شان است. یعنی هزینه آنها کم و پاداش‌شان زیاد است درحالی‌که سایر افراد هزینه‌‌شان زیاد و پاداش‌شان کم است. 2- افراد احساس می‌کنند قوانین توزیعی و تخصیصی در جامعه منصفانه نیستند و همچنین تخصیص‌دهند‌گان منابع عادلانه رفتار نمی‌کنند. علاوه‌ بر‌ این، ابزارها، وسایل و شیوه تخصیص و توزیع منابع (سازمان‌های اداری) نابرابری را بیشتر می‌کنند. لازم است برای این دو مؤلفه‌ای که احساس بی‌عدالتی را در جامعه افزایش می‌دهد و پیامدهای رفتاری و اجتماعی زیادی در جامعه دارد، چاره‌اندیشی شود. نخستین گام این است که هزینه قبول مسئولیت و مدیریت افزایش پیدا کند و مدیران هزینه تصمیمات نادرست خود را پرداخت کنند و در این زمینه اطلاع‌رسانی شود تا نشان داده شود هر پست و مقامی که پاداش‌هایی به دنبال دارد، هزینه‌هایی هم دارد و رابطه متناسبی بین پاداش و هزینه برقرار است.