|

‌ناشنواهای خدشه‌ناپذیر

نمی‌دانم صدای غرش هواپیماهای جنگی و صدای انفجار بمب‌‌های آنها و سپس خلأ حاصل از انفجار بر دستگاه شنوایی کودکان و زنان و مردان بی‌دفاع چه اثری می‌گذارد اما اگر روان آنان را دگرگون نکند و جان آنان را نگیرد، حتما پرده گوش آنان را پاره می‌کند و آنان را ناشنوا می‌‌کند.

نمی‌دانم صدای غرش هواپیماهای جنگی و صدای انفجار بمب‌‌های آنها و سپس خلأ حاصل از انفجار بر دستگاه شنوایی کودکان و زنان و مردان بی‌دفاع چه اثری می‌گذارد اما اگر روان آنان را دگرگون نکند و جان آنان را نگیرد، حتما پرده گوش آنان را پاره می‌کند و آنان را ناشنوا می‌‌کند. شاید بعدا برای این ناشنوایان با فناوری‌‌های جدید بشود کاری کرد مثلا اصلاح پرده گوش ‌یا کاشتن حلزون. فکر نکنید آنان که این سرنوشت را برای مردم دیگر و اینک فلسطینیان می‌سازند، از عطوفت بی‌بهره‌اند. خیر آنان هم‌نوع‌پندارند و چون گوش‌‌های خودشان ناشنواست و صدای فریاد مظلومان و ضجه مادران کودک‌مرده و کودکان معصوم بی‌مادر و فریاد اعتراض مردم جهان را نمی‌شنوند، می‌خواهند هم‌نوعان فلسطینی‌شان را به خود شبیه کنند، نه از روی قساوت و شقاوت و نسل‌کشی و ایدئولوژی بلکه از روی محبت و شفقت!.

گوش‌‌های ناشنوا همواره در تاریخ بشر بوده‌اند که البته ضعف این گوش‌‌های ناشنوا به دهانشان قوت بخشیده است چراکه وقتی عضوی ناتوان می‌شود اعضای دیگر فعال‌تر می‌شوند. ناشنوایی ظاهرا خاصیت قدرت و قدرتمندان است و عمیقا مصداق صم، بکم، عمی فهم لا یعقلون هستند. می‌گویند اگر کسی خواب باشد می‌توان او را بیدار کرد اما اگر کسی خود را به خواب زده باشد، بیدارکردن او ممکن نیست. حالا اگر دبیرکل سازمان ملل گفت: اگر یونیسف اظهار نظر کرد، اگر سازمان بهداشت جهانی اعلام خطر کرد، اگر میلیون‌ها انسان به این کشتار غیرانسانی اعتراض کردند اصلا گوش‌‌های غاصبان و مدیران کشورهای غربی نمی‌شنود، آنها تعمدا گوش‌‌های خود را موم گرفته‌اند تا نشنوند، حتی متوجه خطر برای خود هم نمی‌شوند. می‌دانیم که همواره نوعا یهودیان با مسلمانان همزیستی مسالمت‌آمیز داشته‌اند و در تاریخ در همان زمان که یهودیان در کنار مسلمانان زیست می‌کردند، در کشورهای اروپایی نفرت از آنها و محدودسازی آنها بسیار شدید بوده و این تنفر هم‌اکنون نیز در کشورهای اروپایی وجود دارد. به‌علاوه آنچه به نام هولوکاست معروف است، توسط اروپاییان اتفاق افتاده و نه توسط مسلمانان. آنچه در آینده رخ خواهد داد انتقام یهودیان صهیونیست از اروپاییان و به‌خصوص آلمان است و تاریخ نشان داده که این قوم در کینه به دل گرفتن و در موقع لازم انتقام‌گیری بسیار پابرجاست ولی سردمداران اروپایی از این انتقام غفلت می‌کنند و گوش خود را بر پیام‌‌های تدارک جنایتکاران صهیونیست بسته‌اند. دیری نمی‌پاید که با وجود همه کمک‌‌های غربی، روز انتقام یهودیان از اروپاییان فرا می‌رسد. آنچه ویلیام بلیک، شاعر انگلیسی قرن 19 سروده، آرزوی یهودیان را برای حضور در انگلستان مطرح کرده و طبعا انتقام از آلمان‌ها آنها را بیشتر شائق کرده است. مهر و محبت و شفقت این تجاوزکاران در همه ابعاد جلوه می‌کند، آنها خانه‌ها را ویران می‌کنند چراکه بیشتر به زندان شبیه هستند. آنها کودکان را می‌کشند چراکه از درد محاصره و بی‌نوایی نجات یابند. آنها بیمارستان‌ها را بمباران می‌کنند چراکه بیماران درد می‌کشند و از درد رهایی می‌یابند، آنها نوزادان را می‌کشند چراکه این نوزادان در مراحل رشد به مشکلات طاقت‌فرسایی دچار می‌شوند. آری مهر و محبت از نوع صهیونیستی و نژادپرستی و نسل‌کشی پایانی ندارد. همه اینها به خاطر گوش‌‌های بسته و چشم‌‌های نابیناست اما مگر فقط گوش‌‌های بسته و ناشنوا ویژه صهیونیست‌ها و حامیان غربی آنان است. رهبران چین و روسیه هم خط قرمزشان امنیت اسرائیل است و به همین دلیل به اسرائیل اجازه داده‌اند که غزه را ویران و اشغال کنند و دو میلیون مردم آن را به قتل برسانند و یا به آوارگی جدیدی دچار کنند.

اما گوش‌‌های بسته مخصوص صهیونیست‌ها، امپریالیست‌ها و مارکسیست‌ها و داعشی‌‌های سلفی و دیگر غاصبان قدرتمند نیست و چه خوب است اگر این گوش‌‌های بسته را نمی‌پسندیم خود نیز دچار گوش‌بستگی نشویم. لقمان را گفتند ادب از که آموختی، گفت از بی‌ادبان که هر چه از ایشان در نظرم ناپسند آمد از آن اجتناب کردم. آیا ما گوش‌‌های خود را باز نگه داشته‌ایم یا به نوعی دیگر چنین گوش‌هایی در جامعه خودمان وجود دارد، این گوش‌بستگی‌ها آن‌قدر شدید است که انسان به تردید می‌افتد که آیا گوش‌ها بسته است یا آنکه ما نمی‌فهمیم. برخی از نفهمی‌‌های ما که حتما ربطی به گوش‌‌های بسته ندارد و از خود ماست را می‌توانم مثال بیاورم.

ما نفهمیده‌ایم که چرا رئیس دولتی که باید حافظ و مجری قانون باشد، قانون برنامه را خمیر کرد.

ما نفهمیده‌ایم که چرا جلو واردات قاچاق سیگار که سالانه حدود 20 میلیارد نخ و به ظرفیت سه هزار کانتینر است، گرفته نمی‌شود.

ما نفهمیده‌ایم که چرا مصرف بنزین تشویق می‌شود.

ما نفهمیده‌ایم که چرا در حالی‌که وضع آب و خاک و جنگل نامطلوب است و مسائل بزرگ در کشور ما وجود دارد، قانون هفتم در دست تصویب، وزارت خارجه را بی‌خاصیت می‌کند و سهم بیمه شاغلان قانون کار را به خزانه واریز می‌کند.

ما نفهمیده‌ایم دولت که 365 هزار میلیارد تومان به صندوق بازنشستگی بدهکار است چرا آن را نمی‌پردازد.

ما نفهمیده‌ایم اردوغان درست می‌گوید که 18 میلیارد دلار طلا و ارز ایرانی را مصادره کرده یا آنها که دم برنمی‌آورند. خلاصه به این نتیجه رسیده‌ایم که ما بی‌توجه هستیم اگر گوش‌ها باز بود و اگر دارای فهم بودیم خودمان می‌فهمیدیم و ربطی به گوش‌‌های بسته نمی‌دادیم. در این موارد نظر می‌دادند که کدام درست است و کدام غلط است و چرا برخی چنان کارهایی می‌کنند و اصلا تبعاتی برایشان ندارد. هرچند برخی اوقات شک می‌کنیم که گوش‌ها بسته است یا باز، مثلا در حالی که عقیده داریم اگر مسلمانی مورد ظلم قرار گیرد باید به او کمک شود، برخی صداها را می‌شنویم اما مثلا صدای مسلمانان سن‌کیانگ چین و روهنگاهای مورد ستم بودائیان را نمی‌شنویم و طبعا آن را هم ما به حساب بی‌توجهی خودمان می‌گذاریم. تردیدی نیست که صهیونیست‌ها و حامیان آنها که به نام امنیت به آدمکشی و انواع جنایات دست می‌زنند در اسفل سافلین هستند و هیچ امیدی به نجات آنها نیست و منصوب‌کردن آنها به گرگ و کفتار و... ستمی است که بر این حیوانات می‌شود و اما امید آن است که گوش‌‌های بسته خودی باز شود، هرچند در مواردی دیده می‌شود، و سراشیبی شرایط کشورمان به توقف و سپس به رشد برسد. اگر این را قبول نداریم به مصاحبه یک کارشناس آب با روزنامه شرق در تاریخ 14/8/1402 مراجعه کنیم آنجا که می‌گوید ایران می‌تواند برای هزاران سال دیگر هم بماند مشروط بر اینکه کله‌‌های درست و دلیر و مسئولیت‌پذیر در این هنگام وجود داشته باشند وگرنه با فرمان فعلی حرکت به ته دره است.