هدیه به مردم
رسم نهچندان خوبی وجود دارد که دولتها وقتی تغییر پیدا میکنند و دولت جدیدی ظهور میکند تا آنجا که بتوانند دستاوردهای مثبت را که ریشه در گذشته داشته، به نام خود ثبت میکنند و آثار منفی بهوجودآمده را که آنهم از میراث گذشتگان بوده است، منتسب به دولت یا دولتهای قبلی میکنند. حال چه بخواهیم و چه نخواهیم، تقریبا همه دولتها چنین میکنند.
رسم نهچندان خوبی وجود دارد که دولتها وقتی تغییر پیدا میکنند و دولت جدیدی ظهور میکند تا آنجا که بتوانند دستاوردهای مثبت را که ریشه در گذشته داشته، به نام خود ثبت میکنند و آثار منفی بهوجودآمده را که آنهم از میراث گذشتگان بوده است، منتسب به دولت یا دولتهای قبلی میکنند. حال چه بخواهیم و چه نخواهیم، تقریبا همه دولتها چنین میکنند. به طور مثال سدی که ساخت آن زمانی حدود 15 سال به دراز میکشد، در سال دوم دولت جدید، دستاورد و حاصل عمل و دولت جدید خوانده میشود. در دولت فخیمه جدید هم چنین است. افتتاح بیمارستان غدیر، قطعه دوم آزادراه تهران- شمال (با سابقه بیش از 30 سال از زمان شروع) و افتتاح فلان ایستگاه مترو دستاویزی برای تبلیغ کارهای دولت جدید است و البته همه آثار تورم و گرانی و مشکلات اقتصادی دیگر و فساد در دستگاههای اجرائی همه به دولت قبلی منتسب میشود. صفحات روزنامهها بهویژه روزنامههای دولتی و نیز سخنپراکنی و تصویرسازی صداوسیما همه حاکی از این امر است و ظاهرا چارهای جز آن نیست؛ چراکه دولتهای قبلی هم به همین رسم نادرست پایبند بودهاند و هرگز به فکر آن نبودهاند که اگر در مسائل نامطلوب ذکر خیری از دولت قدیم میشود، در امور مثبت نیز اندکیهمراه تاریخچه اقدامات، اشارهای به دولت یا دولتهای قدیم کنند. گفتیم که این اخلاق و روش میراثی از رسم نهچندان خوب دولتهای قدیم است؛ اما اینک میبینیم که ادبیات جدیدی در هنگام بروز و ظهور کاری به پایان رسیده یا حتی ناتمام باب شده است و البته نه اینکه این ادبیات متوجه خود دولت باشد. بلکه ممکن است دولت از آن بیخبر باشد؛ اما دوستداران و مبلغان دولت جدید که فکر میکنند با بیان و تبلیغات میتوان همه کار کرد، به آن میپردازند. اینک میبینیم که افتتاح یک بیمارستان، یک قطعه راه، یک تصفیهخانه از سوی همین هواداران یا مأموران تبلیغی «هدیه دولت به مردم» خوانده میشود. اینان ندانسته خبط بزرگی را مرتکب میشوند و آن جداکردن دولت از صف مردم است. وقتی میگوییم این بیمارستان هدیه دولت به مردم است؛ یعنی آنکه دولت در یک سو ایستاده و مردم در سوی دیگر و اصولا فراموش میکنیم که پول دولت در حقیقت پول مردم است و اگر کاری شده است، از پول مردم و به همت مردم صورت گرفته است و دولت یا دولتها به جز وظایف خود کار دیگری نکردهاند. بدعتگذاری در اینگونه موارد و منتگذاشتن بر ملت که دولت به شما هدیه داده است، نه منطبق بر واقعیات است و نه در سپهر سیاسی معقول و پذیرفتنی. البته این نوع تفکر هم در برخی نظرات که از گذشته به ارث رسیده، ریشه دارد؛ تفکری که مردم را ناچیز میشمارد. وقتی چنین تفکری وجود داشته باشد، برخلاف نظرات امام راحل که خود را خدمتگزار مینامیدند، اینک دولت یک ارباب و بالادست میشود و بر مردم منت میگذارند که به شما هدیه میدهیم. البته نوعا این بیان مستقیما از سوی دولتیان ارائه نمیشود؛ اما طرفداران کندذهن دولت چنین میکنند و این کمتر در دولتهای گذشته سابقه داشته است. دوستی میگفت که از اصول اولیه سخنرانی که در برخی مجامع و کلاسها به شاگردان میگویند، آن است که هنگام سخنرانی برای شنوندگان برای آنکه اعتمادبهنفس داشته باشید، تصور کنید که جمعی گوسفند در مقابل شما نشستهاند و آن وقت هرچه میتوانید محکمتر به سخنگفتن بپردازید و طبعا این آموزش ریشه در «العوام کالانعام» دارد. این را مقایسه کنید یا بیان مرحوم آیتالله محمدتقی فلسفی که همواره اصرار در ارتباط کلامی و تفهیم مطلب به مستمعان حسب سطح دانش آنها برای انتقال صحیح پیام خود داشت و هرگز سخن بیهوده نمیگفت. آنچه دولت انجام میدهد، وظیفهای است که طبق قانون و شرع به او محول شده و آنچه در تصرف دارد، متعلق به مردم است. بیان اینکه فلان کار هدیه دولت به مردم است، خبطی بزرگ و نیز یک منت و طلبکاری دولت از ملت است و ابداعکنندگان، نویسندگان و نشردهندگان این تفکر بهسادگی باید بدانند که این نوع تبلیغ خود ضد تبلیغ است و حداکثر همان کار ناپسند انتساب محاسن به خود و انتساب معایب به گذشتگان را داشته باشند که به هر حال رسمی است که از گذشته به ارث رسیده است؛ هرچند نامطلوب و ناجوانمردانه است.